کد خبر: 402309
|
۱۳۹۹/۰۲/۱۲ ۱۳:۰۰:۰۰
| |

«اعتمادآنلابن» گزارش می‌دهد:

آیا اصلاح‌طلبان باید از صحنه سیاست‌ورزی کنار بروند؟

با وجود همه اختلاف سلیقه‌ها و نظرات متعدد و متنوعی که این روزها و با استعفای نایب‌رئیس شورای سیاست‌گذاری بار دیگر مطرح می‌شود، به نظر می‌آید اصلاح‌طلبان باید یک بار دیگر با هم به صورت جدی پای میز مذاکره حاضر شوند و یک تصمیم جدی برای آینده و سرنوشت این جریان بگیرند.

آیا اصلاح‌طلبان باید از صحنه سیاست‌ورزی کنار بروند؟
کد خبر: 402309
|
۱۳۹۹/۰۲/۱۲ ۱۳:۰۰:۰۰

اعتمادآنلاین| استعفای عبدالواحد موسوی ‌لاری از نایب‌رئیسی شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌‌طلبان بار دیگر لزوم اصلاح در روند کار جریان اصلاحات را برجسته کرده است.

به گزارش اعتمادآنلاین ، البته عده‌ای در این میان تغییرات و اصلاحات را محدود به شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان می‌دانند و برخی دیگر مشکلات اصلاح‌طلبان را بزرگ‌تر از اصلاح در این شورا قلمداد می‌کنند. با وجود این، آنچه مسلم است اینکه با این استعفا اصلاح‌طلبان بار دیگر به فکر راه چاره برای برون‌رفت از رکود افتاده‌اند. ( بیشتر بخوانیم )

موسوی‌لاری جمعه با انتشار نامه‌ای که آن را در اختیار اعتمادآنلاین قرار داد، خبر استعفای خود از این شورا را رسانه‌ای کرد. او در این استعفانامه در وهله اول تاکید کرد که به دلیل بیماری تصمیم به کناره‌گیری گرفته است و پس از آن بر لزوم اصلاح ساختارها و راهبردها در این شورا اصرار کرد. موضوعی که البته موجب گمانه‌زنی‌هایی هم در میان جریان‌ مخالف و برخی رسانه‌ها شد و بار دیگر بر احتمال اختلاف در این شورا دامن زد ( بیشتر بخوانیم ).

اما با همه این تفاصیل، با توجه به ناکامی اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس یازدهم و در پیش ‌بودن انتخابات ریاست‌جمهوری 1400، به نظر می‌رسد دست‌کم بخشی از جریان اصلاحات به دنبال راه‌ چاره برای جبران گذشته است ( بیشتر بخوانیم ).

در کنار این اما بخشی از اصلاح‌طلبان هم با توجه به رد صلاحیت‌های گسترده‌‌ای که در جریان انتخابات مجلس یازدهم صورت گرفت و اکثریت گزینه‌‌های آنها امکان حضور در عرصه رقابت انتخاباتی را نیافتند، حضور اصلاح‌طلبان در قدرت را مورد سوال قرار می‌دهند. در جریان رد صلاحیت‌های انتخابات مجلس یازدهم اصلاح‌طلبان امکان ارائه لیست انتخاباتی را پیدا نکردند و چهره‌های موجود تاییدشده هم با اقبال مردم مواجه نشدند. بر همین اساس حضور سرمایه‌ اجتماعی اصلاحات در کمترین حد خود قرار گرفت و شاهد کمترین میزان مشارکت در تاریخ جمهوری اسلامی بودیم.

شاید به همین دلیل است که بخشی از جریان اصلاحات کلاً نسبت به لزوم حضور در عرصه سیاست‌ورزی کشور ابراز تردید می‌کنند. اما در هر صورت بخشی هم معتقد به تلاش برای حضور، دلگرم کردن افکارعمومی و اصلاح ساختارها هستند. از طرفی استعفای موسوی‌لاری به عنوان یکی از چهره‌‌‌های اصلی در شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان بار دیگر به صورت جدی ضرورت اصلاح اصلاحات را پررنگ کرده است. اما اتفاق ‌نظری وجود ندارد که این اصلاح باید به تغییرات درون شورای سیاست‌گذاری اکتفا کند یا گسترده‌تر باشد.

پدیده جدیدی جایگزین شورای عالی سیاست‌گذاری خواهد شد

عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات، در این باره به اعتمادآنلاین می‌گوید: «معتقدم این استعفا یک آغاز بسیار مهم برای تغییر و تحول از نظر شکل‌دهی و سازمان گرفتن پدیده جدیدی جایگزین شورای عالی سیاست‌گذاری خواهد بود.»

ناصری ادامه می‌دهد: «همان‌طور که آقای موسوی لاری هم در استعفای خود بیان کردند مساله بیماری ایشان مساله بسیار مهمی است چون وضعیت جسمی ایشان خیلی خوب نیست، اما این اتفاق بالاخره گام مهمی به شمار می‌رود چون واقعیت این است که آقای موسوی لاری برای شورا یک ستون اصلی بود و من می‌دانم که بعضی از اعضای شورا بنا بر خواست او در جلسات شورای سیاست‌گذاری شرکت می‌کردند.»

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب تاکید می‌کند: «من از آینده اطلاع ندارم، اما معتقدم که استعفای آقای موسوی لاری چون ستون اصلی شورا بود سرآغاز یک اتفاق بزرگ برای کار تشکیلاتی آینده اصلاح‌طلبان خواهد بود.»

وضعیت کنونی پاییز فعالیت‌های سیاسی احزاب است

علی تاجرنیا، نماینده مجلس ششم، اما درباره این موضوع نظر دیگری دارد. او به وضعیت اصلاح‌طلبان از زاویه دیگری نگاه می‌کند و معتقد است مشکلات آنها ریشه‌ای‌تر از آن است که استعفای نایب‌رئیس شورای سیاست‌گذاری بتواند تاثیری بر آن بگذارد.

تاجرنیا در این باره به اعتمادآنلاین می‌گوید: «الان به نوعی پاییز فعالیت‌های سیاسی احزاب است. اصلاح‌طلبان با توجه به فضای حاکم بر کشور عملاً امکان حضور در عرصه قدرت را پیدا نکردند. پیش‌بینی من این است که اگر شرایط به همین شکل باشد، در انتخابات ریاست‌جمهوری هم بعید است که اتفاق خاصی رخ دهد.»

او در ادامه با توجه به نبود امکان حضور اصلاح‌طلبان در قدرت می‌افزاید: «در حوزه قدرت امکان حضوری برای اصلاح‌طلبان وجود ندارد و حضور برخی از افرادی که مدعی رابطه بهتر با حاکمیت بودند هم نتوانست به تایید صلاحیت‌ها کمک کند.»

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب ادامه می‌دهد: «افکارعمومی هم با عملکرد دولتی که به اسم اصلاح‌طلبان روی کار آمده به شدت مساله دارد و هیچ تدبیری هم در این زمینه اندیشیده نشده است. فکر می‌کنم عملاً دولت آقای روحانی بخشی از سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان را از بین برد.»

شورای سیاست‌گذاری مقوله‌ مهمی در سپهر سیاسی کنونی نیست

تاجرنیا درباره جایگاه شورای سیاست‌گذاری با توجه به شرایط حاکم توضیح می‌دهد: «با توجه به مجموعه شرایط فکر نمی‌کنم که خود شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان مقوله چندان‌ مهمی در سپهر سیاسی کنونی باشد که بگوییم استعفای آقای موسوی ‌لاری چه تغییراتی می‌تواند در آن ایجاد کند.»

این نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی با اشاره به شرایط جریان اصلاحات و راهکارهای پیش ‌روی آنها می‌گوید: «اصلاح‌طلبان باید 2 نکته مهم را مشخص کنند. اول اینکه این شکل طیف‌بندی و این گستردگی احزاب (آن هم احزابی که هیچ وزن مشابهی با هم ندارند) رساندن آنها را به یک نقطه مشخص دشوار می‌کند.»

او ادامه می‌دهد: «بنابراین فکر می‌کنم اگر قرار باشد حرکت حزبی تاثیرگذاری در کشور رقم بخورد، باید یک نوع تجمیع در میان احزاب و البته پالایش صورت گیرد. احزاب پرمدعایی حضور داشتند که ایرادشان هم به احزاب پیشرو این بود که چرا با مجموعه حاکمیت تعامل نمی‌کنند.»

او با تاکید بر نتیجه ندادن تعامل برخی از احزاب و چهر‌های اصلاح‌طلب با مجموعه حاکمیت عنوان می‌کند: «دیدیم که نتیجه تعامل آنها نه در تایید کاندیداها با حکومت مناسب بود و نه توانستند اعتماد افکارعمومی را جلب کنند. به هر حال وزن این افراد در انتخابات اخیر مشخص شد. این گروه باید کمی پالایش شوند و هر کسی بر اساس میزان ظرفیتی که دارد مدعی باشد.»

اصلاح‌طلبان تکلیف خود را با شرایط کشور مشخص کنند

تاجرنیا نکته دومی را که اصلاح‌طلبان باید مشخص کنند چنین برمی‌شمرد: «موضوع بعد هم این است که بالاخره تکلیف‌شان با شرایط و وضعیتی که در کشور وجود دارد چیست؛ آیا می‌خواهند یک مجموعه و جریان باشند که اصلاحات ساختاری را از درون قدرت شروع کنند؟ در این صورت باید به عنوان یک جریان معامله‌گر در عرصه سیاسی مطرح شوند. یا اینکه می‌خواهند پشتوانه‌شان افکارعمومی باشد و آن تکیه‌گاه‌های اجتماعی که هر زمان به مدد آمدند اصلاح‌طلبان توانستند توفیق پیدا کنند و هر زمان که کنار رفتند توفیقی برای آنها حاصل نشد.»

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب تاکید می‌کند: «رفتن آقای موسوی لاری از مجموعه شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان را امر چندان مهمی نمی‌دانم که بتواند تغییرات خاص و بنیادینی ایجاد کند. اگر با این کناره‌گیری اصلاحی در رویکردها صورت گیرد، موثر خواهد بود.»

او اصلاح رویکرد‌ها این‌طور تعریف می‌دهد: «اینکه مجموعه تصمیم‌گیر در جریان اصلاحات مشخص کند می‌خواهد تمرکزش بر احزاب یا اشخاص حقیقی باشد یا اینکه احزاب به چه میزان و بر اساس چه نوع تاثیرگذاری‌ای حضور داشته باشند.»

تاجرنیا در پایان می‌گوید: «اگر استعفای مزبور به روشن شدن این بحث منجر شود می‌تواند موثر باشد. در غیر این صورت من آن را ناشی از یک نوع اختلاف در مدیریت شورای عالی می‌دانم و اختلاف‌سلیقه‌هایی که بین طیف نزدیک به مجمع روحانیون و طیف محافظه‌کارتر وجود دارد.»

احزاب باید خود را ارتقا دهند تا بتوانند در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌های کشور نقش ایفا کنند

اما موسوی ‌لاری در گفت‌وگویی که با ایرنا انجام داده بر لزوم یک نهاد اجماع‌ساز برای انسجام اصلاح‌طلبان تاکید کرده است. او البته راجع به عملکرد احزاب در جریان اصلاحات و شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان هم زبان به انتقاد گشوده است. موسوی ‌لاری عمده احزاب اصلاح‌طلب را فصلی تلقی کرده که صرفاً در زمان انتخابات حضورشان پررنگ می‌شود و در دیگر موارد نه حزب و نه حضور تشکیلاتی را جدی نمی‌گیرند.

او در این باره گفته است: «نقصی که من در کار احزاب دیدم این است که اعضای منتسب به احزاب و افرادی که به نمایندگی از آنها در جلسات شورای عالی سیاست‌گذاری حضور می‌یافتند، به جای طرح موضع حزب، نظرات شخصی خود را اعلام می‌کردند؛ گاهی پیش می‌آمد که نماینده یک حزب در شورای عالی سیاست‌گذاری موضعی می‌گرفت که سخنگوی حزب یا دبیرکل آن حزب موضع کاملاً متفاوتی داشتند.»

موسوی ‌لاری درباره ادامه کار شورای سیاستگذاری تاکید کرده است: «در شرایط فعلی احزاب باید هم در عرصه ملی و هم در تشکل‌های درون اصلاحات فعال‌تر شوند. من تاکیدی بر تداوم کار همین شورا و سازوکار هم ندارم؛ به این دلیل که ما پس از هر انتخاباتی درباره این شورا تجدیدنظر می‌کردیم و اکنون هم احزاب می‌توانند تجدیدنظر کنند و تغییراتی صورت دهند تا ساختار جدی‌تر با الزامات بیشتر برای احزاب تشکیل شود، شخصیت‌ها وقت بیشتری اختصاص داده و فعالیت و ارتباط بیشتری با همکاران خود داشته باشند.»

او در ادامه راه‌حل قدرت گرفتن احزاب را بازگو کرده است: «دولت باید صدای مردم و نمایندگان نهادهای مدنی را بشنود. احزاب ما فصلی و انتخاباتی شده‌اند و باید خود را ارتقا دهند تا بتوانند در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌های کشور نقش ایفا کنند. این مهم زمانی اتفاق می‌افتد که فعالانه جلسات خود را تشکیل و مسائل مهم را مورد تحلیل و تجزیه قرار دهند.» ( بیشتر بخوانیم )

در هر صورت با وجود همه اختلاف سلیقه‌ها و نظرات متعدد و متنوعی که این روزها و با استعفای نایب‌رئیس شورای سیاست‌گذاری بار دیگر مطرح می‌شود، به نظر می‌آید اصلاح‌طلبان باید یک بار دیگر با هم به صورت جدی پای میز مذاکره حاضر شوند و یک تصمیم جدی برای آینده و سرنوشت این جریان بگیرند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها