کد خبر: 404282
|
۱۳۹۹/۰۲/۲۲ ۱۱:۲۹:۰۸
| |

محمدرضا تاجیک، تئوریسین اصلاحات:

اصلاح‌طلبی مرده است چون «آن‌چه می‌میرد، از قدرتِ خاصی برخوردار می‌شود

تئوریسین جریان اصلاحات درباره حال و روز اصلاح‌طلبی می‌گوید: جریان اصلاح‌طلبی دوران برزخ یا به گفته‌ی آگامبن کسوف خود را می‌گذراند، زیرا که از رویارویی با چالش‌های نظری و عملی تاریخ اکنون خود، سر باز می‌زند، و به تبع، به لحاظ کنشی نیز دچار نوعی پرتاب‌شدگی از مرحله‌ی کنش اکنون خود شده است. اما کاملا معتقدم که وجه زمانیِ اصلاح‌طلبی آینده است، یعنی قرار است همواره در حال آمدن باشد.

اصلاح‌طلبی مرده است چون «آن‌چه می‌میرد، از قدرتِ خاصی برخوردار می‌شود
کد خبر: 404282
|
۱۳۹۹/۰۲/۲۲ ۱۱:۲۹:۰۸

اعتمادآنلاین| محمدرضا تاجیک از تئوریسین‌های جریان اصلاحات به کنکاش و واکاوی در شرایط و حال و روز اصلاح‌طلبان و اصلاح‌طلبی پرداخته است. به اعتقاد او بخشی از اصلاح‌طلبی که وارد قدرت شده و برق قدرت چشمان آنها را گرفته است تمام شده و مرده‌اند، اما از نظر او بخشی از اصلاح‌طلبان خارج از قدرت هنوز امکان تاثیرگذایر در جامعه را دارند.

برخی از مهمترین نکات صحبت‌های تاجیک را درادامه بخوانید:

*آن‌چه خاتمی را خاتمی کرده است، التزام نظری و عملی وی به رهبری جمعی است. اما چه باید کرد زمانی که اصلاح‌طلبان، اولا، رهبری جمعی نمی‌دانند و نمی‌توانند، ثانیا، بدون رهبری فردی تدبیر منزل خویش نمی‌توانند. از این رو، تصویری از جریان اصلاح‌طلبی به نمایش می‌گذارند همچون سنگ‌نقش‌های قدیم که شاهی در عرش قدرت است و سایر مردمان، ریزه‌خوران و ثناگویان و سوژه‌های منقاد او. در واقع، نوعی فرهنگ شبان‌کارگی (به بیان فوکو)، هم‌چون سایر گروه‌ها و احزاب، در جریان اصلاح‌طلبی نیز دیده می‌شود.

*{درپاسخ به توجیه اصلاح‌طلبان با این موضوع که نگذاشتند}این روش و منش هر جریان در/با قدرتی است، کما این‌که اصول‌گرایان و نهادهای حکومتی و حاکمیتی هم بر همین روش و منش هستند. بازی زبانی قدرت، معمولا زیادی بازی‌باور است و از بازی «فرافکنی» و «کی بود، کی بود، من نبودم» و «آسمون و ریسمون به‌هم‌بافی» لذت می‌برد و توان می‌گیرد. طبعا منطق این بازی مورد پذیرش بسیاری نیست، اما قدرت را با بسیاران چه کار؟

* بر این باورم که فصل و عصر اصلاح‌طلبی رسمی و «واقعا موجود» به‌سر آمده و از زمان و زمانه‌ی خود عقب مانده است، لکن اصلاح‌طلبی غیررسمی و غیرحکومتی کماکان از این امکان برخوردار است تا با ارائه‌ی گفتمانی نو و ساختار و کارکردی متفاوت به‌عنوان کنشگر موثر جامعه‌ی خود باقی بماند. اینان در فضای گنگ و گیج شبه‌گفتمانی خود سرگردانند و نمی‌دانند اصلاح‌طلبی چیست و قلمرو و حریمش کدام است و توقف‌گاه‌هایش کجایند. این گروه از اصلاح‌طلبان تنها نامی را یدک می‌کشند و از این نام صورتکی ساخته‌اند برای پنهان داشتن صورت و سیرت نااصلاح‌طلب خود. بنابراین، نمی‌توان حکمی کلی نسبت به اصلاح‌طلبان داشت.

* فصل و عصر اصلاح‌طلبی رسمی و «واقعا موجود» به‌سر آمده و از زمان و زمانه‌ی خود عقب مانده است، لکن اصلاح‌طلبی غیررسمی و غیرحکومتی کماکان از این امکان برخوردار است تا با ارائه‌ی گفتمانی نو و ساختار و کارکردی متفاوت به‌عنوان کنشگر موثر جامعه‌ی خود باقی بماند.

*امروز جریان اصلاح‌طلبی «واقعا موجود» جز رهگذر «انحراف» از مسیر انحرافی که دیری‌ست مست و ناهشیار در آن طی طریق می‌کند، نمی‌تواند به مسیر راستین خود برگردد. در این شرایط، تنها یک انحراف است که می‌تواند به آنان یاری رساند تا پرسش‌ها و پروبلماتیک‌هایی بنیادین در رابطه با آن‌چه اکنون به‌نام کنش و کنش‌گری سیاسی تجربه می‌کنند، مطرح سازند. انحراف است که بدانان می‌نمایاند آن دارو که از سر تدبیر در عرصه‌ی سیاست مرسوم و مسلط کرده‌اند، عمارت نیست، ویران کرده‌اند. انحراف است که به آن‌ها می‌گوید که نباید امر سیاسی را علیه امر اجتماعی و یا امر خصوصی را در مقابل امر عمومی قرار ‌دهند.

*کاملا معتقدم که وجه زمانیِ اصلاح‌طلبی آینده است، یعنی قرار است همواره در حال آمدن باشد. با این بیان می‌خواهم با دریدا هم‌صدا شوم و بگویم: اصلاح‌طلبی مرده است چون «آن‌چه می‌میرد، از قدرتِ خاصی برخوردار می‌شود»! این قدرت، قدرت اشباح آن است که در کالبد هر کنش سیاسی-اجتماعی و هر اراده‌ی معطوف به مقاومت و تغییر در اکنون و فردایی که در راه است، حلول کرده و هر لحظه اصلاح‌طلبان را به خود می‌خواند، و با مخاطب قراردادن و استیضاح مداوم آنان، و فراخواندن آنان به تغییر استراتژی و تغییرِ استراتژیک، این امکان و مجال دوباره را به آنان می‌دهد که کماکان به‌مثابه سوژه‌های سیاسی و کارگزاران تغییر تاریخی جامعه‌ی خود باقی و مطرح بمانند.

*بگذارید خطر کنم و بگویم که بسیاری از کنشگران فردی و جمعی سیاسی ما اساسا درک و فهم درستی از مفهوم مشورت و دموکراسی نداشته و ندارند.

*می‌خواهم با دریدا هم‌صدا شوم و بگویم: اصلاح‌طلبی مرده است چون «آن‌چه می‌میرد، از قدرتِ خاصی برخوردار می‌شود.

*روایت اصلاح‌طلبان، روایت واحد و یگانه‌ای نیست و در ساحت فراخ جریان اصلاح‌طلبی، رقص تفاوت‌ها و تمایزها و تکثرها (بازی‌های زبانی و گفتمانی گونه‌گون) برپاست. چون نیک بنگریم بسیاری از اصلاح‌طلبان امروز را در «هیچ‌کجا» و «هرکجا»ی نظری و عملی می‌بینیم. اینان، اصلاح‌طلبی را دقیقا در همان موقف و موضعی تعریف می‌کنند که قدرت و منفعت‌شان اقتضا می‌کند. این عده، برای رسیدن به قدرت آرام و قرار ندارند. کک قدرت افتاده توی تن و جان‌شان و آرامش و قرار را از آنان ربوده است.

*جریان اصلاح‌طلبی دوران برزخ یا به گفته‌ی آگامبن کسوف خود را می‌گذراند، زیرا که از رویارویی با چالش‌های نظری و عملی تاریخ اکنون خود، که مقوله‌ها و مفهوم‌های‌ مالوف و مرسوم اصلاح‌طلبی را به تدریج از درون تهی کرده‌اند، سر باز می‌زند، و به تبع، به لحاظ کنشی نیز دچار نوعی پرتاب‌شدگی از مرحله‌ی کنش اکنون خود شده است. اما کاملا معتقدم که وجه زمانیِ اصلاح‌طلبی آینده است، یعنی قرار است همواره در حال آمدن باشد.

*اصلاح‌طلبان فراموش کردند که باید آن‌چه می‌گویند، بزیند، زیرا زیستنِ اصلاح‌طلبانه بر بیان و زبانِ اصلاح‌طلبانه مرجح و مقدم است، زیرا آن‌چه آنان را در نگاه و احساس و ادراک مردم از سایر کنشگران اجتماعی و سیاسی متفاوت و متمایز می‌سازد، «اتوس» یا «خویگان و منش و زیستِ اصلاح‌طلبانه»ی آنان است نه صرفا «لوگوس (زبان) اصلاح‌طلبانه». اصلاح‌طلبان در فردای بعد از استقرار، نیازی به «اصلاح‌طلبی مستمر»، یا اصلاح‌طلبی فرهنگی در سطح میکرو و مولکولی ندیدند و چنان محو تماشای سیمای پرجذبه‌ی قدرت شدند که فراموش کردند توسط نگاه‌های خیره‌ی بسیاری تماشا می‌شوند.

چکیده نکات مهم گفت‌وگوی تاجیک:



اصلاح‌طلبان محو تماشای سیمای پرجذبه قدرت شده‌اند

عصر اصلاح‌طلبی موجود به سر آمده است

کَک قدرت به‌جان اصلاح‌طلبان افتاده

دوران کسوف اصلاح‌طلبیست

وجه زمانیِ اصلاح‌طلبی آینده است، یعنی قرار است همواره در حال آمدن باشد

اصلاح‌طلبان فراموش کردند که باید آن‌چه می‌گویند، بزیند

زیستنِ اصلاح‌طلبانه بر بیان و زبانِ اصلاح‌طلبانه مرجح و مقدم است

اصلاح‌طلبان در فردای بعد از استقرار، نیازی به «اصلاح‌طلبی مستمر»، یا اصلاح‌طلبی فرهنگی در سطح میکرو و مولکولی ندیدند و چنان محو تماشای سیمای پرجذبه‌ی قدرت شدند که فراموش کردند توسط نگاه‌های خیره‌ی بسیاری تماشا می‌شوند.

اصلاح‌طلبی غیررسمی و غیرحکومتی کماکان از این امکان برخوردار است تا با ارائه‌ی گفتمانی نو و ساختار و کارکردی متفاوت به‌عنوان کنشگر موثر جامعه‌ی خود باقی بماند.

منبع: خبرآنلاین

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها