سفره پایداری و احمدینژادیها یکی میشود؟
شاید کمتر مجلسی را سراغ داشته باشیم که به مانند مجلس یازدهم اینچنین از صافی سیاسی رد شده و یکدست باشد؛ مجلسی که اکثریت قاطع آن اصولگرا است و حضور اصلاحطلبان در آن انگشتشمار است و اندک.
اعتمادآنلاین| وقتی صحبت از آرایش و معادلات پارلمانی زیر سقف هرمی بهارستان میشود معمای فراکسیونهای سیاسی این مجلس یکی از همان علامتهای سوالی است که شاید خیلیها پاسخش را در تک فراکسیونی شدن آن بدانند اما این گمانهها با حقیقت پنهان مجلس یازدهم چندان منطبق نیست.
شاید کمتر مجلسی را سراغ داشته باشیم که به مانند مجلس یازدهم اینچنین از صافی سیاسی رد شده و یکدست باشد؛ مجلسی که اکثریت قاطع آن اصولگرا است و حضور اصلاحطلبان در آن انگشتشمار است و اندک. حالا وقتی صحبت از آرایش و معادلات پارلمانی زیر سقف هرمی بهارستان میشود معمای فراکسیونهای سیاسی این مجلس یکی از همان علامتهای سوالی است که شاید خیلیها پاسخش را در تکفراکسیونی شدن آن بدانند اما کافی است نیم نگاهی به اختلافات و طیفبندیهای اخیر بیاندازیم تا مشخص شود دورنمای فراکسیون واحد و متحد شاید سرابی بیش نباشد و مانند آنچه در مجلس هفتم، هشتم و نهم دامن اصولگرایان را گرفت اینبار هم آنان را به مرز چند شقه شدن برساند و مانع از تشکیل یک فراکسیون اکثریت بشود.
قالیباف و فراکسیون نواصولگرایی
محمدباقر قالیباف که بعد از پایان دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری سودای لیدری در سر داشت و نامههای سرگشادهاش برای جوانان اصولگرا با عنوان نواصولگرایی آغاز کرد حالا در نزدیکترین حالت برای تحقق بخشیدن به رویای خود قرار دارد او میتواند هم برای ریاست مجلس خیز بردارد و هم فراکسیون «نواصولگرایان» را تشکیل بدهد و رهبری آن را بدست بگیرد و طبیعی است که اعضای جبهه «جمعیت پیشرفت و عدالت» هم او را در این راه حمایت کنند البته این فراکسیون قطعا آبش با پایداریها و موتلفهایها در یک جوی نخواهد رفت (آن هم بعد از ماجرای قیام آنها علیه ریاست قالیباف بر مجلس) و همین موضوع موجب میشود تا مقدمهای برای یک انشقاق باشد.
سفره مشترک پایداری و احمدینژادیها
در میان نمایندگان مجلس یازدهم احمدینژادیها کم نیستند و از وزرا دولت نهم و دهم گرفته تا کارگزاران و استانداران تعداد قابل توجهی در میان آنها به چشم میخورد؛ افرادی که قابلیت آن را دارند تا یک فراکسیون جداگانه تشکیل بدهند به ویژه آنکه در ماجرای لابیها برای ریاست مجلس به عنوان مدعیان ریاست قد علم کردند اما قطعا به لحاظ تعداد با نواصولگرایان فاصله زیادی دارند و نمیتوانند به تنهایی در مقابل آنها رقابت کنند بنابراین نیاز به یک نیروی قویتر دارند و در این میان «جبهه پایداری» که اتفاقا در غائله ریاست یکبار همکاسه شدن با آنها را امتحان کرده اند حسابی هم در یک مسیر قرار گرفتهاند یک فراکسیون قدرتمند را برای رقابت با قالیبافیها تشکیل دهد.
موتلفه و طیف اصولگرایان سنتی
طیف اصولگرایان سنتی که در جامعه روحانیت مبارز و حزب موتلفه اسلامی و همچنین جبهه پیروان خط امام و رهبری خلاصه میشوند از آن گروهی هستند که اتفاقا توانستهاند سهمی را در مجلس داشته باشند که مصداق بارز آن مصطفی میرسلیم و سیدرضا تقوی هستند. این طیف همواره به لحاظ سابقه حضور و کار تشکیلاتی خود را به قول معروف یک سر و گردن بالاتر از دیگر طیفهای اصولگرایی میداند و در این سالها داعیه لیدری داشته است. حال وقتی با طیفهای دیگر اصولگرایی زیر یک سقف قرار میگیرد بعید است زیر پرچم آنها قرار بگیرد بنابراین فراکسیون سومی که در مجلس یازدهم ظهور و بروز خواهد کرد میتواند فراکسیون موسوم به موتلفه یا اصولگرایان سنتی با ریاست میرسلیم باشد.
فراکسیون 60 نفره
دیگر نه خبری از عارف هست و نه رنگ و بویی از فراکسیون امید باقی مانده؛ حالا دیگر از کل نمایندگان شاخص اصلاحطلب یکی مسعود پزشکیان باقی مانده است و یکی هم غلامرضا تاجگردون؛ دو چهرهای که اتفاقا میانه خوبی هم با اصولگرایان دارند و در جریان لابیهای اخیر زمزمه نشست و برخاستشان با اصولگرایان و احمدینژادیها هم به گوش میرسید. با این وجود همه اصلاحطلبان و مستقلین که جمعیتی حدود 60 نفره را در مجلس یازدهم تشکیل میدهند و میتوانند حداقل در این وانفسای حضور کمرنگ جریان منتقد،آرمان فراکسیون اقلیت اما پر نفوذ محقق شود. البته از آنجا که این جمعیت حتی در تماس و رابطه با یکدیگر کمرنگ ظهور و بروز پیدا کردهاند این آرمان آنقدر دور از دسترس به نظر میرسد که هیچ بعید نیست این تعداد به جای آنکه در یک فراکسیون جداگانه حاضر شوند در میان فراکسیون چندگانه اصولگرایان حل شوند.
حکایت 40 سال مجلس و فراکسیونهای سیاسی
اسفند 57 و اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی یکی از بهترین انتخاباتهایی بود که درچهار دهه اخیر جمهوری اسلامی آن را تجربه کرد. انتخاباتی که از همه رنگ و جناح و عقیده درآن حضور داشت.این مجلس وقتی خرداد 58 عملا امور مقننه کشور را به دست گرفت. درآن مقطع «جامعه روحانیت مبارز» «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» و «نهضت آزادی» سه طیفی بودند که مجلس را بدست داشتند. در مجلس دوم اگر نگوییم فراکسیون بلکه این تجمعهای پارلمانی به حزب اللهیها و خط امامیها تبدیل شد. مجلس سوم که اوج اختلافات سیاسی بود و عملا نهضت آزادیها هم از دور انتخابات حذف شدند تجمعهای مجلس به «روحانیت مبارز» و «روحانیون مبارز» تقسیم شدند.
مجلس چهارم و پنجم حامیان دولت وقت یعنی هاشمی رفسنجانی میدان دار مجلس بودند از مجلس چهارم فراکسیون «کارگزاران» و همینطور فراکسیون «صنفی» در مقابل فراکسیون «روحانیت» ایجاد شد. مجلس پنجم نیز تقریبا همین آرایش سیاسی حفظ شد؛ اما ششم معادلات سیاسی با روی کار آمدن اصلاحطلبها تغییر کرد. درمجلس ششم حزب مشارکت ایران اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، کارگزاران سازندگی و مجمع روحانیون مبارز بیشترین کرسی ها را در مجلسی داشتند. آنها مشترکا فراکسیون دوم خرداد را به عنوان فراکسیون اکثریت تشکیل دادند؛ در مقابل غلامعلی حدادعادل نفر اول لیست اصولگرایان که در شمارش آرا تهران نفر سی وسوم شده بود در بازشماری آرا توسط شورای نگهبان با ارتقایی 5 رتبهای نفر 28 تهران شد و با سایر نمایندههای اصولگرایی که در این دوره رای آورده بودند فراکسیون اقلیت مجلس را تشکیل دادند. فراکسیونی که خاتمی به آن «اقلیت محجوب» میگفت.
مجلس هفتم و پنج فراکسیون
مجلس هفتم در شرایطی روی کار آمد که موج رد صلاحیتها کاندیداهای اصلاحطلب را از دور انتخابات عقب راند.درآن مقطع اصلاحطلبان انتخابات را تحریم کردند و نتیجه این شد که مجلسی اصولگرا روی کار آمد البته تعداد اصلاحطلبان به اندازه یک فراکسیون بود برای همین فراکسیون اقلیت مجلس هفتم با حضور نمایندگان اصلاح طلب شهرستانی به دبیرکلی محمدرضا تابش عضو جبهه مشارکت و با حضور اسماعیل گرامی مقدم، عضو حزب اعتماد ملی، اکبر اعلمی و چند اصلاح طلب دیگر با نام فراکسیون «خط امام(ره)» تشکیل شد.اصولگرایان در ابتدای مجلس هفتم یک فراکسیون به نام فراکسیون «اصولگرایان» تشکیل دادنداما اختلافات باعث شد تا در ادامه به سه شاخه انشعاب پیدا کند و فراکسیون «اصولگرایان مستقل» متشکل از افرادی مانند افروغ، الهام امینزاده و... در این فراکسیون تعریف شدند از سوی دیگر فراکسیونهایی «وفاق ملی و کارآمدی» و «حزبالله» نیز تشکیل شدند.
اصولگرایان هشتم و نهم و اختلافات بیشمار
مجلس هشتم یکی از همان مجلسی بود که اکثریت قریب به اتفاق دست اصولگرایان بود و اصلاحطلبان اقلیت کمی را در دست داشتند که همان تعداد یعنی افرادی مانند داریوش قنبری،کواکبیان، خباز و ...فراکسیون خط امامیها را تشکیل دادند. اما از سوی دیگر فراکسیون اصولگرایان به عنوان فراکسیون اکثریت تشکیل اما در سالهای پایان عمر مجلس هشتم بود که حامیان محمود احمدینژاد با ریاست روحالله حسینیان فراکسیون «انقلاب اسلامی» را تشکیل دادند فراکسیونی که از آن به نطفه جبهه پایداری یاد میشود. بعد از پایان مجلس هشتم و روی کار آمدن مجلس نهم اختلافات اصولگرایان در حمایت از محمود احمدینژاد پررنگتر شد تا آنجا که بخشی از اصولگرایان که در ردیف اصولگرایان میانهرو در مقابل پایداریها تعریف میشدند فراکسیون اکثریت «رهروان ولایت» را تشکیل دادند و فراکسیون اصولگرایان از نمایندگان پایداری و جمعیت رهپویان و ... نیز در یک فراکسیون جمع شدند.
مجلسی با سه فراکسیون هم وزن
8 خرداد 95 وقتی مجلس دهم شکل گرفت تصور بر این بود که دو فراکسیون اصولگرایان و اصلاحطلبان تشکیل شود اما از آنجا که اصولگرایان میانه یا همان مستقلین راه خود را فردای انتخابات از اصلاحطلبان جدا کردند این اتفاق نیفتاد و سه فراکسیون «اصولگرایان ولایی» «مستقلین ولایی» و «امید» که همان اصلاحطلبان بودند تشکیل شد؛ سه فراکسیونی که هیچکدام اکثریت را در دست نداشتند و زد و بندهای سیاسی و توافقات پشت پرده بود که در صحن علنی معادلات را تعیین میکرد آنچنان که فراکسیون مستقلین گاهی به سمت راست تغییر جهت میداد و گاهی به سمت چپ. اما درباره مجلس یازدهم که تقریبا مجلسی یک دست شکل گرفته است این سوال مطرح میشود که آیا قرار است تنها یک فراکسیون سیاسی و اکثریت میداندار باشد؟
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید