ابراهیم فیاض، جامعه شناس اصولگرا:
اگر پدری که دخترش را کشته قصاص کنیم، تکلیف خانواده چه میشود؟
یک جامعهشناس گفت: متاسفانه کشور ما یک دوگانگی شکل گرفته است. هم تتلو داریم و هم این قصههای تندروی. افراط و تفریط از جمله شاخصههای جهل است و این جهل در کشور ما حکومت ساختاری میکند.
اعتمادآنلاین| قتل رومینای سیزده ساله در تالش قلب همه مردم را به درد آورد. در پی این ماجرا شاهد اظهارات و انتقادات بسیاری بودیم اما هیچ یک از اینها تاثیری در ممانعت از تکرار این وقایع ندارد. برای این کار لازم است که نگاهی عمیقتر به موضوع انداخته با ریشه یابی آن زمینه را برای کاهش اینگونه موارد کم کنید. ابراهیم فیاض، جامعه شناس اصولگرا تنها راه برای کاهش اینگونه مسائل را آموزش جامعه میداند. او معتقد است که اصلاح قوانین و مقررات برای افزایش بازدارندگی ممکن نیست. به گفته او وضعیت موجود ناشی از افراط و تفریطهایی اجتماعی ناشی از جهل است.
آنچه در ادامه میخوانید، مشروح این گفتوگو است:
*قتل دختر سیزده ساله در تالش همه را تحت تاثیر قرار داد و بسیار ناراحتکننده بود اما این ابراز ناراحتی قطعا کافی نیست. لازم است که مساله ریشهیابی کرده و برای جلوگیری از تکرار اینگونه فجایع کاری کنیم. به نظر شما اصلیترین عامل در بروز این قبیل اتفاقات چیست؟
مهمترین بخش این ماجرا بعد قبیلگی آن است. فرهنگی که در آن ننگ را با خون پاک میکنند. یادم است در یکی از روستاهای فارس هم وقتی دختری با معشوقه خود فرار کرده بود، برادرش در همان پلههای دادگاه چاقو به قلب دختر زد و کشت. بعد هم همه خانواده او را بخشیدند. این رفتارها برای پاک کردن ننگ است و به نظر من الان در حال اوج گرفتن است.
*چرا فکر میکنید که قرار است بیشتر شود؟
به خاطر مسائل قبیلگی. هرچقدر که فشار میآید که فضا بازشود، شاهد اینگونه عکسالعملها هستیم. مخصوصا در جاهای دورافتاده مثل همین تالش. تالش به شدت بن بست است. فرهنگ و سنت خود را دارد.
*از نظر اجتماعی چطور باید بستر کاهش این مسائل را فراهم آورد؟
بحث مفصلی است. مشکل اینجا است که در شهرستانها خیلی فضا را بستهتر میکنند. حتی در تهران چیزهایی میبینیم که آدم شوکه میشود. مثلا یک خانمی تا دانشگاه آمده و نمیدانست چه ارتباطی بین زن و مرد وجود دارد.
* در عصر ارتباطات قرار داریم و نسل جوان و نوجوان پذیرای فضای بسته مورد شما اشاره نیست ، اگر قرار باشد به قول شما عکسالعمل ، قتل و ترویج اینگونه مسائل باشد باید چه کار کرد؟
بحث مهم آموزش است. باید کاری کنیم که جامعه آموزش ببیند. آموزش هم فلسفه میخواهد. یعنی که بدانیم فلسفه مسائل جنسی چیست و بعد آموزش آن را بدهیم. یا ببینیم که فلسفه مسائل خانواده چیست و بعد آموزش بدهیم. تا وقتی که عوامانه برخورد کنیم امثال تتلو را خواهیم دید یا مثل چند نفر دیگر مثل او که الان میبینیم در لایو و ... چقدر رکیک صحبت میکنند.
متاسفانه کشور ما یک دوگانگی شکل گرفته است. هم تتلو داریم و هم این قصههای تندروی. افراط و تفریط از جمله شاخصههای جهل است و این جهل در کشور ما حکومت ساختاری میکند. الان من سی و یک سال است که در دانشگاه هستم و یکی از مسائل جالب که همیشه دیدهام این است که جذابیت دانشگاه برای جوانان به خاطر ارتباط با جنس مخالف است چون در دبیرستان و راهنمایی و ابتدایی این را نداشتهاند. در نتیجه این محدودیت با هم دوست میشوند و به مواد مخدر و ... هم کشیده میشوند.
اینها همه ناشی از جهل است. ما نیاز به آموزش و برای آموزش نیاز فلسفه داریم که متاسفانه نداریم و روز به روز شاهد افزایش این افراط و تفریطهاهستیم.
*آموزش و اصلاح جامعه یک سوی قضیه است و اصلاح قوانین یک بخش دیگر. به نظر شما کدام یک از این دو در اولویت است.
واضح است که حقوق آخر کار است. تازه باز هم به وسیله وکیل و ... دور زده میشود. کاری که باید انجام دهیم، آموزش است. در همین موضوع اخیر این دختر از یک روستا فرار کرده و به آستارا رفته است. یعنی یک شهر مرزی نزدیک آذربایجان که مرکز آزادی در منطقه است. دیدید که نیروی انتظامی گفت دختر را از آنجا برگرداندیم، پدرش هم او را کشت برای اینکه از ننگ کار او خلاص شود. پدر بچه خود را دوست دارد اما این ننگ در روستا به قدری بالا است که مجبور است بکشد تا خود و خانوادهاش احساس سبکی کنند و تحت فشار نباشند. این یک مساله فرهنگی است.
*به فرض اینکه این جنایت متاثر از فرهنگ منطقه رخ داده باشد اما الان که رسانهای شد و همه مردم در کشور آن را تقبیح کردند، موجب نمیشود که احساس پشیمانی کند؟
نه، شما به روستا نرفتنی. در روستا اصلا کاری به این کارها ندارند. او میخواهد آنجا زندگی کند و بزرگ شود. برای همین چیزها است که در روستا که نه دیوار دارد، نه قانون دارد ، نه پلیس و ... امنیت حفظ میشود. این قواعد هنجاری است که روستا را حفظ میکند.اگر نه که هر زنی در جنگل، کوه و بیابان میتواند مورد تجاوز واقع شود.
*الان از این گونه قتلها و رفتارها دفاع میکنید؟!
دفاع نمی کنم. میگویم که برای نفی آن باید آموزش داد. قبل از انقلاب سپاه دانش و سپاه بهداشت بود که خیلی تاثیر گذاشت.الان بهیار بردیم آنجاها که طرف هم هیچی نمیداند. این سپاهها قبل از انقلاب برای جلوگیری از همین چیزها ایجاد شد و اثرگذار هم بود. من الان در اقوام دور روستایی خود دیدهام که تا حالا چندین پسرعمو سر آب هم را کاشتهاند. همین اخیرا یک جوان بیست و چند ساله را زده ومعلول کردهاند.
*این آموزش در بهترینحالت هم یک شبه داده نمیشود و زمانبر است. فکر نمیکنید لازم است مقرراتی باشد که بگوید پدر، برادر یا هر کسی که دیگری را کشت باید به تناسب جرم، مجازات و قصاص شود؟
نمیتوان این را گفت، جزء قانون نیست که پدر را قصاص کنند.
*میدانم که در قانون نیست. منظورم این است که اصلاح قوانین در این زمینه چقدر اثرگذار است؟
نمی توانید چنین اصلاحاتی کرد. این مبنا ندارد. قانوی که میخواهد وضع شود باید مبنای شرعی و عرفی داشته باشد. الان بابای دختر را بکشیم، تکلیف خانواده چه میشود؟
*یعنی فقط آموزش جواب میدهد؟
دقیقا. خود روستا با ریشسفیدی و ... بازدارندگیهایی دارد.
*شما میگویید آموزش تنها راه است. الان ارادهای در کشور ما برای آموزش و اصلاح جامعه وجود دارد؟
نه شعور، نه دانش و نه اراده آن وجود دارد. اصلا و ابدا؛ یک آموزش و پروشی داریم که به نام اسلام آن را نابود کردهاند. علوم انسانی را نابود کردهاند. بحث این آموزشها در روستاها از قبل انقلاب در علوم اجتماعی مطرح بود. آقای صفینژاد، منوچهر محسنی، ازکیا، منصور وثوقی و خیلیهای دیگر کارشان همین تحقیقات و مطالعات روستایی بود. الان همه اینها را کنار گذاشتهایم. کشور عقب مانده که شاخ ودم ندارد. کشور را داریم به یک واحد صنعتی تبدیل میکنیم و بعد انسانی را فراموش کردهایم. البته امیدواریم که مجلس جدید شعور داشته باشد و این برنامهها را درست کند.
الان یک دنیا دختر روستایی در روستاها باقی ماندهاند چون پسرها به شهرها آمده و آنجا ازدواج کرده و ماندهاند. این مساله هزار مساله دیگر ایجاد میکنند. آینده این دخترها چه میشود؟ چطور اقتصاد زندگی خود را تامین میکنند؟ به خاطر زیاد بودن تعداد دختران ممکن است همین روابط آزاد در کوه و دشت رخ دهد و بعد هم شاهد همین قتلهای ناموسی باشیم.
*درباره بدتر شدن وضعیت هشدار میدهید. غیر از تمرکز بر آموزش در جامعه راهکار دیگری هم دارید؟
باید ابعاد اقتصادی، اجتماعی و .. را باهم دید. باید دختران وارد صنعت شده و مسائل مالی خود راحل کنند. تعداد زیاد دختران حتی میتواند موجب افزایش چندهمسری شود. باید مطالعات روستایی جهانی انجام داد و دید که در این شرایط چه اتفاقاتی میافتد و چه کار میکنند. میخواهم بگویم که این مسائل اصلا ساده نیست و خیلی پیچده است و نیاز به مطالعه، بررسی و آموزش دارد.
منبع: نامهنیوز
دیدگاه تان را بنویسید