روحانی شیعهای که با زنان خارجی دست میداد+عکس
امام موسی صدر دیروز 92 ساله شد (متولد 14 خرداد 1307). آخرین خبرها از او که از 9 شهریور 1357 در لیبی ربوده شده اینست که طبق اعلام حسن الشامی، قاضی لبنانی و گزارشگر کمیته رسمی پیگیر پرونده ربایش امام موسی صدر، اطلاعات موثق حکایت از آن دارد که این روحانی ایرانی زنده است.
اعتمادآنلاین| نبیه بری، رئیس پارلمان لبنان نیز سال گذشته در سالروز ربوده شدن امام موسی صدر گفت که او در لیبی از زندانی به زندان دیگر منتقل شده است. مهدی فیروزان، داماد امام موسی صدر هم گفته که همان سالها به لیبی رفته، حتی جسدی به آنها داده شده اما آزمایش DNA نشان داد جسد متعلق به امام موسی صدر نیست: «وقتی DNA این جسد را بررسی کردند مشخص شد که آن جسد، جسد وزیر خارجه خودشان بوده است.» سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان نیز میگوید: «مسأله صدر را دنبال میکنیم و از خداوند میخواهیم او و دو همراهش را به ما بازگرداند تا شاهد پیروزیها و اصولی که بنا نهاده است، باشد.»
یکی از آخرین تلاشها دیدار خانواده امام موسی صدر و در راس آن خواهرش، رباب صدر با پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان و درخواست برای آزادی او در 26 بهمن 1397 است که طی نامهای نوشتهاند: «همه تحقیقات رسمی ایتالیا و لبنان و احکام دستگاه قضائی ایتالیا در سالهای 1979 و 1982 و 2005 حکم به خارج نشدن آنان از خاک لیبی کردهاند. قذافی خود در سخنرانی سال 2002 به این موضوع اعتراف کرد و حکومت لیبی پس از قذافی نیز بر این موضوع تأکید کرد. آخرین بار در تفاهمنامه لبنان و لیبی در سال 2014 این موضوع تأیید شد. اما لیبیاییها هیچ تحرکی برای اجرای مفاد تفاهمنامه و وعدهها و حتی هیچ کمکی به ما برای رسیدن به امام و آزادی او نکردهاند.»
راز جدید کشف شده از بررسی در اسناد منتشرشده ساواک که محمدعلی مهتدی عضو سابق کمیته پیگیری وضعیت امام موسی صدر انجام داده حاکی از آن است که طرح ربودن امام صدر در لیبی در شهریور 1357، یعنی حدود شش ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، قرار بوده در بهمن 1353 صورت بگیرد و دستگاههای اطلاعاتی آمریکا، انگلستان، مصر، عربستان و طبیعتاً دستگاههایی در لبنان و نیز ساواک شاه در آن دست داشتهاند که به دلایلی انجام نشد.
روایت صادق خرازی و واکنشها به آن
در سالهای اخیر اما علاوه بر انتشار اخباری درباره زنده بودن امام موسی صدر و نقل گفتارهای ایشان در مناسبتهای مختلف مذهبی، طرح یک مساله درباره نظرات فقهی رهبر شیعیان لبنان، جنجالبرانگیز شد.
در مهرماه 1394، سید محمدصادق خرازی، دیپلمات پیشین و مدیرمسئول سایت «تاریخ ایرانی» در گفتوگو با رضا رشیدپور در برنامه اینترنتی «دید در شب» گفت که « بسیاری از بزرگان با خانمها دست میدادند. مرحوم آیتالله بهشتی و امام موسی صدر کسانی بودند که اگر خانمی از اهل کتاب دست دراز میکرد به قول علما تسامح در ادله سنن میکردند و دست میدادند. »
ملوکالسادات حسینی بهشتی، فرزند ارشد شهید بهشتی این روایت را رد کرد و به سایت «انتخاب» گفت: «در طول اقامت پدرم در اروپا در کلیه جلسات ایشان همراه مادرم شرکت میکردم و حتی یک مورد هم دست دادن با زن نامحرم را از ایشان مشاهده نکردم.»
حجتالاسلاموالمسلمین محمدمهدی فقیهی، قائم مقام سابق دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم نیز در یادداشتی در روزنامه «جمهوری اسلامی» (20 مهر 1394) نوشت: «به اجماع فقهای امامیه از متقدمین تا متاخرین (قده) و نیز فقها و مراجع معاصر شیعه (مدظلهم) دست دادن مرد مسلمان با زنان (از غیر محارم) جایز نیست و هیچیک از فقهای امامیه فتوا به جواز دست دادن مرد مسلمان به زنان یا زن مسلمان به مردان ندادهاند. هیچ ربطی بین فرض جواز دست دادن مرد مسلمان با زنان و قاعده مورد اختلاف «تسامح در ادله سنن» وجود ندارد و هیچ ربطی از هیچ جهتی.»
این بحث مسکوت ماند تا انتشار کتابی در فضای مجازی به قلم محسن کمالیان، مدیر پایگاه صدرپژوهی و مولف چندین کتاب درباره رهبر شیعیان لبنان در پائیز 1398 با عنوان «امام موسی صدری که من شناختهام».
کمالیان توضیحی در پاسخ به یادداشت فقیهی که در سایت «انتخاب» بازنشر شده نوشت اما چنانکه اشاره کرده این سایت آن را «غیرقابل انتشار» دانست و انتشارش ماند تا سال قبل که متن آن را در کتابش آورد:
«آقای فقیهی نوشته است که اولاً این دو بزرگوار با بانوان مسیحی در اروپا دست نمیدادهاند؛ ثانیاً اجماع فقهاء امامیه بر حرمت دست دادن مردان با زنان نامحرم نظر دادند. سه نکته را مایل هستم در پاسخ ایشان متذکر شوم: سرکار خانم دکتر ملوکالسادات بهشتی اخیراً تصریح کردهاند که شهید بهشتی با بانوان مسیحی در اروپا دست نمیدادهاند. طبعاً سخن ایشان در مورد پدر حجت است و آن را میپذیریم.
در مورد امام موسی صدر اما به عنوان صدرپژوهی کوچک مایل هستم تأکید کنم که سخن آقای خرازی صحیح و سخن آقای فقیهی نادرست است. حقیر از تعدادی نزدیکان امام صدر در ایران و لبنان و آلمان مکرراً چنین شنیدم که ایشان طی سفرهای اروپایی هرجا لازم تشخیص میدادهاند، با بانوان مسیحی دست دادند.
نظر آقای فقیهی در مورد اجماع فقهاء شیعه نیز نادرست است. آیتالله سید محمدجواد علوی بروجردی، نوه آیتاللهالعظمی بروجردی، در دیدار سال گذشته خود با مسئولان مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر تصریح کردند که معظمله در پاسخ سؤالات نمایندگان خود در اروپا فرموده بودند که هرجا دست ندادن با بانوان مسیحی در اروپا موجب هتک آنها باشد، میتوانند دست دهند و حکم حرمت دست دادن با زن اجنبیه، برای حفظ حرمت اشخاص، هرچند مسلمان نباشند، ساقط میشود. سخنان آقای علوی هم بر روی سایت خود ایشان قابل دسترسی است، هم بر روی سایت مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر. آقای فقیهی و علاقمندان میتوانند مراجعه کنند. در دوران معاصر نیز آیتاللهالعظمی منتظری از زمره فقیهانی بودند که نظر آیتاللهالعظمی بروجردی را مورد تأیید قرار دادند. شاگردان متعدد مرحوم منتظری امروز در قید حیات هستند و بر این مطلب تأکید دارند. امیدوارم دوستانی که درصدد تسویه حساب با رقبای سیاسی خود هستند، برای این منظور پشت سر شهید بهشتی و امام صدر قائم نشوند.»
خاطرات صادق طباطبایی و استنادات آن
پیش از سید صادق خرازی، سید صادق طباطبایی، خواهرزاده امام موسی صدر در نشستی در دانشگاه تهران در سال 1386 گفته بود که امام موسی صدر دست دادن با زنهای نامحرم را مجاز میدانسته است. محمدرضا زائری، سردبیر سابق روزنامه همشهری که مدتی نیز در لبنان بوده در پاسخ به طباطبایی، در وبلاگش به دو خاطره از آیتالله شیخ عفیف نابلسی و آیتالله سید محمد غروی اشاره کرده که «بعضی بانوان به عادت رایج در برخورد با امام صدر دست خود را پیش میآورند و ایشان با ادب و محبت و لبخند دست بر سینه خود گذاشته از دست دادن پوزش میخواهند.»
کمالیان در کتاب خود به زائری اینطور پاسخ داده است: «تا جایی که نگارنده به یاد دارد، آقای دکتر طباطبایی از دست دادن امام صدر با خانمهای مسیحی تنها در محیط اروپا سخن گفته و شاهد مثال آوردهاند؛ و نه در جوامع اسلامی چون ایران و لبنان! در همین حال خاطراتی نیز که آقای (م.ر.ز) از خانواده محترم و دوستان لبنانی امام صدر نقل کرده است، همه تنها به محیط لبنان مربوط است و نه به اروپا! بنابراین به نظر میرسد که بتوان سخنان آقای دکتر طباطبایی و سخنان خانواده محترم و دوستان لبنانی امام صدر را با یکدیگر جمع کرد. یک راه ساده آن است که بپذیریم، در منظر امام صدر، حکم دست دادن با خانمهای مسیحی، در محیط اروپا و جوامع اسلامی متفاوت بوده است. و چرا نه؟ به هر حال اجتهاد تابع زمان و مکان است و جوامع مختلف میتوانند متناسب با اقتضائات خود در بعضی موضوعات احکام متفاوت داشته باشد.»
کمالیان نوشته «طی سالیان گذشته بیش از یک بار از آیتالله سید هادی خسروشاهی شنیده است که [براساس تجربه شخصی خود] باور داشتند [و امروز نیز دارند]، هم امام صدر و هم شهید بهشتی، هر دو، حکم دست دادن با خانمهای مسیحی در محیط اروپا را با حکم آن در جوامع اسلامی متفاوت میدانستهاند.»
در این کتاب حاشیه صادق طباطبایی بر پاسخ زائری هم منتشر شده (در 27 آذر 1386): «در باب دست دادن به خانمها، اتفاقاً مسئله منحصر به امام صدر نیست و در مورد انتساب این مسئله به ایشان هم تنها من نیستم که روایتگر سیره و نظر ایشان هستم. حتی در خود لبنان هم مواردی را میدانم و شهودی را میشناسم که دلیلی بر ذکر نام آنها در اینجا نمیبینم. دیگران نقل کردهاند و در صورت ضرورت باز هم بیان خواهند کرد. غیر از شهید آیتالله بهشتی - و نیز شهید حجتالاسلام باهنر در سفرش به برلن شرقی بنابه گفته مسئولان سفارت در آن زمان - که باز علاوه بر شخص من بسیاری اعضای اتحادیه انجمنهای اسلامی شاهد دست دادن ایشان با خانمهای مسیحی بودهاند. بد نیست داستانی را از مرحوم آیتالله خلخالی - که صاحب رساله هم بودند - برایت نقل کنم: در یک سفر که ایشان به مسکو رفتند، در صف مستقبلین علاوه بر همسر فرزند ایشان - که در سفارت شاغل بود، تعدادی از خانمهای روسی نیز حضور داشتند. آیتالله خلخالی به همه خانمها دست داد و از دست دادن به عروسش خودداری کرد. وقتی به منزل - ایشان به دلیل اختلاف نظری که با مرحوم آقای مکری سفیر ایران در مسکو داشت به رزیدانس سفارت نرفت - رسیدند، نامبرده به ایشان اعتراض کرد که چرا به من دست ندادید؛ آقای خلخالی در جواب گفت تو عروس من هستی، باید تو را در آغوش میگرفتم. ولی دیگران که از این نسبت تو با من اطلاعی نداشتند، ممکن بود برداشت سوء کنند. شاهدان این حادثه را هم اگر آقای (م.ر.ز) مایل بودند بدانند، معرفی میکنم؛ که علاوه بر فرزند و عروسشان، تعدادی از کارمندان آن روز سفارت جمهوری اسلامی که هنوز حیاند و حاضر، در زمره شاهدان و ناقلان میباشند.»
طباطبایی در گفتوگوی خود با کمالیان، در خصوص دست دادن با خانمهای مسیحی و ذبیحه اهل کتاب، از سفرهای پدرش آیتاللهالعظمی سید محمدباقر سلطانی طباطبایی به آلمان نیز خاطرات مشابه را نقل کرده که ضمن آنها، از برخی علمای امروز ایران و نیز بعضی خانمهای خاندان طباطبایی، که همه امروز در قید حیات هستند، به عنوان شاهد نام برد که با گذشت یک دهه از انتشار شانزدهمین شماره مجله «نامه مفید» حتی یک بار تذکر را از این افراد دریافت نکرده است.
منبع: تاریخ ایرانی
دیدگاه تان را بنویسید