حرف و حدیثها پشت سر علی لاریجانی چیست؟
سرنوشت علی لاریجانی دستخوش گمانهزنیهای رسانهای است. در محافل سیاسی از احتمال جایگزینی او با علی شمخانی در سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی سخن به میان میرود. اگر چنین شود او میرود که در کنار حسن روحانی آخرین تقلاها برای نجات پروژه اعتدال را انجام دهد.
اعتمادآنلاین| علی لاریجانی از جمله مسئولانی به حساب میآید که ازسال 57 تا به امروز را بدون نقش حکومتی نگذرانده و طی این سالها از سنگری به سنگر ددیگر رفته است. فعالیت او از مدیریت برون مرزی و دفتر مرکزی و خبر سازمان صدا و سیما آغاز و تا ریاست مجلس دهم ادامه یافته است. دراین فاصله او به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ریاست سازمان صدا و سیما و دبیری شورای عالی امنیت ملی رفت و سرانجام در هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی بر کرسی ریاست مجلس و قوه مقننه تکیه زد. حالا سالهاست که او یکی از روسای قوا در ایران است و از متنفذترین سیاستمداران و مقامات کشور به شمار میرود.
جاهطلبیهای سیاستمدار راستگرا
جاهطلبی علی لاریجانی برای تکیه زدن بر کرسی ریاست یکی از قوای سهگانه البته سابقهای طولانی دارد. او در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 1384، نامزد جریان راست سنتی در انتخابات بود. لاریجانی در شرایطی به عنوان یکی از نامزدهای اصولگرا گام به میدان رقابت در انتخابات گذاشت، در طول دوره اصلاحات و در مقام ریاست سازمان صدا و سیما نقشی بیبدیل در به زمین زدن پروژه اصلاحطلبان در عرصه سیاسی کشور بازی کرده بود. سیمای لاریجانی رویارویی تمام قدی را با اصلاحطلبان آغاز کرد. از برنامه چراغ که روح الله حسینیان در آن هواداران خاتمی را به هدایت ماجرای قتلهای زنجیرهای متهم کرد تا ماجرای کنفرانس برلین که لاریجانی با پخش گزیدهای از آن کنفرانس که تعدادی از چهرههای برجسته اصلاحطلب در آن شرکت کرده بودند، جنگ روانی و رسانهای بزرگی را با اصلاحطلبان آغاز کرد و پیش برد. لاریجانی صدا و سیما را به مهمترین ابزار جدال رسانهای جریان راست میانه با اصلاحطلبانی بدل کرد که در آن سالها در عرصه مطبوعات و رسانههای مکتوب دست بالا را داشتند.
با این سابقه شاید لاریجانی انتظار داشت که نامزد واحد همه اصولگرایان باشد. با این حال اگرچه پروژه اصلاحطلبان به بنبست رسیده بود اما قرار نبود که راست سنتی حامی لاریجانی دست بالا را در عرصه سیاسی کشور بگیرد. حالا گرایشهای تندروتری در میان اصولگرایان غالب شده بودند و در نهایت یکی از نامزدهای آنها یعنی محمود احمدی نژاد در کمال ناباوری به مقام ریاست جمهوری دست یافت.
لاریجانی بعد از شکست در آن انتخابات به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی انتخاب شد. سمت دیپلماتیک که قرار بود که هدایت مذاکرات در مورد پرونده هستهای ایران را بر عهده داشته باشد. لاریجانی از رسانه به دیپلماسی رفت. او که روزگاری منتقد دیپلماسی هستهای در دولت خاتمی بود و مذاکره کنندگان هستهای را به معامله در غلتان با آب نبات متهم میکرد، در عرصه دیپلماسی معتدلتر نشان داد و روابط کاری قویای با خاویار سولانا مذاکره کننده ارشد وقت اتحادیه اروپا برقرار کرد. احمدی نژاد اما اهل کار تیمی نبود و به هیچ هماهنگی جناحی هم اعتقادنداشت. آن چنان که عمر دبیری لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی طولانی نبود و او به صورت ناگهانی با سعید جلیلی تعویض شد. از چهرههای مهم راست تندرو که در آن سالها و در آن سمت به نماد بنبست دیپلماسی هستهای ایران بدل شد و بر وضعیت کشور در عرصه بینالمللی آن رفت که رفت!
بازگشت به سیاست با ردای اعتدال
لاریجانی اما در مجلس هشتم به عرصه سیاست بازگشت و جانشین حداد عادل در مقام ریاست مجلس اصولگرا شد. ریاستی که البته با فراز و فرودهای بسیار همراه بود. او آشکارا منتقد محمود احمدی نژاد بود و در جریان انتخابات پر ماجرای ریاست جمهوری در سال 88 سخنان بسیاری از گرایش او به رقبای احمدی نژاد گفته میشد. کار لاریجانی و احمدی نژاد در مجلس نهم به رویارویی در صحن مجلس کشید و یکی از عجیبترین روزها و صحنههای سیاست ایران رقم خورد.
اختلاف لاریجانی با اصولگرایان تندرو در مجلس نهم اما با به قدرت رسیدن حسن روحانی باز هم بالا گرفت. لاریجانی نقش قاطعی در حمایت از حسن روحانی داشت و در مواجهای تمام قد با اصولگرایان تندرو، برجام را ظرف بیست دقیقه از تصویب مجلس گذراند. لاریجانی به تدریج در کنار حسن روحانی به محور پروژه اعتدال مبدل شد. این دو توانستند در ائتلاف با هم اصلاحطلبان حامی روحانی را هم متحد کنند و با ائتلافی بزرگ به استقبال انتخابات مجلس دهم بروند.
لاریجانی که زمانی علیه اصلاحطلبان بیشترین برنامهها را در دست داشت، بدون یاری و کمک آنها موفق به ورود به مجلس دهم نمیشد. اصولگرایان نام او را در لیست خود در قم نگذاشتند، اما اصلاحطلبان تلویحا از او برای ورود به مجلس حمایت کردند. کار اصلاحطلبان و لاریجانی اما در زمان انتخاب رئیس مجلس گره خورد. او این بار موقتا به سمت اصولگرایان چرخید و با رای آنها رئیس مجلس شد تا بازی او بین دو جناح سیاسی کشور ادامه یابد.
فروپاشی پروژه اعتدال
کامیابی لاریجانی اما ادامه نیافت. هم او و هم حسن روحانی تمام سرمایه سیاسی خود را روی تنش زدایی از سیاست خارجی کشور و برجام قمار کرده بودند. برجام اما نه از داخل کشور که با اقدام دولت ترامپ به صورت ناگهانی به نقطه پایان رسید تا پروژه اعتدال بر سر روحانی و لاریجانی و اصلاحطلبان آوار شود. با شکست برجام و روشن شدن ناکامی اصلاحطلبان در جلب حمایت بدنه اجتماعی روشن بود که لاریجانی راهی برای حفظ سمت خود ندارد. او در میان اصولگرایان جایی نداشت و اصلاحطلبان هم نه در حاکمیت و نه در بین بدنه اجتماعی راهی نداشتند. سیاستمدار محافظهکار حالا به بن بست نزدیک میشود. او که بوی شکست را احساس کرده بود، این بار حتی نامزد انتخابات مجلس هم نشد، چه آن که دانسته بود که از دست دادن کرسی ریاست مجلس قطعی است.
انتخاب سخت آقای رئیس مجلس
با به پایان رسیدن مجلس دهم، حالا سرنوشت علی لاریجانی دستخوش گمانهزنیهای رسانهای است. در محافل سیاسی از احتمال جایگزینی او با علی شمخانی در سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی سخن به میان میرود. اگر چنین شود او میرود که در کنار حسن روحانی آخرین تقلاها برای نجات پروژه اعتدال را انجام دهد. تقلاهایی که بعید است موفق شوند.
مسئله دیگرگمانهزنیهایی است که درباره حضور او در انتخابات ریاستجمهوری 1400 به میان کشیده میشود. با وجود آنکه در همایش بزرگداشت روز معلم در دانشگاه تربت حیدریه احتمال حضورش در انتخابات 1400 را تکذیب کرد و در واکنش به اشاره علیرضا رزم حسینی، استاندار خراسان رضوی مبنی بر احتمال کاندیداتوری او در انتخابات ریاستجمهوری، گفت که استاندار با مطلبی که بیان کردند، قصد جان ما را دارند، ما در این وادی نیستیم. اما صحبتهای برخی سیاستمداران نشان از آن دارد که این معادله به این سادگی نیست.
سیدحسین نقوی حسینی، نماینده اصولگرای مجلس دهم گفته بود: «اینکه آقای لاریجانی ارادهاش بر این است که در انتخابات 1400 کاندید ریاست جمهوری شود، یک چیز قطعی است. از اقدامات و فعالیتها و رفتوآمدهایش مشخص است.»
علی مطهری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی هم بیان داشت: «هر چند آقای لاریجانی صراحتاً نمیگوید که کاندیدای ریاستجمهوری در سال 1400 است، اما این احتمال را ردهم نکرده است.»
در صورتی که کاندیداتوری علی لاریجانی را مسجل بدانیم، مسئله مورد توجه حامیان سیاسی او است. آیا ممکن است لاریجانی باز هم به نامزد ناگزیر اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده بدل شود؟
محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در همین مورد گفته است: «چنانچه جریان اصلاحطلب نتواند به دلایل معلوم چهرههای شاخص خود را به فضای انتخاباتی 1400 وارد کند، میتوان گفت احتمال دارد حمایتی را که در سالهای 92 و 96 از روحانی داشتند را در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم از علی لاریجانی بهعمل بیاورند. درباره آقای لاریجانی باید این را در نظر داشت که شرایط او نسبت به سال 84 در کل فرق کرده است. به هر حال تجربه سه دوره ریاست مجلس کافی است تا او بهعنوان یکی از نامزدهای اصلی و شاخص انتخابات 1400 مطرح شود.»
در محافل سیاسی تهران از احتمال حمایت طیفی از حزب کارگزاران سازندگی از لاریجانی سخن گفته میشود برخی اظهارات مانند آن چه عطریانفر گفته و نشانههای رسانهای این گمانهزنیها را تقویت میکند، هر چند او در میان بدنه سیاسی اصلاحطلبان به هیچ عنوان محبوب نیست.
اینکه یک اصولگرا با تابلو اصلاحات وارد عرصه انتخابات 1400 شود، گرچه تعجبآور است، اما چندان هم دور از ذهن نیست. اصلاحطلبان همین حمایت را از حسن روحانی برای انتخابات ریاست جمهوری سال92 و 96 به عمل آوردند. اما اینک آنها به آن تجربه به چشم شکستی سخت مینگرند و معلوم نیست که حاضر به تکرار آن باشند.
سال سرنوشت لاریجانی
اگرچه خیز لاریجانی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری در سال 1400 بسیار محتمل به نظر میرسد، اما طی این مسیر برای او بسیار سخت خواهد بود.
با تمام اینها باید منتظر ماند و دید که فضای سیاسی سیال و پر ماجرای سال 1399 برای او چه چیزی را رقم خواهد زد. آیا در اوج خداحافظی کرده و به نشستهای مجمع تشخیص مصلحت نظام بسنده میکند یا اینکه سیاستمدار محافظه کار ریسک حضور در میدانی پرخطر را قبول خواهد کرد؟
منبع:دیدار
دیدگاه تان را بنویسید