مجلس یازدهم، مجلس لابیمنها و سلبریتیها است؟
از مجلس اول تا امروز در هر دورهای افرادی بودند که به لابیمنها و سلبریتیهای مجلس معروف شدند؛ همان افرادی که گاهی به دلیل سوابق حضورشان در پارلمان، گاهی به خاطر فعالیتهای سیاسی و شان و منزلت حزبی، یک سر و گردن بالاتر از دیگران بودند و توانستند از قدرت تاثیرگذاری بیشتری برخوردار باشند.
اعتمادآنلاین| «مجلس روی انگشتشان میچرخد و از همه قدرت و توانشان استفاده میکنند تا حرفشان را به کرسی بنشانند»؛ این حکایت لابیمنها و تا حدی سلبریتیهای مجلس است که معادلات پارلمانی را رقم میزنند و دسته و گروههای خود را دارند، گاهی هم آنقدر سنبه پر زوری پیدا میکنند که حرفشان تبدیل به نظر کلیت مجلس میشود.
از مجلس اول تا امروز در هر دورهای افرادی بودند که به لابیمنها و سلبریتیهای مجلس معروف شدند؛ همان افرادی که گاهی به دلیل سوابق حضورشان در پارلمان، گاهی به خاطر فعالیتهای سیاسی و شان و منزلت حزبی، یک سر و گردن بالاتر از دیگران بودند و توانستند از قدرت تاثیرگذاری بیشتری برخوردار باشند.
میراث لابیگری در دست مجلس یازدهم
کار مجلس دهم که به پایان رسید، مجلس یکدست اصولگرای یازدهم در جریان مشارکت 42 درصدی انتخابات 98 روی کار آمد؛ مجلسی که دیگر به لحاظ سیاسی به اصلاحطلب و اصولگرا تقسیم نمیشود بلکه تنها میتوان از انواع طیفهای اصولگرایی (سنتی، پایداری، حامی قالیباف و احمدینژادی) سخن گفت.
در این مجلس چهرههایی که اسمشان به گوشمان آشناست کم نیست هرچند نمی توان آنها را در زمره سلبریتیهای سیاسی اثرگذار قرار داد، از وزرای دولت محمود احمدینژاد گرفته تا نقشآفرینان مجالس گذشته که تلاش دارند خود را میدان دار نشان دهند. در این میان با اینکه تنها یک ماه از آغاز مجلس یازدهم میگذرد اما با نگاهی به اتفاقات اخیر مجلس میتوان لابیمنهای پارلمان را شناسایی کرد. چهرههایی که در جریان انتخابات هیاترئیسه توانستند گوشهای از قدرت لابیشان را به منصه ظهور برسانند.
از سلبریتیها تا لابیستهای یازدهمی
ماجرای لابیگریهای مجلس یازدهمیها خیلی پیشتر از آنکه درهای ساختمان هرمی به روی اهالی آن باز شود شروع شد؛ همان زمان که دعوای قدرت بالا گرفته بود و هر روز تعداد داعیهداران برای کرسی ریاست بیشتر میشد. چهرههایی که بینام و نشان نبودند و قبلا در این دریای مواج سیاست بارها اسمشان به گوش خورده بود؛ محمدباقر قالیباف از همان سلبریتیهای مجلس بود که چند هفته مانده به افتتاحیه مجلس آزمون قدرت لابیگریاش شروع شد. هرچند قالیباف در میان طیفی از اصولگرایان برو بیایی دارد اما با نقشآفرینی مخالفانش کار او سختتر شد و برای همین دست به دامن نمایندگان دیگر شد تا برای او رای دست و پا کنند. هرچند او در این بازی اولین پیروزیاش را به دست آورد اما این پیروزی اولیه بیشتر از آنکه مدیون قدرت لابی قالیباف باشد مدیون بازوهای لابیستی بود که شهردار اسبق به آنها تکیه کرد و توانست خودش را به سکوی بهارستان برساند؛ افرادی چون علیرضا زاکانی، نادران و...
از سوی دیگر مصطفی میرسلیم که زمانی در دولتهاشمی و خاتمی ایفای نقش کرده بود و بعد از آن در جریان انتخابات 96 به یک سلبریتی سیاسی تبدیل شد اما سرنوشتش با عاقبت مهمترین سلبریتی اصلاحطلب مجلس دهم یعنی محمدرضا عارف بیشباهت نبود. میرسلیم هم مانند عارف با وجود آنکه چهره شناخته شده مجلس محسوب میشود اما به نظر می رسد چندان از قدرت لابی برخوردار نیست و این مُهر مردودی بود که در ماجرای انتخابات هیاترئیسه به عنوان اولین آزمونش در کارنامه او ثبت شد. رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه که برای رئیس مجلس شدن خیز برداشته بود در جریان رقابت با قالیباف و فریدون عباسی حتی رایی کمتر از احمدینژادیهای مجلس آورد و توانست فقط 12 رای روانه سبد خود کند.
میدانداری وزرای احمدینژاد و سابقهداران مجلس
حضور احمدینژادیها و تکمیل حلقه پارلمانی آنها روی دیگر سکه لابیگری در گود مجلس یازدهم بود که در بین آنها اسم حمیدرضا حاجیبابایی و علی نیکزاد بیشتر از همه شنیده شد. حاجیبابایی که در مجلس هفتم و هشتم هم دستی بر آتش لابیها داشت در این دوره با قدرت و اعتماد به نفس بیشتری شروع به فعالیت کرد. هرچند قدرت لابی او در مقایسه با بازوهای لابیست قالیباف نتوانست موفقیتی کسب کند اما بازی پایاپایی را در جنگ قدرت مجلس از خود نشان داد.
علی نیکزاد وزیر مسکن دولت احمدینژاد نیز از همان افرادی بود که با لابیگری که بخشی از آن به لطف آذری زبان بودنش بود، توانست در میان اعضای هیاترئیسه جایی برای خود باز کند و بر کرسی نائب رئیسی مجلس یازدهم تکیه بزند.
البته اینها تنها لابیگرهای مجلس یازدهم نیستند و نمیتوان از کنار سابقهداران پارلمانی که به زیر و بمهای مجلس آشنا هستند و قاعده بازی پارلمانی را به خوبی میدانند عبور کرد. علیرضا زاکانی و مرتضی آقاتهرانی از همان دست نمایندگانی هستند که با شناخت فراز و فرودهای مجلس در لیست مهمترین لابیمنهای این دوره قرار گرفتهاند.
مرتضی آقاتهرانی دبیرکل جبهه پایداری که پیش از این به اصولگرایان ضربه شستی نشان داده بود و یاداوری کرده بود که توانایی بر هم زدن بازی آنها را دارد در لیست لابیگرهای مجلس یازدهم قرار میگیرد و اتفاقا ساز موافق او با وزرای احمدینژاد بود که اول ترس رئیس نشدن را به جان قالیبافیها انداخت و در مرحله بعد، نیکزاد را راهی هیاترئیسه کرد. علیرضا زاکانی نیز که 12 سال صندلیهای نمایندگان را دور زده بود حالا در مجلس یازدهم با کولهباری از تجربه به یکی از لابیمنهای این مجلس تبدیل شده است.
بازماندگان لابیستهای اصلاحطلب
مسعود پزشکیان نماینده مردم تبریز و نائب رئیس مجلس دهم یکی از سلبریتیهای معروف مجلس یازدهم است که هم حرفش در میان اصولگرایان خریدار دارد و هم جایگاه و پایگاهی در میان ترکنشینان مجلس به دست آورده است. پزشکیان هم بالا و پایین مجلس را از 12 سال پیش به خوبی دیده بود و حالا چهارمین دوره نمایندگیاش را سپری میکند و می تواند از قدرت لابی گری خود در بزنگاهها بهره بگیرد.
غلامرضا تاجگردون هم که این روزها ماجرای اعتبارنامهاش جدال تازهای در مجلس به راه انداخته است جزو بازماندگان مجلس دهم و آخرین اصلاحطلبان باقی مانده در میدان پارلمان است البته او با ماجراهای اخیر در گوشه رینگ قرار گرفته است اما این دلیلی بر انکار قدرت لابی نماینده گچساران نیست. او که در مجلس دهم بازوی لابیگری اصلاحطلبان محسوب میشد حالا در میدان مجلس یازدهم و لشکر اصولگرایان باید قدرتش را به نمایش بگذارد.
فلشبک؛ از سحابی و بازرگان تاهاشمیرفسنجانی
«لابیگری پارلمانی» از همان آغاز تشکیل مجلس شورای اسلامی شکل گرفت حتی قبلتر از آن در مجلس شورای ملی نقش و رنگ زیادی داشت. هرچند در دوره نخست مجلس، به دلیل عدم وجود مرزبندیهای دقیق سیاسی کمی طول کشید تا معانی راست و چپ قوام یابد، اما حتی در همین مجلس نیز نمایندگان شاخصی در مجلس وجود داشتند که رابط پارلمان و گروههای سیاسی محسوب میشدند. هرچند در این دوره، موضوعات مهمی چون آغاز جنگ هشت ساله، بحران ترور مسئولان عالی کشور و رای عدم کفایت به رئیس جمهور وقت، عملا جایی برای لابیگریهای معمول در حوزه پارلمان باقی نگذاشته بود، با این همه حضور تقریبی همه جریانات سیاسی در مجلس، فرصتی برای چهرههای نزدیک به هر جریان فراهم آورده بود تا با دیگر نمایندگان لابی کرده و اهداف سیاسی جریان سیاسی خاص خود را دنبال کنند.
از میان چهرههای برجسته حاضر در مجلس اول، میتوان از علی اکبرهاشمیرفسنجانی، حسن روحانی و علیاکبر ناطقنوری به عنوان مهمترین نمایندگان نزدیک به حزب جمهوری اسلامی یاد کرد. حزبی که با حضور در «ائتلاف بزرگ» انتخابات مجلس اول، اکثریت کرسیهای این دوره را در اختیار داشت. از دیگر سو چهرههایی چون یدالله سحابی، مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی نیز بودند که لابیگران طیف نزدیک به نهضت آزادی به شمار آمده و رابط میان گروههای بیرون مجلس و نمایندگان به شمار میآمدند.
با حذف برخی جریانات و تقسیمبندیهای جدید موسوم به چپ و راست در فضای سیاسی کشور، در مجلس دوم لابیگریهای سیاسی بیشتر معطوف به جناحبندیهای درون جریان انقلابی بود. در همین راستا افزون بر نقش پررنگهاشمیرفسنجانی در لابیگریهای پارلمانی، از مهدی کروبی و محمد یزدی به عنوان نواب رئیس نیز میتوان به عنوان لابیستهای مشهور مجلس دوم نام برد.
مجمع عقلای روحانی در مجلس چهارم و میدانداری عبدالله نوری در مجلس پنجم
لابیگریها در مجلس سوم که در اختیار جریان چپ بود، متمایل به جریان خط امام شد و چهرههای برجسته چپ سنتی چون مهدی کروبی در صدر لابیستهای این دوره قرار گرفتند، هرچند نمیتوان از نقش نمایندگان دیگری چون هاشمیرفسنجانی و حسن روحانی در این دوره صرفنظر کرد.
حکایت لابیمنهای مجلس چهارم متفاوت از مجلس سوم بود. در این مجلس با حذف تقریبا کامل جریان چپ، بار دیگر فرصت به لابیگرهای راستگرایی چون حسن روحانی و محمدرضا باهنر رسید. روحانی که حتی در دوره غلبه تفکرات چپگرا بر مجلس، با تشکیل مجمع عقلا، نقش مهمی در بسیج نیروهای سیاسی در بیرون مجلس داشت، در این دوره نیز رابط مجلس و گروههای سیاسی به شمار میرفت. همین وضعیت، در مجلس پنجم نیز تکرار شد، هرچند لابیگرهای این دوره، طیف تازهای از محافظهکاران بودند که عمدتا نزدیک به دولت سازندگی محسوب میشدند. عبدالله نوری، علی اکبر ناطقنوری، مصطفی معین و فائزه هاشمی در این دوره مجلس نقش مهمی را در لابی میان جریانات سیاسی بیرون و درون مجلس عهدهدار بودند.
نقشآفرینی بهزاد نبوی در مجلس ششم و تلاش زیرپوستی حدادعادل
دو سال بعد از آنکه سید محمد خاتمی با 20 میلیون رای توانست سکان قوه مجریه را به دست بگیرد قطار انتخابات مجلس ششم به راه افتاد و به دنبال جنبش اصلاحطلبی سال 76 مجلس اصلاحطلب سال78 انتخاب شد. حالا دیگر چهرههای سنتی جای خود را به نیروهای تازه نفسی داده بودند که میخواستند تغییرات اساسی ایجاد کنند؛ همین زمان بود که چهرههایی مانند بهزاد نبوی، محمدرضا خاتمی به مهمترین لابی منهای مجلس ششم معروف شدند. البته هرچند قدرت نفوذ این افراد با دیگران قابل مقایسه نبود اما مجلس ششم سلبریتیها دیگری هم مانند محسن صفایی فراهانی ومحسن آرمین را نیز داشت که نقش پررنگی در معادلات پارلمانی بازی میکردند. در این میان مهدی کروبی نیز با قدرت نفوذش در میان اصلاحطلبان و اصولگرایان در جایگاه ریاست مجلس نقش رابط مجلس اصلاحطلب با بدنه قدرت را به عهده گرفت.
از سوی دیگر هرچند اصولگرایان که در مجلس ششم چندان پرتعداد نبودند اما در جمع اقلیت آنها غلامعلی نقش زیادی داشت و به عنوان مهمترین لابیمن جریان راست در مجلس ششم شناخته میشد.
12 سال نقشآفرینی باهنر، حدادعادل و ابوترابی فرد
با تحولات سیاسی مربوط به پایان دوره ششم که به ردصلاحیت جمع زیادی از نمایندگان اصلاحطلب انجامید، در این دوره، نقش لابیستهای راستگرا بار دیگر برجسته شد و این بار جریان موسوم به آبادگران، در رایزنیهای پارلمانی دست برتر را در اختیار داشتند. در این دوره بود که گوشهنشینان مجلس ششم همچون غلامعلی حدادعادل و حمیدرضا حاجی بابایی در کنار چهرههای دیگری توانستند لابیمنهای برجسته پارلمان نام بگیرند.
محمدرضا باهنر نیز یکی از نمایندگانی بود که از همان مجلس دوم تا مجلس نهم در پارلمان حضور داشت؛ به زیر و بمهای مجلس را خوب میشناخت او که روند تاثیرگذاریاش از مجلس چهارم به خوبی آشکار شده بود از مجلس هفتم و کمرنگ شدن حضور اصلاحطلبان به اوج خود رسید. گرچه باز هم نمیتوان از کنار نام چهرههایی چون محمد خوش چهره، توکلی و افروغ نیز در مقاطعی به خوبی نقش نماینده پرنفوذ در پارلمان را ایفا کردند به راحتی عبور کرد.
درکنار باهنر، محمدحسن ابوترابی فرد به عنوان چهرهای اصولگرا اما قابل احترام در میان اصلاحطلبان نیز از دیگر لابیمنهای مجالس هفتم تا نهم بود.
در مجالس هشتم و نهم اما اگرچه همچنان اصولگرایان اکثریت پارلمان را در اختیار داشتند اما لابیگرهای اصلی مجلس، نه حدادعادل یا حاجی بابایی بلکه چهرههایی تازه نفستر چون علی لاریجانی بودند که به کمک محمدرضا باهنر و حسن ابوترابیفرد تلاش میکردند در دوران پرتنش ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد همچنان موازنه سیاسی در پارلمان را حفظ کنند.
مجلس دهم حدفاصل سلبریتی تا لابیمن
مجلس دهم در حالی روی کار آمد که 12 سال اصولگرایان قدرت بیحد و حصر پارلمان محسوب میشدند اما وقتی حسن روحانی با ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالگرایان سکان قوه مجریه را به دست گرفت ایده تغییر ترکیب مجلس نیز قوت گرفت تا اینکه در جریان انتخابات سال 94 چهرههای جدیدی وارد ساختمان هرمی بهارستان شدند. حالا دیگر از لابیمنها و سلبریتیهایی مانند باهنر، ابوترابیفرد و حداد عادل خبری نبود. هرچند چهرههای نامآشنا دیگر در این مجلس حضور نداشتند اما فضای جدید باعث شد تا قدرت لابی چهرههایی که تا امروز در این میدان حضور کمتری داشتند شکوفا شود.
محمدرضا عارف و علی مطهری سلحشوری از چهرههایی بودند که به سلبریتیهای مجلس دهم معروف شدند اما نمیتوان آنها را در لیست لابیمنهای مجلس دهمی قرار داد. از سوی دیگر غلامرضا تاجگردون و محمدرضا تابش از جمله افرادی بودند که قدرت لابی انها در میان ضعف اصلاحطلبان مجلس دهم شکوفا شد و توانستند در این میدان ظهور و بروز کنند.
از سوی دیگر محمدرضا حاجی بابایی و مجتبی ذوالنوری افرادی بودند که نقش بسیج نیروهای اصولگرایی را بر عهده داشتند.
مجلس یازدهم مجلس لابیمنها یا سلبریتیها؟
مجلس یازدهم هنوز تازه نفس است و با تغییرات حداکثری در مقایسه با مجلس قبلی روی کار آمده است، مجلسی که نام برخی چهرهها دائما در آن تکرار می شود. حال باید دید این چهرهها در حد یک «سلبریتی سیاسی» باقی خواهند ماند یا «لابیمن»های پارلمان یازدهم خواهند شد.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید