وکیل پایه یک دادگستری:
دستگاه قضا فقط خود را خیرخواه حکومت نداند/ حتی به خاطر شوآف حقوق مردم را حفظ کنیم
علی مجتهدزاده، وکیل پایه یک دادگستری، گفت: بحث فساد و اینکه چرا قاضی فاسد میشود را نمیدانم و شاید مربوط به زیرساختهاست. مسئولان باید در قوه قضاییه پاسخ دهند اما دلیل اینکه چرا برخی قضات به فساد روی می آورند، شاید این باشد که برخی افراد، از کارهای آنها خوششان بیاید، البته قضات شریف کم نداریم.
اعتمادآنلاین| علی مجتهد زاده وکیل پایه یک دادگستری، که چندی پیش به دلایل امنیتی بازداشت شده بود با بیان اینکه اتهامات وارد شده را فاقد مبنا می دانم گلایه هایی را در این خصوص مطرح کرد. او معتقد بود که اصل عمل بازداشت یک وکیل دادگستری به دلایل سیاسی یا انجام وظایف حقوقی مغایر با موازین و اصول قانونی است.
شما اخیرا بازداشت شدید، برخی گمانه زنی ها این بود که به علت چند توییت این بازداشت صورت گرفته است؟
اتهامات من درباره پستهای توییتری بود. گویا از بهمن ماه برای من پرونده ای تشکیل شده بود . پست های توییتری برای اظهارنظر است و چیز پنهانی نیست. 4 اتهام به من وارد کردند که همه را فاقد وصف حقوقی میدانم، هیچ کدام به من نمیچسبد. شما رزومه من را ببینید. من را هیچوقت به عنوان یک وکیل تند نمیشناختند هرچند اظهارنظرهای سیاسی من زیاد بود. اصل عمل بازداشت یک وکیل دادگستری به دلایل سیاسی یا انجام وظایف حقوقی را مغایر با مصلحت و مغایر با موازین و اصول قانونی میدانم. بر فرض توجه اتهام باید بنده را وفق آیین دادرسی احضار میکردند، آدمی هم نبودم که حاضر نشوم یا خدای نا کرده فرار کنم. با بازداشت من هم جو خبری راه افتاد که یک وکیل دادگستری و یک فعال بازداشت شده، هر شهروندی باید حرمتش حفظ شود ولی بعضی از اقدامات متأسفانه بر خلاف توقع و انتظار است.
زمانی که برای یک وکیل پرونده تشکیل می دهند پیامش به جامعه این است که وکیل دادگستری، وکیل مطبوعاتی و سیاسی بوده و دیگر پروندهها را دنبال نمیکند که این در مورد من صدق نمی کند. تا زمانی که پروانه وکالتم اعتبار داشته باشد طبق تعهد حرفه ای و تکلیفی که قانون برای وکیل معین کرده خودم را موظف و مقید به دفاع از حقوق شهروندان می دانم اعم از اینکه گناهکار باشند یا به خاطر اظهارنظر زندانی و محاکمه میشوند. با پرونده اتهامی که نمی شود روش افراد را تغییر داد. همیشه گفتگو مؤثرتر از پرونده سازی و برخورد قضایی است. اصل کار من تعامل بوده و خودم را خیلی اهل تعامل میدانستم. به نظرم آقایان باید در این زمینه تجدید نظرهایی داشته باشند. البته تغییراتی را در دستگاه قضا شاهد هستیم قبلا اینگونه بود که اگر کسی را میگرفتند به مدت 20 روز و یا 1 ماه دوام پیدا میکرد و گاهی هم متصل به صدور رأی میشد، الحمدلله امروز این را دیگر نمیبینیم
قاضی پرونده من یکی از منصفترین قضات بود، زمانی که قاضی اجرای احکام اوین بود به حدی به زندانیان کمک میکرد که یک عده با او بد شده بودند. گاهی یک قاضی امنیتی است و نگاه سختگیرانه و امنیتی دارد ولی قاضی خودم با توجه به سوابق قبلی که از او سراغ دارم این گونه نبود اما باز هم می شد این رفتار را مدیریت کرد. در زمان بازداشت نه فقط برخورد خشونتآمیزی را شاهد نبودم بلکه چه در زمان دستگیری و چه در جریان بازجوئی برخوردها محترمانه بود اما اصل برخورد و دستگیری های یکباره و انفرادی ها، برخورد خوبی نیست. اینکه در جریان بازجویی بی حرمتی و بی احترامی نشود قابل احترام است اما باید اصل عمل اصلاح شود. در پرونده ها حقوق اساسی را رعایت کنیم. چرا باید یک متهم سیاسی، مطبوعاتی و یا یک وکیل دادگستری به خاطر اظهارنظر محاکمه و مانند یک متهم امنیتی با او برخورد شود.
اصل کار وکیل بر پایه تعامل است، اگر کسانی غیر از این بگویند با ذات وکالت آشنا نیستند. من نمیتوانم قوه قضاییه دیگری ایجاد و خودم بروم با آن کار کنم. این قوه قضاییه و قانون مملکت است و من وکیل باید خودم را منعطف کنم تا حقوق مردم حفظ شود. مانند فلان برانداز که از بیرون فحش میدهد نمیتوانم بروم فحاشی کنم و بعد بگویم، حقوق موکل ام را حفظ کنید. وکالت ضوابطی دارد که یک وکیل باید آن را رعایت کند.
چرا در پرونده های اهالی رسانه یا به اصطلاح بچه های توییتری پرونده به دادسرای امنیتی ارجاع می شود پس نقش دادسرای فرهنگ و رسانه چیست؟
پرونده اظهارنظر نباید به دادسرای امنیت ارجاع شود زیرا با نگاه امنیتی با آن برخورد می شود. برای اظهار نظر نباید پای کسی را به دادسرا باز کرد، ولی حداقل افراد به دادسرای فرهنگ و رسانه فرستاده شوند، دادسرای فرهنگ و رسانه برای چه تشکیل شده است؟ دادسرای فرهنگ و رسانه بعد از تغییر دادستان سابق تهران روالش فرق کرده است. قضات با همدلی و با یک نگاه مثبت به قضایا نگاه و سعی میکنند کمترین هزینه را برای طرف در بر داشته باشد و مشکلات را با گفتگو و تعامل، حل می کنند. اگر میخواستند برای من پرونده تشکیل دهند راهش این بود که من به دادسرای فرهنگ و رسانه بروم. زمانی که پرونده به دادسرای امنیت برده می شود خروجیاش میشود این که آقای وکیل دادگستری که میتوانست خیلی راحت صحبت کند و طبق قانون احضار شود، چونکه این وکیل وکالت پروندههای سیاسی و مطبوعاتی را قبول میکرده امروز کارش به دادسرا رسیده و بازداشت شده است.
ایا تغییر ملموسی در ریاست دو قوه (آملی لاریجانی و رئیسی) صورت گرفته است؟
در بازداشتگاه ها تغییرات ملموسی را شاهد هستیم. پس از بازداشت پرسشنامه هایی را در اختیار افراد قرار می دهند و خیلی برایشان مهم است که شرایط چطور بود و تلقیتان چه بود؟ در زمان قبل وضعیت قوه قضاییه اسفناک بود اما در حال حاضر تغییر مدیریتی در دستگاه قضا به وجود آمده و کسانی که آمدند، سعی دارند کارهای مثبتی انجام دهند.. در پرونده مفاسد اقتصادی کارهای مثبتی شده در زمینههای پروندههای مطبوعاتی و سیاسی هم تغییراتی صورت گرفته است اما تا رسیدن به نقطه مطلوب، فاصله داریم. یک عده اعتقاد دارند اقدامات قوه قضاییه شوآف است و اعتقادی در پسش نیست، ما میگوییم حتی اگر شوآف هم هست همینکه حقوق مردم حفظ شود خوب است. حتی اگر به خاطر شوآف هم حقوق مردم حفظ شود هم خوب است.
آیا درباره نحوه بازداشت خود قرار هست نامه ای به رئیس قوه قضاییه بزنید؟
گفتن ما دردی را دوا نمیکند، اراده باید از سوی مسئولین وجود داشته باشد. ممکن است بگوییم و دوباره به تبلیغ علیه نظام متهم شویم. مدیر مسئول روزنامهها و کسانی که در زمینه خبر، فعال هستند و فعال توییتری و فعال اینستاگرامی هستند، می توانند نامهای را خطاب به مجلس و آقای رئیسی بنویسند و اعلام کنند که نباید طبق قانون و شرع مقدس، به خاطر اظهارنظر فرد در دادسرا پاسخگو باشد، چه برسد به دادسرای امنیت. حالا شما بگویند با محترمانهترین نوع برخورد، زندان، زندان است و چه فرقی میکند شما را هول دهند یا بگویند بفرمایید بالاخره زندان است.
به دستگاه قضا نگاه خیرخواهانه دارم، بجز دلایل عامی که برای رعایت حرمت نهاد قضا وجود دارد بطور خاص ما یک تعلق خاطر خانوادگی به دستگاه قضایی داریم و چند دهه است زندگی مان با ان پیوند خورده. چون پدر من سالها در این دستگاه قاضی بوده و در حال حاضر وکیل شده و خود من هم زندگی شغلی ام با وکالت شروع شده و ادامه دارد و طبعا بالا رفتن اعتبار دستگاه قضا واقعا مرا خوشحال میکند. اگر ببینم کسی به دستگاه قضا فحش میدهد ناراحت میشوم و وجود برخی از افراد ناصالح هم در دستگاه قضا مرا ناراحت میکند. بعضی از کسانی که در دستگاه قضا حضور دارند وجودشان هزینهساز است و تاکنون عده ای از انها رسوا شده و همین الان در قوه قضاییه پرونده شان در دست رسیدگی است. اگر به دنبال اعتبار دستگاه قضا هستند سعی کنند، نگاه غالب توام با رحمت، رأفت و حفظ حقوق مردم باشد، نه نگاه های امنیتی. وظیفه خود میدانم که بگویم گام و عمل مثبت در دستگاه قضا صورت گرفته، اما به این دل خوش نکنیم، گامهای مثبت بزرگتری را برداریم که دیگر شاهد این اتفاق ها و هزینهسازی ها، نباشیم.
به دستور آقای رئیسی آزاد شدید؟
مطمئن نیستم. نمیدانم چه اتفاقی افتاد. بازپرس همان روز اول وثیقه را برای من صادر کرد.
پس از این چه خواهید کرد؟
ببینید خیلی برای من راحت است بروم یک گوشه بنشینم و هزینهای هم ندهم و راحت زندگی کنم اما به عنوان وکیل صرف نظر از این که از نظر شرعی خود را ملزم به امر به معروف و نهی از منکر میدانم اصل امر به معروف و نهی از منکر به یک اصل در قانون اساسی تبدیل شده و علاوه بر وظیفه شرعی وظیفه قانونی تک تک شهروندان هم هست و حکومت هم باید خوشحال باشد که مردم به این وظیفه عمل کنند نه اینکه بدحال شود.
یک وکیل، مبارز انقلابی نیست که ناسزا بگوید یا یک منازعه گر سیاسی نیست که بستیزد و یک فرد بی مسئولیت هم نیست که خانه نشینی را انتخاب کند، من وکیل نه برای جایگاه خودم بلکه برای حفظ حقوق موکلم نمیتوانم سنگر را خالی کنم و یا یقه فلان قاضی و ضابط را بگیرم، وکیل باید با حاکمیت سعه صدر داشته باشد. وکیل قصد خیرخواهی دارد و اگر حرفی میزند برای اصلاح نظام قضایی است. اعتبار یک مملکت به اعتبار نظام قضایی آن گره خورده اما بعضی از آقایان این را قائل نیستند و هر حرفی گفته می شود با این نگاه میسنجند که تبلیغ علیه نظام است، ولی واقعا این نیست خیلی از دوستان سیاسی، روزنامهنگاران و خبرنگاران فعال سیاسی مدنی هستند و مواضعشان مثل ماست. یک بار یک کارشناس امنیتی به من زنگ زد و گفت راه حل مشکلات بیانیه نیست، بیایید دست به دست هم بدهید و مشکلات را حل کنید خب ما برای حل مشکلات اعلام آمادگی می کنیم اما از طرف مقابل هم باید پالسی ببینیم. متاسفانه چیزی که شاهدش هستیم تشکیل پرونده برای فعالین سیاسی است.
به نظر شما چرا در یک سیستم قضایی که خودش مسئول برپایی عدالت هست، فساد شکل می گیرد؟
بحث فساد و اینکه چرا قاضی فاسد میشود را نمیدانم و شاید مربوط به زیرساختهاست. مسئولان باید در قوه قضاییه پاسخ دهند اما دلیل اینکه چرا برخی قضات به فساد روی می آورند، شاید این باشد که برخی افراد، از کارهای آنها خوششان بیاید، البته قضات شریف کم نداریم. نباید اقدامات چند قاضی مثل مرتضوی و قاسمزاده، منصوری و طبری و عده ای دیگر به پای کلیت دستگاه قضا نوشته شود. ما قضات شریفی داریم، شخصی در دیوان عالی کشور که عالیترین مرجع قضایی کشور است اگر بعد از 40 سال قضاوت، از خانه بلندش کنند خانه ندارد، اینها را هم در نظر بگیرید.
فساد در قوه قضاییه مانند همه جای دیگر است ولی اینکه بگوییم شاکله دستگاه فاسد است، اینطور نیست. خیلی از قضات شریف را خودم به شخصه میشناسم که از آب شب مانده پرهیز و خیلی احتیاط میکنند. اینکه چطور امثال قاسم زاده فاسد یا منصوری یا اکبر طبری به مدارج عالی میرسند باید جامعهشناسی و ریشه یابی شود که چه اتفاقی افتاده که اینها به اینجا رسیدند. دستگاه قضا باید قضات شرافتمند خود را بولد کند و متأسفانه دستگاه قضا به این وظیفهاش عمل نمیکند. از بهرامی، رئیس دیوان عدالت اداری باید تشکر کنم که چقدر روال قشنگی را در دستگاه دیوان اداری به وجود آورده و شأن وکیل را حفظ میکند.
چه میزان مردم از عملکرد دستگاه قضا رضایت دارند؟
نارضایتی مردم ممکن است از یکی دو قاضی یا 10 قاضی مقصر باشد، اینها یک سری امکانات نرمافزاری میخواهند که ندارند. تعداد قضات متخصص کم است قاضی کیفری را میگذارند حقوقی را بررسی کند، او سواد حقوقی ندارد و باعث نارضایتی میشود. باید مدیریت جدید دستگاه قضا به این مسائل بپردازد. اگر واقعا اراده جدی داشته باشند شاید 5 درصد نارضایتیها از دستگاه قضا سیاسی باشد، 95 درصد مردم گرفتار هستند. نمیتوانم مثل مردم کوچه و خیابان اظهار نظر کنم، یک جاهایی قانون دست و بالشان را بسته و باید به دنبال اصلاح قانون رفت و در جاهایی تعداد قضات متخصص کم است و باید این ظرفیتها را، افزایش دهند.
تکلیف پرونده و حکم هایی که قضات فاسد در دوران مسئولیتشان دادند چه می شود. آیا افرادی که محکوم شدند می توانند مجدد اعتراض کنند یا حکم عینا اجرا می شود؟
وقتی یک قاضی فاسد تحقیقات یک پروندهای را انجام میدهد و بعد مشخص میشود که قاضی در خصوص فلان پرونده رشوه گرفته باید این را هم مورد بررسی قرار داد که آیا در این پرونده خلاف قانون انجام داده یا خیر؟ چه بسا گاهی وقتها طرف برای احقاق حق مشروعش پول میدهد، ما در این خصوص خلا قانونی داریم. زمانی هم مشخص میشود که به موجب رشوهای که فرد گرفته در پرونده اعمال نظر غیرقانونی کرده و این پرونده قطعا باید دوباره از طریق دادگستری و اختیارات رئیس قوه قضاییه رسیدگی شود. اما از نظر شرعی یکی از شرایط احراز پست قضاوت، داشتن عدالت است. اما اینکه بخواهیم با نگاه صرف فقهی نگاه کنیم همه احکام قاضی فاقد عدالت باطل است اما این نگاه قابل اعمال نیست ولی باید بررسی شود.
با توجه به محرز شدن تخلف قاسم زاده آیا ممکن است پرونده فیلتر تلگرام مجددا به جریان بیفتد؟
من نمیدانم. شواهد نشان می داد پرونده فیلتر تلگرام ناشی از یک اراده بالاتری از قاسم زاده بوده و او مجری بود و خودشیرینی هم می کرد ولی به جریان افتادن مجدد آن بستگی به نظر تصمیمگیران در قوه قضاییه دارد. من حقوقدان نظرم این است که این کار را می توان انجام داد حرفم در چارچوب قانون است. آقایان پیگیری کنند و ببینند قاضی به واسطه ضعفی که داشته تحت تأثیر جایی این دستور فیلتر را داده یا خیر؟ یعنی اصل استقلال قاضی و قوه قضاییه را لحاظ کنند، این حداقل کار است. اگر قاضی اعتقاد قانونیاش بوده و در چارچوب قانون عمل کرده که به نظر من نکرده، حق است. اما اگر نگاه کنیم او به دلیل ضعفهای شخصیتی که داشته و کارهایی که کرده و مجبور بوده حرف فلانی را گوش دهد میشود پرونده را مجدد به جریان انداخت.
ایا در اینجا خلا قانونی وجود دارد؟
خلأ قانون وجود دارد اما این از بدیهیات حقوق است که زمانی که سند جدیدی در خصوص یک مطلب کشف شده و فساد این قاضی مشخص شده، باید ببینیم چه اتفاقی افتاده است. آیا کسانی که از فسادش اطلاع داشتند و به نوعی او را در اختیار گرفتند در صدور حکم موثر بودند یا خیر .
درباره فساد قاضی به کجا می توان شکایت کرد؟
بحث رشوه برای حفاظت اطلاعات است. مردم هم متأسفانه هر چیزی را که خلاف نظر خودشان میبینند، می گویند فرد رشوه گرفته است، اگر واقعا بحث رشوه قاضی مطرح باشد قاضی باید اول سلب صلاحیت شود. یعنی دادسرای کارکنان دولت به موضوع رسیدگی کند اگر احراز شد دادسرای انتظامی قاضی را تعلیق کند. قاضی مثل یک آدم عادی نیست که بشود محاکمهاش کرد. مرجع شکایت از قاضی دادسرای انتظامی قضات است و در خصوص بعضی، دادسرای کارکنان دولت. اگر کسی خبر دارد که قاضی می خواهد رشوه بگیرد باید با حفاظت اطلاعات قوه قضاییه هماهنگ کند، اما اینکه هر اتفاقی بیفتد هر کسی بگوید قاضی رشوه گرفته که، نمیشود.
در پرونده ی بچه های توییتر معیار تشخیصی وجود ندارد. پرونده های امنیتی سیاسی که شامل تشویش اذهان عمومی و تبلیغ علیه نظام می شوند، وکیل در این نوع پرونده ها بر چه اساس از موکل خود دفاع می کند؟
من اعتقادم این است آقایان باید سعه صدرشان بالا برود و دنبال این نباشند که برای 4 پست توئیتری، پرونده تشکیل دهند. اگر فردی ترویج اقدام مسلحانه میکند و امنیت جامعه را بهم میزند در اینجا تشکیل پرونده ایراد ندارد، اما یک خبرنگار و روزنامهنگار و یک کنشگر و فعال سیاسی که معایب و ضعفها را میگوید، به نظرم شایسته نیست که برایشان پرونده تشکیل دهند.
ما معتقد هستیم این جرم نیست. جرائم اینگونه معیار قانونی ندارد. در خصوص دادگاه این افراد باید ببینیم، چقدر میتوانیم نظراتمان را به هم نزدیک کنیم و بستگی به قاضی رسیدگیکننده هم دارد. به همین دلیل میگوییم بعضی از قضات که نگاه خاصی دارند خطرناک هستند، مثلا برای دو حرف 5/6 سال حبس میدهند و واقعا این نه شرعی است و نه قانونی. ولی بعضی از قضات هم هستند مثل رئیس شعبه 26 نگاهش امنیتی نیست و در چارچوب قانون و فقه عمل می کند. آدمهای جدید دستگاه قضا نگاهشان خیلی مثل سابق نیست.
ابلاغ بخشنامه حفظ حقوق متهمان سیاسی از سوی آیت الله رییسی اتفاق خوبی بود زیرا جرم سیاسی موضوعی بود که فعالان سیاسی همواره خواستار به رسمیت شناخته شدن آن و عدم تلفیقش با جرایم دیگر بودند. چرا سال ها از تصویب این قانون گذشت و جنبه اجرایی پیدا نکرده بود؟
به قول مولانا، "شیر بی دم و سر و اشکم که دید این چنین شیری خدا خود نافرید". تا زمانی که جرم سیاسی مصادیقش مشخص نشود بی فایده است، رئیس قوه قضاییه بخشنامهای در خصوص لزوم اجرای این موضوع دادند، بخشنامه در حال حاضر دردی را دوا نمیکند چون باید ضمانت اجرای قانون را هرچه قوی تر کنند. زمانیکه هر موضوعی را در چارچوب جرم امنیتی رسیدگی و محاکمه کنید چه فرقی میکند جرم سیاسی است یا نه، شما قائل به این نیستید که کسی متهم سیاسی است و همه را میگویید متهم امنیتی هستند.
خبرنگاران، روزنامهنگاران، فعالین سیاسی و مدنی قصدشان اصلاح امور است. ما چطور انتقاد کنیم که خوشتان بیاید؟ به قول شاعر «من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف. تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد.» رویکردها در خصوص جرم سیاسی باید اصلاح شود تا یک قانون مترقی جرم سیاسی داشته و به آن قانون افتخار کنیم. این قانون وقتی وجاهت دارد که ببینیم روزنامهنگار و فعال سیاسی و فعال مدنی و کارگر هفت تپه و کارگری که حقوقش عقب افتاده و اعتراض میکند، دلایل محاکمه اش مشخص می شود نه اینکه کارگری که نان برای خوردن ندارد و برای حقوقش اعتراض میکند، بگوییم اخلال در امنیت ملی کرده است. در غیزانیه فرد برای آب و نانش اعتراض میکند میگویند امنیتی است؟ این نگاه باید اصلاح و سعه صدر بالا برده شود. کارنامه مدیریت جدید قوه قضاییه را از ریاست قبلی بهتر میدانم ولی باید اعتقاد قلبی برای ارتقای جایگاه دستگاه قضا و شأن این دستگاه وجود داشته باشد باشد.
قانون جرم سیاسی قانون ناقصی است، شک نکنید. اگر قوه قضاییه لایحهای در این خصوص ندهد کارکردی ندارد. از نظر من باید دایره شمول این قانون مشخص شود. باید ارادهای برای اجرای قانون وجود داشته باشد. وقتی من وکیل قرار نیست مشمول آن بشوم و شما روزنامهنگار قرار نیست مشمول آن باشید چه فرقی میکند آن قانون چه باشد؟ کسانی که همیشه در معرض آسیب جرم سیاسی هستند، این قانون باید از آنها حمایت کند. متأسفانه این قانون شامل تنها کسانی که نمیشود، ما هستیم. تنها کسانی که شامل آن نمیشوند همان کسانی هستند که باید شاملش شوند. به نظرم تا زمانی که اصلاحش نکنند خیلی کارایی ندارد.
آقایان در دستگاه قضایی این را بپذیرند که یک وکیل دادگستری، یک فعال سیاسی و کسانی که فعال مدنی و سیاسی هستند قصد اصلاح دارند، فقط خودشان را خیرخواه حکومت ندانند؛ ما قصدمان خیرخواهی است. بنده خودم را یک مصلح حقوقی و اعتبار دستگاه قضا را اعتبار خودم میدانم. قصد ما تبلیغ علیه نظام و براندازی و مشکل درست کردن نیست، واقعا قصد خیرخواهانه را بپذیرند. در دستگاه قضا آدمهایی را میبینیم در جایگاههایی قرار میگیرند که امیدوارم اینها جایگاه ها را اصلاح کنند. در نظامی که داعیه مردم سالاری دارد، جای اظهارنظر کنندگان در زندان و در دادسرا نیست. امیدوارم خدا عاقبت همه ما را ختم به خیر کند.
به نظر شما رئیسی میتواند تحول در دستگاه قضا ایجاد کند؟
به عنوان یک ناظر بیرونی می گویم که ایشان برای تغییرات تلاش خود را می کند ولی اینکه موفق باشد یا نه نمیدانم. زیرا ما دو شعبه در دادگاه انقلاب داریم که شعب معروفی به لحاظ احکام سنگین و هزینه ساز هستند و هر وقت تغییری در این دو شعب دیدیم می توان گفت که تغییراتی در دستگاه قضا لحاظ شده است. شخص رئیس قوه قضاییه چندین بار در پروندههای این شعبه ورود کرده اند.
درخواست میکنم آیت الله رئیسی در یک اقدام اساسی قضات سختگیر را از تصمیم گیری کنار بزند. چیزی که واقعا میتواند ما را نسبت به دستگاه قضا امیدوار کند تغییر در این دو شعبه ویژه امنیتی است که احکامی صادر میکنند که واقعا قابل دفاع نیست و هزینه ساز است. جناب آقای رئیسی یک سری اقدامات غیرسیاسی انجام میدهند که اقدامات خوبی است. رئیس قوه قضاییه باید یک برنامه بگذارد برای تقویت قضات متخصص تا در مراکز مهم تصمیم گیری افرادی مانند قاسم زاده و مرتضوی را شاهد نباشیم و اصل را بر تخصص قرار دهند.
از سخت ترین پرونده ای که تاکنون در دست داشتید، بگویید؟
یک وکیل در هر پرونده سیاسی، حقوقی، کیفری، مطبوعاتی احساس کند که به روشنی حقی از موکلش ضایع میشود، صدایش به جایی نمی رسد و کاری نمیتواند انجام دهد، بدون تردید در زمره پرونده های سخت محسوب می شود. در پروندههای سیاسی امنیتی به خاطر پوشش خبری میتوان تضییع حق را فریاد زد و به گوش جامعه و مقامات رساند اما در خیلی از پروندههای حقوقی و کیفری تضییع حق را شاهد هستیم و متأسفانه صدایمان هم به جایی نمیرسد. وکالت من اعتقادی است، از زمانی که وکیل شدم پروندههای سیاسیون، بچههای روزنامهنگار، اهالی خبر را به عهده می گیرم، معمولا برخورد نهادها با این طیف بهتر است. من پروندههای امنیتی به آن شکل که طرف با سازمان مجاهدین و یا براندازها ارتباط داشته باشد را نمیپذیرم.
منبع: برنا
دیدگاه تان را بنویسید