کد خبر: 419895
|
۱۳۹۹/۰۴/۲۸ ۰۷:۰۰:۰۰
| |

حسن روحانی از مذاکره با صدام و قطع‌نامه 598 می‌گوید

«با دکتر [حسن] روحانی درباره شرایط جاری و حاکم و راهکارها، در طول روز مذاکراتی کردیم. آقای روحانی به ادامه جنگ اعتقادی ندارد و تأکید بر ختم آن دارد». این را مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در پنجم تیر 1367 در کتاب خاطرات خود نوشته است.

حسن روحانی از مذاکره با صدام و قطع‌نامه 598 می‌گوید
کد خبر: 419895
|
۱۳۹۹/۰۴/۲۸ ۰۷:۰۰:۰۰

اعتمادآنلاین| حسن روحانی از سال 64 فرمانده پدافند هوایی، رئیس ستاد قرارگاه خاتم‌الانبیا و از مهر آن سال رئیس ستاد پشتیبانی جنگ بود. روحانی از نزدیکان آیت‌الله و از افراد مؤثر در تصویب و صدور قطع‌نامه 598 بود که به جنگ هشت‌ساله میان ایران و عراق به‌عنوان دو همسایه مسلمان پایان داد.

او حدود 25 سال بعد از این ماجرا، رئیس‌جمهور ایران شد و باز با یک تیم دیگر مذاکره با 1+5 را آغاز کرد که منجر به برجام شد؛ هرچند دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، با خروج از این معاهده، برجام را وارد بن‌بست کرد.


یک سال قبل از یادداشت مرحوم هاشمی‌رفسنجانی، یعنی در 27 تیر 1366، شورای امنیت سازمان ملل قطع‌نامه 598 را برای پایان جنگ میان ایران و عراق صادر کرده بود. قطع‌نامه‌ای که همان زمان مورد موافقت بغداد قرار گرفته بود؛ اما دو روز مانده به سالگرد صدور آن، ایران نیز آن را پذیرفت و در 29 تیر 1367، امام خمینی (ره) پیامی درباره پذیرش قطع‌نامه 598 منتشر کردند که ایشان در این نامه پذیرش قطع‌نامه را به نوشیدن جام زهر تشبیه کرده بودند.


‌‌قبول قطع‌نامه 598 به روایت روحانی


سال 90 سایت آفتاب، گفت‌وگویی از حسن روحانی منتشر می‌کند که در آن به ماجرای قطع‌نامه 598 پرداخته شده است.

روحانی که با تیم مذاکره‌کننده در مذاکرات قطع‌نامه 598 در سازمان ملل شرکت می‌کرده، در این مصاحبه درباره شرایط آن روزها که منجر به پذیرش قطع‌نامه شد، گفته: «شرایط ما به گونه‌ای بود که در اواسط تیر سال 1367 به مرحله خاصی رسیدیم. جلسات متعددی با فرماندهان نظامی در جبهه گذاشته شد که یک جلسه بسیار مهم هم در اهواز بود. آقای هاشمی در آن جلسه به‌عنوان فرمانده جنگ و من به‌عنوان رئیس ستاد قرارگاه خاتم‌الانبیا و رئیس پدافند هوایی حضور داشتم. تا دیروقت شب آن جلسه ادامه یافت.

آقای هاشمی‌ از فرماندهان درباره نیاز‌های‌شان و اینکه آیا می‌خواهند جنگ را ادامه دهند یا خیر، صحبت کردند. آنها گفتند که ما می‌خواهیم جنگ را ادامه دهیم؛ ولی امکانات می‌خواهیم. آقای هاشمی گفتند که چرا نیازهای خودتان و نظرتان را صریح برای امام نمی‌نویسید؟ من نامه شما را خدمت ایشان می‌برم. نباید در امور مهم کشور تعارف کرد. آنها این نامه را نوشتند که‌‌ همان نامه معروف با امضای محسن رضایی است که پخش شده و امکانات مورد نیاز را اعلام کردند. البته آن نامه تا مدت‌ها منتشر نشده بود و به‌تازگی منتشر شد».


او در ادامه این مصاحبه گفته: «بعد از آن جلسه من و آقای هاشمی به تهران برگشتیم. تصمیم آقای هاشمی این بود که اگر امام قصد پایان جنگ را داشته باشند، خودش به‌عنوان جانشین فرمانده کل قوا، آتش‌بس یا پذیرش قطع‌نامه را اعلام کند؛ زیرا امام همیشه به حضور در جبهه‌ها و ادامه جنگ تشویق‌ می‌کردند. آقای هاشمی می‌گفت که بعد از پذیرش آتش‌بس از طرف من، امام می‌تواند من را کنار بگذارد و بگوید آقای هاشمی تخلف کرده است. من به افکار آقای هاشمی نزدیک بودم؛ اما نمی‌دانستم برای انقلاب حاضر است همه چیزش را فدا کند؛ یعنی آبرو، حیثیت و همه سوابقش را فدا کند. من با وجود اینکه پذیرش این موضوع برایم سخت بود، به او گفتم اگر امام این پیشنهاد را بپذیرند، شما کار بسیار مهمی کرده‌اید».


روحانی درباره پذیرش قطع‌نامه از سوی امام نیز می‌گوید: «روز بعد از رسیدن به تهران، آقای هاشمی این مطالب را با امام در میان گذاشتند و ظاهرا ابتدا ایشان سکوت کرده بودند و چیزی نفرموده بودند. امام ظاهرا در روز جمعه آقای هاشمی را می‌خواهند و می‌گویند پایان جنگ را خودم اعلام می‌کنم؛ زیرا اولا پیشنهاد فداکارانه آقای هاشمی، با مردانگی، شجاعت و مروت امام سازگار نبود و در ثانی اگر کسی غیر از امام این پایان جنگ را اعلام می‌کرد، کسی آن را نمی‌پذیرفت.

بعد امام دستور داده بودند که تعدادی از مسئولان و نخبگان مثل فرماندهان جنگ، برخی وزرا و برخی نمایندگان مجلس، مقامات قضائی، ائمه جمعه و... را دعوت کنید نزد رئیس‌جمهور تا بنشینند و مشورت کنید که چه کاری باید انجام شود. روز شنبه آقای هاشمی موضوع را با من در میان گذاشت و دستور امام را بیان کرد. فهرستی هم از مسئولان را تهیه کرده بود، آنها را خواند و من هم نام چند نفر را به آن اضافه کردم. حدود 40 نفر بودند که برای روز یکشنبه خدمت آیت‌الله خامنه‌ای دعوت شدند».


روحانی در ادامه گفته: «از اسفند سال 1366 برخی وزرا هم در جنگ مسئولیت داشتند. مثلا‌ آقای مهندس موسوی به‌عنوان رئیس ستاد، آقای بهزاد نبوی به‌عنوان مسئول تدارکات جنگ و آقای خاتمی به‌عنوان مسئول تبلیغات جنگ انتخاب شده بودند. نامه اقتصادی به امام را هم ظاهرا رئیس سازمان برنامه و برخی دیگر نوشته بودند. وقتی حاج‌احمدآقا آن نامه را خواندند، جلسه آرام شد و به اعتقاد من اگر آن نامه نبود، شاید تا شب بحث ادامه می‌یافت. دلیل هم متفاوت‌بودن اطلاعات آن جمع بود. برخی از افراد در متن جنگ بودند و از همه چیز اطلاع داشتند، عده‌ای هم بیرون گود بودند و نمی‌دانستند چه خبر است. صحبت برخی ائمه جمعه و نمایندگان مجلس و حتی آقای محتشمی‌پور معلوم بود که از جبهه‌ها کاملا بی‌خبرند؛ اما بعد از قرائت نامه بحث‌ها منطقی شد و داد و فریاد‌ها از بین رفت. این جلسه تا شب ادامه یافت و در ‌‌نهایت جمع پذیرفت که قطع‌نامه 598 را کشور بپذیرد و سپس بنا شد مصوبه جلسه از سوی آیت‌الله خامنه‌ای تنظیم شود و در نامه‌ای به آقای دکتر ولایتی که آن زمان در نیویورک بودند، فرستاده شود تا به دبیر‌کل وقت سازمان ملل نامه داده شود که این کار انجام شد و در ساعت دو بعدازظهر روز 27 تیر پذیرش قطع‌نامه و نامه معروف امام اعلام شد».


‌‌افتخار اتمام جنگ


شهریور سال 94، رئیس‌جمهور در صفحه اینستاگرام خود، فیلمی از دیدار مرحوم هاشمی‌رفسنجانی با جمعی از رزمندگان را منتشر می‌کند که او از اقدام برای اتمام جنگ به‌عنوان افتخار نام می‌برد و می‌گوید: «در داخل هم هنوز کسانی الان از جنگ می‌خواهند حرف بزنند که حقیقت جنگ را نمی‌گویند. یک چیزهای دیگری برای خود می‌بافند و به تاریخ تحویل می‌دهند؛ ولی بالاخره هنوز میلیون‌ها شاهد مثل شما هست و نمی‌گذارند این حقیقت گم شود. اتفافا اینکه می‌گویند جام زهر و من و آقای روحانی و... این جزء افتخارات ماست؛ یعنی ما این کار را کردیم که این جنگ تمام شود. بچه‌های ما مثل برگ خزان روی زمین می‌ریختند. اگر یکی از آن بمب‌هایی را که در حلبچه انداختند، در تبریز می‌انداختند، چه اتفاقی می‌افتاد؟ خود امام دو، سه ماه بعد از توقف جنگ فرمودند: آن روز جام زهر برای من تلخ بود؛ اما امروز می‌بینم خیلی شیرین شده است».


روایت روحانی از مذاکره محرمانه با صدام


روحانی نیز در مرداد سال 97 در جلسه هیئت دولت، به ادامه مذاکرات مخفیانه با یکی از مقامات عراقی و از نزدیکان صدام بعد از جنگ اشاره می‌کند و می‌گوید: «شاید امروز هم همچنان خیلی‌ها از آن مذاکرات و اینکه در آنجا چه گذشت، خبر نداشته باشند. این مذاکرات زیر نظر شورای عالی امنیت ملی بود. مرتب این مذاکرات را هدایت می‌کردیم و نتیجه مذاکرات در جلسات شورای عالی امنیت ملی مورد بررسی قرار می‌گرفت».


او گفت این اقدامات بعد از جنگ در دولت مرحوم هاشمی انجام شد: «مذاکرات را در پشت‌ پرده ادامه دادیم، تا زمانی که صدام نامه‌نگاری با ایران را شروع کرد. نامه اول صدام که آمد، در ایران برای هیچ‌کس باورکردنی نبود که این نامه از طرف صدام باشد. نامه را که به شورای عالی امنیت ملی بردیم، اولین سؤال این بود که آیا باور دارید واقعا این نامه صدام است؛ یعنی امضای پای نامه، امضای صدام است.

دلایل‌مان را در شورای عالی امنیت ملی مطرح کردیم و گفتیم به نظر ما این نامه و امضای آن واقعی است. می‌توانیم تست کنیم و این تست و چک را انجام دادیم و پاسخ اولین نامه صدام را در مدت کوتاهی فرستادیم. پس از آن نامه بعدی صدام آمد که دوباره پاسخ داده شد، تا نامه آخر؛ یادتان هست که در نامه آخر، صدام قرارداد 1975 را قبول کرد و به آقای هاشمی نوشت که آنچه شما خواستید من پذیرفتم و قبول کردم».

منبع: شرق

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها