با شیوع کرونا و خالی شدن دانشگاهها از دانشجویان تیر آخر بر پیکر نحیف فعالیت دانشجویی شلیک شد:
روایت ممنوعههای مندرآوردی
خالی شدن صحن دانشگاه از دانشجو فرصتی فراهم آورد تا نهادهای نظارتی تشکلهای دانشجویی را تحت فشار قرار دهند که چندی پیش دبیر انجمن اسلامی دانشجویان آزاداندیش دانشگاه علامه از نمونهای از آن رونمایی کرد که اخذ مجوز برای فعالیتهای دانشجویی در فضای مجازی بود.
اعتمادآنلاین| از آن روزها که دانشجویان مخالف و منتقد دولت مستقر با پروندههای مزین به ستارههای منع از تحصیل با شعارهای انتخاباتی حسن روحانی و وعده خط بطلان بر این ستارهها و تصویرسازی محقری از دانشگاهها در دره اصلاحات، دانشجویان را راهی کمپینهای انتخاباتی و سپس صندوقهای رای کرد، بیش از 7 سال میگذرد. حسن روحانی به عنوان کاندیدایی برای تشکیل دولت اعتدال با بنمایههایی مصلحانه میگفت که «بیتردید جوانان و دانشجویان فضای آزاد دانشجویی را در دولت آینده احساس میکنند»، احتمالا از همان ابتدا که صحبت از معرفی وزرا به میان آمد، متوجه شد که انتخاب وزیر علوم برای تحقق وعدههایش با چه مصایبی مواجه است.
با این حال پس از روی کار آمدن، پای بورسیههای غیرقانونی سه هزار نفری در دولت قبل ایستاد اما فشار آنچنان سنگین بود که در میانه راه حتی مقابل برخی گروههایی که در دانشگاهها تجمعها و سخنرانیها را برهم میزدند، نای مقاومت از دولت گرفته شد.
با تکرار «تدبیر و امید» در سال 96 و چرخش واضح حسن روحانی در دوره دوم به سوی راست و محافظهکاری دوچندان دولت، فضای دانشجویی روزبهروز در ناامیدی بیشتری غلتید تا آنجا که پس از کش و قوسهای فراوان منصور غلامی -که نمایندگان مجلس هم میدانستند گزینه بیستویکم برای تصدی وزارت علوم است- انتخاب شد و به تبع آن فضای دانشگاهها در مقابله و مواجهه با گروههای فشار که همواره در دانشگاهها حضور داشتند، بدون پشتوانه محکم وزارت علوم ماند.
ادامه مسیر اما آنقدر روحانی از وعدههای انتخاباتیاش دور شد که حتی 16 آذر سال گذشته در دانشگاهی کاملا غیرسیاسی فرهنگیان سخنرانی کرد تا نه اعتراضات سال 96 را بشنود و نه مجبور شود که در را به روی دانشجویان در روز دانشجو ببندد. بازداشت برخی دانشجویان در جریان حوادث دی ماه 96، آبان ماه 98 و البته مراسم گرامیداشت جانباختگان هواپیمای اوکراینی هم نشان داد که عملا دولت و در راس آن وزارت علوم، دغدغه جدی برای فعالیت سیاسی دانشجویان ندارد.
این شرایط با شیوع کرونا تشدید شد، چراکه خالی شدن صحن دانشگاه از دانشجو فرصتی فراهم آورد تا نهادهای نظارتی تشکلهای دانشجویی را تحت فشار قرار دهند که چندی پیش دبیر انجمن اسلامی دانشجویان آزاداندیش دانشگاه علامه از نمونهای از آن رونمایی کرد که اخذ مجوز برای فعالیتهای دانشجویی در فضای مجازی بود. همین موضوع هم ما را بر آن داشت در شماره روز 25 مردادماه روزنامه اعتماد در گزارشی که با تیتر «مندرآوردی خطرناک» منتشر شد، از برخوردهای فراقانونی و ممنوعیتهای جرمانگاری نشده برای فعالیتهای مجازی دانشجویان بنویسیم که بهروشنی سیاستی تازه برای ایجاد محدودیت و ممنوعیت در مسیر فعالیتهای دانشجویی و کنشگری دانشجویان درون و بیرون دانشگاههای سراسر کشور ایجاد کرده است؛ موضوعی که در آن پرونده بهویژه از منظر حقوقی و سیاسی مورد بررسی قرار گرفت و در یادداشتهایی به قلم صالح نیکبحت، حقوقدان و وکیل دادگستری و همچنین محمدعلی ابطحی، کنشگر سیاسی اصلاحطلب و ازجمله اعضای دولت اصلاحات به ابعاد مختلف آن پرداختیم. پس از انتشار این پرونده و نیز درپی گفتوگوی «اعتماد» با سپهر صمدیراد، بهسراغ برخی تشکلهای دانشجویی رفتیم که اتفاقا
بهدلیل دوری از مرکز با فشارهای سیاسی بیشتر دست به گریبان هستند. آنها هر کدام روایتهای منحصر به فردی از اعمال فشار نهادهای نظارتی برای فلج کردن فعالیت تشکلهای دانشجویی دارند؛ از تهدید تا احضار ازسوی نهادهای امنیتی خارج از دانشگاه شرح حال اعضای این تشکلهای دانشجویی است که امروز شرح آن را در گفتوگوی «اعتماد» با سپهر صمدیراد، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان آزاداندیش دانشگاه علامه، علی لیراوی، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه لرستان و حسام محلاتی دبیر انجمن اسلامی دانشگاه ارومیه میخوانید و برخی از تنگناهای بر سایر تشکلهای دانشجویی که بخشی به دلیل بیتوجهی وزارت علوم، بخشی به واسطه تنگتر شدن فضای سیاسی کل کشور و بخشی دیگر هم به خاطر کرونا و خالی شدن دانشگاههاست، در روزهای بعد خواهید خواند.
صحن دانشگاه را از دست دادیم؛ در نتیجه هر کار میخواهند میکنند
علی لیراوی، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه لرستان:
ابتدا به صورت مختصر انجمن دانشگاه لرستان را معرفی کنید و بفرمایید چه مدت است که این انجمن مشغول به کار است؟ چقدر فضا برای فعالیت دانشجویی برای انجمن شما مناسب بوده است؟
من علی لیراوی، دانشجوی حقوق و ورودی بهمن 95 دانشگاه لرستان و در واقع از دانشجویان غیربومی این دانشگاه هستم. از سال 97 عضو شورای مرکزی انجمن دانشگاه لرستان شدم. سال 97 دبیر سیاسی بودم و سال 98 هم دبیرکل انجمن شدم. سال 93 انجمن تشکیل و سال 94 رسما احیا شد. تا سال 96 همانطور که فضای سیاسی کشور با امروز متفاوت بود، شرایط دانشگاهها و فعالیت دانشجویی نیز متفاوت بود. دانشگاه نگاه بازتری داشت. سال 97 که حکم رییس دانشگاه ما مجددا تمدید شد، رابطهاش را با تشکلها نوع دیگری تعریف کرده و ادعای سیاست فضای باز و تضارب آرا که پیش از این مطرح میکرد، تعدیل شد. این تعدیل و تغییرها در واقع در اسفند 98 به یک چرخش اساسی تبدیل شد.
این تغییر و تحول ناشی از انتخابات مجلس یازدهم بود؟
خرمآباد دو نماینده در مجلس دارد که در مجلس دهم آقای بیرانوند، عضو فراکسیون امید بود. من با چند نماینده تهران هم که صحبت میکردم از ایشان به عنوان نمایندهای یاد میکردند که رفتار تشکیلاتی در فراکسیون داشته است. بعد از انتخابات مجلس یازدهم دو کاندیدا از خرمآباد رای آوردند که یکی از آنها مشخصا به جبهه پایداری نزدیک و دیگری هم به اصولگرایان سنتی نزدیک است. بعد از مشخص شدن نمایندگان جدید مجلس، رییس دانشگاه چرخشی اساسی داشت.
مصداق این چرخش و تغییر و تحول چه بود؟
تقریبا یک هفته قبل از انتخابات تقریبا مشخص بود که کاندیداهایی که شانس پیروزی بالاتری دارند، منتسب به کدام جناح هستند. هفته آخر بهمن تصمیم گرفتیم یک تریبون آزاد در مورد انتخابات برگزار کنیم و به سختی توانستیم برای این کار مجوز بگیریم. هزار شرط و شروط گذاشتند. نماینده حراست اسامی کسانی که صحبت میکردند و جزییات مربوط به سخنرانیهای آنان را یادداشت کرد. برنامه دیگری با محوریت تحلیل حقوقی از نظارت استصوابی داشتیم که کلا با برگزاری آن مخالفت کردند. پیش از انتخابات هم برای برگزاری یک مناظره، مجوز گرفته بودیم که آن مجوز را هم لغو کردند. از چهارم اسفندماه یعنی یکی، دو روز پس از انتخابات هم که دانشگاهها عملا تعطیل شدند.
بعد از آن فعالیت مجازی داشتید؛ در این حیطه هم با مشکل روبهرو شدید؟
بله، کانال تلگرام انجمن را بهانه کردند و گفتند شما کانال تلگرامی دارید و این کار غیرقانونی است. البته آن کانال به صورت رسمی به نام انجمن ثبت نشده بود و تنها برخی اعلانات ما را منتشر میکرد.
مستند به چه ماده و تبصرهای در آییننامه مربوط به فعالیت تشکلهای دانشجویی، فعالیت در تلگرام را غیرقانونی میدانستند؟
هیچ مستندی نداشتند. رشته من حقوق است، علاوه بر آن هم آییننامه تشکلهای دانشجویی و هم به شیوهنامه و اساسانامه تشکل مسلط بودم و میپرسیدم شما بر اساس چه قانونی میگویید که فعالیت در تلگرام ممنوع است؟! دانشگاه و مشخصا هیات نظارت همیشه برابر ایرادهای قانونی واکنشهای تند و منفی نشان میدادند. مثلا یکبار ما این ایراد را مطرح کردیم که بنا بر شیوهنامه انضباطی دانشجویی، تصمیمات هیات نظارت باید با امضای رییس دانشگاه باشد اما در این ابلاغیهها امضای رییس دانشگاه نیست اما به ما میگفتند به معاون فرهنگی تفویض اختیار کرده است. رییس دانشگاه پای نامهای را که ابلاغ میکرد، امضا نمیکرد. در ایام کرونا شکایتی در هیات نظارت بر تشکلها علیه تشکل ما مطرح شد با این مضمون که اولا انجمن اسلامی انتخابات را تحریم کرده و دوم، استفاده از کانال تلگرام و البته اتهام سومی هم مطرح بود. همین شکایت را هم به ما ابلاغ کتبی نکردند و فقط گفتند بیاید از خودتان دفاع کنید.
انجمن در بیانیهای به صورت مکتوب یا به صورت شفاهی اعلام کرده بود که انتخابات را تحریم میکنید؟
خیر، ما هیچ بیانیهای با این مضمون نداشتیم. تنها استناد آنها به یک اظهارنظر شخصی و توییت شخصی من به عنوان دبیر انجمن بود. ماجرا از این قرار بود که یکی از کاندیداها شایعه کرده بود انجمن اسلامی از من حمایت کرده، ما هم این موضوع را تکذیب کردیم و من نوشتم که نه در حوزه خرمآباد نه در سایر حوزهها از کسی حمایت نکردهایم. ضمن اینکه اساسا تحریم انتخابات جرم محسوب نمیشود. پس از آن هم به ما گفته شد اگر موضع شما اینچنین بوده که انجمن اسلامی مدرسین ما هم اعلام کرده ما از کسی حمایت نمیکنیم. در نهایت به من گفته شد که با حضور در جلسه هیات نظارت در حضور هیات منصفه، از انجمن دفاع کن! همه این اتفاقات به دوران پس از کرونا باز میگردد. من هم دانشجوی غیربومی هستم و خوابگاهها هم از مقطعی تعطیل شد. به همین دلیل به رییس دانشگاه -که رییس هیات نظارت است- گفتم شما میدانید که الان خوابگاهها تعطیل است؛ در این ایام، تشکل هم تعطیل است و فعالیتی صورت نمیگیرد، پس بگذارید بعد از عید توضیحات را ارایه میدهیم اما قبول نکردند و در نهایت هم نیم ساعت مانده به تشکیل جلسه، به ما اطلاع دادند که جلسه تشکیل نمیشود. چند روز بعد رییس دانشگاه به من اعتراض کرد که در کانال تلگرام خیلی فعالیت میشود و من هم گفتم همانطور که قبلا اعلام کردهام این کانالهای تلگرامی که با اسم انجمن فعالیت میکنند، در اختیار اعضای انجمن نیست؛ بنابراین ما هیچ مسوولیت حقوقی در قبال آن نداریم.
یعنی انجمن هیچ کانال تلگرامی ندارد؟
یک کانالی به نام انجمن فعالیت میکند اما توسط ما اداره نمیشود. همان ابتدا هم اعلام کردیم که یکی از اعضای ادوار این کانال را اداره میکند و الان هم ادمین دارد که ما آن ادمین را نمیشناسیم؛ ما فقط برنامههای انجمن را برای ادمین این کانال ارسال میکنیم و ایشان هم در کانال منتشر میکند. این مساله به نماینده حراست و نماینده هیات نظارت به صورت مکتوب اعلام شد اما بیشتر نگرانی و اعتراضشان به این بود که چرا مطالب و پستهای کانال دانشجویان متحد در این کانال بازنشر میشود. با این حال بار دیگر تاکید کردیم که این کانال با ما ارتباطی ندارد. چند روز بعد به من اعلام شد که هیات نظارت جلسهای برگزار کرده و من را از سمت دبیری تشکل برکنار کرده است. در صورتی که هیات نظارت چنین حقی ندارد و انتخاب، استیضاح و عزل دبیر از سوی شورای مرکزی انجام میشود. جالب اینکه اساسنامه تشکل را هم هیات نظارت تصویب کرده و در این مورد از مصوبه خود نیز عبور کردهاند.
چطور این تصمیم را به شما اعلام کردند؟
نامهای به من زدند که در آن اعلام شده بود من را از سمت دبیر انجمن عزل کرده و خواسته بودند دبیر جدید به معاونت فرهنگی معرفی شود. در این نامه نه ادلهای مطرح و نه اساسا برای برگزاری چنین جلسهای از انجمن دعوت کرده بودند؛ خودشان بریدند و دوختند.
همه این تنگناها و سختگیریها از زمان انتخابات مجلس و تغییر رویکرد رییس مجلس شروع شد؟
به دلیل اینکه در انتخابات ورق به سمت اصولگرایان برگشت و برخی مسوولان در دانشگاهها هم تاکید داشتند که دبیر انجمن باید تغییر کند، چنین تصمیمی اتخاذ کردند و البته مستند قانونی نداشتند. من با آقای غفاری، معاون وزیر علوم در این مورد صحبت کردم و ایشان به من گفتند که بعد از تعطیلات نوروز اعتراض من را بررسی میکنند. پس از تعطیلات من نامه را دریافت کردم، لایحه اعتراضی درباره آن نوشتم و برای هیات نظارت مرکزی فرستادم. فکر میکنم که هیات نظارت مرکزی به هیات نظارت دانشگاه ما نامه زده و از آنها خواسته بودند که در مورد این موضوع پاسخگو باشند. گویا رییس دانشگاه هم از این شکایت خیلی ناراحت شده بود. اما خبر ندارم که دانشگاه ما چه پاسخی به هیات نظارت مرکزی داده است.
2 ماه بعد، در تیرماه نامهای به دانشگاه ارسال شد از این قرار که نظر هیات نظارت درست است و این دبیر فاقد صلاحیت است و دیگر نمیتواند دبیر باشد. البته هیچ چیز به صورت مکتوب به ما ابلاغ نمیشود و هیات نظارت همه موارد را به صورت شفاهی به ما انتقال میدهد. به هر حال، پس از آن در تماسی که با معاونت فرهنگی برای پیگیری خوابگاه دانشجویان داشتم، به من گفتند که تو دیگر دبیر نیستی و هیات نظارت اعلام کرده است. هر قدر به آنها گفتم این در اختیار هیات نظارت نیست، نپذیرفته و درنهایت برای من پروندهای در کمیسیون انضباطی دانشگاه تشکیل دادند. هر قدر درخواست کردیم که حکم هیات نظارت مرکزی را به ما ابلاغ کنید، این کار را نمیکردند.
پرونده شما در کمیته انضباطی چه بود و به کجا رسید؟
اواخر تیرماه که دعوا بالا گرفت، من را به کمیته انضباطی و پس از آن به اداره اطلاعات استان و اطلاعات سپاه احضار کردند.
چرا این موضوع به خارج از دانشگاه کشیده شد؟
چند وقت پیش از اطلاعات سپاه با من تماس گرفتند و گفتند چرا در بخش بیوگرافی و شرح حال اینستاگرامت نوشتهای «دبیر انجمن...»، در صورتی که این یک مساله داخلی و مربوط به دانشگاه است. یعنی حراست دانشگاه هیچ کاره است و نمیشود از اطلاع سپاه تماس بگیرند و بگویند که بیوگرافی اینستاگرامت را تغییر بده! البته من تغییر دادم، چراکه دیگر نمیخواستم به خاطر بیوگرافی یک صفحه اینستاگرام دوباره پرونده تشکیل شود و احضار و بازجویی شوم.
اساسا چرا شما را احضار و بازجویی کردند؟
من به دلیل فعالیتهای دروندانشگاهی و به دلیل برگزاری برخی برنامهها احضار شدم. میگفتند در فلان برنامه این حرف را زدی، در بهمان برنامه اینچنین گفتی و حالا پاسخ بده! بعد از بازجویی در کمیته انضباطی هم دو تخلف به من منتسب کردند. اول استفاده از عنوان دبیری بود که بعد از شنیدن ادله من، حکم برائت صادر شد. ادعای تخلف دیگری هم در مورد یکی از بیانیههای تشکل بود که برای آن هم حکم برائت صادر شد. البته ادعای تخلف سومی هم بود که توهین به بسیج بود که در این مورد هم توضیح دادم که صحبتم مصداق توهین به بسیج نبوده و نیست؛ اما حکم این تخلف هنوز به من ابلاغ نشده است.
پس از این اتفاقاتی که برای شما رخ داد، انجمن به ماهیت حقوقی واکنشی هم داشته است؟
بله، ما شکایتی از بسیج تنظیم کردیم. لایحه اعتراضی به معاونت فرهنگی وزارت دادیم که از سوی اعضای شورای مرکزی امضا شد. اما به هر حال به نظر میرسد که دعوای دانشگاه بر سر شخص است.
جز این مسائلی که شرح دادید، در فعالیت دانشجویی که به خودی خود به دلیل کرونا به محاق رفته، با چه مشکلاتی در این ایام روبهرو بودید؟
انتخابات تشکل باید در اردیبهشتماه برگزار میشد که دانشگاه تعطیل بود. قرار بود مجازی و در تلگرام برگزار شود که این پیشنهاد عملیاتی نشد. سامانهای با عنوان «سنجد» در دانشگاه راهاندازی شد تا انتخابات همه تشکلها از طریق آن برگزار شود. ما اسامی اعضای داوطلب برای شورای مرکزی را ارایه کردیم که 2 نفر را رد کردند. به حراست که البته حق اظهارنظر ندارد میگوییم دلیلش را اعلام کنید اما امتناع میکنند و میگویند ما مثل شورای نگهبان اعلام نمیکنیم. اینکه حراست یک دانشگاه خود را در قامت شورای نگهبان میبیند هم جای تاسف داشت و هم به راستی عجیب و خندهدار بود! پرسوجو کردیم و متوجه شدیم که از خارج دانشگاه فشارهایی آوردهاند اما ابلاغ نمیکنند و میگویند مشکل امنیتی دارند. در این چند ماه که به دلیل کرونا، دانشگاهها تعطیل بوده و ما صحن دانشگاه را از دست دادهایم، هر تصمیمی میخواهند میگیرند.
شما هم مثل تشکلهای دانشگاه علامه با مساله دریافت مجوز برای برنامههای مجازی درگیر بودهاید؟
ما 3 برنامه در اینستاگرام داشتیم. یکی با حضور آقای احمد زیدآبادی با موضوع سیاست داخلی بود. اولین کسی هم که به عنوان مخاطب به این برنامه زنده اینستاگرامی اضافه شد و به اصطلاح مخاطب لایو بود، رییس حفاظت فیزیکی حراست بود. قبل و بعد از برنامه تذکری به ما داده نشد و ما هم تصور کردیم که مشکلی نیست. در این میان بسیج چندین برنامه مجازی داشت. 25 خردادماه هم برنامهای برای بررسی فراز و فرود جنبش سبز ترتیب دادیم. مهمان برنامه آقای حسن اسدیزیدآبادی بود. بعد از آن با ما تماس گرفتند و گفتند این برنامه مجوز ندارد. این در حالی است که بسیج برای هیچ برنامهای مجوز نگرفته است و وقتی پرسیدم که چرا آنها بدون مجوز فعالیت میکنند، گفتند آنها زورشان میرسد. ما هم برنامه را برگزار کردیم اما پوستر این برنامه به عنوان یکی از تخلفات من در جلسه کمیته انضباطی ارایه و در بازجوییها هم این مساله مطرح شد.
رویه هیات نظارت اینگونه است که تا برنامهها به لحاظ سیاسی خطقرمزهای فرضی و شخصی آنها را رعایت کنند، هیچ مشکلی ندارند اما به محض اینکه برنامهای برخلاف نظرشان برگزار شود، تذکرها شروع میشود.
هرچه سطح تهدیدها بالاتر میرود، سطح امضاها پایینتر میآید!
سپهر صمدیراد، دبیر انجمن دانشجویان آزاداندیش دانشگاه علامه طباطبایی:
آقای صمدیراد فکر میکنید ایام کرونا و تعطیلی دانشگاهها چه تاثیری بر کنشگری دانشجویی گذاشته است؟ به عنوان دبیر یک انجمن دانشجویی در دانشگاه علامه طباطبایی، مشخصا چه تاثیراتی بر کنشگری دانشجویان این دانشگاه را از نزدیک لمس کردید و با چه سدهایی روبرو شدهاید؟
با توجه به اینکه کنش دانشجویی نیاز به کف دانشگاه دارد و خارج از آن نمیتوان کاری از پیش برد به همین دلیل در این مدت جریان دانشجویی بیشتر واکنشگرا بوده و هست. مثلا اتفاقی رخ میداد انجمنهای اسلامی و صنفی و ... واکنش نشان میدادند. در این 5، 6 ماه که ما کف دانشگاه را از دست دادهایم، تنها توانستیم از طریق فضای مجازی، حلقههای دانشجویی مجازی یا کارگاههای آموزشی برگزار کنیم تا بتوانیم در این اوضاع و احوال نیروهای تشکل خودمان را حفظ کنیم.
در این ایام در فضای مجازی چه برنامههایی برگزار کردید؟
کارگاههایی با حضور فعالان دانشجویی با موضوع تحلیلهای سیاسی در سطح دانشگاه برگزار کردیم که هنوز هم در جریان است. گاهی اساتیدی را هم دعوت میکنیم که در مورد موضوعات روز - از کرونا گرفته تا موضوعات و مسائل دیگر- سخنرانی مجازی داشته باشند.
یکی دیگر از کارگاههایی که برگزار کردیم در مورد تاریخ جنبش دانشجویی بود. در واقع در این وضعیت بهدلیل رعایت پروتکلهای بهداشتی و بهخاطر اینکه برخی دانشجویان بهدلیل شرایط فعلی به شهرهای خودشان بازگشتهاند، برنامههای مجازی از این دست داشتیم.
چقدر موضوع بحث این کارگاهها یا میزگردها به مسائل سیاسی و روز کشور اختصاص داشت؟
ما کمیتههای مختلفی داریم که روی حوزههای تخصصی تمرکز دارند اما کارگاهها یا میزگردها را براساس علاقهمندی دانشجویان انتخاب میکنیم که خب از تنوع قابلتوجهی هم برخوردار است اما دوران شیوع کرونا، فعالیت مجازی ما افزایش دوچندان داشت، روزانه 7 پست اینستاگرامی یا یادداشتهای دانشجویی یا حتی مطالبی از فعالان سیاسی منتشر میکردیم، همچنین بحث و نقد و نظرهایی در گروههای تلگرامی در حوزههای مختلف داشتیم. کتابهایی را هم بخشبندی میکردیم و باهم میخواندیم.
انجمن شما دقیقا از چه پلتفرمهایی در فضای مجازی استفاده میکند؟
فعلا در اینستاگرام و تلگرام فعالیت داریم و به زودی در توییتر هم فعال میشویم؛ چرا که مخاطبش هم با اینستاگرام متفاوت است.
چه شد که از طریق دانشگاه به دلیل این فعالیتهای مجازی با فشارهایی مواجه شدید؟
وقتی کف دانشگاه را از دست دادیم، تصمیم گرفتیم که با فضای مجازی این کمبود را برطرف کنیم. ابتدا هم فشاری احساس نمیشد و به مرور این فشارها شروع شد. ابتدا تذکرات بهصورت شفاهی بود، تذکراتی از این دست که چرا فلان حرف را در بیانیه مطرح کردید یا چرا درمورد فلان موضوع برنامه مجازی داشتید و... وقتی شروع کردیم به برگزاری نشستهایی در قالب لایو اینستاگرام نامهها و تذکرات کتبی شروع شد. تقریبا 3 نامه برای ما فرستادند. اولی بابت یک پیمایش در مورد زنان بود که کمیته حقوق شهروندی آن را برگزار کرده بود. موضوع این پیمایش در مورد آسیبهای دختران دانشجو از نحوه برخورد اساتید بود. اولین نامه محرمانه را در مورد این موضوع دریافت کردم. به من گفته شد که برخی اساتید و نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها و حراست فشار آوردهاند. در وهله اول تلاش کردیم که این موضوع را به صورت تعاملی حل کنیم. حتی فهرست اساتیدی را که مشکلاتی ایجاد کردهبودند- درحالی که موضوع پیمایش صورتگرفته اساسا در همین حوزه بود- تکتک و با اسم به دانشگاه تحویل دادیم. آنها هم گفتند که پیگیری میکنند.
این نامهها از طرف دفتر ریاست دانشگاه به دست شما میرسید؟
نامهها با امضاهای مختلف بود. آخرین نامهای که دریافت کردیم با امضای دبیرخانه هیات نظارت بود. برای اینکه نام معاون فرهنگی یا مدیرکل امور فرهنگی مطرح نباشد، سعی میکردند، از بخشهای دیگر و افراد دیگری این نامهها را امضا کنند تا از نظر حقوقی راه فراری داشته باشند.
اولین نامه از سوی معاون فرهنگی و مدیر کل امور فرهنگی دانشگاه و آخری از سوی دبیرخانه هیات نظارت بود، درحالی که کار اصلیاش، ثبت شکایت است. ما به این موضوع اعتراض کردیم و گفتیم باید حداقل رییس هیات نظارت یا دبیر هیات نظارت یا معاون فرهنگی دانشگاه، نامه را امضا کند. در واقع هر چقدر تهدیدها سطح بالاتری میرفت، سطح امضاها پایینتر میآمد.
محتوای این نامهها و تهدیدها چه بود؟
اول آییننامهها را به صورت کلی و تفسیرهایی که خود دانشگاه از آن آییننامهها داشت مطرح میکردند. مثلا میگفتند بر اساس دستورالعملی که در آییننامه مصوب سال 1383 هست، برگزاری برنامهها در فضای مجازی هم نیاز به مجوز دارد.
این در حالی است که سال 83 اساسا خیلی از این پلتفرمها وجود نداشت. دو، سه سال پیش قرار بود ابلاغیههایی در مورد فضای مجازی به تشکلها ابلاغ شود اما هنوز ابلاغی صورت نگرفته است. مرجع آییننامههای دانشگاهی هم وزارت علوم است و تفسیرهایی که دانشگاه در مورد آییننامهها ابلاغ میکرد در سایت وزارت علوم وجود نداشت.
در همین راستا به ما تذکر میدادند که اگر به این نامهها توجه نکنیم، دچار مشکل میشویم. تعلیق انجمن و در گام بعدی لغو مجوز هم از تهدیداتی بود که صورت میگرفت. ما این موضوع را از طریق وزارت علوم پیگیری کردیم.
پیگیریهای شما از وزارت علوم به کجا رسید؟
ما عکس آخرین نامه را برای دکتر غلامی، وزیر علوم فرستادیم و شرحی هم از اتفاقات رخداده را مطرح کردیم. ایشان قول پیگیری دادند. در ادامه اما گفتند فعلا درگیر مشکلات برگزاری کنکور در ایام کرونا هستند اما بعد از آن دوباره پیگیری خواهند کرد.
این اتفاق و فشارها صرفا برای انجمن شما رخ داده است؟
ما در قالب انجمن اسلامی دانشجویان آزاداندیش دانشگاه علامه هستیم اما انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه هم میخواستند برنامهای در مورد وضعیت آموزش مجازی دانشگاه علامه برگزار کنند که نمیدانم در قالب لایو اینستاگرامی بود یا از طریق همان پلتفرمی که برای آموزش مجازی در دانشگاه تعبیه شده، اما به هر روی برای آن درخواست مجوز کرده بودند که معاونت فرهنگی اجازه برگزاری نداد.
مطلع هستید که این وضعیت در دانشگاههای دیگر هم وجود دارد یا نه؟
بله ما با دوستانمان در دانشگاههای دیگر که صحبت میکنیم، این وضعیت برای برخی دیگر از دانشگاهها به انحای مختلف وجود دارد. به خصوص دانشگاههایی که در شهرستان هستند و هیچ صدایی هم از آنها حمایت نمیکند مثل دانشگاه لرستان که حتی کار به تهدیدهای امنیتی خارج از دانشگاه کشیدهشد یا دانشگاه ارومیه و... .
در حال حاضر و با توجه به شرایط پیشآمده، انجمن برنامههای مجازی خود را متوقف کرده است؟
خیر، آخرین برنامه ما صحبتهای سیاوش حاتم، عضو مستعفی حزب اتحاد ملت -که به تازگی از این حزب استعفا داده- بود که به احزاب سیاسی در ایران بهخصوص حزب اتحاد ملت اختصاص داشت. از ایشان مصاحبه ویدیویی گرفتیم که به زودی پخش میشود اما ما برای برگزاری سایر برنامههای انجمن در فضای مجازی هم درخواست مجوز نمیدهیم تا تکلیف مشخص شود. در واقع این یک بدعتگذاری است، همانطورکه داستان شیوهنامه انضباطی با کمیتهای کردن دانشجویان از دانشگاه علامه شروع شد. بنابراین مجوز برای کانال تلگرامی یا لایو اینستاگرام هم چیز جدیدی است که از علامه شروع شده است. آنطور که شنیدم در دانشگاه الزهرای تهران هم معاونت فرهنگی بابت این مسائل از وزارت علوم استفساریه میگیرد. گویا آقای غفاری، معاونت فرهنگی وزارت علوم هم پاسخهایی کلی میدهند، مبنی بر اینکه باید نظارت باشد اما مشخص نیست که آیا باید مجوز گرفته شود، آیا باید معاونت فرهنگی دانشگاه بر محتوا نظارت داشته باشد یا ... .
تا به حال برای شما یا دیگر اعضای انجمن مشکلی در این خصوص ایجاد شده است؟
ما به مناسبت چهلم جانباختگان هواپیمای اوکراینی در دانشگاه برنامهای برگزار کردیم. حدود 14 نفر از دانشجویان از سوی کمیته انضباطی احضار شدند. اما دانشگاه فعلا این موضوع را به نوعی مسکوت گذاشته؛ فعلا مشکلی پیش نیامده و جلسهای هم برگزار نشده است.
گفتند چون «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» میخوانید، چپ شدهاید!
حسام محلاتی، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه ارومیه:
به نظر میرسد که در ایام شیوع کرونا و از دست دادن صحن دانشگاه، فشارها به دانشجویان و تشکلها بیشتر شده است. شما تجربهای از این فشارها در دانشگاه محل تحصیلتان دارید؟
من حسام محلاتی، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه ارومیه هستم و دامپزشکی میخوانم. ورودی سال 93 هستم. فشار بر تشکیلات دانشجویی هم اتفاق جدیدی نیست اما از زمانی که کرونا شروع شده، این فشارها بیشتر شده است اما درمورد دانشگاه ما، نقطه اوجش تابستان سال گذشته بود. آن زمان 12 نفر از اعضای شورای مرکزی و ادوار انجمن ما به اداره اطلاعات احضار و رسما بازجویی شدند. از دوستان من تعهد گرفتند که مشروح جلسه را نقل نکنند اما من شخصا تعهدی ندادهام.
چه اتفاقی افتاد که فشارها به انجمن دانشگاه شما شدت گرفت؟
هیات نظارت بر تشکلهای دانشجویی متشکل از نماینده نهاد رهبری در دانشگاهها یا فرستادهاش، رییس دانشگاه و نماینده وزیر است. همواره فشارها اگر از سوی 2 عضو دیگر نباشد ازسوی یک عضو وجود دارد. اردیبهشت ماه سال گذشته دوره جدید شورای مرکزی تشکل کار خود را شروع کرد. در دوره قبلی که من دبیرکل نبودم شکایتهایی از انجمن ما ازسوی جامعه اسلامی و انجمن اسلامی دانشجویان مستقل انجام شده بود که 12 بند داشت اما مبنای حقوقی نداشت. بنابر آییننامه دانشگاه 20 روز فرصت رسیدگی به شکایت دارد و اگر این زمان بگذرد، شکایت منتفی میشود. از طرف دیگر وقتی دوره عوض میشود، دوره جدید پاسخگوی دوره قبلی نیست. این شکایت مسکوت بود تا اینکه ما به یک اردوی تشکیلاتی سالانه رفتیم و در این اردو با برخی شخصیتها دیدار داشتیم که نه حکم قضایی داشتند و نه ممنوعیت ملاقات. دیداری هم با خانواده مرضیه امیری و ندا ناجی داشتیم. پس از آن وقتی به دانشگاه برگشتیم، از نگهبانی جلوی در دانشگاه گرفته تا رییس دانشگاه از ما میپرسیدند، شما چکار کردید. نمیدانم از کجا باخبر شده بودند، یک روایت میگفت افرادی از بین خودتان اطلاع دادند، روایت دیگری وجود داشت مبنی بر اینکه از شنود تلفن متوجه شدند و البته در جریان بازجوییها به ما گفتند ما مثلا سر کوچه آقای ایکس نیرو داریم و از آنجا متوجه شدیم.
در این رابطه شکایتی خارج از دانشگاه علیه شما انجام شد؟
بله، گویا بعضی دوستان بسیج به پیشنهاد نمایندگی نهاد رهبری و از طریق سپاه از ما و از هیات نظارت غیر از نماینده نهاد شکایت کردند. در این شکایت ادعا شده بود که دانشجویان دیدار با ضدانقلاب و فعالیت تبلیغی داشتهاند. بعد از این اتفاق دانشگاه شکایتهای قبلی علیه انجمن را تجمیع کرد و پرونده قطوری برای ما ایجاد شد. وقتی حکم احضار به هیات منصفه را به من دادند، پرسیدم نهادی که از ما شکایت کرده، چه نهادی است؟ اساسا شاکی ما مشخص نبود. براساس قانون شکایت یا براساس گزارش یا شکایت تشکلهای دیگر باشد. گزارش هم فقط میتواند ازسوی 3 عضو هیات نظارت باشد، اما هرچه فشار آوردیم، نگفتند که شاکی کیست. البته پرسوجو کردیم و مثل اینکه بسیج دانشگاه این شکایت را برمبنای گزارش سپاه تنظیم کرده بود. جدای از اینکه ترکیب هیات منصفه قانونی نبود، به هر روی ما دفاعیاتمان را مطرح کرده و بهصورت کتبی برای وزارتخانه نیز ارسال کردیم. خلاصه اینکه فشار آوردند که باید به این تشکل حکم بدهید، وگرنه ما خارج از دانشگاه پیگیری میکنیم. حتی برای دکتر حبنبی، رییس دانشگاه هم یک سال حبس و فعالیت تبلیغی علیه نظام حکم اولیه داده بودند که نمیدانم به کجا رسید. برای تشکل ما هم حکمی ازسوی هیات نظارت صادر شد که مُهر محرمانه و شماره پرونده محرمانه داشت که من از گرفتن آن امتناع کردم که حکم نمیتواند محرمانه باشد اما گفتند چون شما این حکم را در رسانهها پخش میکنید و برای ما داستان درست میشود، حکم محرمانه ابلاغ میشود.
در این دوران انجمن اسلامی به لحاظ شخصیت حقوقی به دلیل مسائل پیش آمده با وزارت علوم در ارتباط بود؟
بله، در ارتباط بودیم. با مدیرکل امور فرهنگی در ارتباط بودیم و حتی با یکی از مشاوران آقای جهانگیری هم چندینبار درمورد این اتفاقات صحبت کردم و دیداری داشتیم. آنها هم اذعان داشتند این اقدامات قانونی نیست. به ما خبر رسید که وزارتخانه میخواهد حکم انجمن را بشکند اما نهاد اجازه نمیدهد. یکی از دلایلش هم این بود که دبیر قبلی انجمن طی سخنرانی گفته بود هرقدر تشکلهای دانشجویی را محدودتر کنید، باعث کور شدن اعتراضات میشوید و بعدا ممکن است تبعات بدی داشته باشد. از این جمله، تهدید برداشت کرده بودند. درنهایت احکامی که به ما دادند، جزو احکام پیشنهادی در آییننامه و قانونی نبود. بعد از آن، یک هفته پیش از 16 آذر سال گذشته رییس حراست با تکتک ما که احضار شده بودیم، تماس گرفت. موضوع را با مشاور حقوقی و چند وکیل درمیان گذاشتیم و اغلب به ما گفتند که بروید. در واقع ما بازجویی شدیم و در این بازجوییها جلوی برخی دوستان متن شکایت گذاشتند که بنویسید که دبیر انجمن -یعنی من- آنها را اغفال کردهام. حتی در این بازجوییها بعضی مسائل شخصی را پیش کشیدند. به ما گفتند شما کمونیست هستید. دلیلشان هم این بود که ما کتاب «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» میخوانیم؛ پس چپ شدهایم! به من میگفتند شما رفتهاید با رییسدانا ملاقات کردهاید که کمونیست است. از آن طرف میگفتند شما با محمد توسلی دیدار داشتهاید پس ملی-مذهبی هستید! اساسا نمیدانم چطور میشود هم کمونیست بود هم ملی-مذهبی!
پس این فشارها پیش از کرونا شدت گرفته است. چقدر این فشارها را مرتبط با تغییرات برخی نمایندگیها در نهاد دانشگاهها میدانید؟
فکر میکنم بیش از هر چیز این شدت یافتن فشارها به دلیل وزارت علوم و بیتوجهی شخص آقای غلامی است. وزیر علوم عقبنشینی کرد. یکبار آقای غلامی به ارومیه آمده بود و ما درمورد دانشجویان زندانی با ایشان صحبت کردیم. آقای غلامی هم با صراحت گفتند که «دانشجو باید درسش را بخواند، دانشجو نباید در تجمعها حضور داشته باشد، من پیگیری میکنم اما حتما این دانشجویان بازداشتی ریگی به کفششان بوده است» و اساسا شانه از مسوولیت خالی کرد. به هر روی ما از مهرماه سال گذشته تا 16 آذر در جنگ و دعوا بودیم و حتی یکی از برنامههای ما تایید نشد. حتی اجازه اکران فیلم به ما ندادند. اجازه ندادند آقای شمسلنگرودی را برای شب شعر دعوت کنیم.
از اسفند به اینسو که دانشگاه از دانشجویان خالی شد هم مثل برخی دیگر از دانشگاهها با فشارهایی مواجه بودید؟
اساسا دیگر چیزی از فعالیت تشکل ما باقی نمانده بود. توجه داشته باشید که این دوره اعضای انجمن همه از دانشجویان جوان و تازهوارد بودند؛ تصور کنید که از مهر تا آذر مدام تحت فشار بودیم. بعضی دانشجویان بعد از اینکه احضار و بازجویی شدند، به روانپزشک مراجعه کردند و دارو مصرف میکنند. در دانشگاه ما هر تجمعی که میشد، از چشم ما میدیدند. برای کشتهشدگان آبان ماه 98 روبهروی مسجد دانشگاه تجمعی صورت گرفته بود، فکر میکردند که ما این تجمع را به راه انداختیم. بعد از آن هم رییس حراست به من زنگ زد و گفت که با من برخورد میکنند. در واقع حوادث آبان ماه 98، انهدام هواپیما و بعد از آن هم کرونا باعث شد هم فشارها بر تشکلها بیشتر شود، هم باعث شد که انجمنها بیانگیزه شده و دل و دماغ جنگیدن و مذاکره کردن نداشته باشند.
از دانشگاههای دیگر در استان خبر دارید؟ آیا این فشارها برای آنها نیز وجود داشته و دارد؟
بله، دانشگاه آزاد ارومیه هم فضای بستهای دارد. دانشگاه صنعتی هم همین روال است. دانشگاه علوم پزشکی هم برای 16 آذر با محدودیت بسیاری مواجه بودند. حتی اجازه ندادند ما از دانشجویان این دانشگاه به عنوان مهمان در دانشگاه خودمان دعوت کنیم. سهندِ تبریز و بناب هم همینطور است. علوم پزشکی تبریز که حتی در ساختمان یکی از معاونتها اعتراض داشتهاند.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید