محمدصادق جوادیحصار، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در یادداشتی نوشت:
آیا میتوان نام بازرگان و شجریان را از یاد انسانهای این سرزمین پاک کرد؟
عضو شورای مرکزی حزب اعتمادملی نوشت: اگر در تاریخ ایران کسی توانسته نام خواجه نظامالملک طوسی، نام عطار نیشابوری، نام ابوریحان و فردوسی و سعدی و حافظ را از یادها پنهان کند، اگر کسی حتی توانسته است نام احمد شاملو را پنهان کند، میتواند نام بزرگانی چون شجریان و بازرگان را هم از صفحه یاد انسانهای این سرزمین پاک کند. اینها رنج خود میبرند و زحمت ملت میدارند.
اعتمادآنلاین| محمدصادق جوادیحصار، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی در یادداشتی نوشت: ما میتوانیم به گذشته تاریخی خودمان (چه دور و چه نزدیک) به عنوان بخشی از میراث این سرزمین نگاه کنیم؛ میراثی که بهزعم عدهای خوب است و بهزعم برخی بیخاصیت و به باور عدهای هم، بد. اما تاریخ در مجموع چراغ راه آینده است. آن کسانی که در پی پوشاندن یا محو بخشی از تاریخ این سرزمین هستند، بیش از آنکه از جلوههای گذشته تاریخی ابراز بیزاری کنند یا بیخاصیتشان بدانند، تابلو برداشتهاند و ابراز میکنند که ما نسبت به گذشتگان کوچکیم، ما نسبت به بزرگان خردیم و اگر این نامها بر زبانها جاری باشند دیگر ما به حساب نمیآییم. در حقیقت نمیتوانند بزرگی دیگران را پنهان کنند بلکه دارند کوچکی خود را فریاد میزنند.
امام علی(ع) در نهجالبلاغه فرمایشی در باب ایمان دارد. مدعیان ایمان اگر این خطبه را بخوانند متوجه عرض من میشوند. از ایشان که در مورد ایمان سوال میکنند، میفرمایند که ایمان چهار پایه دارد: صبر و یقین و عدل و جهاد. هر کدام از اینها را برمیشمرند و آنها را به چهار شعبه تقسیم میکنند و بعد میفرمایند که یکی از این ارکان این است که در تاریخ گذشتگان چنان غور کنید که گویا یکی از آنها هستید، آنوقت میتوانید عادل باشید. آن کسانی که بخشهایی از تاریخ این کشور را پنهان میکنند با عدالت سر عداوت و دعوا دارند، نمیخواهند مردم در ترازوی عقل به عدل برسند و از سنگ دانش و تعقل به عدالت برسند، غافل از اینکه دارند به چشمه خورشید خاک میپاشند.
اگر در تاریخ ایران کسی توانسته نام خواجه نظامالملک طوسی، نام عطار نیشابوری، نام ابوریحان و فردوسی و سعدی و حافظ را از یادها پنهان کند، اگر کسی حتی توانسته است نام احمد شاملو را پنهان کند، میتواند نام بزرگانی چون شجریان و بازرگان را هم از صفحه یاد انسانهای این سرزمین پاک کند. اینها رنج خود میبرند و زحمت ملت میدارند.
به نظر من از مقدمات زمامداری و از مقوّمات مدیریت هوشمندانه و خردمندانه این است که از همه ظرفیتهای کشور استفاده کنید. بازرگان برای این کشور یک ظرفیت است، البته اگر میخواهید مدیریت کنید. آقای شجریان یک ظرفیت برای این کشور است، او از مرز اینکه یک خیابان به نامش باشد گذشته و بر لوح دلهای اهل هنر و فرهنگ این مملکت حک شده است. بنابراین وقتی تلاش میکنی او را از ذهن این مردم حذف کنی داری حقارت خود را به نمایش میگذاری، چون بزرگی او که پنهانشدنی نیست.
گروهی که وصف کردم، شرح صدر لازم برای مدیریت را ندارند. احساس میکنند اگر کسی در جایی با آنها مخالفت کرد، باید نام و یاد و آثارش را از صحنه خاطرات اجتماعی حذف کنند. این نوع مدیریت، مدیریت حذفی است نه جذبی. اینها یک قشر قدرتمند (به لحاظ اقتصادی و سیاسی) هستند و یک مجموعه تاثیرگذار در مناسبت سیاسی هستند و دولت در سایهای در جمهوری اسلامی هستند. بنای آنها بر این است که به همه ثابت کنند که اگر ما نخواهیم، نمیشود. هر جا مردم یا نمایندگان واقعی مردم ارادهای نشان دادهاند، آنها سعی کردهاند بگویند که: ما در مقابل این اراده میایستیم و توانایی از کار انداختن این اراده را داریم. بنابراین متاسفانه باید عرض کنم که آنها نمایندگان بخش خشکاندیشی هستند که حکومت را در حوزه تعاملات انسانی از بالا به پایین میبینند و میگویند مردم رعیت ما هستند و ما خیر و صلاح آنها را بهتر میدانیم، ماییم که میگوییم کی نماینده باشد، ماییم که میگوییم چه اتفاقی خوب است و چه اتفاقی بد. ما باید بگوییم خطمشی سیاسی چه باید باشد و خط مشی فرهنگی چه.
در واقع این گروه خودشان را عقل منفصل اجتماعی میدانند و جالب است که بدانید اینها ممکن است در مرکزیت اندک باشند اما سایهشان از خودشان بلندتر است که سعدی گفت: «اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی/ برآورند غلامان او درخت از بیخ»، اینها عدهای هستند که اگر هسته مرکزی به آنها بگوید بروید و کلاه بیاورید، برای خوشآمدشان، سر میآورند. برای همین است که فکر میکنم اگر با اصلیهای این هسته صحبت کنید بعید است که خیلی دغدغه این داشته باشند که خیابانی هم مثلا به اسم مصدق باشد یا نباشد. این پایینیها هستند که برای نمایش خوشخدمتی حاضرند چنین اتفاقاتی را رقم بزنند و جلوی چنین نامگذاریهایی را هم بگیرند.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید