عباس آخوندی، وزیر اسبق راه و شهرسازی در یادداشتی نوشت:
شجریان و ایده ایران / وجه اجتماعی زندگی شجریان همسنگ حیات حرفهای او با اهمیت است
وزیر اسبق راه و شهرسازی نوشت: شجریان کمتر برای آواز خود از شعر فردوسی سود میجست ولی، انتخاب مجاورت آرامگاه حکیم طوس به آرامگاه خود نشان از عمق تعلق او به ایران و ایراندوستی و ضرورت بازاندیشی درباره ایران بود. گویی او بهدنبال این بود که پایان کارش را بازخوانی مجدد فرهنگ، تمدن و جامعه ایرانی بگذارد.
اعتمادآنلاین| عباس آخوندی، وزیر اسبق و ایران پژوه در یادداشتی در پی درگذشت استاد محمدرضا شجریان نوشت: موسیقی و آواز شجریان تکرار سنت نیست، مبدع سنت است و این یعنی ایده ایران. شاید برجستهترین وجه ممیزه استاد شجریان که مایه بلندآوازگی او شد همین توانایی او در افزودن یک ارزشِ نو به سنت است. البته این کارِ خُردی نیست و نیازمند درکی ژرف از تمدن، فرهنگ، هنر و ادبیات ایران است. درکی فراتر از فیزیک و فن و ایمان به جانمایه معرفت و نظمی کهن به او این وسعت اندیشه را دادهبود تا در حوزه آواز و موسیقی اقدام به ابداع کند. ابداعی که بر جان ایرانیان و فارسیزبانان نشست و ضمن تازگی، گویی عمری است مردمان با آن آشنا هستند. موسیقی و آواز استاد شجریان به همان اندازه که ریشه در تاریخ ایران دارد، امروزین است. چرا که او جامعه و فراگشتهای آن، موسیقی، شعر، ادبیات و آواز نو را بهخوبی میشناخت. از اینرو شجریان صدای غم و شادی و رنج و آسایش مردم امروز ایران بود و چون حلقه وصل گذشته و آینده است او جاودانه است.
شادروان شجریان را نباید تنها خسرو آواز ایران دانست چرا که همزمان ادیبی است که با جوهره تمدن و ادبیات ایران آشناست. با توجه به جایگاه شعر در اندیشه ایرانی و نظام معرفتی ایرانیان، انس و همنشینی او با شعر و شاعران دریچهای برای او به دنیای روشنایی گشوده بود. او مهارت ویژهای در انتخاب شعر و خلق اثر موسیقایی داشت. به سخن دیگر، شجریان غم و شادی مردمان را در آینه ادبیات کهن و امروز ایران جستوجو میکرد و با صدای زیبای خود آنها را بیان میکرد و در آسانسازی تحمل رنجهای روزگار کمک میکرد. بیگمان، انتخاب اشعار از سوی استاد شجریان هیچگاه انتخابی اتفاقی نبوده و درک عمیق وی در این حوزه همواره قابل ملاحظه و مشهود است. به اقتضای حال او با حافظ و سعدی و مولانا همنشین میشد و گاهی نیز به اخوان ثالث، فریدون مشیری، سایه و شفیعی کدکنی همسخن میگشت. صدای شجریان در بستر شرایط اجتماعی و فرهنگی امروز ایران به شعر گذشتگان و معاصران معنی جدید میداد و با مردم همدلی میکرد. از اینرو به گمان من، موسیقی و آواز شجریان تکرار گذشته نیست، مبدع گذشته و حال است.
ایده ایران به مفهوم ابداع مفهوم ایران بدون انقطاع تاریخی است. از این رو، شجریان از شایستهترین کسان برای نمایندگی ایده ایران است. بیتردید در ایران چند هزار یا چند سده پیش نمیتوان زندگی کرد. اما زندگی بالنده در ایران امروز مستلزم آن است که بتوان با استفاده از یک پیوستار تاریخی، پای خود را بر شالوده محکم و استوار فرهنگ و تمدنی کهن گذاشت و با رویارویی خردمندانه با تحولهای تجدد چه در حوزه فلسفه و اندیشه و چه در حوزه تکنیک و فن ایدهای معاصر از ایران آفرید. از این رو، به گمان این قلم، شجریان وقتی از موسیقی، شعر و فرهنگ سخن میگوید بهدنبال آن است که به این سرمایهها یک ارزش افزوده جدید بدهد و آن را امروزین کند. همین ارزش افزوده است که شجریان را در پهنه فرهنگ و هنر ایران متمایز میکند.
وجه اجتماعی زندگی شجریان همسنگ حیات حرفهای او با اهمیت است. او همواره خود را با مردم، از مردم و برای مردم میدانست. از این رو، همواره او سعی میکرد فعالیتهای حرفهای خود را با تحولهای اجتماعی همراه کرده و با نبض عمومی جامعه و مردم تنظیم کند. اینجاست که میبینیم او غم و شادی مردم را در هر موقعیتی میفهمد و با آن همراه میشود. نکته مهم در این بستر، جایگاه و موقعیتی است که خسرو آواز ایران برای هنر خویش قائل است. زیبایی در فلسفه و فرهنگ ایرانی نکته کانونی است چرا که زیبایی نماد روشنایی، پاکی و خردمندی است. از این رواست که گروهی بر این باورند که شعر، آواز و موسیقی بخشی جداناپذیر از هویت ایرانیان است. البته این معنا سازگار با آموزههای اسلامی است چرا که خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد. به هر روی، شجریان به مفهوم زیبایی و البته مقوله هنر بهعنوان تجلیبخش این زیبایی کاملاً واقف بود و بههمین دلیل است که میبینیم هیچگاه هنر خود را مورد معامله و کسب امتیاز قرار نداد و ساحت هنرش را بسیار برتر از سوداگریهای مرسوم قرار داد. به همین اعتبار هم هست که توانست هم ارجمندی هنرش را حفظ کند و هم استقلال نظریاش را.
باور او به ارزشهایی نظیر صلح، برادری و یگانگی در همین راستا قابل ارزیابی است. از همین روست که شجریان هیچگاه جامعه را به سمت دو پارگی و شکاف نمیبرد و مدام در پی یافتن بهانههایی برای ایجاد پیوند و دوستی در میان مردم بود.
انتخاب یگانه او برای محل دفنش نیز آغازی در پایان زندگی مادی او بود. شجریان کمتر برای آواز خود از شعر فردوسی سود میجست ولی، انتخاب مجاورت آرامگاه حکیم طوس به آرامگاه خود نشان از عمق تعلق او به ایران و ایراندوستی و ضرورت بازاندیشی درباره ایران بود. گویی او بهدنبال این بود که پایان کارش را بازخوانی مجدد فرهنگ، تمدن و جامعه ایرانی بگذارد. یادش گرامی و روانش شاد.
منبع: روزنامه ایران
دیدگاه تان را بنویسید