کد خبر: 438214
|
۱۳۹۹/۰۷/۲۰ ۱۰:۴۸:۱۳
| |

از محسن هاشمی انکار، از حزب کارگزاران اصرار / آیا محسن هاشمی گزینه مناسب برای اصلاح‌طلبان در 1400 است؟

یدالله طاهرنژاد، عضو حزب کارگزاران گفت: گزینه‌ای که بتواند رای‌آور و اعتمادساز باشد وجود دارد ولی بعید می‌دانم مصادیق به این زودی به جامعه معرفی شوند. ما در کارگزاران به طور بالقوه می‌توانیم از آقای محسن هاشمی و آقای جهانگیری نام ببریم. این دو نفر این قابلیت را دارند تا مطرح شوند.

از محسن هاشمی انکار، از حزب کارگزاران اصرار / آیا محسن هاشمی گزینه مناسب برای اصلاح‌طلبان در 1400 است؟
کد خبر: 438214
|
۱۳۹۹/۰۷/۲۰ ۱۰:۴۸:۱۳

اعتمادآنلاین| با شدت گرفتن هیجانات انتخاباتی در نیمه دوم سال جاری شاهد به میان آوردن اسامی مختلفی به عنوان کاندیدا نهایی جریان‌های سیاسی هستیم، اما اینکه هر کدام از این کاندیداها حتی اگر تائیدصلاحیت شوند تا چه میزان می‌توانند اقبال مردم را به دست آورند موضوع قابل بحث‌تری است، برهمین اساس باید بیش از بررسی کاندیداهای قابل دفاع به برنامه‌های قابل دفاع و مورد پسند مردم بپردازیم، در همین راست با یدا... طاهرنژاد به گفت و گو پرداخته است که می‌خوانید:


پیش‌بینی بسیاری از سیاسیون این بود که در نیمه دوم سال هیجانات انتخاباتی افزایش پیدا می‌کند؛ تحلیل شما چیست؟

نیمه دوم امسال نیمه انتخابات ریاست‌جمهوری است ولی گویی چون گذشته حال و هوای انتخابات خنک‌تر از قبل است چون دو طیف اصلی صحنه انتخابات که اصولگرایان و اصلاح‌طلب‌ها هستند همدیگر را رصد می‌کنند تا فضای انتخاباتی به چه صورتی شکل می‌گیرد. اصولگراها نگران این هستند که اصلاح‌طلب‌ها تمام قد وارد میدان انتخابات نشوند و در نتیجه مشارکت پرشوری شکل نگیرد و در خلأ مشارکت منتخبی حداقلی در شرایط سخت کشور وارد عرصه شود و نتواند مسائل کشور را حل و فصل کند، در عین حال این دغدغه را دارند که حضور تمام قد اصلاح‌طلبان شاید در عرصه رقابت اجازه توفیق را به آنها ندهد. در نتیجه این هم بخشی از دغدغه آنهاست اما دغدغه اصلاح‌طلبان چیز دیگری است. ابتدا اینکه به دلیل مجموعه‌ای از اتفاقاتی که بعد از دور دوم انتخاب آقای روحانی رخ داد و فشاری که امروز بر معیشت مردم وارد شده و وعده‌هایی که هیچ وقت به سمت تحقق پیش نرفت بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبی این جریان را همراهی نکند و این یعنی عدم موفقیت و این دو عدم موفقیت در دو انتخابات یعنی چالشی جدی در مسیر فعالیت اصلاح‌طلبانه در کشور. دغدغه دیگر این است که کاندیداهای اصلی اصلاح‌طلبان اجازه عبور از فیلتر شورای نگهبان را پیدا نمی‌کنند. اگر مثلا شورای نگهبان را نقد نکنیم چطور می‌توانیم به زوایای مسائل کشور بپردازیم. اگر ما نقد نکنیم چطور مشکلات حل خواهد شد؟ اگر اصلاح‌طلبی نتواند در عرصه انتخابات کاندیدای خود را داشته باشد دچار سردرگمی می‌شود. بی‌انگیزگی موجود در جامعه در بدنه اصلاح‌طلبی نیز دیده می‌شود. اگر نارضایتی بدنه اصلاح‌طلبی نیز به وضعیت موجود اضافه شود نمی‌توان انتظار داشت مشارکتی حداکثری رخ بدهد. البته نه پر شور بلکه قابل دفاع. از این منظر فضا هنوز انتخاباتی نشده است و شاید هر دو جریان سیاسی نیم نگاهی به نتیجه انتخابات آمریکا دارند شاید نتیجه تا اندازه یا آرایش ما را در داخل تغییر بدهد. اگر شرایط به گونه‌ای رقم بخورد که مجبور شویم به سمت ساز و کار و ابتکار جدیدی برویم آن هم مساله‌ای بعدی است اما مجموعه این عوامل موجب شده است فضای انتخابات نسبت به گذشته بسیار کم‌رمق‌تر و کم‌رونق‌تر و کم‌فروغ‌تر باشد.البته فضای حاکم بر شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیز همین است و آنجا نیز به نوعی بحث‌ها را به سمت طولانی تر کردن فرایند تدوین راهبرد انتخاباتی اصلاح‌طلبان می‌برند و زود به جمع‌بندی نمی‌رسند و عناصر تاثیرگذار داخل شورا بحث‌ها را به این سمت می‌برند. در جبهه اصولگرایی نیز هیچ مجموعه‌ای برای فعالیت انتخاباتی اعلام آمادگی نکرده است و من نمی‌دانم چه کسی از درون کارگزاران اعلام کرده است که ستاد آنها در آبان ماه شکل می‌گیرد چون ما هر اظهارنظری را باید مبتنی بر تصویب شورای مرکزی داشته باشیم و این شورا هنوز جدول زمان بندی حضور را اعلام نکرده است البته اگر این حرف از طرف آقای مرعشی است من به آن پاسخ نمی‌دهم. ولی اگر دیگری گفته است حق اظهار نظر ندارد.

برخی معتقدند با توجه به انتخاباتی که از سر گذرانده‌ایم به تلاش برای رای‌آوری کاندیداها نیاز به صحبت، ارائه برنامه و اقناع مردم داریم ؛ با این حال آقایان جهانگیری و عارف جزو گزینه‌هایی بودند که ستاد انتخاباتی تشکیل داده‌اند، چه تحلیلی از این موضوع دارید؟

انتخابات ریاست جمهوری مثل مجلس نیست که کاندیداها بدون اینکه خاستگاه و پایگاه سیاسی آنها تعریف شده باشد به طور فردی توفیقی کسب کنند. بنابراین من حداقل در مورد آقای‌جهانگیری با قاطعیت عرض می‌کنم که چنین اتفاقی نیفتاده است. نه خود او اعلام کرده و نه دیگری این حرف را زده است، آقای‌جهانگیری نیز مثل دیگر کسانی که ظرفیت کاندیداتوری دارند در جبهه اصلاحات مطرح است. و قطعا با بزرگان این حوزه مشورت می‌کند و اینکه ستاد تشکیل داده باشد و یا اینکه کاری کرده باشند حداقل من از آن بی‌اطلاع هستم. در مورد آقای عارف این موضوع تازگی ندارد دکتر عارف از سال 92 و بعد از شکل گرفتن تشکیلات خود آن مجموعه را تعطیل نکرده و همچنان آن تشکیلات را دارد و با آن جلو می‌آید ولی اگر بخواهد از ناحیه اصلاح‌طلبان به عنوان کاندیدا مطرح شود لازمه این است که حتما قبل از آن موافقیت اصلاح‌طلبان را داشته باشد تا ستاد خود را تشکیل دهد آنچه که آقای عارف به عنوان نهاد اجتماعی و سیاسی آن را مدیریت می‌کند بنیاد امید است و ما نمی‌توانیم به آن ستاد انتخاباتی بگوییم البته می‌تواند در زمان خاص رویکرد ستادی داشته باشد ولی فعلا کار ستادی صورت نمی‌گیرد و کار شبه حرفه‌ای است.

با توجه به اینکه ضعف در فراکسیون امید طی مجلس دهم، به عملکرد آقای عارف برمی‌گردد مطرح شدن اسم وی به عنوان گزینه ریــاست جمهوری معقول و قابل پیش‌بینی خواهد بود. حضور لاریجانی و حمایت اصلاح‌طلبان از وی را چطور می‌بینید؟

هر رجل سیاسی محاسبات خود را دارد. من بنا ندارم وارد این بحث بشوم چون هم بر تصمیم آقای عارف تاثیر می‌گذارد و هم بر رای اصلاح‌طلبان تاثیرگذار است اما هر کسی که خود را در حد و اندازه ریاست جمهوری ارزیابی می‌کند، حتما پارامترهایی کمی و کیفی برای خود در نظر دارد. آقای لاریجانی نیز شخصیتی فرهیخته است و عملکردی قابل دفاع دارد و مجلس را به خوبی اداره می‌کرد و در تنگناها به کمک دولت آمد و سعی داشت مجلس را از حواشی دور نگه دارد ولی نسل جوان ما از ایشان عبور کرده است من فکر می‌کنم باید طرحی نو در انداخت برای اینکه چنین جامعه‌ای را فعال کرد و وارد عرصه ساخت. باید طرح و چهره‌ای نو وارد صحنه کرد. از این رو من برای حضور ایشان ظرفیتی متصور نیستم ولی فضای سیاسی است و بسیاری از محاسبات می‌تواند تغییر کند.

گـزینه‌های دیگری چون آقای قالیباف و آقای رئیسی مطرح هستند ارزیابی شــما در خصوص حضورشان در انتخابات پیش رو چگونه است؟

من فکر نمی‌کنم آقای قالیباف برای ریاست جمهوری اقدام کند. من در مصاحبه قبلی با شما با قاطعیت اعلام کردم آقای قالیباف رئیس مجلس می‌شود و الان با قاطعیت می‌گویم آقای قالیباف رئیس‌جمهور نمی‌شود. ایشان هم حواشی زیادی دارد و اغنای افکار عمومی و عبور دادن از این حواشی سخت است و هم عملکرد ایشان در مجلس روشن است. در این مدت مجلس فقط یک قانون را گذرانده است که آن هم در اجرا معطل مانده است و وزارت راه و شهرسازی گرفتار اجرای این قانون است. عملکرد مجلس به نحوه مدیریت و اداره مجلس بر می‌گردد. اگر آقای قالیباف هدایت متینی در پشت این مجموعه داشت حتما با خروجی بهتری همراه می‌شد. من در یک مصاحبه اعلام کردم که در انتخابات 1400 شانس عمده‌ای برای اصلاح‌طلبان می‌بینم و عمده این شانس به مجلس و عملکرد آن برمی‌گردد. ضمن اینکه کسی که دو میلیون رای به یکباره بیست میلیون نمی‌شود اتفاق جدیدی نیفتاده است و تغییر جدیدی روی نداده است. وقتی شخصیتی ورود می‌کند، رای کمی می‌آورد و موضوع طنز مردم می‌شود دیگر قابل احیا نیست. به نظر من آقای قالیباف تا اینجا نشان می‌دهد در شهرداری موفق‌تر از مجلس بود، ایشان بیشتر شخصیتی اجرایی دارد تا شخصیتی سیاسی در لول ریاست جمهوری از این رو من فکر نمی‌کنم ولی آقای‌رئیسی در انتخابات گذشته رای قابل قبولی کسب کرد و نفر دوم انتخابات بود و شاید آن سبد رای امروز وضعیتی بهتر از قبل داشته باشد اما من شنیده‌ام که گفته‌اند اگر بشود می‌آیم. بنابراین شاید آن اذن هم صادر نشود.

با ایــن وجود برخی گمانه‌زنی‌ها هم اقبال جامعه به سوی اعتدال و دولتی متفاوت با اصلاح‌طلب اصولگرا را مطرح می‌کند،تحلیل شما در این مورد چیست؟

ارزیابی من این نیست که جامعه به سمت اعتدال برود و نه تنها گرایشی به این سمت وجود ندارد بلکه حتی می‌توان گفت جامعه زده شده است. اعتدالی که طلایه‌دار آن آقای روحانی و آقای نوبخت هستند دیگر در جامعه مقبولیت لازم را ندارد. حجم مطالب انتقادی و استهزایی که علیه آقای روحانی در فضای مجازی و غیرمجازی منتشر می‌شود در تاریخ انقلاب بی‌سابقه است. چطور می‌توان جامعه را به دنبال این خط و مشی تصور کرد.

اصلاح‌طلبان یکی از حــامیــان اصلی آقای روحانی در جریان انتخابات 96 بودند؛اما برخی ضعف‌های دولت تدبیر و امید به نام اصلاح‌طلبان تمام شده و گفته می‌شود از این منظر باید شوکی به افکار عمومی داد و دامن اصلاح‌طلبی را پا کرد، ارزیابی شما چیست؟

من در این رابطه توضیح دادم. گزینه‌ای که بتواند رای‌آور و اعتمادساز باشد وجود دارد ولی بعید می دانم مصادیق به این زودی به جامعه معرفی شوند. ولی ما در کارگزاران به طور بالقوه می‌توانیم از آقای محسن هاشمی و آقای جهانگیری نام ببریم. این دو نفر این قابلیت را دارند تا مطرح شوند. نام می‌بریم به این معنا که این دو نفر قابلیت کاندیدا شدن را از طرف کارگزاران دارند ولی ما هنوز کسی را معرفی نکرده‌ایم.

سخنگوی شورای نگهبان اخیرا از اینکه رئیس‌جمهور می‌تواند یک زن باشد صحبت کرده است این تغییر رویکرد چه مبنایی دارد؟

یکبار آقای حسنی امام جمعه ارومیه گفت در اسلام از بخشدار تا رئیس‌جمهور نمی‌تواند زن باشد. این حرف را زده بود. آقای روحانی تلاش زیادی داشت تا یک وزیر زن داشته باشد ولی به او اجازه داده نشد. حال کسی را در ده راه نمی‌دادند و سراغ خانه کدخدا را می‌گرفت. آقای کدخدایی فلسفه سیاسی را تبیین می‌کنند ولی اینکه در عمل چه رخ می‌دهد؟ حتما اتفاقی رخ نمی‌دهد!مردم عقل دارند اگر زنی تایید صلاحیت نشود مردم به یک وعده به جنب و جوش نمی‌افتند. آنها هیچ‌وقت این ریسک را نمی‌کنند چون می‌دانند هر خانمی تایید شود رای می‌آورد. خانم‌ها سه ویژگی دارند که آقایان ندارند البته مطلق نیست اما برجسته است؛ اول اینکه خانم‌ها اهل اختلاس نیستند و در محیط کار پاکدست‌تر از آقایان هستند. از صد اختلاس 99 مورد مردان هستند و آن یک مورد زن هم توسط شوهرش اغفال شده است. اهل زد و بند و روابط پنهان نیستند چون زنان محدودیت‌هایی دارند و امکان زد و بند برای آنها فراهم نیست و سوم اینکه مسئولیت‌پذیرتر هستند. زن اگر رئیس جمهور شود در خانه‌اش می‌نشیند و غصه بقیه را می‌خورد و اینطور نیست که وقتی دویست نفر کشته شدند صبح جمعه از خواب بیدار بشود و بگوید چه شده؟ چقدر مردند؟ مساله‌ای نبود؟ بنابراین تایید صلاحیت شدن یک زن ریسک بزرگی است و جامعه با استقبالی بالا آن زن را انتخاب می‌کند و آنها نمی‌توانند جواب علما و قم و نجف و مشهد را بدهند. گیر می‌کنند و بین خودشان اختلاف می‌افتد. وقتی رای آورد باید تنفیذ کنند از این رو من احتمال نمی‌دهم چنین اتفاقی رخ بدهد.

اختیارات رئیس‌جمهور سقفی دارد ولی شعارهایی که در انتخابات داده می‌شود سقفی ندارد. مردم ما متوجه این موضوع هستند.

تفاوت‌هایی وجود دارد، من شما را به کتاب روابط بین ایران و آمریکا نوشته سیدحسین موسویان ارجاع می‌دهم. رهبری که نمی‌خواهد مملکت خراب شود ایشان می‌خواهند مملکت آباد شود اگر قوه‌ای عاقله در مسند اجرا باشد معمولا ایشان با روسای‌جمهور همراهی می‌کنند. رئیس دولت اصلاحات بهترین شاخص‌ها را به دست آورد، آقای هاشمی تمام کشور را به کارگاه سازندگی تبدیل کرد درحالی‌که ده استان کشور در جنگ ویران شده بود. کشور ما با دست خالی بازسازی شد ولی احمدی‌نژاد کشور را ویران کرد. سازمان برنامه و بودجه کشور را منحل کرد. یعنی در تاریکی شب بی‌چراغ در بیابان رانندگی کنید و با دست خود چراغ‌های ماشین را بشکنید. اگر کسی بتواند با خردورزی و ابتکارات درست اعتماد رهبری را جلب کند و همراهی ایشان را داشته باشد می‌تواند کار را به خوبی جلو ببرد ولی اینکه یک رئیس‌جمهور شعاری بدهد که نه قانون اساسی و نه رهبری به او اجازه ورود نمی‌دهد. در حقیقت عوام‌فریبی رخ داده و این رفتار بی‌اعتمادی می‌آفریند. می‌توانند بگویند تلاش خود را می‌کنند و روی دادن این اتفاقات خوب است. اگر بگویند تلاش می‌کنند حرف پرت و غیرمنطقی نیست. وعده بر تلاش و سعی مبتنی است. آقای روحانی وعده‌هایی داده که در حیطه اختیارات او نبود. او گفت تحریم‌های غیرهسته‌ای را نیز برمی‌دارد. خود او می‌دانست که همه این موارد در حوزه اختیارات او نیست. این مسائل به سیاست خارجی کشور بر می‌گردد که طبق قانون اساسی در اختیار شخ رئیس جمهور نیست. رئیس‌جمهور باید وعده‌هایی بدهد که طبق قانون در حوزه اختیارات خود اوست.

هنوز هم بــرخی تــصمیمات و تعیین راهبردها به نظرات رئیس دولت اصلاحات اشاره می‌کند آیا ایشان هنوز هم شخصیتی تعیین‌کننده هستند؟

من هنوز هم ایشان را برجسته‌ترین عنصر سیاسی حوزه اصلاحات و تاثیرگذارترین شخصیت سیاسی کشور در حوزه دعوت به مشارکت می‌دانم. شاید کفران نعمت باشد که از اندوخته‌ای اینچنینی غفلت کنیم و از ایشان استفاده نکنیم. با وجود افت و خیزی که در مسیر اصلاحات ایجاد شده است رئیس دولت اصلاحات همچنان از احترام خاصی بین اصلاح‌طلبان و بخشی از اصولگرایان برخوردار است.

منبع: آرمان ملی

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها