رحیم ابوالحسنی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
اصلاحطلبان نسبت به تغییر صحنه اقدام کنند / اصلاحطلبان آش نخورده و دهان سوخته شدند / لازمه نظام پارلمانی انتخابات حزبی است
رحیم ابوالحسنی گفت: اصلاحطلبان طور جدی در عرصه حضور پیدا کرده و در حد توان بر اساس نگاه و گفتمانی که دارند نسبت به تغییر صحنه اقدام کنند. اگر در این کار موفق شدند، اقدام مناسبتری در راستای شرکت در انتخابات را انجام دهند.
اعتمادآنلاین| سعید شمس- جریان اصلاحات روزهای پر چالش و بحثبرانگیز و البته مانعهای بلندی را پیش روی خود میبیند. اصلاحطلبان پس از حوادث سال 88، در سالهای 92 و 96 با اعلام حمایت از حسن روحانی در انتخابات یازدهمین و دوازدهمین دوره ریاستجمهوری خودشان را بازیابی و در تشکیل دو دولت متوالی نقشآفرینی کردند. همچنین جبهه اصلاحات بعد از سه دوره اقلیتنشینی در بهارستان، در هفتمین روز از اسفندماه سال 94 نزدیک به نیمی از کرسیهای مجلس شورای اسلامی را به واسطه رای مردم به لیست امید به دست آورد.
اما از آنجایی که سیاست غیرقابل پیشبینی است، حوادثی مانند خروج آمریکا از برجام و تحرکات تندروها در داخل کشور باعث شد دوباره جبهه اصلاحات در حالتی بحرانی قرار گیرد و در نتیجه آن، مجلس دهم و دولت دوازدهم که با حمایتهای بی چون و چرای اصلاحطلبان روی کار آمده بودند در نزد افکار عمومی به عنوان مقصران و مسببان اصلی تنگناهای به وجود آمده شناخته شوند. با رد صلاحیت گسترده اصلاحطلبان در سراسر کشور، نمایندگان مجلس یازدهم در انتخاباتی سرد و با پایینترین میزان مشارکت ممکن مجلسنشین شدند تا نگرانیها از میزان مشارکت در انتخابات 1400 دوچندان شود؟ حالا اصلاحطلبان در موقعیتی به استقبال انتخابات 1400 میروند که هم نگران میزان اقبال عمومی در انتخابات هستند و هم دغدغهای جدی و همیشگی برای نوع تعیین صلاحیتها ذهنشان را مشغول کرده است.
رحیم ابوالحسنی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل سیاسی، در گفتوگو با اعتمادآنلاین به پرسشهای مطرح شده در این موضوعات پاسخ میگوید.
***
*اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات هم نگرانِ ردصلاحیت چهرههای شاخصشان هستند و هم دغدغه حضور طرفداران را در پای صندوق رای دارند. با توجه به این شرایط، از نظر شما تکلیف جریان اصلاحات در قبالِ انتخابات 1400 چیست؟
جریانهای سیاسی باید این را در نظر بگیرند که عرصه سیاست در هر شرایطی عرصه تلاش در چارچوب سناریوهای مختلف و محتمل است. یعنی الان که 7 ماه به انتخابات مانده است، عرصه سیاست عرصهای نیست که بتوان آن را 100درصد مهندسی کرد. در واقع عرصه سیاست عرصه کنش و واکنش و همچنین تعامل نیروهای سیاسی است. برای حضور در عرصه سیاسی باید صحنه و حالتهای مختلفی را پیشبینی و برای هر کدام برنامهریزی کرد. این را هم باید در نظر گرفت، عرصه سیاست عرصهای نیست که توسط یک نیرو طراحی شود، بلکه طرفین و حتی متغیرهای بیرون از طرفین هم در کنشها و واکنشها تاثیرگذاری مختص خودشان را دارند. بنابراین یک نیروی سیاسی، چه اصلاحطلب یا اصولگرا، بر اساس تعریفی که از خودش، رقبا و نیروهای دیگر دارد و آگاهیای که از صحنه به دست آورده، سناریوهایی را طراحی کرده و بر اساس سناریوی تعیین شده اقدامهای مناسب خود را شروع و پیگیری میکند که همان اقدام مناسب به او در تحتتاثیر قرار دادن رقیب و عوض کردن صحنه کمک کند. باز در صحنه جدید و در نتیجه تغییرهایی که در فضای رقابت و فعالیت رقیب رخ داده است، بازیگران استراتژی و کنش جدیدی را طراحی میکنند.
بنابراین پیشنهاد من به نیروهای اصلاحطلب این است که به طور جدی در عرصه حضور پیدا کرده و در حد توان بر اساس نگاه و گفتمانی که دارند، نسبت به تغییر صحنه اقدام کنند. اگر در این کار موفق شدند، اقدام مناسبتری در راستای شرکت در انتخابات را انجام دهند. اما اگر شرایط نامطلوب پایدار ماند، بر اساس چارچوب عزت و ثبات کشور و همچنین اعتبار خودشان نقشآفرینی کنند و حضوری فعال داشته باشند. با این توضیح که «حضور فعال» به معنی دادن چک سفید نیست. حضور فعال یعنی مشارکت برای تغییر فضای سیاست بر اساس مطالبات عمومی.
*لازمه حضور فعال معرفی چهرههای شاخص و موجساز است.
پیشنهاد من این است که احزاب سیاسی اصلاحطلب بیایند و کاندیداهای حزبی خود را وارد گود کنند و اینطور نباشد که اصلاحطلبان در همان قدم اول سراغ کاندیداهای اجارهای بروند. چون اصلاحطلبان از تن دادن به نیروهای اجارهای ضربههای بدی خورده و به قول معروف «آشِ نخورده و دهان سوخته شدند». بنابراین اصلاحطلبان در اول کار سراغ چهرههای شاخص نروند تا کاندیداهای احزاب مختلف بتوانند توانایی و شایستگی خود را به نمایش بگذارند و بعدا اگر لازم شد، به سراغ چهرههایی بروند که همیشه به عنوان کاندیدایی بالقوه مطرح هستند. همیشه اشخاصی وجود دارند که پیش از آن استاندار یا معاون وزیر بوده و به دلایلی گمنام ماندهاند. احزاب باید آنها را شناسایی کرده و پتانسیلشان را بررسی کنند تا از این طریق حزب به سمت پرروش نیروهای موثر برود.
*این بحثها زمانی اهمیت پیدا میکند که مردم تصمیم به رای دادن بگیرند؟
قطعا همین طور است. ما در هر انتخاباتی دو متغیر مهم داریم که اولین آن میزان مشارکت است؛ یعنی وضعیت باید به نوعی مدیریت شود که مردم این حس را نداشته باشند که رایشان اثری ندارد. دومین مساله هم چیزی جز این نیست که حاکمیت چطور رفتار کند تا فضای انتخابات، فضایی رقابتی باشد و همه سلیقهها بتوانند رقابت را در چنین فضایی تجربه کنند.
*حسین مرعشی به تازگی «هماهنگی با رهبری» را یکی از شرطهایی دانسته بود که کاندیداهای انتخابات 1400 باید آن را داشته باشند. نظر جنابعالی در این خصوص چیست؟
رهبری در راس هرم قدرت کشور است و به همین دلیل رئیسجمهوری باید خودش را با رهبری هماهنگ کند، یعنی اگر این هماهنگی نباشد، امور مختل میشوند. این موضوعی است که هم کاندیداها و هم مردم میدانند و کسی نمیتواند نظری غیر از این داشته باشد.
* نظام سیاسی میتواند با یکدست کردن قدرت شرایط را بهتر کند؟ به هر حال چنین ارادهای از جانب گروهی خاص کاملا ملموس است.
اساسا در حوزه سیاست امکان یکدست شدن وجود ندارد. چرا که حوزه سیاست حوزه قدرت و البته تلاشی برای رسیدن به منابع محدود است. طبیعتا انسانها، حتی در یک جریان و یک گروه، شخصیتهای مختلف و مطالبههای خاص خودشان را دارند. به همین دلیل اگر قرار بر صدرنشینی یک گروه در قوای مقننه و مجریه باشد، در کمتر از یکسال صحنه سیاست عوض خواهد شد و یکدستی در صحنه جدید امکان ظهور و بروز پیدا نمیکند. همچنین «یکدستی» عرصه اجتماعی را هم با دگرگونی مواجه میکند و در این حالت در میان همان تفکر یکدست هم انشقاق به وجود میآید. مساله دیگر هم این است که هر گروهی ضد خودش را به وجود میآورد. وقتی یک گروه در جامعه به قدرت محض برسد، طبیعتا ضد خودش را میآفریند. در همین راستا لازم به ذکر میدانم که ذات سیاست، قدرتگرایی و کثرتگرایی است و این خصیصه با یکدستی نمیخواند. پس باید قدرتگرایی و کثرتگرایی را بپذیریم تا ضررهای کمتری را متوجه خود ببینیم.
*فکر میکنید نظام پارلمانی میتواند گرهگشای گرههای کور و هزینهساز فعلی باشد؟
لازمه نظام پارلمانی این است که انتخابات حزبی شود. بعضی در حالی از تغییر چهره نظام به نظام پارلمانی حرف میزنند که در کشور ما حزب وجود خارجی ندارد. یعنی اول باید انتخابات حزبی را بپذیریم تا حزب پیروز اکثریت مجلس را به عهده بگیرد و نخستوزیر را انتخاب کند. همچنین مردم باید وقتی حزبی را انتخاب میکنند، آن حزب هم قوه مقننه و قوه مجریه را همزمان در دست بگیرد تا در قبال سئوالات افکار عمومی بتواند پاسخگو باشد.
دیدگاه تان را بنویسید