علی ربیعی، سخنگوی دولت در یادداشتی نوشت:
تحقق وحدت از راه التزام به لوازم آن میگذرد
سخنگوی دولت نوشت: تحقق وحدت چه در داخل و چه در سیاستهای جهان اسلام از راه التزام به لوازم آن میگذرد. اکنون زمان آن است که منصفانه بنشینیم و خود را قضاوت کنیم که چقدر به این لوازم ملتزم بودهایم. چقدر در داخل گفتوگوی برادرانه را سرمشق مناسبات سیاسی و اجتماعی قرار دادهایم؟ تا کجا حاضر بودهایم که در ازای دستیابی به مفاهمه از استیلای بیقید و شرط سلایق خود دست برداریم؟
اعتمادآنلاین| علی ربیعی، سخنگوی دولت در یادداشتی نوشت: رمز بقا و ماندگاری ایران در طول هزاران سال عنصر وحدت بوده است. حتی با وجود اینکه در تاریخ معاصر در تهدیدها و جنگها دچار تحدید سرزمینی شدیم اما عنصر وحدت همواره مانند یک چتر، ایرانیان را در سایهسار خود قرار داده و در بزنگاههای تاریخی آنها را حفظ و از بحرانها عبور داده است.
از نخستین روزهای انقلاب، وحدت برای ما آرمانی از مدینه فاضله و دست نیافتنی نبود، بلکه یک سیاست عملی و یک سبک زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بود که میباید راه را به سوی یک زندگی معنوی متعالیتر و زیست مادی شکوفاتر چه در بعد خارجی و چه در بعد داخلی هدایت میکرد. به این علت که فلسفه وحدت چیزی جز به رسمیت شناختن تکثر و در عوض جلب همدلی متکثرانه از طریق آنچه امروز «قدرت نرم» مینامند، نیست. وحدت، فتح قلبها و ذهنها از طریق گفتوگوی مستمر و مفاهمه است.
تحقق وحدت چه در داخل و چه در سیاستهای جهان اسلام از راه التزام به لوازم آن میگذرد. اکنون زمان آن است که منصفانه بنشینیم و خود را قضاوت کنیم که چقدر به این لوازم ملتزم بودهایم. چقدر در داخل گفتوگوی برادرانه را سرمشق مناسبات سیاسی و اجتماعی قرار دادهایم؟ تا کجا حاضر بودهایم که در ازای دستیابی به مفاهمه از استیلای بیقید و شرط سلایق خود دست برداریم؟
پاسخ به این پرسشها و رسیدگی دلسوزانه به این ابهامها اکنون بیش از هر زمان دیگری که ملت ما و امت مسلمان زیر تیغ تفرقه قرار گرفتهاند، ضروری است. نگاه کنید به برخی گفتههای سیاسیون که جامعه بهطور مکرر با صدای بلند و حتی با فریاد آنها را چه از رسانه ملی و چه از همه تریبونها شنیدهاند. من معتقد به نقدهای راهگشا و نشان دادن واقعیتها و روشنگری هستم و معتقدم پدیدههای افشاگرانه برای کسب قدرت سیاسی که درست و نادرست را در هم میآمیزد و بیان مطالب را نه به قصد اصلاح بلکه به از میان بردن رقیب بدل میکند، به یک جریان وحدتشکن در سالهای اخیر تبدیل شده است.
زندگی در عصر بمباران اطلاعات که گاهی تشخیص اخبار درست از نادرست را غیرممکن میکند ما را در برابر تبلیغات گستردهای که تلاش برای فاسدنمایی همه ارکان نظام و دستگاههای اجرایی را دارد، آسیبپذیر کرده است. زمانی که مردم خبر اختلاسهای میلیاردی اقلیت انگشتشماری از مدیران نالایق و فاسد را -که میتوانند در همه ارکان وجود داشته باشند - میشنوند و دشواریهای معیشت خود و نزدیکانشان را میبینند، به سختی میتوانند خشم خود را فرو برند و تَر و خشک را با هم نسوزانند.
امروز باید بازسازی اعتماد مردم به کارآمدی، صداقت و سلامت مسئولان در هر سه قوه در صدر اولویتهای ما باشد. این رسالت با وجود جنگ رسانهای بیامانی که در همسویی با سیاست فشار حداکثری رژیم امریکا به ایران به اوج خود رسیده آسان نیست اما چشمپوشیدنی هم نیست. شکست ما متصور خواهد شد اگر جناحهای سیاسی این فشارهای همپوشان را فرصتی برای انتقامهای سیاسی ببینند و از سوراخ شدن کشتی که همه جامعه بر آن سواریم، احساس خرسندی کنند. ما شکست خواهیم خورد اگر در راه خودانتقادی - آنگونه خودانتقادی که خود را مبرا دانسته و رقبای سیاسی را مورد بدترین اتهامات قرار دهد - به دام خودتحقیری، در راه انتقاد به دام اهانت و هتاکی و در راه رقابت به دام خصومت و کینهتوزی بیفتیم؛ مشاجره رسواکننده را جایگزین گفتوگوی سازنده کنیم و در نهایت، بخواهیم امنیت ملی را با امنیت تقلیلگرایانه گروهی تأمین کنیم. ضمیر امنیت جامعه در مرحله اول باید امنیت ملت تا سطح امنیت فردی و سپس امنیت نهادها و گروههای اجتماعی و در نهایت امنیت دولت - ملت به مفهوم اعم تعریف شود. در صورتی که ما امنیت را با ضمیرهای محدودکننده روبهرو سازیم در مسیر مخالف وحدت حرکت
کردهایم.
منبع: روزنامه ایران
دیدگاه تان را بنویسید