کد خبر: 448813
|
۱۳۹۹/۰۹/۱۰ ۰۷:۲۶:۵۱
| |

مالکیت خصوصی در اسلام و تفاوت آن با ثروت‌اندوزی روحانیون / درایتی: ثروت باید از راه مشروع تحصیل شود، نه با چنگ انداختن به اموال عمومی

مصطفی درایتی گفت: انتظار ایشان این نیست که شخصا تحصیل مال مشروع کند، بلکه ظاهرا شائبه چنگ انداختن به اموال عمومی مطرح است. به عبارتی وقتی صحبت اوقاف می‌شود، منظور این است که این حق ماست؛ خیر! اگر روحانیت مثل باقی مردم، ثروتی را از راه مشروع به دست بیاورد و به‌طور مشروع هم هزینه کند، مجاز است و فرقی با باقی مردم ندارد.

مالکیت خصوصی در اسلام و تفاوت آن با ثروت‌اندوزی روحانیون / درایتی: ثروت باید از راه مشروع تحصیل شود، نه با چنگ انداختن به اموال عمومی
کد خبر: 448813
|
۱۳۹۹/۰۹/۱۰ ۰۷:۲۶:۵۱

اعتمادآنلاین| می‌گوید می‌خواهد امام قوم باشد و برای امام قوم بودن نیاز به ثروت دارد. اشاره‌اش هم به 14 معصوم است که مدعی است هیچ کدام‌شان فقیر نبوده‌اند و پولدار و «میلیاردرهای» زمان‌شان بوده‌اند. اینها اظهارات حجت‌الاسلام احمد رهدار است. رییس موسسه فتوح اندیشه که می‌گوید: «به من گفته‌اند تو ورثه الانبیایی، نبی گدا نداشتیم، من هم نباید گدا باشم. من چی از پیغمبران ارث بردم؟! فقط علم؟!» او معتقد است تمکن مالی از طلبه گرفته شده و طلبه‌ها را «کوتوله» بار آورده‌اند و تاکید دارد طلبه را باید مدل اهل‌بیت تربیت کرد؛ مدلی که بر اساس ادعای این پژوهشگر دینی، مدل ثروتمند و میلیاردر بودن است. اینها بخشی از سخنانی است که حجت‌الاسلام احمد رهدار، حدود یک‌سال پیش در مناظره‌ای دوساعته با حجت‌الاسلام عبدالرسول هاجری، جامعه‌شناس و مسوول دبیرخانه انجمن‌های علمی حوزه مطرح کرده است. مناظره‌ای که همان زمان، به‌ همت پایگاه خبری «حوزه» برگزار شد اما چندان دیده نشد تا اینکه همین چند روز پیش، یکی از کاربران فضای مجازی حدود 5 دقیقه از این مناظره را -که به «معیشت طلاب و اشتغالات حوزوی» می‌پرداخت- منتشر کرد تا دیدگاه این روحانی مبنی بر اینکه اموال اوقافی باید در اختیار طلاب قرار گیرد تا آنها با ثروت حاصل از این اموال، نقش «امام قوم» را ایفا کنند، به بحث داغ شبکه‌های اجتماعی تبدیل شود. به ‌منظور بررسی ادعاهای این پژوهشگر دینی و بحث «مالکیت خصوصی در اسلام» و حدود، الزامات و قواعد آن با حجت‌الاسلام مصطفی درایتی به‌گفت‌وگو نشستیم.

آقای درایتی، نگاه اسلام درباره مالکیت خصوصی با آنچه اخیرا از قول آقای رهدار مبنی بر اینکه امامان دینی باید ثروتمند و از نظر مالی توانمند باشند، چه شباهت و قرابتی دارد؟

اگر خاطرتان باشد آقای پناهیان هم چندی پیش صحبت‌هایی با این مضمون مطرح کرده بود. اینها به ‌نظرم بدسلیقگی‌هایی است در طرح این‌گونه مسائل که در سطح جامعه صورت می‌گیرد. خصوصا باتوجه به شرایطی که در حال حاضر جامعه نسبت به روحانیت دارد، وقتی چنین حرف‌هایی مطرح می‌شود طبیعتا جامعه برداشت دیگری از موضوع خواهد داشت که گاه توجیه آن بسیار مشکل است. اصولا این بدسلیقگی در برخی افرادی که به ایشان -آقای پناهیان- نزدیکند نیز -گاهی در حوزه‌های فرهنگی و دینی و گاه در حوزه سیاسی دیده می‌شود که متاسفانه بازتاب‌های بسیار نامساعدی هم در جامعه دارد.

نکته دیگر این است که طبیعتا هر مالی که از راه مشروع به دست بیاید، در اسلام محترم است. اما این مال اولا باید چنانکه اشاره کردم، از راه مشروع تحصیل و ثانیا در مسیر مشروع هزینه شود. نکته سوم این است که به هر صورت در مورد بی‌رغبتی دنیا نیز تاکیدهایی صورت گرفته و انسان -فارغ از اینکه مال فراوانی دارد یا نه- نباید دلبسته مال و غیره و ذلک باشد. چه بسیار افرادی که دارایی فراوان دارند، اما دلبسته نیستند و چه بسیار کسانی که چیزی ندارند و بسیار دلبسته‌اند.

مشخصا اینکه اموال اوقافی در اختیار روحانیون قرار گیرد تا بتوانند از درآمد آن در مسیری که می‌خواهند استفاده کنند، چقدر درست است؟

بنا بر صحبت‌هایی که شما از ایشان نقل کردید، انتظار ایشان این نیست که شخصا تحصیل مال مشروع کند، بلکه ظاهرا شائبه چنگ انداختن به اموال عمومی مطرح است. به عبارتی وقتی صحبت اوقاف می‌شود، منظور این است که این حق ماست؛ خیر! اگر روحانیت مثل باقی مردم، ثروتی را از راه مشروع به دست بیاورد و به‌طور مشروع هم هزینه کند، مجاز است و فرقی با باقی مردم ندارد. در واقع میان روحانی و غیر روحانی فرقی وجود ندارد و اینکه انتظار داشته باشید جهت ویژه‌ای را برای شما درنظر بگیرند که با تلاش شما محقق نمی‌شود، محل سوال است، چراکه آنجا دیگر فرق نمی‌کند یک روحانی سوءاستفاده کند -که البته می‌تواند ناپسندتر هم باشد- یا فردی غیرروحانی دست به سوءاستفاده بزند. البته نکته دیگری هم وجود دارد؛ در واقع از آنجا که روحانیون همیشه مدعی و متولی برخی امور در جامعه بوده‌اند، از آنها انتظار می‌رود زندگی‌شان را طوری تنظیم و مدیریت کنند که امکان ارتباط‌شان با جامعه فراهم باشد ولی وقتی زندگی آنها از سطحی بالاتر برود، طبیعتا به همان میزان، رابطه آنها با جامعه نیز قطع خواهد شد. بر همین اساس هم روحانیون همیشه در طول تاریخ -حتی اگر وضع مالی خوبی داشتند- سعی می‌کردند زندگی متوسط و متوسط رو به پایین را برای خود فراهم کنند تا رابطه‌شان با مردم حفظ شود و بتوانند مشکلات و درد مردم را حس کنند و اساسا مردم بتوانند راحت‌تر با آنها ارتباط برقرار کنند؛ انتظار جامعه از روحانیت از گذشته چنین بوده و هم‌اکنون نیز این انتظار وجود دارد.

اما آیا مساله به معنی نفی ثروت‌اندوزی در اسلام است؟!

این رویکرد به معنی آن نیست که گرفتاری و فقر و تنگدستی را تشویق کنیم؛ چه برای یک طلبه و چه برای اقشار دیگر مردم! طبیعتا باید تلاش شود که حداقل زندگی برای همه آحاد جامعه از ‌جمله روحانیون تامین باشد. ولی اینکه ما مدعی برخی اموال عمومی برای تامین بخشی از نیازهای اینها باشیم، به ‌شدت محل‌ سوال و ابهام است. طبیعتا جامعه هم -به‌خصوص در وضعیت اقتصادی امروز- برانگیختگی‌های ویژه خود را دارد و حال اگر من چنین مسائلی را در مقام یک روحانی مطرح کنم، عکس‌العمل‌ها به آن منفی‌تر است. مردم باید این نکته را در نظر بگیرند که وقتی یک روحانی حرف می‌زند، مثل هر شهروند عادی است و بر همین اساس پس از شنیدن اظهاراتش، باید آن بخش از گفته‌هایی را که منطقی است، بشنوند و آن بخشی را که نامربوط است، دور بریزند. اینکه فکر کنند کسی که در این لباس اظهارنظر می‌کند، الزاما حرف اسلام را بیان می‌کند، درست نیست و باید بگوییم نه، این حرف خودشان است و ممکن است به‌طور معمول، هیچ ارتباطی هم به اسلام نداشته باشد؛ بنابراین مجموعا طرح اظهارات اینچنینی در فضای عمومی را جز بدسلیقگی یا کج‌فهمی نسبت به شرایطی که بر جامعه حاکم است، نمی‌بینیم. این مساله نشان می‌دهد گذشته‌ از اینکه برخی از گفته‌های این افراد مبنایی ندارد، در طرح آن هم بی‌سلیقه‌اند.

ایشان در بخشی از این اظهارات با تاکید بر اینکه روحانیون فقط وارث علم پیغمبر نیستند، به اقتضائات مالی روحانیون در جایگاه «امام قوم» اشاره می‌کند. به نظر شما از نظر اسلام و باتوجه به شرایط فعلی حاکم بر جامعه، نسبت میان امامت قوم و نیاز به ثروت‌اندوزی چیست و ثروت چقدر می‌تواند در راهبری دینی مردم تاثیر دارد؟

بستگی دارد که ایشان بخواهند امام چه موضوع و چه کسی باشد. وقتی هر دو نکته‌ای که اشاره کردم، محل تردید است و زیرسوال است، ادعا کردن که عیبی ندارد! طبیعتا اینها حرف واهی است که از روی کج‌سلیقگی بیان می‌شود. اظهاراتی که ناشی از توهمات فردی است و متاسفانه گاه در برخی صحبت‌های افراد بروز پیدا می‌کند. شخصا وقتی بازتاب‌های آنچنانی افکار عمومی را به چنین اظهاراتی می‌بینم‌ -که بارها و بارها هم تکرار شده- پیش از اینکه به گوینده و حرفی که بیان کرده، توجه کنم، به بازتاب آن توجه می‌کنم. اینکه چه زمینه‌هایی منجر به شکل‌گیری چنین واکنش و بازتاب در افکار عمومی شده است. متاسفانه در حال حاضر عده‌ای به شکل‌های گوناگون به ‌خاطر عملکردهای نامناسب‌شان کل روحانیت را زیرسوال برده و روحانیون باید پاسخگوی بسیاری از کارهایی باشند که بعضا در آنها نقشی نداشته‌اند. مردم وقتی چنین سخنانی را می‌شنوند، از آن برای نشان دادن تکدرشان استفاده می‌کنند و به همین دلیل است که بازتابی گسترده نسبت به چنین اظهاراتی در فضای مجازی رخ می‌دهد و این بسیار نگران‌کننده است. کسانی که در لباس روحانیت اظهارنظر می‌کنند، باید بدانند وقتی رفتاری از آنها سر می‌زند که با ذهنیت مردم ناسازگار است، نه صرفا به خودشان که به قاطبه‌ افرادی که در آن لباس هستند، ظلم می‌کنند و خدا از این موضوع به سادگی نخواهد گذشت؛ چراکه کسانی باید جور این‌ دست سخنان را بکشند که شاید هیچ نقشی در آن نداشته باشند.

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها