علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت:
بطن مشکل اقتصادی کشور، سیاسی است
یکی از مشکلات احزاب در ساختارهایی که بستر مناسب و مساعدی برای فعالیت احزاب در آنها فراهم نمیشود، عمر کوتاه احزاب و انحلال آنهاست. این موضوع از جمله دلایلی است که سبب میشود احزاب در زمان شکلگیری نیز نگران لغو یا محدودیت دامنه فعالیت خود باشند.
اعتمادآنلاین| یکی از مشکلات احزاب در ساختارهایی که بستر مناسب و مساعدی برای فعالیت احزاب در آنها فراهم نمیشود، عمر کوتاه احزاب و انحلال آنهاست. این موضوع از جمله دلایلی است که سبب میشود احزاب در زمان شکلگیری نیز نگران لغو یا محدودیت دامنه فعالیت خود باشند.
از سوی دیگر در چنین شرایطی چهبسا کارکرد حزب بهعنوان سازمانی مؤثر برای فعالیت سیاسی و کسب قدرت کمرنگ شود. این مشکل بهویژه شرح حال احزاب و اعضای حزب است که، به دلایل مختلف، از نهادهای ثابت در قدرت فاصله دارند. به نظر میرسد بسیاری از اصلاحطلبان در سالهای اخیر در این موقعیت قرار داشتهاند. نسیم بیداری با هدف طرح این موضوع و دیگر مصائب تحزب در ایران با دکتر علی شکوریراد گفتوگو کردهاست. بخشهای از این گفتوگو را در زیر میخوانید:
چه قبل از انقلاب و چه پساز آن تاریخ مثبتی از کنش حزبی در ایران نداشتهایم. در حال حاضر هم سقف فعالیت حزبی خیلی کوتاه است.
به لحاظ تاثیرگذاری مردم در سرنوشتشان نسبت به وضعیت سال 76 پس رفتهایم.
در کشوری که مردم از رأیدادن ناامید شده باشند، فعالیت حزبی، کار راحتی نیست.
قدرت واقعی در اختیار رهبری است و ما با انتخابات نمیتوانیم با این قدرت به اصطلاح در رقابت قرار بگیریم. این قدرت فوق رقابتهاست ولی فکر میکردیم که وقتی ما نشان دهیم که مردم چه میخواهند، رهبری هم رویهاش را تغییر میدهد. اما عملا به نتیجه نرسیدیم.
ما در این مسیر ناکام شدیم. منتها این ناکامی سبب سرخورده شدن و کنار کشیدن ما نشد. ما فکر کردیم که هر مقدار اصلاح کنیم و بتوانیم تأثیرگذار باشیم همانقدر هم مغتنم است.
جبهه مشارکت در کار خود بهتدریج به حزب نزدیک شد. البته اگر باقی هم میماند بازهم با همین مشکلات روبرو بود. درست است که توانست جمعیت بیشتری را داشته باشد و در اقصینقاط کشور واحدهایش را گسترش دهد، اما برای آن هم سقفی برای فعالیت وجود داشت.
در ایران این مفاهیم خیلی مغشوش است؛ یعنی تبار افراد با تفکراتشان لزوما یکی نیست؛ ممکن است یکی در واقع اصلاحطلب باشد ولی در زمره اصولگرایان قرار گرفته باشد و یا یکی اصولگرا باشد و در زمره اصلاحطلبان قرار گرفته باشد.
آقای قالیباف که اصولگرا نیست. فردی است که دنبال هدف خودش است. آقای محسن رضایی نیز همین طور.
افراد دیگری که اسم نمیبرم در اصلاحطلبان هستند که اینها لزوما به مفهومی که ما اصلاحات را تعریف میکنیم، اصلاحطلب نیستند ولی به هر حال در این طیف قرار دارند.
در ایران هنوز دغدغه دموکراسی دغدغه اصلی است.
حتی آدمهایی که سابقه جبهه و جنگ و ایثارگری و... دارند افتادهاند در ورطه فساد. چرا؟ چون سیستم اینها را به این ورطه کشانده است.
وقتی نگاه توسعه سیاسی داشته باشی توسعه اقتصادی را بهتر میتوانی پیش ببری.
بطن مشکل اقتصادی کشور ما، مشکل سیاسی است.
ما الان بهنوعی فراتر از ظرفیتی که قانون فعلی برای احزاب ایجاد کرده است فعالیت میکنیم، آن هم به دلیل انگیزههای خودمان.
حتی احزابی هم که دنبال این هستند که از رهبری رهنمود بگیرند، به عنوان حزب دسترسی چندانی به رهبری ندارند. افرادی که عضو برخی احزاب هستند به عنوان شخصیت حقیقی دسترسی به ایشان دارند نه با عنوان حزبی.
وضعیت و آرایش سیاسی امروز اصلاحطلبان ناشی از وضعیت سیاسیامنیتی حاکم بر کشور است.
منبع: امتداد
دیدگاه تان را بنویسید