مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزیر کشور دولت هشتم:
نظامیان در عدم ورود به سیاست از سردار سلیمانی الگو بگیرند / مصادره بهمطلوب سلیمانی مغایر با منش اوست
مرتضی مبلغ معتقد است: نظامیان باید در زمینههای مختلف به ویژه در بحث عدم ورود به مسائل سیاسی، جناحی و اقتصادی از شخصیت شهید سردار سلیمانی الگو بگیرند.
اعتمادآنلاین| سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی از شخصیتها و چهرههای مؤثر تاریخ معاصر ایران است که به دلیل داشتن صفات و ویژگیهای برجسته اخلاقی، خدمات و جانفشانیهای صادقانه در راه حفظ امنیت ملی و حفاظت از تمامیت ارضی و حفظ ارزشهای دینی، در میان افکار عمومی آن هم در سطوح مختلف داخلی و خارجی، به عنوان یک چهره محبوب، کاریزما و مؤثر مورد توجه قرار گرفت، بهگونهای که حتی در بیرون مرزها برخی از اپوزیسیون و مخالفان جمهوری اسلامی نیز به حمایت از سردار سلیمانی پرداختند و از او به عنوان یک سرباز وطنپرست یاد کردند.
سردار سلیمانی در قامت یک سردار و یا به گفته خودش به عنوان سرباز وطن، اهل جناحبندیهای سیاسی نبود و هیچگاه وارد خط و خطوط سیاسی نشد، حتی وقتی از ایشان خواسته بودند که به عنوان نامزد در انتخابات شرکت کند، گفته بود «من نامزد گلوله و شهادت هستم» و یا در جای دیگری گفته بود: «الحمدالله در کشور ما آنقدر شخصیتهای مهم و ارزشمند گمنام و با نامی وجود دارد که نیازی نیست سربازی، پُست سربازی خود را رها کند. افتخارم این است که سرباز صفر بر سر پُست دفاع از ملتی باشم که امام فرمود «جانم فدای آنها باد.» رها کردن این پست را در شرایطی که گرگانی در کمین هستند، خیانت میدانم».
به مناسبت اولین سالگرد شهادت سردار سپهبد سلیمانی، گفتوگویی با مرتضی مبلغ، استاد علوم سیاسی، فعال سیاسی و فرهنگی و معاون سیاسی وزیر کشور دولت هشتم، داشتهایم که متن آن را در ادامه میخوانید:
چه ویژگیها و خصوصیاتی در شخصیت سردار شهید قاسم سلیمانی وجود داشت که ایشان در افکار عمومی آن هم در سطوح مختلف داخلی و خارجی، به عنوان یک چهره محبوب، کاریزما و مؤثر مورد توجه قرار گرفت؟
شهید سلیمانی انسانی پاکدست، خودساخته و خوش اخلاق بود و صداقت و روی گشادهای داشت. او در راستای آرمانهای انقلاب و قانون اساسی عمل میکرد. به هیچ وجه دنبال منافع شخصی نبود و خالصانه به انجام وظایفی که بر عهده داشت میپرداخت. به دلیل صداقت و روحیه گشادهای که داشت، مردم تصور نمیکردند که او رفتار دوگانه و یا ریاکارانه دارد. متأسفانه بسیاری از مدعیان و کسانی که در مناصب مختلف حضور دارند، ریا و تظاهر در شخصیت و رفتار آنان آشکار است و دوگانه حرف میزنند، ولی مردم درباره شخصیت شهید سلیمانی، به درستی احساس میکردند که او صادقانه حرف میزند و عمل میکند و ریا، تظاهر و رفتارهای دوگانه در شخصت او وجود ندارد.
سردار سلیمانی به لحاظ عملی، به معنای واقعی کلمه از سربازی به سرداری رسیده بود، یعنی ابتدا به عنوان بسیجی در جبهههای جنگ حضور پیدا کرد و به تدریج و با توانمندیهایی که داشت، مراتب مختلف را طی کرد و به درجات بالاتر رسید. او در هر مرحله و مقطعی از زندگی خود با هوش، ذکاوت، صداقت و توانمندی که داشت، وظایف خود را به نحو احسن انجام میداد، به ویژه در زمینه مبارزه با داعش که مبارزهای بسیار پیچیده و سخت بود و این گروهک به عنوان یک معضل جهانی قلمداد میشد و صرفاً مبارزه با یک گروه تروریستی ساده نبود. شهید سلیمانی با هوش، ذکاوت و تجربههایی که داشت، در این زمینه راهبردهای مؤثر و موفقیتآمیزی دنبال کرد.
به اذعان تحلیلگران جهانی، ترامپ و دولت او تصور میکردند با ترور سردار سلیمانی میتوانند جامعه ایران را به بحرانهای جدی دچار ساخته و زمینه را برای پیروزی خود در انتخابات دوره دوم آمریکا فراهم کنند، ولی بعد از ترور سردار سلیمانی نه تنها در درون جامعه بحران عمیقی پدیدار نشد، بلکه نوعی وحدت و انسجام ملی شکل گرفت و افکار عمومی در سطح جهانی به حمایت از سردار سلیمانی پرداختند و حتی در این زمینه برخی از اپوزیسیون و مخالفان جمهوری اسلامی و از جمله اردشیر زاهدی، وزیر خارجه رژیم شاه به حمایت از سردار سلیمانی پرداختند و از طرف دیگر ترامپ با این اقدام نه تنها محبوبیت و موفقیتی کسب نکرد، بلکه مورد هجمههای افکار عمومی جهان قرار گرفت و اخیراً هم در کارزار انتخاباتی آمریکا شکست خورد. با این اوصاف، به نظر شما تا چه اندازه از وحدت و انسجام ملی که بعد از ترور سردار سلیمانی و در جریان مراسم تشییع و خاکسپاری آن شهید شکل گرفت، به عنوان یک سرمایه عظیم در راستای منافع ملی بهرهبرداری شد؟
بله، در جریان ترور شهید سلیمانی، نقشهها و اهداف ترامپ و دولت او نه تنها نقش برآب شد، بلکه معادله حالت معکوس به خود گرفت، یعنی آن چیزی که به عنوان پیروزی برای خود و تهدید و ارعاب برای مردم و جمهوری اسلامی ایران انتظار داشتند، به ضد آن بدل شد. این اقدام ترامپ نه تنها پیروزی تلقی نشد، بلکه در سطح جهانی به عنوان یک عملیات تروریستی دولتی و ضد قانونی و انسانی محکوم شد و در کشور موج عظیمی از وحدت ملی و همگرایی به وجود آورد.
اما در کشور ما بعضاً جریانات تندرویی وجود دارند که به دلیل داشتن رفتارهای افراطی و افکار غیرواقعبینانه، متوهمانه و مخرب، به هر فرصتی که در زمینه انسجام ملی و وحدت عمومی و تقویت کشور ایجاد میشود، آسیب وارد میکنند، آنان فرصتطلبانه سوار موج فرصتها شده و فرصتها را به نفع مطامع خودشان مصادره میکنند. در قضیه شهادت سردار سلیمانی، مردم واکنش گسترده و صمیمانهای نسبت به آن شهید از خود نشان دادند و قدر این سرباز وطن را دانستند و نشان دادند که چگونه بین صداقت و تظاهر تفکیک قائل میشوند. در واقع مردم نشان دادند نسبت به کسانی که صادقانه و با اخلاص تمام در راه جامعه و کشور جانفشانی میکنند، با کسانی که بیشتر ادعا و تظاهر و کمتر عمل میکنند، تفکیک قائل میشوند و چقدر خوب به این تفاوتها پی میبرند، ولی متأسفانه برخی گروههای سیاسی سعی کردند، واکنش عظیمی را که مردم در قبال شهادت شهید سلیمانی از خود نشان دادند، به نفع جناح خودشان مصادره کنند و متأسفانه به اسم او به گونهای رفتار کرده و میکنند که در قاموس و منش شهید سلیمانی نبود. بنابراین چنین رفتارهایی آفت و آسیب بزرگی محسوب میشود که جامعه را گرفتار ساخته است.
اینکه برخی جریانهای تندور آرمانها و ارزشهای دینی و انقلاب را بازیچه منویات نادرست خود قرار میدهند، خطر بزرگی برای جامعه است.
حادثه ترور سردار سلیمانی و رفتاری که مردم در قبال این رخداد از خود نشان دادند، میتوانست به عنوان یک سرمایه عظیم، مبدأ و منشئی باشد که سیاستگذاران و متولیان کشور از آن در راستای ارتقای این سرمایه عظیم و ایجاد اعتماد ملی و عمومی و تجدیدنظر در برخی سیاستهایی که موجب انشقاق و افتراق میشود، بهره گیرند، ولی متأسفانه چنین اتفاقی نیفتاد و ای کاش این سرمایه عظیم اجتماعی باعث گشایشهای جدید در مناسبات میان جامعه و حاکمیت میشد و برخی رفتارها را که ثمرهای به جز ایجاد شکاف بیشتر و فاصله بین مردم و دولت و سیاستگذاران ندارد، رفع میکرد، ولی به دلیل نگاههای انقباضی و برخی رفتارهای گروههای تندرو، از این سرمایه به وجود آمده، استفاده لازم نشد.
از رهیافت و رهگذر انسجام و وحدت ایجاد شده پس از شهادت سردار سلیمانی، به عنوان یک سرمایه اجتماعی باید در چه زمینهها و عرصههایی استفاده میشد؟
شهادت سردار سلیمانی و واکنشی که مردم در قبال آن نشان دادند، فرصت و بستر مناسبی بود برای اینکه مسائل کلان جامعه را بهتر بتوان حل و فصل کرد، زیرا اکنون روند امور در کشور بهویژه در برخی زمینهها، به هیچوجه روند مناسبی نیست و به تدریج نارضایتیهایی شکل گرفته و در برخی زمینهها با تبعیضهای مختلفی مواجه هستیم و یا با شهروندان به صورت خودی و غیرخودی برخورد میشود و این سم مُهلکی برای جامعه است. در بسیاری از زمینهها شاهد تبعیض هستیم، مثلا به برخی تخلفات بزرگ که سالهاست جریان دارد، یا رسیدگی و یا درست رسیدگی نمیشود، ولی برخی تخلفهای جزئی به سرعت و شدت مورد بررسی و برخورد قرار میگیرد. برخی دستگاههای غیر رسمی و غیر مرتبط در کار دستگاههای رسمی دخالت میکنند و به جای روند همافزا در مدیریت کشور، روندهای خنثیکننده شکل گرفته است. بخشهایی از نظامیان علیرغم قانون و تأکیدات جدی امام خمینی(ره) وارد سیاست و جناح بندیهای سیاسی و مسائل اقتصادی شدهاند، نگاههای امنیتی بر حوزههای عدیدهای در جامعه حاکم شده است و همراه با نظارت استصوابی، بخش مهمی از نیروهای توانمند و کارآمد از عرصه مدیریت جامعه حذف شده و شأن مدیریتی جامعه تقلیل پیدا کرده و به شدت آسیب دیده و ناکارآمدی مزمنی در برخی زمینهها ایجاد شده است.
به نظر میرسد در این قبیل روندها باید با فوریت تجدیدنظر شود، چون اگر این روندها به این شکل ادامه پیدا کند، کشور روز به روز با چالشها و معضلات بیشتری مواجه و هزینههای سنگینتری بر دوش مردم تحمیل میشود. در واقع باید از طریق گفتوگو و اجماع در این روندها تجدیدنظر اساسی شود و این امر از ضرورتهای مهم کشور است که باید مورد توجه قرار گیرد، آن هم در حالی که دشمنان برای دستاندازی به کشور دندان تیز کردهاند، ولی متأسفانه این روندها نه تنها تغییر نمیکند، بلکه همچنان ادامه دارد. واکنش عظیم مردم در قبال شهادت سردار سلیمانی زمینه و فرصت مناسبی بود که به این مسائل مهم و اساسی پرداخته شود و از این فرصت حسن استفاده شود، ولی متأسفانه چنین اتفاقی نیفتاده است.
شکافها و فضای دو قطبی در جامعه امروز ناشی از چه علل و عواملی است و اینکه چگونه میتوان شکافها و فضای دو قطبی را برطرف و به جای آن همگرایی و انسجام ملی را بیش از پیش تقویت کرد؟
همانطور که اشاره کردم، شکلگیری فضای دوقطبی و مشکلات موجود، محصول برخی نگاههای نادرست از سوی مسئولان و سیاستگذاران است. شما به رفتار برخی از دستگاههای بزرگ که نقش مهمی در اتحاد و انسجام ملی باید داشته باشند، نگاه کنید و ببینید که چگونه به نحو عجیب و تأسفباری معکوس عمل میکنند. نمونه بارز آن برخی برنامههای صداوسیما است. یا برخی تبعیضها در زمینه قضایی را مورد توجه قرار دهید و نتیجه آسیبهای آن به جامعه را مشاهده کنید، یا ببینید نظارت استصوابی چه بر سر انتخابات و کشور و مدیریت آن آورده است. یا بررسی کنید این همه رانت و فساد و حیف و میل بیتالمال ریشه در چه سازوکارها و جریانهای پشت پرده و ناشفاف دارد، یا وقتی به موضوع شفافیت و پاسخگویی که از ضرورتهایی قطعی یک نظام سیاسی است توجه میکنید، میبینید که بخش عظیمی از دستگاهها خارج از حوزه شفافیت و پاسخگویی قرار دارند و این امر چه تبعات ناگواری برای نظام و مردم در پی داشته است. ملاحظه میکنید که این امور و امثال آن منشأ مشکلات و معضلات جدی در جامعه است و اگر این امور اصلاح شود، آثار مبارک آن در جامعه دیده خواهد شد. در واقع اگر جامعه احساس کند مناسبات سیاسی و اجرایی، مطابق با قانون و منافع ملی و براساس همافزایی و اجماع پیش میرود، لایههای زیرین آن نیز از چنین رویکردی تبعیت میکند.
اگر از منظر سیاسی بخواهید شخصیت شهید سلیمانی را مورد بررسی قرار دهید، به نظر شما در این زمینه چه الگوهایی از شخصیت ایشان میتوان استخراج کرد؟
قاسم سلیمانی تراز یک سپاهی به معنای واقعی بود؛ یعنی با خلوص، صداقت، ایثار و از خودگذشتگی در راستای انجام وظایف خود عمل میکرد. در واقع به عنوان یک سپاهی واقعی رفتار میکرد و به هیچ وجه به سیاست و جناحبندیها و رقابتهای سیاسی ورود پیدا نکرد. برخی دنبال این بودند که قاسم سلیمانی را وارد عرصه سیاست کنند، ولی ایشان به هیچ وجه زیر بار نرفت و فقط به وظیفه خودش عمل کرد. این در حالی است که برخی از نظامیان به راحتی وارد سیاست میشوند، یعنی راحت لباس عوض میکنند و وارد سیاست و رقابتهای جناحی و سیاسی میشوند و بعد از آن دوباره لباس نظامی بر تن میکنند و در این مسیر در حال رفتوآمد هستند، ولی قاسم سلیمانی اصلاً اینگونه نبود، در واقع ایشان به وصیتنامه امام خمینی(ره) و تذکرات و فرامین ایشان، قانون و رهبری عمل میکرد، آن هم در حالی که زمینه برای ورود او به سیاست فراهم بود و اتفاقاً برخلاف کسانی که زمینه مردمی ندارند، اگر وارد سیاست میشد، رأی بالایی به دست میآورد، ولی سردار سلیمانی آنقدر هوشمند، متعهد و پایبند به جایگاه و وظیفه خود بود که مطلقاً وارد این عرصهها نمیشد. بهنظر میرسد امروز نظامیان باید در زمینههای مختلف به ویژه در بحث عدم ورود به مسائل سیاسی، جناحی و اقتصادی از این شخصیت بزرگ الگو بگیرند.
بعضاً نسبت به مواضع سردار سلیمانی و اقدامات ایشان در زمینه سیاست خارجی اظهارنظرهای مختلفی میشود، برخی در این زمینه مواضع و عملکرد ایشان را مثبت و قابل توجه میدانند و برخی نیز انتقادهایی به آن وارد میکنند، به نظر شما در این زمینه باید از چه منظری ورود پیدا کرد؟
در این خصوص باید دو موضوع را از هم تفکیک کرد. موضوع اول مربوط به سیاستهای کلان منطقهای و بینالمللی است و کسانی که نقدهایی دارند، نقدهایشان متوجه این بخش است. اما موضوع دوم که به عملکرد شهید سلیمانی مربوط میشود، متفاوت با موضوع اول است، زیرا او به قول خودش به عنوان سرباز وطن و نظام انجام وظیفه میکرد و همانطور که گفته شد، وظایفش را صادقانه و به نحو احسن انجام میداد.
منبع: ایکنا
دیدگاه تان را بنویسید