زندگی و زمانه آیتالله مصباحیزدی
بسیاری از چهرهها و شاگردان آیتالله مصباحیزدی از مرتضی آقاتهرانی و علیرضا زاکانی گرفته تا کنشگران سیاسی جوانتر در مناصب مدیریتی انتصابی و انتخابی جمهوری اسلامی حاضرند و ازقضا آنان نیز در زمره مخالفان تند و تیز حسن روحانی و دولتش و البته اصلاحطلبان قرار دارند. چهرههایی که از قرار معلوم میتوانند بزرگترین میراث مصباحیزدی برای جمهوری اسلامی به شمار رود.
اعتمادآنلاین| روزها و ماههای ابتدایی دهه 60 بود و نخستین سالهای پیروزی انقلاب در ایران و تشکیل حکومت و دولتی جدید. صداوسیمای ایران آن روزها به حال و روز امروزش دچار نبود و بهنحوی محلی بود برای تضارب آرا و بیان دیدگاههای جریانهای مختلف سیاسی و فکری. هنوز جریانهای سیاسی حذف نشده بودند و صداوسیما نیز میکوشید برای آشنایی بیشتر جامعه با خطمشی آنان، مناظرههایی را میان نمایندگان گروههای مختلف برگزار کند. روحانی جوان و نهچندان سرشناسی به عنوان نماینده حوزه علمیه در این مناظرهها حاضر شد و روبهروی عبدالکریم سروش، احسان طبری و فرخ نگهدار -که هر کدام همان زمان هم اسم و رسمی برای خود میان عموم جامعه دست و پا کرده بودند- به دفاع از نظریات خود و حوزه علمیه برای آینده ایران پرداخت. آن روزها احتمالا کسی تصور نمیکرد، «محمدتقی مصباحیزدی» جوان، سالها بعد به یکی از نزدیکترین روحانیون به رهبری آینده تبدیل شود اما او نه تنها یکی از محبوبترین روحانیون نزد رهبر معظم انقلاب شد بلکه شاگردانش نیز یکی پس از دیگری سمتهای انتصابی و انتخابی جمهوری اسلامی را از آن کردند تا حالا و پس از درگذشت این روحانی شیعه در 85 سالگی، بسیاری از تداوم میراث او بگویند.
کودکی؛ «زایش قرآن» و باقی ماجرا
محمدتقی مصباحیزدی 11 بهمن ماه 1313 در یزد متولد شد. او خانواده خود را فقیر اما متدین توصیف کرده و گفته که مادرش با همراهی خالههایش در خانه جوراببافی میکردند و پدرش در مغازهای همان جورابها را به فروش میگذاشت. یکی از جالبترین خاطرات مربوط به دوران کودکی مصباحیزدی، به پیش از تولد او بازمیگردد. جایی که مادرش هنگام بارداری، خواب میبیند که «قرآن وضع حمل کرده» است. این خاطره شهریور ماه 94 در گفتوگوی مجتبی مصباح، پسر دوم محمدتقی مصباح با «صابر نیوز» بیان شده که پایگاه اطلاعرسانی مصباحیزدی جزییات بیشتری از آن ارایه داده و آورده است: «پیش از تولد محمدتقی، مادر خواب میبیند که «قرآن» به دنیا آورده است. با نگرانی خواب خود را نزد معبّری به نام سیدمحمدرضا امامیه، که از علمای یزد بود، باز میگوید. سید در پاسخ میگوید: فرزندی که متولد میشود پسر است و بشارت باد که او عالم و حامی قرآن خواهد بود.» با عبور مصباحیزدی از دوران کودکی، او پس از توصیه «شیخ احمد آخوندی» در سال 1320 برای تحصیل طلبگی همراه با خانوادهاش به نجف هجرت کرد اما پس از 6 ماه به دلیل آنچه بیماری مادر و وضعیت سخت زندگی خوانده شده، بهرغم
مخالفت استادانش در حوزه علمیه نجف، به تهران برگشت و سپس برای ادامه تحصیل به قم رفت. از قرار معلوم مصباحیزدی آن سالها باتوجه به وضعیت نامساعد خانوادهاش به لحاظ مالی تحت فشار بوده و روزگار سختی را گذرانده اما حضورش در قم سبب آشنایی او با امام خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی و البته چهرههایی چون علامه طباطبایی و آیتالله بهجت شد. آشنایی که به نوشته پایگاه اطلاعرسانی مصباحیزدی، تاثیر بسیاری بر او گذاشت و سبب شد تا آیتالله مصباحیزدی در سن 27 سالگی به درجه اجتهاد دست یافت. آیتالله محسن غرویان که روزگاری خود از چهرههای نزدیک به آیتالله مصباحیزدی به شمار میرفت ولی رفتهرفته از او فاصله گرفت، به ماهنامه «نسیم بیداری» گفته است: «آیتالله (مصباحیزدی) مثل مقام معظم رهبری یا مثل شهید بهشتی و آیتالله هاشمی رفسنجانی وارد متن کارهای نظام و انقلاب نشدند و بیشتر به همان کارهای حوزوی و علمی پرداختند اما کمکم و بهخصوص از سال 84 به بعد، وارد بحثهای سیاسی شدند. امروز شخصیت آیتالله مصباح بیش از آنکه شخصیتی علمی باشد، شخصیتی سیاسی شده است.» آیتالله مصباحیزدی اما در پاسخ به حواشی ایجاد شده درباره فعالیتهای
خود در روزهای پیش از پیروزی انقلاب گفته بود: «حالا من باید بیایم در بوق بکنم که آقا ما چه مبارزاتی کردهایم!... مسائل بسیاری بوده که من تا حالا ضرورتی ندیدهام، منتشر کنم و الان هم ضرورتی نمیبینم که برای خوشامد کسانی تبلیغ از خود کنم... من هیچ بنا ندارم که از خودم دفاع کنم، هرچه میخواهند بگویند، شما ببینید حرف من چیست و چه استدلالی دارم.» با این حال پس از درگذشت آیتالله مصباحیزدی خبرگزاریها و پایگاههای خبری نزدیک به اصولگرایان به انتشار اسنادی مبنی بر دستور ساواک برای بازداشت آیتالله مصباحیزدی پرداختند تا از سابقه فعالیتهای او پیش از انقلاب دفاع کرده باشند.
ماجرای مدرسه حقانی
ابهام درباره سابقه فعالیتهای آیتالله مصباحیزدی پیش از انقلاب بسیار است. یکی از این ابهامات به مدرسه حقانی بازمیگردد. مدرسه حقانی یکی از مدارس شناخته شده در سالهای پیش از انقلاب است. مدرسهای که بسیاری از دانشآموختگان و اساتیدش پس از پیروزی انقلاب در ایران به سمتهای مدیریتی دست یافتند. آیتالله مصباحیزدی چند سالی در این مدرسه فعال بود، ولی بعد از چند سال و باتوجه به برخی اختلافات، از این مدرسه به موسسهای تحت عنوان «در راه حق» نقل مکان کرد و اتفاقا برخی از 18 شاگردش را هم با خود برد. درباره علت خداحافظی آیتالله مصباحیزدی از مدرسه «حقانی» مطالب بسیاری مطرح شده ولی یکی از جالبترین آنها نقل خود عبدالرضا داوری، چهره سیاسی نزدیک به محمود احمدینژاد است. داوری تیر ماه 93 در فیسبوک خود در شرح اختلافات آیتالله سیدمحمد بهشتی و آیتالله مصباحیزدی نوشت که در بخشی از آنکه در پایگاه خبری «خرداد» منتشر شده، آمده است: «شهید بهشتی اولین انتقاد خود از حضرت آیتالله مصباحیزدی را به «شیوه تربیت شاگرد» ایشان اختصاص داد.
اختلاف با دولت اصلاحات
حضور آیتالله مصباحیزدی در موسسه «راه حق» و تلاش برای «اثبات حقانیت اسلام» تا 10 سال پس از پیروزی انقلاب در ایران ادامه یافت. او که در دوران حیات بنیانگذار جمهوری اسلامی بیشتر در محافل فرهنگی و حوزوی شناخته شده بود، پس از درگذشت امام خمینی (ره)، رفتهرفته حضورش را در عرصه سیاست ایران پررنگتر کرد. حضوری که در سال 74 و تشکیل «موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی» آن هم زیرنظر رهبری به مراتب آشکارتر شد اما آنچه باعث شهرت بیشتر آیتالله مصباحیزدی در دهه 70 شد، انتقادهای تند و تیزش بود از سیدمحمد خاتمی، رییسجمهوری وقت. خبرگزاری تسنیم پس از درگذشت آیتالله مصباحیزدی این انتقادها را تایید کرده و نوشته که او ازجمله حامیان ناطق نوری در انتخابات آن سال به شمار میرفت. این خبرگزاری به نوعی سابقه مخالفت آیتالله مصباحیزدی را با سیدمحمدخاتمی انکار کرده و از حمایت او از خاتمی پس از پیروزی در انتخابات نوشته ولی اظهارات تند و تیز آیتالله مصباحیزدی علیه رییسجمهوری وقت و مواضع سیاسی و فرهنگیاش قابل کتمان نیست. به عنوان نمونه شانزدهم مرداد ماه 78 روزنامه «خرداد» به انتشار اظهارات آیتالله مصباحیزدی در خطبههای نماز
جمعه تهران تهران پرداخت؛ آنجا که او گفته: «ما در قرآن دستور ارهاب داریم و افرادی که با ادبیات عرب آشنا هستند، بروند معادل ارهاب را پیدا کنند. حالا اگر من الان بگویم معنایش چیست، فردا روزنامهها تیتر میکنند که فلانی طرفدار تروریسم است.» این اظهارات با انتقاد اصلاحطلبان مواجه شد.
احمدینژاد و مصباح
همه این موارد کنار هم و عملکرد شاگردان آیتالله مصباحیزدی و چهرههای نزدیک به او، سبب شد تا رفتهرفته نام او بیشتر سر زبانها بیفتد اما دوران اوج مصباح به ریاستجمهوری احمدینژاد برمیگردد. آیتالله مصباحیزدی از هیچ حمایتی برای رییس دولت نهم و دهم فروگذار نبود و چه پیش و چه پس از هر دو انتخابات ریاستجمهوری به حمایت از او پرداخت. حمایتی که سبب شد بسیاری از چهرههای نزدیک به آیتالله مصباحیزدی به دولت و مجلس راه پیدا کنند و نام او بیش از پیش به سر زبانها بیفتد. ولی این حمایتها پابرجا نماند. پس از بروز اختلافاتی میان رییسجمهوری وقت و رهبری و ماجرای 11 روز خانهنشینی احمدینژاد، اصولگرایان رفتهرفته از او فاصله گرفتند، اعضای جبهه پایداری که آیتالله مصباحیزدی حکم پدر معنویشان را دارد، از جمله این اصولگرایان بودند. او سال 89 درباره حمایتهای خود از احمدینژاد و تغییر رفتار او نیز گفته بود: «اگر کسی از اسلام منحرف شد، اول تذکر میدهیم و بعد بر او چوب میزنیم.» عبدالرضا داوری، چهره نزدیک به احمدینژاد پس از درگذشت آیتالله مصباحیزدی در توییتی درباره این انتقادها نوشت: «حملات آیتالله مصباحیزدی علیه
دولت دهم، فقط ناشی از القائات اطرافیان نبود؛ این حملات در ضعف سیاستورزی و گفتوگو و قطع ارتباط و تعامل میان کانونهای فکری دولت سابق با نخبگان حوزه و دانشگاه هم ریشه داشت.»
اختلاف انتخاباتی با شیخ یزدی
پس از احمدینژاد، آیتالله مصباحیزدی هم در میان عموم جامعه و هم میان کنشگران سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا آنچنان شناخته شده بود که کنار آیتالله مهدوی کنی و شیخ محمد یزدی، 3 روحانی پرنفوذ اصولگرا شناخته شود. نفوذی که به اختلاف میان آنان نیز انجامید تا جایی که پس از شکست اصولگرایان در انتخابات 92 و پیروزی حسن روحانی، آیتالله محمد یزدی دهم تیر ماه همان سال در اظهاراتی که خبرگزاری مهر آن را منتشر کرد، به تشریح نشست خود با آیات مصباحیزدی و مهدوی کنی پرداخت. او میگوید که در آن جلسه «خطاب به جناب آقای مصباح عرض کردم جناب آقای مصباح اگر جامعه مدرسین و روحانیت مبارز در مسائل انتخاباتی آینده که در پیش داریم به یک نقطه واحدی رسیدند، شما که در جامعه اثرگذار هستید، آمادگی آن را دارید که همراهی و کمک کنید تا اختلاف کمتر شود؟» آیتالله یزدی درباره پاسخ آیتالله مصباحیزدی نیز میگوید: «ایشان فرمودند که در آن زمان هر تکلیف شرعی که داشته باشم عمل خواهم کرد.» براساس روایت شیخ محمد یزدی، او در این نشست سه مرتبه این پرسش را تکرار میکند ولی پاسخ روشنی دریافت نمیکند. او سپس میگوید: «3 روز بعد در تهران آیتالله مصباحیزدی
در یکی از حسینیههای تهران جلسه گرفتند و آقای لنکرانی را به عنوان منتخب خود معرفی کرد.» در انتخابات ریاستجمهوری آن سال جامعه مدرسین تصمیم به حمایت از علیاکبر ولایتی گرفت ولی آیتالله مصباحیزدی و جبهه پایداری پشت سعید جلیلی ایستادند و محمدباقر قالیباف نیز تا پایان در صحنه باقی ماند تا شکست نصیب اصولگرایان شود.
میراث آیتالله مصباح
آن شکست هم باعث خداحافظی آیتالله مصباحیزدی از صحنه نشد. او در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی بارها و بارها به انتقاد از او و البته توافق هستهای موسوم به برجام پرداخت اما بازهم توفیقی به دست نیاورد. حتی از ورود به مجلس خبرگان رهبری در انتخابات 94 بازماند. آیات مصباحیزدی و محمد یزدی سال 98 در انتخابات میاندورهای خبرگان بدون رقیب از قم و مشهد وارد این مجلس شدند اما عمر هیچکدام کفاف نداد و دار فانی را وداع گفتند. با این حال، امروز بسیاری از چهرهها و شاگردان آیتالله مصباحیزدی از مرتضی آقاتهرانی و علیرضا زاکانی گرفته تا کنشگران سیاسی جوانتر در مناصب مدیریتی انتصابی و انتخابی جمهوری اسلامی حاضرند و ازقضا آنان نیز در زمره مخالفان تند و تیز حسن روحانی و دولتش و البته اصلاحطلبان قرار دارند. چهرههایی که از قرار معلوم میتوانند بزرگترین میراث مصباحیزدی برای جمهوری اسلامی به شمار رود؛ چنانکه رهبر انقلاب 13 اسفند ماه 70 درباره عملکرد شاگردان آیتالله مصباحیزدی و خود او گفته است: «خوشبختانه یکی از موفقیتهای آقای مصباحیزدی در قم، این است که ایشان برخلاف خیلی از فضلای ما که فضلشان در خودشان منحصر مانده،
فضلش در شاگردان خوب سرریز شده است.» او اگرچه خود مراد بسیاری از چهرههای اصولگرا بود و در کادرسازی برای جمهوری اسلامی نقشی ویژه ایفا کرد ولی همواره خود را مرید رهبر انقلاب معرفی میکرد و بارها و بارها به تعریف و تمجید از ایشان پرداخت تا همین گواهی باشد بر رابطه حسنه میان آنان.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید