بهمن شریفزاده، فعال سیاسی اصولگرا:
معرفی مصباح یزدی به عنوان حامی احمدینژاد درست نیست
یک فعال سیاسی اصولگرا گفت: طبق نظر آقای مصباح یزدی حق حکومت فقط از آنِ کسی است که منصوب باشد، اما آقای احمدینژاد معتقد است که حق حکومت از آنِ هر انسانی بر خویش است. عقاید این دو درست در نقطه مقابل هم قرار دارد. به همین دلیل معرفی آقای مصباح یزدی به عنوان حامی آقای احمدینژاد درست نیست.
اعتمادآنلاین| شریفزاده گفت: طبق نظر آقای مصباح یزدی حق حکومت فقط از آنِ کسی است که منصوب باشد، اما آقای احمدینژاد معتقد است که حق حکومت از آنِ هر انسانی بر خویش است. عقاید این دو درست در نقطه مقابل هم قرار دارد. به همین دلیل معرفی آقای مصباح یزدی به عنوان حامی آقای احمدینژاد درست نیست. البته شاید به این خاطر است که جبهه پایداری در دور اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد به دلیلِ خصلت عدالتطلبی و سادهزیستی از ایشان حمایت کرد، اما آقای احمدینژاد به آن معنایی که جبهه پایداری تلقی می کرد، عدالت طلب نبودند.
بهمن شریفزاده، فعال سیاسی و روحانی نزدیک به محمود احمدینژاد در خصوص نزدیکیِ فکری احمدینژاد و آیت الله مصباح یزدی گفت: مبانی فکری آقای احمدینژاد با آقای مصباح یزدی در امر سیاست، تفاوتهای جدی با هم دارد. آقای احمدینژاد حاکمیت را از آنِ انسان می داند. در نتیجه ایشان معتقد بر حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش است و این امر به معنای واقعی کلمه، مردم سالاری و جمهوریت است.
او ادامه داد: اما آنچه از گفتههای آقای مصباح به صورت صریح برمی آید، حاکمیت یک فرد بر مردم است. ایشان حاکمیت مردم بر خود را باور نداشت و معتقد بر حاکمیت فرد بود، که آن فرد یا از سوی خدا، یا پیامبر خدا و یا از سوی وصیِ پیامبر خدا منصوب میشود. به تعبیری کسی که منصوب به نصب خاص و یا منصوب به نصب عام است.
شریفزاده گفت: طبق نظر آقای مصباح یزدی حق حکومت فقط از آنِ کسی است که منصوب باشد، اما آقای احمدینژاد معتقد است که حق حکومت از آنِ هر انسانی بر خویش است. عقاید این دو درست در نقطه مقابل هم قرار دارد. به همین دلیل معرفی آقای مصباح یزدی به عنوان حامی آقای احمدینژاد درست نیست. البته شاید به این خاطر است که جبهه پایداری در دور اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد به دلیلِ خصلت عدالت طلبی و ساده زیستی از ایشان حمایت کرد، اما آقای احمدینژاد به آن معنایی که جبهه پایداری تلقی می کرد، عدالتطلب نبود.
این فعال سیاسی اصولگرا ادامه داد: به طور کلی، عدالت یعنی احقاق حق؛ وقتی آقای احمدینژاد مردم را صاحب حق حاکمیت میداند پس عدالت هم در نظر ایشان یعنی تقویتِ جمهوریت و مردمسالاری، عدالت در این تعبیر یعنی دادنِ اختیار، ثروت و قدرت به مردم، دادن قدرت به مردم موضوع مهمی است.
شریفزاده تأکید کرد: آقای احمدینژاد با تمرکز قدرت و ثروت به شدت مخالف و طرفدار عقیده توزیع قدرت و ثروت است. ایشان عدالت را در تفویض قدرت به مردم می دانند و به این معنا مردم صاحب اختیار امور خویش هستند. مردم در این دیدگاه می توانند در همه زمینهها انتخاب گر باشند. آقای احمدینژاد به خاطر این نگاه، عدالت را با جمهوریت و دموکراسی سازگار می داند.
او گفت: بر اساس همین تفاوت در عقیده ممکن است بین آقای مصباح یزدی و آقای احمدینژاد، در تعریف و تفسیر معنایِ عدالت تعارض و تضاد وجود داشته باشد. شاید به همین دلیل است که بعد از گذشت دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد، فاصله و شکاف بین جبهه پایداری و آقای احمدینژاد زیاد شد. پایداریها می گفتند آقای احمدینژاد از خط اول خود برگشته است در حالی که اینگونه نبود. در واقع آقای احمدینژاد از هیچ کدام از اصول خود برنگشته و تغییر نکرده بود.
شریفزاده ادامه داد: آنها می گفتند ما با احمدینژاد دوره اول موافق هستیم و احمدینژاد دوره دوم تحت تاثیر مشایی از احمدینژاد دور اول گذر کرده است. در حالی که اصلا اینگونه نبود و آقای احمدینژاد همچون سابق عدالت طلب بود.
شریفزاده گفت: در واقع جبهه پایداری نیز به دنبال عدالت طلبی بود اما اینکه عدالت را چگونه تفسیر کنیم مهم است. اینکه حق مردم را باید به مردم بدهیم، در هر دو دیدگاه مشترک است اما سوال این است که حقوق مردم چیست؟ خیلی از این حقوق ممکن است در عقیده جبهه پایداری و احمدینژاد مشترک باشند اما در یک مورد تفاوت عمیقی وجود دارد و آن حق حاکمیت است.
شریفزاده با تأکید بر این موضوع که آقای احمدینژاد حق حاکمیت را از آن مردم و آقای مصباح یزدی این حق را از آن یک نفر میدانست، گفت: اینجاست که شکاف زیاد می شود و پایداریها تصور می کنند که احمدینژادِ دور اول تغییر کرده است. در حالی که چنین نیست. ایشان همچنان عدالتطلب است اما چیزی را حق مردم می داند که جبهه پایداری آن را حق مردم نمی داند و این خیلی مهم است.
روحانی نزدیک به محمود احمدینژاد گفت: حق حاکمیت مسئله کوچکی نیست. تفاوت در نوع نگاه نسبت به حق حاکمیت سبب تفاوت در نوع نگاه نسبت به نوع نظام سیاسی می شود. از این رو در نگاه آقای مصباح یزدی نظام یعنی حکومت اسلامی و در نگاه آقای احمدینژاد به معنای جمهوری اسلامی است. دوستان پایداری معتقد هستند که جمهوری اسلامی در حقیقت یک تاکتیک بود برای اینکه مردم حکومت را از طاغوت بگیرند و به فقیه واگذار کنند. آنها معتقدند که باید از جمهوریت عبور کرد و به سمت حکومت اسلامی رفت. عبور از جمهوریت به سوی حکومت اسلامی به معنای گرفتن حاکمیت از مردم و واگذار کردنِ آن به یک نفر است.
او در پاسخ به این سوال که مواضع آقای احمدینژاد و مصباح از ابتدا مشخص بوده پس چگونه چنین شکافی به وجود آمده است، گفت: آنها آقای احمدینژاد را به این صورت نمی شناختند. بحث سر این است که آقای مصباح یزدی از احمدینژاد حمایت کرد نه آقای احمدینژاد از مصباح یزدی و این حمایت هم به همان دلیلی بود که عرض کردم.
شریفزاده در پاسخ به این سوال که آیا علت نفرستادن پیام تسلیت از سوی آقای احمدینژاد در پی درگذشت آیت الله مصباح یزدی همین اختلافات است، گفت: من این موضوع را نمی دانم، اما اختلاف دیدگاه آقای احمدینژاد و آقای مصباح یزدی بسیار عمیق است. تمام این تفاوتها هم از اختلاف نظر در مورد حاکمیت آغاز می شود. یک نفر به حاکمیت مردم اعتقاد دارد و دیگری به حاکمیت یک فرد، حاکمیت یعنی همه چیز.
او در ادامه گفت: مباحث آقای احمدینژاد بر آزادی و کرامت انسان تأکید دارد. همه باورهای آقای احمدینژاد و منظومه فکری ایشان حول و حوش انسان است. به همین دلیل جبهه پایداری آقای احمدینژاد را به اومانیست بودن متهم می کند. آنها اول آقای مشایی را متهم کردند که اومانیست و انسان محور است و آقای مشایی هم گفت « مگر محوریت انسان چه اشکالی دارد؟ شما خدا را از انسان جدا می کنید و فکر می کنید انسان محوری یعنی نه خدایی، در حالی که این گونه نیست ما حاکمیت مردم را حاکمیت الهی می دانیم و می گوییم خدا خواسته تا مردم حاکم باشند.» می خواهم بگویم شکاف خیلی جدی است.
شریفزاده در پایان گفت: همه مخالفتهای جبهه پایداری با احمدینژاد براساس همین موضوع است. آنها به مشایی نسبت جریان انحرافی، اومانیست، سکولار و پلورال دادند و گفتند مشایی بر احمدینژاد تاثیر گذاشت و احمدینژاد دور دوم اینگونه شد. همه اینها به این دلیل است که آقای احمدینژاد مسئله حاکمیت مردم را می پذیرد و مخالف حاکمیت یک فرد بر مردم است.
منبع خبر : سایت خبری مدارا
دیدگاه تان را بنویسید