میرتاجالدینی: مجلس به نظامیها گرایش ندارد / صادقی: اصلاحیه قانون انتخابات صدای کیهان را هم درآورد
محمدرضا میرتاجالدینی نماینده مجلس یازدهم گفت: رئیسجمهور نظامی چیز جدیدی نیست و در گذشته هم تعدادی از اینها کاندیدا شدند، رئیسجمهور نظامی یعنی تا دیروز فرمانده بوده و الان کاندیدا شده است تا رئیسجمهور شود.
اعتمادآنلاین| محمدرضا میرتاجالدینی نماینده مجلس یازدهم و مدافع طرح اصلاح قانون انتخابات و محمود صادقی نماینده مردم تهران در مجلس دهم به عنوان منتقد این طرح از نقاط ضعف و قوت این اصلاحیه گفتند.
شناسنامه به دست مقابل ساختمان وزارت کشور صف کشیده بودند، صفی که اتفاقا چندان هم کوچک نبود، آن هم با تیپ و قیافههایی که تنها توجیهش میتوانست، نمایش درمقابل دوربین خبرنگارها و البته دست به دست شدن فیلم و عکسهایشان در فضای مجازی باشد؛ صحنه آنقدر کمدی شده بود که اگر غریبهای از آنجا رد میشد لحظهای به ذهنش هم خطور نمیکرد که این صف برای ثبتنام در انتخابات ریاست جمهوری باشد؛ نتیجه این شد که در جریان انتخابات سال 96 بیش از 6هزار نفر ثبتنام کردند و این موضوع انتقادات بسیاری از سیاسیون از جمله آیتالله جنتی دبیر شورای نگهبان را به دنبال داشت و همان زمان فرمان اصلاح قانون انتخابات صادر شد.
البته تلاش برای اصلاح قانون تنها به مجالس دهم و یازدهم ختم نشد و در سالهای قبل هم گامهایی در این مسیر برداشته شد اما بسیاری از آنها آخر و عاقبت خوشایندی شامل حالشان نشد از جمله طرحی که در مجلس دهم به تصویب رسید و با ایرادات شوراینگهبان به بایگانی مجلس منتقل شد؛ حالا با گذشت حدود 9ماه از شروع مجلس یازدهم و چراغ سبز شورای نگهبان به ساکنان جدید خانه ملت، طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری به تصویب رسید؛ طرحی که حرف و حدیث درباره آن کم نبود و حتی برخی آن را لباسی دانستند که قرار است تنها به تن برخی از سیاسیون قواره شود.
اختلافات در این رابطه باعث شد تا از محمدرضا میرتاجالدینی نماینده مردم تبریز در مجلس یازدهم و محمود صادقی نماینده تهران در مجلس دهم دعوت کنیم تا درباره نقاط ضعف و قوت این طرح به مناظره بنشینند. مناظرهای که از موضوع کاندیداتوری زنان تا بحث مجوز مجلس برای حضور نظامیها در آن مطرح شد و البته میرتاجالدینی به عنوان موافق این طرح آن را قانونی در راستای سر و سامان دادن به وضعیت ثبتنامها در انتخابات دانست و محمود صادقی از جانبدارانه بودن این قانون به نغع یک حزب و جریان و البته محدود کننده انتخاب مردم انتقاد کرد.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح این مناظره بر سر اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری است؛
***
*بحث اصلاح قانون انتخابات که شروع شد یکسری نقدها و موضوعات مطرح شد، اولین بحثی که مطرح شد این بود که این قانون به نفع کسی یا کسانی و برای تسهیل کاندیداتوری برخی از افراد خاص نوشته شده است. نگاه شما به این نگاه چیست؟
میرتاجالدینی: درخصوص طرح اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری باید عرض کنم که مدتهای زیادی بود که این قانون اصلاحیه نخورده بود و مثل قانون سابق عمل میشد. علیرغم اینکه در اجرای این قانون مشکلاتی مشاهده میشد اما متاسفانه نسبت به اصلاح آن اقدامی صورت نگرفته بود.
در دورهای که من در دولت به عنوان معاونت پارلمانی بودم عزیزان معاونت اجرای قانون اساسی درهر دو دولت نهم و دهم تلاشهایی کردند که البته درقالب اصلاح قانون نبود بلکه در قالب اصلاح آییننامه صورت گرفت! و گفتند میتوانید بخشی از این آئیننامه را اصلاح کنید.
در قانون اساسی برای ثبتنام در انتخابات ریاست جمهوری شرایطی در نظر گرفته شده مثل ایرانی بودن، مومن و معتقد بودن و مواردی از این قبیل، که برای هر کدام از اینها شما میتوانید سوابقی را از کسانی که ثبت نام می کنند بخواهید. کما اینکه برای ثبتنام شناسنامه را میخواهند که اثبات ایرانی بودن میکند برای موارد دیگری مانند «مدیر و مدبر بودن» سوابق مدیریتی او را طلب کرد. من این موضوع را در همان مقطع طی یادداشتی برای شورای نگهبان نوشتم اما از آنجا که قانون در این زمینه ساکت بود آن پیگیریها به جایی نرسید تا اینکه مجلس یازدهم با این هدف که یک سر و سامانی به وضعیت ثبت نامها برای انتخابات ریاست جمهوری بدهد به اصلاح قانون دست زد و اولین هدف هم همان سامان بخشی به روند نا بسامان ثبتنامها است که ما چندین دوره شاهد آن بودیم. اما اینکه تحلیلهای گوناگون درباره این طرح و قانون مطرح میشود را میتوان مصداق «هر کسی از ظن خود شد یار من!» دانست.
مسئله اینجاست که در این کشور هر طرح و اقدام و حرکتی شروع شود عدهای منتقد آن هستند و برایش حاشیهسازی میکنند مثل اینکه برخی میگفتند «الان اقتصاد مهم است چرا به جای بررسی طرحهای اقتصادی، طرحهای کمیسیون شوراها در اولویت قرار گرفت گفتند و مسائل اقتصادی کنار گذاشته شد.» زمانی که مجلس طرح یا لایحهای را پیگیری می کند تا قانون شود باید منافع ملی و مصالح کشور را در نظر بگیرد و قانون را برای همه زمانها و نه برای یک دوره بنویسد.
میرتاجالدینی: قالیباف در جریان طرح اصلاح قانون انتخابات نبود
*یعنی شما معتقد نیستید که بعضی از بندها در حمایت از ریاست آقای قالیباف است یعنی قبول ندارید که ریاست ایشان تاثیر گذاشته است؟
میرتاجالدینی: خیر. من در گفتوگوهایی که با نمایندگان و آقای قالیباف داشتم دیدم که خیلی در جریان آنچه که در کمیسیون گذشته قرار ندارد و پیگیر این طرح نبوده است و خود کمیسیون به صورت تخصصی ورود پیدا کرده بود و ایشان هم به عنوان رئیس مجلس مثل همه طرحها آن را مدیریت کرده تا دستور جلسه پیش رود و هیچ ارتباطی به ایشان نداشت.
*آقای صادقی نظر شما چیست؟
محمود صادقی: باید دید که هدف از این اصلاحیه که در قالب طرح در مجلس مطرح شد چه بوده است. در اصل 115 قانون اساسی شرایط کاندیدای ریاست جمهوری ذکر شده است و ظاهر آن هم این است که شرایط بصورت « حصری» است نه «تمثیلی»؛ یعنی باز نگذاشته و گفته است: «رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشد انتخاب شود» و نگفته است رئیس جمهور باید دارای شرایطی از قبیل فلان و فلان باشد. درواقع شرایط را شمرده و محدود به اینها کرده که مثلا ایرانی الاصل و تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوا مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.
بنابراین در قانون عادی مصوب مجلس هم قانونگذار نمیتواند شرایط دیگری را بیافزاید. از این رو در قانون فعلی انتخابات ریاستجمهوری عینا همان شرایط مذکور در اصل 115 آمده است. اما مجلس در این طرح شرایط انتخابشوندگان و انتخابکنندگان را به قانون عادی در اصل 62 ارجاع داده است (هم کیفیت انتخاب و هم شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان)؛ بنابراین هرگونه قانونگذاری که شرطهایی را به هر عنوانی به این شروط اضافه کند خلاف قانون اساسی است؛ مضاف بر اینکه از لحاظ مبانی هم، هر شرطی که منجر به محدود شدن حق انتخاب مردم شود، برخلاف مبانی نظام جمهوری اسلامی است چراکه نظام جمهوری اسلامی مبتنی برآراء مردم است و حتی در مقدمه قانون اساسی آمده است: «هدف از حکومت رشد دادن انسان و حرکت به سوی نظام الهی است، تا زمینه بروز و شکوفایی استعدادها به منظور تجلی ابعاد خداگونه انسان فراهم آید و این جز در گرو مشارکت فعال و گسترده تمام عناصر اجتماع در روند تحول جامعه نمی تواند باشد» یعنی خدایی شدن جامعه نیز منوط به مشارکت است، بنابراین هر قانون گذاری که مشارکت مردم را محدود کند خلاف قانون اساسی عمل کرده است.
می خواهم بگویم آنطور که در مقدمه این طرح اصلاح قانون انتخابات آمده، چند هدف برای این اصلاحیه بیان شده است؛ یکی اینکه می گویند شرایط مندرج در قانون اساسی به عنوان شرط داوطلب شدن برای ریاست جمهوری مبهم است و ما برای این شرایط باید ضابطه ایجاد کنیم که با این ضابطهها شوراینگهبان بتواند رجال مذهبی-سیاسی را تشخیص دهد؛ مثلا «مدیر و مدبر بودن» یا «تابعیت ایران بودن» و مواردی که اشاره شد را تماما ضابطهمند کنند، من هم موافق هستم که این موارد ضابطهمند شود اما اگر ما در تعیین ضابطه، تلاش کنیم شروطی افزون بر این شرایط تعیین کنیم که این ضوابط خودش مبهم باشد منطبق با منطق نیست؛ بگذارید واضحتر بگویم ما دو مدل ضابطه داریم یکی «ضابطه ذهنی و شخصی» و دیگری «ضابطههای عینی» این دوستان (نمایندگان مجلس) بجای اینکه یک ضابطه عینی ایجاد کنند دوباره ضابطههای ذهنی و شخصی ایجاد کردهاند. درواقع ضابطههای عینی سلیقهای نیست و تقریبا هر کسی میتواند آن را تشخیص دهد اما ضابطههای شخصی سلیقهای می شود. شما اگر به متن این مصوبه نگاه کنید بسیاری از ضوابطی که دوستان گذاشتند، ابهام بیشتری نسبت به قانون اساسی دارد مثلا می گوید تعهد و التزام عملی به نظام و ...
صادقی: با ایجاد محدودیت سنی مثلا می خواهند خاتمی یا آذری جهرمی کاندیدا نشوند
*آقای صادقی کمی صریحتر و مصداقیتر صحبت کنیم. پس شما معتقدید که این اصلاح قانون شخصی است و به نفع افرادی خاص؟
محمود صادقی: من این مقدمات را گفتم تا به سوال شما برسم. به نظر میرسد تعیین بعضی از ضوابط ناظر به بعضی از مصداقها و ناظر به محدود کردن برخی از مصداقهای دیگر است مانند تعیین شرط سنی که اصلا در قانون اساسی چنین شرطی وجود ندارد اما در حال حاضر محدودیت 40 تا 70 سال تصویب شده است، که معنای آن این است که افراد زیر 40 سال و بالای 70 سال نمیتوانند نامزد انتخابات ریاست جمهوری شوند؛ من نمیدانم انتخاب 40 سال بر چه اساسی بوده است لذا بلافاصله این شائبه ایجاد میشود که مثلا فلانی را نمیخواهند راه بدهند یا فلانی را میخواهند به انتخابات راه دهند؛ و این موارد درست در شرایط و موقعیتی هم مطرح بحث جوانگرایی را و رئیس جمهور جوان انقلابی را مطرح می کنیم و این میتواند تعارضی با آن داشته باشد.
از سوی دیگر وقتی این محدودیت سنی افراد بالای 70سال را محدود میکند این مصداق درذهن شکل میگیرد که به فرض میخواهند آقای خاتمی بالای 70 سال در انتخابات حضور نداشته باشد یا در همین راستا میخواهند مثلا آقای آذری جهرمی که 40 سالش تمام نشده است حضور نداشته باشد؛ لذا این مصداقها نشان میدهد که با این تعیین شرط سنی قرار است یک مهندسی صورت بگیرد؛ مضاف بر اینکه خلاف قانون اساسی هم هست، قانون اساسی شرط سنی نگذاشته است. یا در ضوابطی که برای مدیر بودن میآورند، برخی از آن ضوابط به اشخاص خاصی بر میگردد که البته بعضی از آنها بعدا در مجلس مقداری تعدیل شد؛ اما من به عنوان نمونه یک مثال می زنم؛ مثلا سابقه مدیریت اول 8 سال بود بعد 6 سال شد و الان 4 سال شده است.
میرتاجالدینی: پیشنهاد ما 4 سال بود.
صادقی: ضابطهها درباره سابقه نظامی و شهرداری کاندیداتوری اشخاص معینی را تداعی می کند
محمود صادقی: یا یکی از این ضابطهها میگوید فرماندهان عالی نیروهای مسلح که 4 سال سابقه داشته باشد و این ذهن را به سمت اشخاص خاصی می برد که سابقه نظامی داشتند؛ یا می گوید «شهرداری شهرهای بیش از 2 میلیون نفر» که همین موضوع اشخاص معینی را در ذهن تداعی میکند و البته جالب است ظاهرا نمایندگان متناسب با وضعیتهای خودشان پیشنهادهایی داده بودند. مثلا حوزویها پیشنهاد داده بودند که یک حوزوی بیاید یا دانشگاهیها گفته بودند که فرد با سابقه 10 سال دانشیار و بعد ظاهرا 10 سال استاد تمام میتواند کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود.
*آقای میرتاجالدینی برای این صحبتهای آقای صادقی شما توضیحی دارید؟ مثلا همین بحثی که درباره شهرداری شده بود...
میرتاجالدینی: واقعیت آن است که نماینندگان میخواستند بر روی بحثهای کلی یک چهارچوبی مشخص کنند تا کسانی که شرایط را ندارند نیایند و ثبت نام نکنند؛ درواقع یک اصول و معیارها و چهارچوبهایی باشد که در راستای آن بتوانند ثبت نام کنند و معیارهایی باشد که شوراینگهبان بر اساس آن متر و معیارها تعیین صلاحیت کنند.
*بعد از انتخابات 96 و وضعیت پر حاشیه برای ثبت نام کاندیداها شوراینگهبان بارها خواست تا مثلا واژه رجل سیاسی تعریف و مصادیق آن مشخص شود اما این اتفاق رخ نداد حتی در تعریف رجل سیاسی صحبتی از زنان نمی بینیم و از سوی دیگر اختیارات شوراینگهبان از ابهام خارج نشد؟
میرتاجالدینی: آقای صادقی گفتند که در اصل 115 قانون اساسی شرایط و صفات نامزدهای ریاست جمهوری بیان شده است و نوعی قانون «حصری» را بیان کردند، این مطلبی است که ما در نظر شوراینگهبان خواهیم دید که در واقع یک تفسیر حقوقی است. در اصل 115 قانون اساسی که رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر است، انتخاب گردد، این چند موردی که اینجا گفته است: ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوا، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور، شرایط را بیان کرده است، حال سوال اینجاست اگر ما شرطی خارج از اینها اضافه کنیم با قانون اساسی سازگاری دارد یا خیر؟ به نظرم باید منتظر باشیم تا شوراینگهبان نظر دهد و نهایتا طبق اصول قانون اساسی، تفسیر قانون اساسی با شوراینگهبان است که آیا موافق است یا مخالف. اگر شرطی را اضافه کرده باشیم این مخالف این اصل خواهد بود اما اگر این صفات موجود را تفسیر کنیم یا به عبارتی دیگر شاخص و مولفه ی تشخیص برای آن تعریف کنیم دیگر شرط جدیدی اضافه نکردیم.
میرتاجالدینی: شرط سنی و تحصیلی را شوراینگهبان رد میکند
محمود صادقی: شرط سنی را می توانیم بگذاریم؟
میرتاجالدینی: علاوه بر اینکه شرط سنی گذاشته نشده شرط تحصیلی هم گذاشته نشده است و ما نمی توانیم بگوییم کاندیدای ریاست جمهوری حتما باید دکترا داشته باشد، این را شوراینگهبان رد می کند اما در مورد سن منتظر هستیم که ببینیم شوراینگهبان چه نظری خواهد داد. ابهام دارد و من به صراحت رد نمیکنم که مخالف این اصل نیست (یعنی احتمال دارد که مخالفت وجود داشته باشد) مگر اینکه شوراینگهبان یک تفسیری از باب توانایی و مدیریت ارائه کند که برای این باید منتظر نظر شوراینگهبان باشیم.
ما اگر در اینجا شرط جدیدی اضافه کنیم مخالف این اصل میشویم اما زمانی که مجلس به موضوع وارد شده است خواسته تا این شرایط را مقداری تبیین کند مثلا در مورد تابع ایران بودن گفته است که حتی نباید اقامت دائمی در کشورهای خارجی، گرینکارت و یا تابعیت مضاعف داشته باشد. بعضی از مواردی که در این طرح آمده است تبیین این شرایط ریاست جمهوری است از جمله در خصوص مدیر و مدبر بودن یا در تعریف رجل سیاسی مذهبی. در تعریف رجل سیاسی مذهبی و مدیر و مدبر بودن اگر بعضی از ویژگیها یا مولفهها و شاخصهایی که در این تعریفها آمده مثل تعریف خود قانون اساسی کلی است اما بعضی مصداقی است یعنی اگر مجموع اینها را کنار هم قرار دهیم به یک بیان روشن دست پیدا خواهیم کرد. مثلا مدیریت را در سطح مدیریت کلان با مصادیق تعریف کردند، برای مثال گفته شد سوابقی در مَناصب سیاسی داشته باشد (در یکی از 3 قوه یا در دولت در حد وزیر یا معاون وزیر، در مجلس نماینده و یا در قوه قضاییه رئیس قوه یا معاون باشد) یعنی تعریف به مصداق است و خواسته مدیریت را نشان دهد و کسی که در این سطح مدیریت داشته باشد میتواند برای ریاست جمهوری نامزد شود. باز سوال مطرح میشود که میخواهم از آقای صادقی بپرسم آیا ما در اینجا یک شاخص و مدل و الگو برای تشخیص صلاحیتهای قانون اساسی توسط شوراینگهبان داشته باشیم بهتر است یا نداشته باشیم؟ و یا تماما این را مثل گذشته به اختیار شوراینگهبان واگذار کنیم؟
صادقی: انتخابات دو درجه شده، اول شورای نگهبان بعد مردم / میرتاجالدینی: کسی عصاره شورای نگهبان نمی شود
محمود صادقی: نگاهی که بر این قانون حاکم است اساسا با جایگاه انتخابات و انتخاب مردم تناسب ندارد، یعنی ما یک انتخابات دو درجهای تعریف کردهایم، یک درجه شوراینگهبان انتخاب می کند و در درجه دوم، مردم. من در نطقم در دوران نمایندگی گفتم «ما عصاره فضائل ملت هستیم؟» و خودم جواب دادم که «عصاره فضائل شوراینگهبان هستیم».
میرتاجالدینی: عصاره فضائل ملت بودن به معنای انتخاب نیست، یعنی شوراینگهبان که انتخاب میکند، کسی عصاره شوراینگهبان نمیشود و مردم هم که انتخاب می کنند عصاره مردم نمیشود.
محمود صادقی: البته آنچه من گفتم به بیان طنز است.
میرتاجالدینی: این بیان توصیفی است یعنی مجلس باید عصاره فضائل ملت باشد، وقتی انتخاب شد سعی کند آن فضائل را در خودش ایجاد کند.
صادقی: این طرح صدای کیهان را هم درآورد / میرتاجالدینی: ما هم مخالفیم
محمود صادقی: ریشه کلمه انتخاب،نخبه و عصاره است و که عصاره را مردم انتخاب میکنند به قول امام « مردم ولی نعمت ما هستند» ولی الان ما عدهای دیگر را هم ولی نعمت کردهایم به طوری که حتی صدای آقای شریعتمداری در کیهان را هم درآمد مثلا در جایی از این طرح گفته شد کاندیداها باید 5 مشاور معرفی کنند و برنامههایشان را یکییکی در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی و... به شوراینگهبان بدهند.
میرتاجالدینی: البته ما با اینها مخالفت کردیم و به کمیسیون برگشت.
صادقی: ما قیم مردم نیستیم
محمود صادقی: یعنی شوراینگهبان در جایگاه حزب قرار داده شده است. آقای شریعتمداری گفته بود که بعدا با این کارتان مسؤلیت صلاحیت رؤسای جمهور را شما به عهده شوراینگهبان قرار دادید و فردا اگر اتفاقی بیفتد میگویند شوراینگهبان که مشاورههایشان را دیده بود و برنامههایشان را بررسی کرده بود، او باید پاسخگو باشد؛ در واقع نگاه این است که چون مثلا قبلا اشتباه شده است و بنیصدر یا احمدینژاد و... انتخاب شدند، ما باید از قبل خودمان را پالایش کنیم که مردم گمراه نشوند در حالی که مرحوم مطهری میگوید حتی اگر صد بار هم مردم اشتباه کردند اجازه دهید اشتباه کنند تا رشد کنند، ما که قیم مردم نیستیم؛ قانون نظارت را برعهده شوراینگهبان گذاشته است، حال این همه دم و دستگاهی که برای نظارت در سطح کشور درست کردند که خلاف قانون است و بودجههای آن هم خلاف قانون و غیر شفاف است یا آدمهایی را گذاشتهاند که فساد میکنند (که البته من بخشی از این موضوع را پیگیری کردم و همین پیگیری هزینههایی را هم برای من داشت) نباید به آن دامن بزنیم بلکه باید نقش احزاب را تقویت کنیم و حتی رقابتهای درون حزبی داشته باشیم تا پالایش شوند و با
برنامه و دیدگاه خود را به مردم عرضه کنند اینگونه است که مردم رشد میکنند نه آنکه کسی به آنها بگوید حق دارید تنها از این 2 نفر یکی را انتخاب کنید.
میرتاجالدینی: دموکراسی ما با دموکراسی آمریکایی فرق دارد
میرتاجالدینی: شما با این توصیفی که کردید معتقدید نباید معیار و ملاکی برای کاندیدا شدن ریاست جمهوری باشد؟ یعنی هر کسی باید بتواند کاندیدا شود که در قانون اساسی وجود دارد؟ دموکراسی ما با دموکراسی لیبرالیستی امریکا یا جای دیگر فرق میکند در آنجا فردی مثل ترامپ هم میتواند کاندیدای ریاست جمهوری شود که در دو هفته آخر جامعه نمیتوانست او را تحمل کند و میخواستند استیضاحش کنند؛ دلیل این موضوع این است که آنها در ابتدا شرایطی ندارند و آزادی مطلق است.
محمود صادقی: آنها هم شرایط عینی دارند.
میرتاجالدینی: اما در کشور ما یک دموکراسی اسلامی حاکم است و جامعه مسلمین باید یک شرایطی داشته باشد از جمله اینکه پارسا باشد، تقوا داشته باشد، مستبد نباشد ولی اگر جایی نباشد که اینها را احراز کند همان نابسامانی پیش میآید. اینکه شوراینگهبان اینها را احراز می کند به معنای انتخاب نیست.
صادقی: محدود کردن اختیارات شورای نگهبان خوب است اما...
محمود صادقی: در مورد سوالی که فرمودید: کدام بهتر است آیا اختیارات شوراینگهبان تعریف شود یا نشود، من میخواهم بگویم شما فکر میکنید اختیارات شوراینگهبان را محدود کردید؟ فکر میکنید شوراینگهبان پسفردا خودش را مقید به قانون میداند؟به هیچ وجه اینطور نیست یعنی حتما در مواردی که قید ایجاد شده برای شوراینگهبان، حتما ایراد میگیرد. اینکه ما بیاییم و شرایط ضابطهمند کنیم و اختیارات شوراینگهبان را محدود کنیم کار خوبی بود اما درحقیقت این طرح، لباس قانونی بودن بر عملکرد سلیقهای شوراینگهبان، میپوشاند. این قانون به هیچ وجه مکانیزم محدود کننده پیشبینی نکرده است اولا بر ابهامات افزوده است مثلا برای معیار رجل مذهبی میگوید «بهرهمندی از اطلاعات لازم در حوزه اعتقادات و اصول دین و مذهب تشیع در حد اثبات حقانیت دین اسلام و مذهب شیعه جعفری اثنی عشری یعنی با این ملاک ما میفهمیم که شخصی مذهبی است یا خیر و این ملاک مذهبی بودن است.»
میرتاجالدینی: اینها براساس معیارهای دینی است. وقتی رجل مذهبی سیاسی می گوییم به این معنا نیست که اهل نماز جماعت باشد و در محله خودش مذهبی شناخته شده باشد، مذهبی در سطح مدیریتهای کلان یعنی از دین یک اطلاعاتی داشته باشد و اهل شناخت باشد.
میرتاجالدینی: مجلس در حد ورود به رجل سیاسی بودن زنان نیست
** آقای میرتاجالدینی شما میگویید در قانون انتخابات ضوابط و چهارچوبی را تعیین کردید اما از طرف دیگر میبینیم با وجود آنکه در هر دوره صحبت از مجاز بودن یا نبودن کاندیداتوری زنان در انتخابات میشود اما هیچ اشارهای به این موضوع نمیشود.
میرتاجالدینی: این موضوع اختلافی بوده و از همان ابتدا که اعضای خبرگان، قانون اساسی را مینوشتند در این مورد اختلاف داشتند که آیا مرد بودن جزء شرط رئیس جمهور بودن باشد یا خیر، چون اختلاف نظر بود خبرگان قانون اساسی این را مبهم نوشتند و از رجال سیاسی- مذهبی استفاده کردند که اگر یک زمانی شوراینگهبان تفسیر کرد که زن هم میتواند کاندیدای ریاست جمهور شود با این اصل قانون اساسی سازگار باشد و چون این مورد، مورد اختلافی بود و خبرگان قانون اساسی نتوانستند این را روشن بنویسند، مجلس در این حد نیست که وارد شود.
صادقی: زرنگی کدخدایی است که میگوید زنان را به دلیل جنسیت ردصلاحیت نکردیم
**دقیقا حرف آقای کدخدایی این بود که وظیفه مجلس است که این را در قانون بیاورد و ما بر اساس آن نظر دهیم.
میرتاجالدینی: این بحث را نیاورند.
محمود صادقی: آقای کدخدایی گفته بود که ما هیچ کاندیدایی را به دلیل زن بودن تا الان رد نکردیم که این هم نوعی زرنگی است.
میرتاجالدینی: این بحث از اول ابهام داشت.
محمود صادقی: این از ضعفهای قانون اساسی است منتها روی کلمه رجال کار شده است و زبانشناسان روی آن کار کردند و به این نتیجه رسیدند که در عرف، «رجال» یعنی آدمهای شاخص و برجسته و جنسیت درآن لحاظ نشده است کما اینکه در بعضی از آیات قرآن هم کلمه رجال بکار رفته اما به معنای جنسیت نیست پس از نظر زبان شناسی هم تحقیقات نشان داده که در کلمه رجال جنسیت وجود ندارد. آقای کدخدایی هم هیچ گاه این را نفی نمیکند.
میرتاجالدینی: شوراینگهبان هم در این خصوص به صراحت چیزی نگفته است و هنوز این را تفسیر نکرده است.
محمود صادقی: البته در این میان بحث رایآوری زنان هم مطرح است اینکه آیا اگر یک زن کاندیدا شود، رای می آورد یا نمی آورد، چون در دموکراسیهایی مثل امریکا هنوز رئیس جمهور زن نداشتیم.
**آن بحث انتخاب مردم است و حق قضاوت کردن درباره انتخاب آنها نداریم؛ اما الان داریم درمورد قانون صحبت می کنیم.
محمود صادقی: جامعه باید ارتقایی پیدا کند تا بتواند دیدگاه مثبتی نسبت به زنان داشته باشد.
میرتاجالدینی: چون اینجا بحث مدیریتهای کلان است.
محمود صادقی: در مذاکرات مجلس خبرگان هم بحث شده است منتهی مثل خیلی از جاهای دیگر قانون اساسی ما از یک ویژگی ابهام کلامی خیلی استفاده کرده است.
میرتاجالدینی: تفسیر را به عهده آیندگان گذاشته است.
محمود صادقی: یعنی هرجایی که اختلاف نظر پیدا میکردند یک چیزی مبهمی نوشتند..
میرتاجالدینی: اینطور نیست. بالاخره در اصول قانون اساسی محکمات و متشابهات است.
محمود صادقی: اگر شما به مذاکرات مراجعه کنید، اغلب در جاهایی است که اختلاف نظرها به نتیجه نمیرسد و آن را مبهم کردند.
میرتاجالدینی: بله. یعنی آنجایی که نظرات مختلف است آن را به تفسیر آیندگان و شرایط و اقتضائات آینده میگذارند و این خودش به نوعی نگاه آینده نگرانه است.
**پس می توانیم بگوییم از زیر بار تعریف کلمه رجل شانه خالی کردهاند، حتی در مجلس و...
میرتاجالدینی: مجلس نمی تواند تفسیر کند.
محمود صادقی: تفسیر هم در بستر زمان میتواند متکامل شود.
میرتاجالدینی: قرار دادن زنان در زمره مصادیق «رجل سیاسی» وظیفه مجلس نیست
میرتاجالدینی: چون تفسیر قانون اساسی با مجلس نیست، اگر می گفت زن و مرد در واقع این اصل را تفسیر کرده بود.
محمود صادقی: بقیه را که تفسیر کرده است.
میرتاجالدینی: برای آنها شاخص تعریف کرده است اما رجال مذهبی که از اول گفتگو روی آن شده بود که آیا زنان هم میتوانند مشمول این حکم باشند، چون این بحث از گذشته بوده و شوراینگهبان هنوز نظرش را نگفته، اگر مجلس میگفت که زنان هم می توانند ثبت نام کنند در واقع تفسیر کرده بود و اینکاری است که شوراینگهبان باید انجام دهد.
میرتاجالدینی: مگر محسن رضایی و قالیباف نظامی نبودند و تایید صلاحیت شدند؟
*آقای میرتاجالدینی یکی از بحثهایی که خیلی موضوعیت پیدا کرد و خیلی هم بحث برانگیز شد، بحث حضور نظامیها بود اینکه فرماندهان نظامی جزء رجل سیاسی محسوب شدند و ما بیانات امام (ره) را داشتیم که فرمودند: نظامیها وارد سیاست نشوند. الان ما شاهد هستیم که تفسیرها از این فرموده تغییر کرده است و میگویند اشکالی ندارد که نظامیها هم بیایند، تفسیر و توجیه شما چیست؟
میرتاجالدینی: اینجا خلط مبحث شده است، آنچه را که امام (ره) گفته بود که نظامیها وارد سیاست نشوند اولا امام نفرموده بود که سیاسی نباشند و نفرموده بود که وارد سیاست هم نشوند بلکه گفته بود وارد گروههای سیاسی نشوند وگرنه یک فرد نظامی چه در سپاه و چه در ارتش اگر فهم و بصیرت سیاسی نداشته باشد نمیتواند از انقلاب دفاع کند اما اینکه از یک گروه چپ یا راست حمایت کند و یک گرایش خاص در جامعه داشته باشد این را منع کرده بودند. مطلب دوم این بود که امام فرموده بود زمانی که اینها در لباس نظامی هستند و هنوز بازنشست نشدند نمیتوانند وارد سیاست شوند یعنی نباید دو کار را همزمان انجام دهند و ما در این طرح چیزی که درمورد فرماندهان عالی نظامی گفتهایم، چیز جدیدی نیاوردهایم. مگر آقای محسن رضایی چندین دوره کاندیدای ریاست جمهوری نشد و شوراینگهبان او را تایید کرد؟ آیا فرمانده نظامی نبوده است؟ مگر آقای قالیباف چند دوره کاندیدا بوده فرمانده نیروی انتظامی یا سپاه نبوده است؟ یا آقای لاریجانی یک زمانی سپاهی بوده است و همینطور آقای شمخانی در گذشته در سپاه بوده است.
بنابراین آنچه که اینجا آمده است نظامی بودن درگذشته بود که مانع کاندیدا شدن آن نیست و این نظامی بودن در گذشته درسطح کلان فرمانده عالی نیروهای نظامی یک نشانه است که او سابقه مدیریت دارد. در گذشته هم زمانی که می خواستند یک استانی که مشکل داشته را مدیریت کنند فردی که سابقه مدیریت ارتش یا سپاه داشته را میآوردند یعنی این یک نشانه بر مدیریت آن است، لذا این تعریف از این جهت است نه اینکه مجلس گرایشی به نظامیها دارد.
**وقتی بحث رئیس جمهور نظامی مطرح می شود و به دنبال آن مجلس چنین قانونی را تصویب میکند شائبه نظامیگری هم مطرح میشود.
میرتاجالدینی: رئیس جمهور نظامی چیز جدیدی نیست و در گذشته هم تعدادی از اینها کاندیدا شدند، رئیس جمهور نظامی یعنی تا دیروز فرمانده بوده و الان کاندیدا شده است تا رئیس جمهور شود.
میرتاجالدینی: فرماندهان نظامی برای کاندیداتوری نیاز به استعفا ندارند / صادقی: نباید محدودیت داشته باشیم
*بر اساس تعریف شما، فرمانده نظامی می تواند بعد از انتخابات به فعالیتهای نظامی خود برگردد؟
میرتاجالدینی: در این مورد برای بحث ریاست جمهوری شرط استعفا نیست از این جهت که فرمانده سپاه یا دستههای نظامی در گذشته بوده این منعی بر شرکت ایشان به عنوان نامزد ریاست جمهوری نیست.
*یعنی لازم نیست استعفا دهد؟
میرتاجالدینی: بله. هیچ کس لازم نیست استعفا دهد مگر کسی که میخواهد مستقیم انتخابات را اجرا کند و این قانون است (نماینده نیاز نیست از مجلس استعفا دهد یا وزیر از وزارت استعفا دهد و...).
محمود صادقی: ما در قوانین انتخاباتی مجلس این محدودیت را داریم. ماده 29 یا 28 آن پستهایی که باید استعفا دهند از جمله شاغلین در نیروهای مسلح و وزارت اطلاعات جزء آن مشاغلی هستند که باید استعفا دهند. اما در ریاست جمهوری در قانون فعلی چنین محدودیتی برای نظامیان نگذاشته است. البته در قوانین خاص نیروهای مسلح کسانی که در آنجا مشغول هستند نمیتوانند وارد این سمتها شوند. من با نگاه قانون اساسی میگویم، ما نباید محدودیت داشته باشیم چون برخلاف اصل 115 میشود و شرط گذاشتن برخلاف روح قانون اساسی است.
میرتاجالدینی: یعنی اگر بگوییم نظامی نباشد یک شرط سلبی است و خلاف قانون اساسی است.
محمود صادقی: بله. نکته ای که وجود دارد سیاستهای کلی انتخابات است. در بند 16 می گوید ممنوعیت ورود نیروهای مسلح، قوای سهگانه اعم از وزارت خانه و دستگاهها تابعه، دستگاه اطلاعات امنیتی، سازمانها و نهادها و شرکتهای دولتی وعمومی در دستهبندیهای سیاسی و جناحی انتخاباتی و جانبداری از داوطلبان. یعنی این را در سیاستهای کلی آورده و انتظار میرفت که دوستان در طرح به این توجه میکردند.
میرتاجالدینی: چون آنجا آمده بود و مجلس دیگر ورود پیدا نکرد.
صادقی: آیت الله یزدی نباید از احمدی نژاد طرفداری می کرد / میرتاجالدینی: از جایگاه عضو شورای نگهبان نبود
محمود صادقی: این سیاست کلی است و قانون نیست و باید تبدیل به قانون شود مثلا در بند15 می گوید پاسداری ازآزادی و سلامت انتخابات و حق انتخابات آزادانه افراد و روی بحث آزادی خیلی تکیه دارد و رعایت کامل بی طرفی از سوی مجریان و ناظران؛ ما می دانیم در انتخابات دوره آقای احمدی نژاد، آقای جنتی و آقای یزدی بیانیه داند و از آقای احمدی نژاد طرفداری کردند در حالی که آنها ناظر بودند و آقای الهام به مصلی رفت و به نفع آقای احمدی نژاد سخنرانی کرد.
میرتاجالدینی: شما بین شخصیت حقیقی و حقوقی افراد تفاوت قائل هستید یا خیر؟ من به عنوان نماینده مجلس یک حیثیتی دارم و به عنوان فرد میرتاجالدینی یک حیثیت. آیت الله یزدی به عنوان عضو شوراینگهبان یک حیثیت و جایگاه داشت.
محمود صادقی: این توجیه است.
صادقی: آیتالله یزدی مشمول 6 ماه حبس بود / میرتاجالدینی: خیر
میرتاجالدینی: خیر اینگونه نیست. ایشان به عنوان رئیس جامعه مدرسین یک جایگاه دارد. آن زمان که ایشان به شوراینگهبان آمد نمیتوانست بیانیه جامعه مدرسین را بدهد، بیانیه جامعه مدرسین را به عنوان رئیس جامعه مدرسین امضاء میکند و این دو حیثیت...
محمود صادقی: اگر من باشم میگویم که ایشان باید 6 ماه حبس میشد.
میرتاجالدینی: خیر. فرض کنید دوره رئیس جمهور تمام شده است و از کاندیدای دیگری میتواند حمایت کند (به عنوان شخصیت فردی خودش).
محمود صادقی: براساس بند 15 سیاستهای کلی انتخابات ناظرین حق جانبداری از یک کاندیدا را ندارد و مجازات مرتکبین جرائم از شش ماه تا دو سال حبس یا جزای نقدی و انفصال از خدمات دولتی از شش ماه تا دو سال و دوازده سال محرومیت از عضویت در هیئتهای اجرایی و نظارت و شعب اخذ رأی میباشد.
میرتاجالدینی: اگر در مقام اعمال آن وظایف قانونی خودش طرفداری کند (در احراز صلاحیت، در نظارت و...) این خلاف است اما فارغ از آن نظر شخصی خودش را می گوید.
محمود صادقی: بند 8 سیاستهای کلی انتخابات میگوید که ترویج هنجارهای انتخاباتی، ارتقا سطح و شناخت و آگاهی و اموزش عمومی در ترویج هنجارهای انتخاباتی. هنجارهای انتخاباتی یعنی عرفها و نُرمهای انتخاباتی. نُرم انتخابات در دنیا این است که مجری و ناظر باید کاملا بیطرف باشند و اصلا نباید اهل کار سیاسی باشند.
میرتاجالدینی: هنجارهای انتخاباتی در اینجا یعنی ما اخلاق اسلامی در انتخابات داشته باشیم و شخص دیگری را تخریب نکنیم، تهمت نزنیم، افترا نبندیم...
صادقی: سردار سلیمانی سال 76 گفت حقی ندارید علیه خاتمی تبلیغ کنید /میرتاجالدینی: سردار وارد جرگه چپ و راست نمی شد.
محمود صادقی: میگویند خود متولی باید حرمت امامزاده را نگه دارد.وقتی یک مقام ناظر بیانیه میدهد و از یک کاندیدا جانبداری میکند، ازآن کاندیدا دیگر چه انتظاری است؟ دربحث نظامیان نکتهای که وجود دارد این است که یک فرد نظامی طبق قانون خودشان نباید شاغل باشد و در زمانی که شاغل باشد نمیتواند به انتخابات وارد شود. در دنیا هم همینطور است خیلی از نظامیان ایثارگری برای کشور کردند و جزء افتخارات مردم هستند مثل سردار سلیمانی. اگر سردار سلیمانی از فرماندهی استعفا می داد مردم خیلی از او استقبال می کردند منتها نکتهای که خطر دارد این است که او بیاید و از جایگاه خودش برای تبلیغات خودش استفاده کند و از امکاناتی که دارد سوء استفاده کند که اینجا هم برخلاف بند 8 میشود یعنی اگر آن آدم از جایگاه خودش بیاید و بسیج و سپاه و همه برای او بسیج شوند؛ بد نیست این را هم بگویم که اتفاقا سردار سلیمانی سال 76 دردوره آقای خاتمی گفته است که شما حق ندارید علیه خاتمی تبلیغ کنید.بنابراین سیاسیون از این میترسند؛ درواقع یک آدم نظامی یک آدم عادی نیست که شما بگویید یک فرمانده جزء است.
میرتاجالدینی: پس اینکه شما قبول کردید اینکه سابقه نظامی دارد و در سطح فرمانده خدماتی کرده است فینفسه اشکال ندارد.
محمود صادقی: بله؛ ولی عرف جامعه ما این است که یک فردی که فرمانده نظامی بوده ( نمیخواهم اسم ببرم) اما شما ببینید چقدر در مظان قرار دارند که از امکانات در جهت منافع شخصی استفاده کردهاند.
میرتاجالدینی: این یک شرایط دیگر است.
محمود صادقی: آیا فکر میکنید این فرد از امکانات استفاده نمیکند؟ ما تجربه این را داشتهایم چه در انتخابات پارلمان و چه در انتخابات ریاست جمهوری که پادگانها و سربازها و... بسیج شدهاند.
میرتاجالدینی: قوانین دیگر مانع آن شده است یعنی هرگونه سوءاستفاده از پست و ...
محمود صادقی: اجرا نمیشود.
میرتاجالدینی: ما فعلا بحث اجرا را نداریم و بحث طرح و قانون را داریم،درجای دیگر جلوی سوءاستفاده اینها گرفته میشود،چه نظامی باشد و چه غیرنظامی،نباید از جایگاه خودش سوءاستفاده کند، اما دراین جهت توافق داشتیم که کسی که سابقه فرماندهی نظامی و انتظامی دارد این منعی برای حضورش نیست بلکه آن هم یک نشانه است که او میتواند مدیر باشد، احراز همه شرایط با شوراینگهبان است، چون این یک شرط است و شرطهای دیگری هم وجود دارد.
محمود صادقی: به هر حال آن چیزی که جای نگرانی دارد همین سوابقی است که در ادوار مختلف اتفاق افتاده است که نیروهای نظامی را به کار میگیرند، پادگانها، سربازها، امکانات، تدارکات و... را ما به چشم خود دیدهایم که با آن برخورد هم نمیشود، البته در یک موارد محدودی در سپاه برخورد شده است ولی برخورد جدی نمیشود و پشت این آدم قرار میگیرند، حتی در مورد کاندیدای غیرنظامی هم این کار را می کنند و آن کسی که سفارش شده است از این امکانات استفاده میکند و این رقابت را بهم میزند و رقابت سالم تبدیل به رقابتی نابرابر میشود.
میرتاجالدینی: اگر این را ملاک بگیریم باید بگوییم کسی که برای دور دوم میخواهد رئیسجمهور شود، او هم کل وزرا و کل استانداران و بخشداران و... را به کار میگیرد و بسیج میکند.
محمود صادقی: آنها هم باید مراقب باشند، الان همین قانون که ریاست جمهوری بیش از دو دوره متوالی ممنوع شده برای این است که نتواند شرایط را به نفع خود تثبیت کند.
میرتاجالدینی: قانون باید جلوی این سوءاستفادهها را بگیرد. چون از سردار شهید سلیمانی نام برده شد، شما گفتید که در دوره آقای خاتمی مطلبی را بیان کرده است، سردار سلیمانی یک ویژگی داشت که آن سلم محض و تبعیت خالصانهاش در همه دورهها از ولایت بود، ایشان وارد جرگههای سیاسی چپ و راست و.. نمیشد و شاخص اصلیاش، رهنمودهای مقام معظم رهبری بود و همه کارهای خودش را چه در حوزه مدیریت کلان بین المللی و چه در مسائل سیاسی، و دو الی سه عبارتهایی دارد که من اخیرا آنها را مرور کردهام، یکی میگوید «توفیق هر انسان در این عصر همراهی با انقلاب اسلامی است» یعنی کسی که مخالف انقلاب اسلامی باشد عاقبت به خیر نمی شود، دوم تبعیت از ولایت و رهبری را بیان می کند.
محمود صادقی: یعنی از باب همان تبعیت از امام و رهبری که نظامیان را در دسته بندیهای سیاسی منع می کند، در سال 76 گفته بود که شما حق ندارید علیه کسی تبلیغات کنید و این از همان باب بوده است.
*یکی از ابهامات این طرح و البته انتقاداتی که به آن وارد میشود درباره محدود کردن انتخاب مردم و البته افزایش اختیارات شورای نگهبان است آیا این موضوع را میپذیرید؟
میرتاجالدینی: واقعیت آن است که این طرح ثبتنام در انتخابات را سروسامان داده است و تلاش کرده تا میدان برای حضور نخبگان باز شود. برخلاف نکتهای که آقای صادقی در مورد دانشگاهیان گفت، این دقیقا پیشنهاد من در مجلس بود که من برای همان توسعه حضور نخبگان مطرح کردم. من دیدم در طرح اولیه فقط کسانی که در مناصب سیاسی سه قوه بودند فقط آنها می توانستند برای انتخابات نامزد شوند و من گفتم که این محدود می کند..
ما پیشنهاد دادیم و میدان مقداری بازتر شد، چون خیلی از نخبگان ما در دانشگاهها هستند، ما نخبگان سیاسی، اقتصادی و حتی مدیریتی داریم و میدان برای آنها تا کنون باز نشده تا بیایند و نماینده مجلس یا وزیر یا معاون وزیر شوند، آنها ممکن است استعدادهایی داشته باشند که اگر فضا و میدان برایشان باز شود میتوانند این را عرضه کنند، برای همین ما دو ملاک استاد تمام، یا دانشیاری با 10 سال سابقه تدریس را ملاک قرار دادیم.
*منظور من از بحث محدود کردن انتخاب این بود که مثلا شما در بحث مدیر و مدبر بودن گفتید برنامههای داوطلبین باید به تایید شوراینگهبان برسد.
میرتاجالدینی: اگر شوراینگهبان تایید کند باید طبق آن عمل کند. ما در مملکت برنامه 5 ساله داریم، لایحه بودجه 1 ساله داریم و... منظور ما این بود که برنامههایش را به شوراینگهبان عرضه کند تا شوراینگهبان بر اساس آن بداند که با برنامه آمده است.
محمود صادقی: یک نکته جالب داریم که میگوید 3 ماه بعد از شروع ثبت نام برنامه را ارائه بدهد درست است؟ مگر این علم غیب دارد که چه کسی می خواهد رئیس جمهور شود یعنی هنوز ثبت نام شروع نشده میگوید که آنها باید برنامههایشان را بیاورند.
میرتاجالدینی: معمولا از 6 ماه قبل افراد کم کم خود را آماده میکنند. این طرح مقداری این را فراهم کرد و از 3 ماه قبل شوراینگهبان از افراد مطرح دعوت می کند که بیایند ..
میرتاجالدینی: اگر کاندیدا در برنامههایش شعار نشدنی داده باشد شرط «مدیر و مدبربودن» را ندارد
**این برنامهها، دایره رد صلاحیت را برای شوراینگهبان باز نمیکند؟ یعنی اینکه بتواند بر اساس برنامه ردصلاحیت کند.
میرتاجالدینی: نگفته است که اگر برنامه نداشته باشد، رد میشود بلکه باعث ضابطهمندی میشود یعنی احراز شرایط را که یکی از آنها «مدیر و مدبر بودن» است مشخص میکند. اگر او در برنامههایش چیزی را بنویسد که شدنی نباشد معلوم است در آن حدی نیست که بتواند مملکت را اداره کند.
**همین را میخواهم از شما بپرسم یعنی شوراینگهبان بر اساس محتوای برنامه میتواند ردصلاحیت کند؟
میرتاجالدینی: خیر. بر اساس محتوای برنامه رد نمیکند. بر اساس محتوای برنامه شناخت پیدا میکند که این اهل این میدان هست یا خیر، میتواند مملکت را اداره کند یا خیر که این باعث یک شناخت میشود. زمانی که صحبتهای دکتر روحانی را برای بار اول که کاندیدا شده بود شنیدم، او میگفت که صد روزه میتوانیم درهای اقتصادی را برای کشور اینطور کنیم و موارد دیگر،من همان زمان گفتم مثل اینکه ایشان در مملکت نبوده است، مشکلات مملکت در آن حدی است که اگر کسی آشنا به مشکلات مملکت باشد اینطور حرف نمیزند.
محمود صادقی: یک عرف در دنیا است که میگوید صد روز اول گزارش میدهند و نمیگوید که کاری را ارائه میدهند. آقای روحانی گفت در صد روز اول گزارش میدهم که چه کارهایی کردهام...
میرتاجالدینی: چندین صد روز گذشته است و هنوز در آخرین صد روز ما منتظر هستیم مشکلات اقتصادی حل شود.
محمود صادقی: این یک اصطلاح در دنیا است و بایدن هم گفته است.
میرتاجالدینی: قدرت انتخاب مردم را محدود نکردهایم / صادقی: نباید مته به خشخاش گذاشت
*بحث سر انتخاب مردم است. این قانون انتخابات قدرت انتخاب مردم را محدود کرده یا خیر؟
میرتاجالدینی: خیر. محدود نکرده است. این برای ثبتنام است چون نامزدهای ریاست جمهوری باید از میان نخبگان انتخاب شوند اگر ما منعی برای حضور نخبگان ایجاد میکردیم محدودیت حاصل میشد. اما آن چیزی که مجلس آورده است نسبت به کسانی که گمان شرایط را دارند یعنی احتمال میدهد که بتواند این شرایط را داشته باشند، میدان برای آنها باز شده است که بیایند و ثبت نام کنند. احراز این شرایط که آیا این شرایط را دارند یا خیر طبق قانون اساسی با شوراینگهبان است که همه این مجموعهها را می بیند و نهایتا تصمیم می گیرد که از میان 10 الی 30 نفر انتخاب میکند چند نفر این شرایط را دارند و معرفی میکند.
صادقی: ادبیات سیاسی وارد اصلاح قانون شده است / میرتاجالدینی: میخواهیم انقلاب به دست نامردان نیفتد
محمود صادقی: در خیلی از بندها یک تعابیری وجود دارد که این تعابیر جهتگیری سیاسی دارد یعنی این قانون با جهتگیری سیاسی خاصی نوشته شدهاست و حقوقی نیست از جمله بند 3 در مورد رجل سیاسی که میگوید «داشتن مواضع روشن وعملکرد شفاف درباره جریانهای غربگرا و واگرا و طرفداران نظام سلطه در کشور و تهدیدات و فتنههای بعد از انقلاب اسلامی» تمامی این تعابیر ادبیات یک جناح سیاسی و ضد یک جناح دیگر است. یعنی با اینگونه تعابیر بار جناحی به این قانون داده شده است.
میرتاجالدینی: یعنی از جایی که ما در گذشته گزیده شدیم دراین طرح خواسته شده که آن منافذ را ببندد و امام هم فرموده بود «من باشم یا نباشم، نگذارید انقلاب به دست نامردان بیفتد» در مقام قانون هم گفته اند، بالاخره شما تاریخ مشروطه را به خوبی میدانید، چرا بعد از مشروطه آن همه زحمات ملت، ورق به سرعت عوض شد و مشروطه به دست افرادی افتاد که ضد مشروطه بودند؟
محمود صادقی: چون دیکتاتوری شد و نگذاشتند مردم در سرنوشت خودشان شرکت کنند.
میرتاجالدینی: بحث این بود کسانی که ضد مشروطه بودند آمدند و نماینده مجلس شدند، شاهزادههای قاجار و نوادگان و... و همه کارها دوباره دست آنها افتاد. اینجا بعد از 40 سال از انقلاب میگوید افرادی بتوانند در این مسیر وارد شوند که انقلابی خالص هستند و نسبت به اصل نظام اسلامی و نسبت به انقلاب اسلامی مساله ای ندارند.
محمود صادقی: سیره امام این بود که در بند 9 اصل 110، که در مقدمه همین طرح هم به آن استناد شده است می گوید «یکی از اختیارات رهبر امضای حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم است» و بعد می گوید «صلاحیت داوطلبان ریاست جمهوری از جهت دارا بودن شرایطی که در این قانون وجود دارد، باید قبل از انتخابات به تایید شوراینگهبان و در دوره اول به تایید رهبری برسد» یعنی دوره اول مسؤلیت تایید صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری به عهده امام بود و سیره امام این بود که کمال آزادی را گذاشته است، کاندیداها خیلی آزادانه از طیفهای مختلف سیاسی میآمدند و خیلی «مته به خشخاش» نمی گذاشتند و فقط میخواستند که مردم رأی دهند و حتی بعد از جریاناتی که برای بنی صدر پیش آمد امام با اینکه با او برخوردی شود موافق نبود و می گفت اجازه دهید کسی را که مردم انتخاب کرده اند دورهاش طی شود.
میرتاجالدینی: ما درباره سیره امام نباید «نومنوا به بعض و یکفروا به بعض» باشیم، یعنی همه گفتار و رفتار امام در 10 سال دوران حکومتش را بپذیریم، یکی از آن سیره امام، منشور حوزه و دانشگاه بود که نوشتند و زمانی که امام مجموعهای از این خیانتها را از رجال سیاسی و افراد مختلف در 10 سال دیدند، نوشتند که فقیه باید سیاست را بشناسد و حتی سیاسیون را هم باید بشناسد. در کشور ما هم، رئیس جمهور بعد از رهبری است و رئیس جمهور باید مواضع روشنی داشته باشد. در این قانون هم ما اینها را آوردهایم که باید مواضعی روشن داشته باشد، فتنه را بشناسد، غربگراها را بشناسد..
محمود صادقی: این یعنی ادبیات و نگاه حزب ما.
میرتاجالدینی: مگر این خط امام نیست؟ مگر سیره امام فقط برای ماست ؟ برای شما هم هست. یعنی اگر الان سیره امام بود باز اجازه می داد که امثال بنی صدر کاندیدای ریاست جمهوری شوند؟ وقتی انقلاب پیش می رود و خیلی از خیانتها آشکار میشود مسیری که میرویم کاملتر و نابتر میشود.
صادقی: اصلاحیه مجلس، قدرت انتخاب مردم را محدود کرده است / میرتاجالدینی: فقط سروسامان دادیم
*به عنوان سوال آخر و جمعبندی بحث؛ آیا شما این طرح و احتمالا قانون را محدود کننده انتخاب مردم می دانید؟
محمود صادقی: مشخصا بله. خلاف قانون اساسی و خلاف مبانی نظام جمهوری اسلامی است.
میرتاجالدینی: همهاش؟
محمود صادقی: خیر، اما در اکثر موارد پاسخ مثبت است. این قانون مشارکت مردم را کاهش میدهد و شما در انتخابات اسفند 98 دیدید که پایینترین مشارکت در تاریخ انتخابات ثبت شد. تحلیل من این است که اینها میخواهند مشارکت مردم کمتر شود تا فقط طیف خودشان شرکت کند و حاکمیت یکدست شود یعنی این اصلاح قانون مقدمات یکدست کردن حاکمیت است.
میرتاجالدینی: نظر من این است که این قانون انتخابات را تا حدودی ضابطهمند کرد و آن را سامان داد و از اینکه مخالف قانون اساسی هست یا خیر ما اهل نظر نیستیم و شوراینگهبان باید نظر دهد. آنچه که نمی توانیم 100 درصد آن را بدست آوریم میتوانیم 80 تا 70 درصدش را بدست آوریم و این طرح یک قدمی در جهت سامان بخشی بود که در آینده زمانی که شوراینگهبان نظر داد میتواند کاملتر شود و امیدواریم که مشارکت مردم در انتخابات آتی تاثیرگذار و خوب باشد.
محمود صادقی: هرچه مردم گزینههای بیشتری در انتخابات داشته باشند حتما مشارکت بیشتری خواهند داشت و هر ساز و کاری که باعث مردود شدن گزینههای مردم شود طبیعتا باعث محدود شدن حضور مردم در صحنه انتخابات میشود.
منبع: خبرآنلاین
دیدگاه تان را بنویسید