کد خبر: 462446
|
۱۳۹۹/۱۱/۱۴ ۰۸:۰۹:۵۱
| |

ریشه‌های یک تبلیغ ضد‌ملی / چرا بازیگران برای مردم، مرجعیت تصمیم‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری را پیدا کرده‌اند؟

مردم برخی از کشورها در شرایط بحرانی و حاد، حتی حاضر نمی‌شوند اجناس خارجی را بخرند، تا از این طریق به اقتصاد ملی خود کمک کنند، چگونه می‌شود که  در ایران هنرپیشه‌های رسانه رسمی هر کدام، فرار سرمایه به کشورهای رقیب را تبلیغ می‌کنند!! و جالب است که این رفتار ضد ارزش نیز تلقی نمی‌شود. چرا؟ برای اینکه یک چیزی در این میان شکسته شده است.

ریشه‌های یک تبلیغ ضد‌ملی / چرا بازیگران برای مردم، مرجعیت تصمیم‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری را پیدا کرده‌اند؟
کد خبر: 462446
|
۱۳۹۹/۱۱/۱۴ ۰۸:۰۹:۵۱

اعتمادآنلاین| عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی در یادداشتی نوشت: ماجرای یکی از بازیگران تلویزیون که پیش‌خرید مسکن در دوبی را تبلیغ می‌کرد ولی در مقام بازیگری، بیشتر در نقش شهید و افرادی که معرف ارزش‌های رسمی حاضر می‌شد، ابعاد بزرگی پیدا کرد. هر چند او به سرعت عذرخواهی کرد ولی این رویداد وجود چند نکته مهم را برجسته کرد و نشان داد که توجه به آنها اهمیت بیشتری از اصل این ماجرا دارد.


1- ادعا شده که تاکنون 150 نفر چنین تبلیغی را انجام داده‌اند‌ که همه آنها چهره‌های هنری و ورزشی و به اصطلاح سلبریتی هستند. ظاهرا مشاوران سرمایه‌گذاری یا اقتصاددانان در این تبلیغات حضور چندانی ندارند، در حالی که تبلیغ برای سرمایه‌گذاری متفاوت از تبلیغ برای خرید کالای مصرفی است. مثل این است که برای گرفتن نسخه درمان، نزد سلبریتی یا رمال برویم! اینها می‌توانند بگویند که مثلا فلان شامپو را مصرف کنیم، ولی نمی‌توانند بگویند که مردم بروید در فلان‌جا سرمایه‌گذاری کنید!! تازه در مورد مصرف شامپو هم پول تبلیغ آن را می‌گیرند و شامپوی دیگری می‌خرند و مصرف می‌کنند!! به نظرم می‌توان آنان را به علت تبلیغ یک فرآیند غیر‌واقعی و شاید زیان‌بار و کلاهبرداری به پاسخگویی رسمی کشاند تا توضیح دهند که چرا به موضوعی وارد شده‌اند که صلاحیت حرفه‌ای ندارند.


2- عذرخواهی فرد مزبور حتما خوب است، ولی پرسش اساسی این است که چگونه او که بازیگر نقش‌های ارزش‌های رسمی است از ابتدا متوجه قبح چنین تبلیغی نبوده است؟ این افراد و اطرافیان و مشاوران آنان در چه فضایی تنفس می‌کنند که هیچ‌کس زشتی چنین اقدامی را به آنان متذکر نشده است؟ این فضای عمومی، همچنان وجود دارد و بدون حل آن مساله‌ای حل نمی‌شود.


3- واقعیت این است که مهم‌تر از اصل تبلیغات مذکور، گرایش موجود در خروج سرمایه از کشور است. آن هم کشوری که رشد اقتصادی منفی دارد و بیش از هر زمانی نیازمند سرمایه‌گذاری است. درحالی که به‌شدت نیازمند سرمایه‌گذاری خارجی است، سرمایه‌های داخلی آن به راحتی دراختیار شرکت‌های خارجی قرار می‌گیرند و در برخی از موارد هم سوخت شده‌اند، مثل آن دسته از سرمایه‌گذاری‌هایی که با بحران اقتصادی 2008 مواجه شدند. همان‌طور که آب به طور طبیعی در مسیر سرازیری حرکت می‌کند، سرمایه نیز به جایی می‌رود که امنیت و سود بیشتری داشته باشد. برای اصلاح اقتصاد کشور باید این دو مساله را حل کرد. امنیت سرمایه‌گذاری و سودآوری بیشتر از طریق کاهش هزینه‌ها و بهبود فضای کسب و کار و اتخاذ سیاست‌های علمی و منسجم اقتصادی.


4- اینها به کنار، چه شرایطی پیش آمده که 150 نفر از این افراد که هر کدام مخاطبانی دارند، به راحتی مردم را به یک وعده به نسبت واهی از طریق سرمایه‌گذاری آن هم در یک کشور دیگر دعوت و از این طریق مبلغی را دریافت می‌کنند؟ این واقعیت را نمی‌توان در پس این رفتار نادیده گرفت. چه اتفاقی رخ داده که این افراد برای مردم، مرجعیت تصمیم‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری را پیدا کرده‌اند؟ مردم برخی از کشورها در شرایط بحرانی و حاد، حتی حاضر نمی‌شوند اجناس خارجی را بخرند، تا از این طریق به اقتصاد ملی خود کمک کنند، چگونه می‌شود که در ایران هنرپیشه‌های رسانه رسمی هر کدام، فرار سرمایه به کشورهای رقیب را تبلیغ می‌کنند!! و جالب است که این رفتار ضد ارزش نیز تلقی نمی‌شود. چرا؟ برای اینکه یک چیزی در این میان شکسته شده است.

احساس تعلق به کشور و تعهد ملی دچار مشکل شده است. هنگامی که افراد نخبه و کارشناس و کارآفرین به حاشیه رانده شوند، به راحتی سلبریتی‌ها جایگزین آنان و همه فن‌حریف می‌شوند. در بازاریابی، در سیاست، در همه حوزه‌های فرهنگ و جامعه پیشتاز و یکه‌سوار می‌شوند! هنگامی که رسانه‌ رسمی بی‌اعتبار و فاقد اثرگذاری مطلوب می‌شود، بخش مهمی از جامعه به سوی رسانه‌های غیر‌رسمی کوچ می‌کنند و در آنجا دنیای دیگری را سازمان می‌دهند. دنیایی با ارزش‌های متفاوت. اگر سیاستگذاران نظام رسمی به تجزیه و تحلیل همین یک مساله بپردازند و راه‌حل عاقلانه و کارشناسانه‌ای برای حل آن پیدا کنند، متوجه خواهند شد که در این صورت جامعه ایران نیازمند تغییرات گسترده‌تری است و با تهدید و محکوم کردن یک دختر جوان (سحر تبر) به 10 سال زندان، که او نیز قربانی این وضع است، مشکلی حل نخواهد شد.

منبع: روزنامه اعتماد

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها