فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاحطلب:
شکست با کاندیدای اصلاحطلب به مراتب بهتر از پیروزی با نامزد ائتلافی است / تمامی عوامل عدم مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم همچنان باقی است
یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: معتقدم استراتژی اصلی جریان اصلاحات باید بر کاندیدای اصلاحطلب متمرکز باشد. باخت با یک نیروی اصلاحطلب برای اصلاحطلبان به مراتب بهتر از برد با نیرویی ائتلافی است؛ چراکه جریان اصلاحات باید بر موقعیت سیاسی خود بهجد تاکید کند.
اعتمادآنلاین| شرایط سیاسی کشور وارد مرحلهای تازه شده تا پیش از این انتقادها از دولت بیشتر رنگ و بوی رقابتی کهنه داشت اما حالا طیفهایی از جریان اصولگرا و نیروهایی که اتفاقا در برخی نهادها و قوا نقشی کلیدی برعهده دارند، برای مقابله علیه کابینه روحانی مهیا شدهاند. این است که ادبیات و لحن کلام انتقادیشان در مخالفت با دولت تندتر شده و این مخالفان روحانی هر روز با ترفند و برنامهای نو و از سویی روبهروی او میایستند، آنهم در شرایطی که اصولگرایان این ماهها به شدت در تلاشند تا خود را برای کارزار انتخابات ریاستجمهوری سال آینده و تصاحب پاستور آماده کنند. انتخاباتی باتوجه به همهگیری کرونا دستکم از حیث چگونگی برگزاری، شرایطی متفاوت از هر دوره را میطلبد و همزمان پیشبینیها نیز از این حکایت دارد که احتمالا مشارکت شهروندان همچون انتخابات مجلس یازدهم، کمتر از ادوار گذشته انتخابات ریاستجمهوری باشد. نکته حائز اهمیت اینکه انتخابات مجلس یازدهم تنها دو، سه روز پس از ثبت نخستین قربانیان کرونا در ایران برگزار شد و علت مشارکت ناچیز شهروندان در آن، چندان به نگرانی شهروندان از ابتلا به ویروس کووید19 مربوط نبود و ثبت کمترین میزان مشارکت انتخاباتی در آن مقطع بیشتر به دلیل کاهش اعتماد عمومی شهروندان بود که درپی بروز چند رویداد تلخ همچون اعتراضات بنزینی آبان ماه 98، غائله انهدام هواپیمای اوکراینی در دی ماه همان سال و البته ردصلاحیت گسترده اصلاحطلبان و بسیاری از نمایندگان وقت مجلس، نگرانی بسیاری از چهرههای سیاسی و ناظران را نیز برانگیخته بود و حالا در آستانه انتخاباتی دیگر، از آنجا که اقدامی موثر در راستای بهبود این اوضاع صورت نگرفته و بالا گرفتن مشکلات معیشتی نیز به آن نگرانیها دامن زده، احتمال برگزاری انتخاباتی با مشارکت اندک همچنان مطرح است. به هر تفسیر مجموعه این شرایط باعث شده حالا پرسشی جدی را به ویژه در اردوگاه اصلاحطلبان مطرح کرده که باید چه کنند و با چه راهبردی اعتماد شهروندان را برای حضور پای صندوقهای انتخابات 1400 جلب کنند؛ چراکه آنان همواره پیروزی خود را در گرو مشارکت حداکثری دیده و اغلب روی آرای خاکستری حسابی ویژه باز میکنند. به این منظور با فیاض زاهد، استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو نشستیم و ضمن صحبت درباره دلایل تند شدن فضای سیاسی کشور، از او درباره راهکارهای افزایش مشارکت شهروندان و همچنین راهبرد اصلاحطلبان برای افزایش احتمال پیروزیشان در انتخابات ریاستجمهوری 1400 پرسیدیم.
آقای فیاض! در آستانه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری شاهدیم که فضای سیاسی کشور تاحدودی به سوی رادیکالیسم و افراطگرایی پیش میرود. به نظر شما علت این تندرویها چیست و ریشه آن را باید کجا جستوجو کرد؟
به نظرم این اتفاق، علل داخلی و خارجی جداگانه دارد. علت داخلی این رویه تاحدودی به همان بحث انتخابات مربوط است و طبیعی هم هست که رقبای دولت در آستانه انتخابات بر نارضایتی افکار عمومی از عملکرد دولت تکیه کنند. واقعیت آن است که دولت به لحاظ شرایط داخلی و بینالمللی دورانی دشوار را میگذراند. خروج امریکا از برجام، همین بحث شیوع و همهگیری کرونا و تاثیر آن بر تمامی شاخصهای اقتصادی، اوضاع حاکم بر فضای منطقهای و بینالمللی و البته رویدادهای اواخر سال 98 ازجمله شرایطی است که باعث شده فضا اینچنین برای دولت دشوار شود. ازسویی هم انتقادهایی به نحوه رفتار و عملکرد دولت، بهویژه در دولت دوم آقای روحانی وجود دارد و این مساله نیز این را که نیروهای سیاسی حامی دولت و مشخصا اصلاحطلبان وارد میدان شده و افکار عمومی را اقناع کنند، دشوارتر ساخته است، چراکه آنها هم اثرگذاریشان را برای آنکه سپر دولت شوند، از دست دادهاند. خروج امریکا از برجام نیز شرایط را سخت کرد و اعمال پیچیدهترینها تحریمها بر اقتصاد ضعیف ایران تاثیر بسیاری گذاشته و این مساله قابلانکار نیست.
در تاریخ بیش از 4 دهه جمهوری اسلامی، بیش از یکسوم درآمد کشور صرف رقابتهای درونی و تخریب این نهاد داخلی به دست دیگر نهاد داخلی شده است. معتقدم ما از این نظر دارای یک نظام سیاسی منحصر به فردیم؛ چراکه قوا و نهادهای مختلف از بودجه داخلی برای تخریب یکدیگر استفاده میکنند! کنار این موارد، باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که متاسفانه فقدان بلوغ سیاسی در ارکان حاکمیت دیده میشود، چراکه فعالیت مخالفان دولت عملا به گونهای است که ساحت نظام سیاسی را هدف قرار میدهند و همه چیز را زیرسوال میبرند. بر این اساس میتوان به این نکته اشاره کرد که آقای قالیباف و همه کسانی که با آقای روحانی در مقاطع انتخاباتی پیشین رقابت کردند، هنوز در همان حس و حال و هوای رقابت انتخاباتی هستند و شاهدیم رفتاری کینهتوزانه و ناشایست نسبت به دولت صورت میگیرد.
به نظر شما این فضا و مشخصا حملاتی که علیه دولت صورت گرفته و میگیرد، بر مشارکت شهروندان در انتخابات سال آینده اثرگذار خواهد بود؟
البته، قطعا تاثیر منفی خواهد داشت. در حال حاضر فضای سیاسی کشور به طور طبیعی سرد است. در انتخابات مجلس شورای اسلامی پایینترین نرخ مشارکت سیاسی در تاریخ را تجربه کردیم. در شهرهای بزرگ مشارکت در انتخابات حدود 10 تا 12درصد بود و واقعیت آن است که همه آن عواملی که باعث شد شهروندان در انتخابات شرکت نکنند، همچنان باقی است. در نتیجه نمیتوانیم بگوییم مردم تغییر نظر دادهاند. از طرفی وقتی تندروها نسبت به دولت فضا را تیره و تار میکنند، این پرسش برای افکار عمومی مطرح میشود که یعنی وقتی ما رای میدهیم، چنین نتیجهای حاصل میشود! شهروندان میپرسند وقتی در انتخابات مشارکت میکنیم، وضع دولت بهگونهای است که عدهای از بیرون دولت آن را سیاه توصیف میکنند و این نشان میدهد که مشارکت ما نتیجهای حاصل نکرده است، ضمن آنکه نظام انتخاباتی ایران زیر پرسش جدی افکار عمومی است؛ چراکه مردم میپرسند چرا چهرههای شایسته در عرصه انتخابات حضور ندارند؟ مساله این است که متاسفانه نهادهای نظاتی پاسخگو نیستند که از چه فیلترهایی برای بررسی صلاحیت کاندیداها استفاده میکنند. در نتیجه این نظارت، تنها معدودی از کاندیداها از فیلتر نهادهای نظارتی
عبور میکنند و میتوان گفت خونی تازه در فضای سیاسی تزریق نمیشود. فکر میکنم تا زمانی که نظام سیاسی ارادهای برای اصلاح نظام انتخاباتی نداشته باشد، یعنی تکلیف نهادی نظارتی و تعیینکننده مراجع چندگانه نظارت استصوابی مشخص نشود، این تندرویها بر آن فرآیند ناامیدی تاثیر منفی میگذارد و جامعه را به این نتیجه میرساند که مشارکت و عدم مشارکت چندان حائز اهمیت تاثیرگذار نیست. اما اینجا میتوان تحلیلی متفاوت نیز ارایه داد. میتوان گفت این تندرویها از نظر تحلیل روانشناختی مثبت است. عملکرد تند افراطیها ممکن است که باعث نگرانی و هراس شهروندان شده و آنان را به سمت مشارکت بیشتر بکشاند. از دیگرسو تغییرات بینالمللی و ترکیبی که اخیرا ازسوی جو بایدن در کاخ سفید بهکار گرفته شده و به نحوی شاهدیم که اغلب کسانی که در برجام نقش داشتند، روی کار آمدهاند نیز میتواند محرکی برای افزایش مشارکت شهروندان باشد، ضمن آنکه چنانکه اشاره شد تندرویهای داخلی میتواند باعث ترس مردم شود. مثلا همین مجلس انقلابی را نگاه کنید که در طول 8 ماهه گذشته، جز فحش دادن و چوب لای چرخ دولت گذشتن، برنامه اساسی و مهم دیگری ارایه نداده است. عملکرد مجلس
را باید در نامه آن مرغدارِ جهرمی به آقای قالیباف تحلیل کرد که گفته بود اگر شما میتوانید مرغ 9 تومانی تولید کنید، بسمالله؛ شروع کنید!
به علاوه ما شاهد فعالیت مجلس انقلابی هستیم که از نمایندههای جوان، بیتجربه و اغلب به لحاظ توان علمی و کارشناسی ضعیف تشکیل شده و راهکارهایی ارایه میدهد که کمکی به برونرفت سیستم از وضع موجود نمیکند. در نتیجه میتوان گفت که تندرویهای داخلی و افقهای بینالمللی میتواند باعث شود که مردم به این فکر کنند که بهتر است دولتی معتدل روی کار بیاید که بتواند کشور را به سمت آشتی بینالمللی پیش برده و شرایط را برای بهبود وضع اقتصادی مهیا کند. در غیر این صورت چندان امیدی به مشارکت سیاسی بالا در انتخابات پیشرو ندارم.
باتوجه به شرایطی که توصیف کرده و در مجموع پیشبینیتان مشارکت اندک است، راهبرد انتخاباتی مطلوب را برای اصلاحطلبان چه میدانید؟ آیا فکر میکنید تکرار تجربه ائتلاف با نیروهای اعتدالی راهگشا خواهد بود؟
معتقدم استراتژی اصلی جریان اصلاحات باید بر کاندیدای اصلاحطلب متمرکز باشد. باخت با یک نیروی اصلاحطلب برای اصلاحطلبان به مراتب بهتر از برد با نیرویی ائتلافی است؛ چراکه جریان اصلاحات باید بر موقعیت سیاسی خود بهجد تاکید کند. اصلاحطلبان نیازمند بازبینی و ارایه مانیفست جدید از شرایط داخلی و بینالمللی هستند که با تکیه بر آن بتوانند کاندیدای خود را معرفی کنند. اگر امکان بازسازی گفتمانی نباشد، یک راهبرد میتواند این باشد که تا فراهم شدن شرایط حضور، کاندیدایی معرفی نکنند که البته به نظر میرسد این گزینه، دستکم در حال حاضر چندان میان احزاب و گروههای اصلاحطلب طرفدار ندارد و آنان علاقهمندند تحت هر شرایطی کنش داشته باشند. راهکار دوم سرمایهگذاری بر کاندیداهای موجود است. درواقع تمرکز بر اصلاحطلبانی که میتوانند از فیلتر نظارت استصوابی شورای نگهبان بگذرند. اما اگر هیچکدام محقق نشد، باید تا تایید نهایی کاندیداها صبر کنند و بعد تصمیم بگیرند. درمجموع به نظر میرسد بهتر باشد که تصمیمگیری درباره گزینه نهایی را به بازه زمانی پس از اعلام نتایج بررسی صلاحیت کاندیداها موکول کنند، چراکه مهمترین موضوع، منافع ملی کشور
و حمایت از آن است. سیاستمدار مثل هنرمند یا سلبریتی نیست که به فکر محبوبیت خود باشد، بلکه باید تابع چارچوب اخلاقی و مرام سیاسی خود گام بردارد. آن روز که مهندس بازرگان کنار کشید، بسیاری بر او خرده گرفتند ولی تاریخ نشان داد که این پرنسیب و اصول یک سیاسمتدار است که او را نگه میدارد. نکتهای که در حال حاضر اصلاحطلبان باید به آن توجه کنند نیز این است که باید بر استفاده از عنصر سیاسی شناخته شده خود تاکید کنند.
با توجه به شرایط موجود پیشبینی شما از وضعیت اصلاحطلبان چیست؟ فکر میکنید اصلاحطلبان بتوانند در انتخابات پیشرو موفقیتی دست بیاورند؟
واقعیت این است که اگر همین سوال را پارسال میپرسیدید، هیچ امیدی نداشتم. امروز دلیل اینکه اصولگرایان تندرو اینطور دستپاچه شدهاند این است که تا همین چندماه پیش هم فکر میکردند که میتوانند به راحتی پیروز میدان باشند ولی با تغییر شرایط بینالمللی، اوضاع تغییر کرده است. لازم است نکتهای را متذکر شوم. باید توجه کرد که با وجود تمامی انتقادهایی که علیه اصلاحطلبان وارد میشود، معتقدم که اگر به گذشته برگردیم، باید بگوییم که حمایت از حسن روحانی اقدامی بسیار درست بود. انتخابِ روحانی به نفع کشور بود و اصلاحطلبان با صداقت برخورد کردند و نباید فریب فشارها را بخورند. روحانی دولتی ورشکسته را کنار گذاشت و شرایطی را تحویل گرفت که در آن هم اوضاع اقتصادی و هم اوضاع سیاست داخلی و خارجی بههم ریخته بود و کشور با مشکلات فراوان مواجه بود. ولی با این حال شاهد بودیم که گشایشهایی بسیار صورت گرفت و جذب سرمایهگذاری در کشور افزایش یافت. اما در دور دوم و با آغاز به کار دولت دوازدهم، به دلیل شرایط بینالمللی و رقابتها، کار برای دولت سختتر شد؛ بنابراین اگر اصلاحطلبان همچنان در چنان شرایطی قرار بگیرند، اتخاذ تصمیم مشابه چندان هم
غیرمنطقی نیست. حرف مرد همیشه یکی نیست؛ گاهی مردانگی حکم میکند که مرد حرف خود را تغییر دهید.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید