کد خبر: 476572
|
۱۴۰۰/۰۱/۲۴ ۰۸:۴۷:۰۰
| |

عباس سلیمی‌نمین، فعال سیاسی اصول‌گرا:

احمدی‌نژاد می‌خواهد یک وجه جهانی به خودش بگیرد

یک فعال سیاسی اصول‌گرا گفت: احمدی‌نژاد کسی است که می‌خواهد در قدرت باقی بماند و قدرت را رها نکند. او می‌خواهد یک وجه جهانی به خودش بگیرد. می‌خواست بگوید نه‌تنها من برای ریاست‌جمهوری مادام‌العمر شایسته‌ام، بلکه یک رهبر جهانی هستم.

احمدی‌نژاد می‌خواهد یک وجه جهانی به خودش بگیرد
کد خبر: 476572
|
۱۴۰۰/۰۱/۲۴ ۰۸:۴۷:۰۰

اعتمادآنلاین| چرا اصول‌گرایی یا همان راست اسلامی در سال‌های اخیر به گفتمان چپ جهانی علاقه‌مند شده و گزینشی، نمادها یا تکه‌هایی از این گفتمان را که زمانی محبوبیتی جهانی داشت، استفاده می‌کند؟ آیا بخشی از جناح راست به سمت پوپولیسم حرکت می‌کند؟ آیا این به معنای آن است که گفتمان اصول‌گرایی هم به این نتیجه رسیده که دیگر برای همه مردم آن جذابیت لازم را ندارد و انبانش برای جذب توده‌ها خالی شده است؟

به گزارش شرق، آن‌چه در بخشی از رفتار رئیس سابق دولت و این روزها در رفتار یکی از نامزدهای انتخاباتی 1400 متعلق به گفتمان اصول‌گرایی می‌بینیم، صرفا مصرف انتخاباتی- تبلیغاتی دارد؟ عزت‌الله ضرغامی از علاقه‌اش به چگوارا و گلسرخی گفته؛ از اینکه نه اصلاح‌طلب است و نه اصول‌گرا، بلکه خاکستری است.

این نفی هویت و شناسنامه سیاسی در‌حالی‌که همچنان مورد حمایت جریان اصول‌گرایی و آبشخور آن است، هم‌زمان چه معنایی می‌دهد و چه تناقضی را بازنمایی می‌کند؟ عباس سلیمی‌نمین، تحلیلگر سیاسی و پژوهشگر حوزه تاریخ، در همین زمینه نکات تازه‌ای را بیان کرده است.

***

*به نظر شما چه همسویی یا شباهتی بین گفتمان اصول‌گرایی و گفتمان چپ وجود دارد؟


علی‌القاعده بین همه گفتمان‌ها یا اندیشه‌ها ارتباطات و اشتراکاتی وجود دارد؛ حتی ما با گفتمان سرمایه‌داری نیز اشتراکاتی داریم و این‌طور نیست که نداشته باشیم. ما در به‌رسمیت‌شناختن سرمایه‌داری در بخش خصوصی با این گفتمان وجه اشتراک داریم؛ اما باید دید که وجه افتراق چقدر است؟

* فکر نمی‌کنید روی‌آوردن بخشی از جریان یا چهره‌های اصولگرایی به گفتمان چپ، آن‌هم نه به‌صورت اصیل، بلکه گزینشی، صرفا برای جذابیت آن است؟ یعنی صرفا نگاه ابزاری به گفتمان چپ.

باید مصداقی صحبت کرد.


*مصداق، صحبت‌های اخیر آقای ضرغامی در ابراز علاقه به چگوارا و حتی گلسرخی و شعارهایی مانند نان، مسکن و آزادی.


نمی‌توانم کلی نظر بدهم، ممکن است افرادی هم چنین انگیزه‌هایی داشته باشند. ما قبل از انقلاب جریان چپی را داشتیم که علی را سمبل عدالت مطرح می‌کرد و به‌‌صراحت احترامش را ابراز می‌کرد؛ یعنی همان‌طور که ما در اسلام عدالت را پیگیری می‌کنیم، برخی نیروهای چپ هم با انگیزه عدالت در این وادی قدم می‌گذارند، اما چون تفکرشان اومانیستی است، طبیعتا عدالت را نمی‌تواند محقق کند.


*سؤال را این‌طور مطرح می‌کنم که گفتمان اصولگرایی اصلا چه نیازی دارد که امروزه و در این روزگار و زمان که چپ‌گرایی هم دیگر آن همه‌گیری گذشته را ندارد، یک‌باره سراغ نمادهای آن برود؟


همان نیاز که شما دارید. زمانی که روزنامه شما چند سال قبل در یک مطلبی به تقدیر از جریان چپ پرداخته بود، من جوابیه‌ای برای شما ارسال کردم. شما شاید فراموش کرده‌اید. با همان نیازی که شما به تقدیر و تجلیل دست‌و‌دلبازانه از چریک‌های فدایی پرداختید. تعریف عجیب‌وغریبی از چریک‌های فدایی کرده بودید. همان زمان بود که چپ در برخی دانشگاه‌ها مجدد مطرح شده بود، شما هم در این وادی گام‌هایی برداشتید. من جوابیه دادم که اینها (‌چپ‌ها) حتی در دوران مبارزه هم به‌هیچ‌وجه دموکرات نبودند.


فقط قصد داشتید به ما واکنش نشان بدهید؟ الان قصد ندارید به اصول‌گراها واکنش نشان بدهید؟


الان که دارم با شما گفت‌وگو می‌کنم، یعنی دارم واکنش نشان می‌دهم.


*ولی دارید کاملا آن را طبیعی جلوه می‌دهید و نقدی ندارید.


بحث آمریکای لاتین بحث دیگری است که مستقل باید بررسی شود. قطعا ما با خیزش‌های آمریکای لاتین علیه ظلم شدید آمریکایی‌ها از سال‌ها قبل از انقلاب که ایران وارد مبارزه با سلطه شده و سابقه یک قرنی دارد، همدلی داریم. با ملت‌های آمریکای لاتین احساس سمپاتی داشتیم و با کوبا و سایر نهضت‌هایی که در آمریکای لاتین پا‌ گرفته‌اند نیز همین‌طور. البته همه اینها را نمی‌شود مارکسیست نامید.

جنبش‌های رهایی‌بخش هستند. آیا می‌شود نفی کرد که در گذشته، ما برای ملت‌های آمریکای لاتین که مظلومانه ایستاده بودند، احترام قائل نبودیم؟ کاسترو مورد احترام ما بود؛ چون می‌دانستیم آمریکا یک غول است که کسانی در برابر آن می‌ایستند.

البته من نمی‌دانم انگیزه آقای ضرغامی چیست، ولی شخصا خودم هم برای نهضت‌های رهایی‌بخش در آمریکای لاتین احترامی جدی قائلم. البته ‌در آستانه انتخابات طرح این بحث‌ها موجب می‌شود که مثلا یک نگاه باز‌اندیشانه به فرد ایجاد شود.

ایشان در عین حال گفته که من خاکستری‌ام؛ نه اصلاح‌طلب و نه اصول‌گرا. آیا این رد هویت سیاسی و قرض‌گرفتن یک هویت سیاسی دیگر، اصالتی دارد؟

شایسته نمی‌بینم نقدی یک‌سویه به نامزدها داشته باشم. شاید در بحثی مفصل همه را بتوان سبک و سنگین کرد تا اینکه جزئی وارد برخی موضع‌گیری‌ها شد.


* بحث صرفا ایشان نیست. ما مشابه این رفتارها را در رئیس سابق دولت هم دیدیم. پس می‌شود گفت تمایلی جدی‌تر از یک فرد یا یک شخص وجود دارد و احتمالا با یک جریانی در اصولگرایی روبه‌رو هستیم که چنین رویه‌ای در پیش گرفته است.


ماجرای آقای احمدی‌نژاد فرق داشت. ایشان رئیس‌جمهوری بود که می‌خواست در قدرت بماند؛ برای همین در مقام نقدش برمی‌آییم. الان هم کسی است که می‌خواهد در قدرت باقی بماند و قدرت را رها نکند. یک افت است که البته در دوران آقای خاتمی هم برخی داشتند این را ترویج می‌کردند.

زمان هاشمی هم همین‌طور. اما در آنها تمایل به قدرت ضعیف‌تر بود و در احمدی‌نژاد خیلی شدید است. آقای احمدی‌نژاد می‌خواهد یک وجه جهانی به خودش بگیرد و با استفاده از این نمادها در قدرت بماند یا قدرتش را با استفاده از این ابزارها تثبیت کند و نقدش ضروری است.

نمی‌دانم اظهارات آقای ضرغامی را تا چه حد می‌توان یک رویکرد انحرافی پنداشت؛ ولی احمدی‌نژاد می‌خواست بگوید نه‌تنها من برای ریاست‌جمهوری مادام‌العمر شایسته‌ام، بلکه یک رهبر جهانی هستم و منت می‌گذاشت که ریاست‌جمهوری ایران را پذیرفته بود. خودش را در سطحی مطرح می‌کرد که ملت را مرعوب کند. این یک افت جدی است که با آن برخورد و مهار شد.

نامزدهای ریاست‌جمهوری ممکن است حرف‌های مختلفی برای جذب افراد با گرایش‌های مختلف بزنند و چهره آزاداندیشانه از خودشان بروز دهند که به این خیلی نباید خرده گرفت؛ چرا‌که در رقابت‌های انتخاباتی از این دست رفتارها زیاد دیده می‌شود. برای همین باید با دیده اغماض نگاه کرد و خیلی سخت‌گیری نکرد.


*فکر نمی‌کنید این به دلیل آن است که برخی فکر می‌کنند گفتمان اصول‌گرایی دیگر جذابیتی ندارد؟


دارد، اما بعضی‌ها در آستانه انتخابات سعی می‌کنند به همه اقشار نزدیک شوند. حرف‌هایی بزنند که مثلا فلان اقلیت سیاسی یا دینی هم خوشش بیاید که خب این متداول است؛ یعنی فرد روی مبانی خودش پایدار نیست و ربطی به اصول‌گرایی هم ندارد و شخصیتی است؛ یعنی شخصیت قوام‌یافته نیست.


*می‌شود گفت همان رفتارهای پوپولیستی؟


حتما در آستانه انتخابات این رایج است. نه‌فقط در ایران، بلکه در همه دنیا تلاش می‌کنند با یک‌سری موضع‌گیری‌ها به همه گرایش‌ها نزدیک شوند یا پلی بزنند به همه گرایش‌ها یا برای خوشایند کانون‌های قدرت و جلب نظر آنها، حرف‌هایی بزنند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها