مصطفی هاشمیطبا، فعال سیاسی اصلاحطلب:
امیدی برای حل مسائل کشور نمیبینم/ از کسانی که استخوان خرد کردهاند در انتخابات 1400 حمایت نمیشود
مصطفی هاشمیطبا در خصوص بی انگیزگی برای مشارکت در انتخابات 1400 و امید به آینده، گفت: آینده خیلی خوبی میتوانیم داشته باشیم، اما من مسیر را در جهت حل مسائل نمیبینم. روش کار سیاسی در کشور ما به حل مشکلات کشور نمیانجامد و باید نقطه عطفی در جایی پیدا شود تا بتوان تغییر ایجاد کرد.
اعتمادآنلاین| پس از منتفی شدن کاندیداتوری سیدحسن خمینی، کارگزاران سه گزینه محمدجواد ظریف، اسحاق جهانگیری و محسن هاشمی را برای کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری 1400 مطرح کرد. برخی دیگر از اصلاحطلبان نیز از محمدرضا عارف نام میبرند تا جایی که غلامعلی رجایی، دو روز پیش در گفتوگویی اعلام کرد که عارف ستادهای انتخاباتی خود را تشکیل داده است.
به گزارش ایلنا، از گوشه و کنار نام چهرههای دیگری نیز به گوش میرسد. برای نمونه احمد شریف، دبیرکل حزب همبستگی دانشآموختگان دیروز گفته است که مسعود پزشکیان نامزد مورد حمایت این حزب است، اما بهطورکلی مطرحترین کاندیداهای اصلاحطلب تا اینجای کار ظاهرا همان چهار تن هستند.
اما آیا اصلاحات با فرستادن آنها به گود رقابت انتخاباتی شانس پیروزی دارد؟ چقدر احتمال دارد که یکی از این چهار تن بتواند رأی حداکثری را جلب کند و آیا اساسا در این دوره از انتخابات مشارکت حداکثری خواهیم داشت تا به واسطه آن کاندیداها آرای قابلتوجهی کسب کنند؟
مصطفی هاشمیطبا که خود سال 96 کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری بود، اکنون در پاسخ به این سوالات میگوید که اکثر گزینههای مطرح شده برای انتخابات ریاستجمهوری 1400 را مناسب نمیبیند.
آنچه میخوانید گفتوگویی است با او درباره انتخابات پیشرو و گزینههای مطرح اصلاحطلبان برای پاستور.
***
*آقای هاشمیطبا به نظر شما در صورت کاندیداتوری یکی از آقایان ظریف، جهانگیری و محسن هاشمی؛ اصلاحطلبان شانسی برای پیروزی در انتخابات پیشرو دارند؟
به نظر من اگر کسی برنامه مشخص و معینی بدهد و صادقانه آن برنامه و تبعاتش را با مردم در میان بگذارد، مردم جذب میشوند.
*این برنامه مشخص باید کمکی به وضع موجود بکند، خود شما اما در جایی گفته بودید هیچ کس در شرایط کنونی توانایی حل مسائل کشور را ندارد؛ با این حساب آقایان ظریف، جهانگیری و هاشمی حتی اگر برنامهای هم داشته باشند، میتوانند مشکلات ریز و درشتی که گریبان کشور را گرفته، حل کنند؟
نه؛ اینها هم باید بگویند که چقدر میتوانند کار کنند. آنچه که میتوانند عمل کنند را بگویند. روی کاغذ بیاورند. برنامهای که قابلاجرا نباشد فایده ندارد. اما من میدانم همه اینهایی که الان کاندیدا خواهند شد اول از همه میگویند که معیشت مردم را درست میکنیم، ولی نمیتوانند. بنابراین کسی که واقعگرایانهتر برنامه دهد به نظر من شانس بیشتری دارد. مردم صداقت را تشخیص میدهند و هر کدام از این آقایان که میخواهند بیایند باید برنامه اجرایی ارائه دهند.
*اما تجربه ثابت کرده که تبلیغات پوپولیستی خیلی بیشتر از تبلیغات صادقانه منجر به جلب آرا میشود. حتی خود آقای روحانی هم در زمان انتخابات بسیاری از وعدههایی که میدادند قابل اجرا نبود و بعدا هم عملی نشد.
بله اشکال در همین جاست که آرزوها را گفتند.
*به نظر شما درباره کاندیداهای فعلی اصلاحات هم همین اتفاق خواهد افتاد؟
به نظرم ترجیحشان این است که آرزوهاشان را بگویند. هیچ کدام نمیآیند بگویند که این کار را میکنم و تبعاتش هم این است. اگر کسی بتواند این را بگوید، او صداقت دارد.
حضور در دولت روحانی نقطه ضعفی برای کاندیداتوری نیست
* از بین این سه نفر، آقایان ظریف و جهانگیری در هر دو دولت آقای روحانی حضور داشتند که برخی شکستها و ناکامیها را هم به آنها نسبت میدهند؛ مانند دلار 4200 تومانی که به هر حال بحق یا ناحق به آقای جهانگیری منسوبش کردند یا شکست برجام که به نوعی بخشی از مسئولیت آن را متوجه آقای ظریف میدانند. با این تجربه آیا به نفع جریان اصلاحات هست که روی این چهرهها برای انتخابات سرمایهگذاری کند؟
دلار 4200 تومانی به نام آقای جهانگیری شد، اما ایشان تکذیب کرد. از طرف دیگر این سیاستها، سیاستهایی است که همه دولتها داشتند و نکته جدیدی نیست. تبلیغات علیه جهانگیری و موضوع دلار هم باید درمورد همه سیاستهای ارزی کشور در طول 40 سال گذشته صورت میگرفت که قرعه شانس به نام آقای جهانگیری افتاد! ولی بهطور کلی به نظرم حضور در دولت روحانی، نقطه ضعفی برای آنها نیست.
موضوع دلار یک نمونه است، اما گذشته از آن حواشی دیگری نیز وجود داشت که کمکم آقای جهانگیری را به حاشیه برد و جوی نسبت به ایشان شکل گرفته است که میتواند مانعی برای پیروزی در انتخابات و کسب رأی باشد. شما موافق هستید که چنین جوی وجود دارد؟
بله به نظر من در مورد آقای جهانگیری این جو وجود دارد و خب وقتی میخواهند اعلام کاندیداتوری کنند باید این جو را بسنجند و بعد نامزد شوند.
عارف در دانشگاه بماند مفیدتر است
*در مورد آقای ظریف چطور؟
در مورد ایشان فکر میکنم وجه مثبت غالب است.
*نظرتان در مورد محسن هاشمی چیست؟
ایشان که خودش استنکاف میکند و بعید است قبول کند. خودش گفته است نمیآید.
*به نظرتان حساسیتهایی که درباره آیتالله هاشمی و بهطورکلی خانواده هاشمی وجود دارد، به نفع کاندیداتوری محسن هاشمی خواهد بود یا بالعکس؟
دید مردم درباره آیتالله هاشمی مثبت است و شاید گروه خاصی علیه ایشان تبلیغات کنند، ولی کلا نظر مردم راجع به آقای هاشمی مثبت است. حالا اینکه رأیشان به محسن هاشمی چه باشد را نمیدانم اما دیدی که به آیتالله هاشمی وجود دارد، تاثیر مثبتی برای او خواهد داشت.
*نظرتان درباره کاندیداتوری آقای عارف چیست؟ گفته شده که ستاد انتخاباتی ایشان هم تشکیل شده است.
-به نظرم ایشان یک چهره مفید دانشگاهی هستند و اگر در همان دانشگاه باشند هم برای خودشان مفیدتر است هم برای جامعه علمی کشور.
اصلاحطلبان اصراری برای کاندیداتوری حسن خمینی نداشتند
*چرا اصلاحطلبان قبل از دیگر گزینههای اصلاحطلب به سراغ سیدحسن خمینی رفتند؟ با توجه به اینکه هیچ سابقه اجرایی هم ندارند، اصرار اصلاحطلبان برای کاندیداتوری ایشان چه دلیلی داشته است؟
به نظرم نمیآید که اصلاحطلبها درباره ایشان اعلامی کرده باشند. گزینههای مختلفی مطرح بودند یکی از آنها هم سیدحسن خمینی بود اما چنین استنباطی ندارم که به ایشان اصرار شده باشد.
*شما ایشان یا بهطورکلی کسانی که هیچ سابقه اجرایی نداشتهاند را صرفا به واسطه مواضع سیاسیشان، گزینه مناسبی برای ریاست جمهوری میبینید؟
من اکثر کسانی که اسمشان میآید را گزینه مناسبی نمیبینم. بعضیها شأن علمی دارند. فرض کنیم استاد دانشگاه هستند و در دانشگاه موفق هستند، اما دلیل نمیشود که بیایند رئیسجمهور شوند.
برخی سنگ روی سنگ نگذاشتهاند مثل بعضی کسانی که اصولگراها مطرح میکنند؛ هیچ کاری نکردهاند، اما اسمشان را میآورند و میگویند که باید رئیسجمهور شوند. متاسفانه از کسانی که استخوان خرد کردهاند حمایت نمیشود.
*چرا؟
چون بیشتر جنبههای سیاسی در نظر گرفته میشود.
قحطالرجال نداریم؛ گره زیاد داریم
*پس یعنی آن قحطالرجال معروف وجود ندارد؟ اگر این طور است پس این سرگشتگی برای پیدا کردن یک کاندیدای جامعالشرایط و اصلح از کجا ناشی میشود؟
نه ما اصلا قحطالرجال نداریم. منتهی مسائل مملکت را به حدی رساندهایم که دیگر آدمها نمیتوانند حل کنند. یک وقتی یک نخی را گره میزنیم و آن یک گره را میشود یک جوری باز کرد؛ اما وقتی ده تا گره روی هم میخورد دیگر باز نمیشود؛ مشکل اصلی این است وگرنه اینهایی هم که در خارج رئیسجمهور میشوند، سوپرمن نیستند.
*با این حساب معتقدید برای حل مسائل کشور به بنبست رسیدهایم؟
نه میشود حل کرد، ولی خب ویژگیهای خاصی میخواهد.
*شما راهکار مشخصی برای آن دارید؟
من نمیتوانم راهکار انتزاعی دهم، اما همینقدر میدانم با این مجلس و وضعیتی که الان داریم قابلحل نیست. آن مجلس دهم هم چندان قابل توجه نبود.
متاسفانه مجالس ما احساس میکنند اختیار ندارند و هم اینکه فکر منسجمی در درونشان نیست که بتوانند اقدام کنند. همان که گفتم گرههایی روی هم آمده که باز کردنش سخت است.
میزان مشارکت مانند انتخابات مجلس خواهد بود
*همین شرایط منجر به ناامیدی مردم و بیانگیزگی برای مشارکت در انتخابات نیز شده است. با این حساب میتوان امیدی درباره آینده داشت؟
آینده خیلی خوبی میتوانیم داشته باشیم، اما من مسیر را در جهت حل مسائل نمیبینم. روش کار سیاسی در کشور ما به حل مشکلات کشور نمیانجامد و باید نقطه عطفی در جایی پیدا شود تا بتوان تغییر ایجاد کرد.
*با این حساب به نظرتان میزان مشارکت مردم در انتخابات چقدر خواهد بود؟
مثل همان انتخابات مجلس؛ فکر نمیکنم خیلی بیشتر باشد.
*یکی از مواردی که در این سالهای اخیر مردم را بسیار ناامید و دلسرد کرده موضوع برجام و مشکلات میان ایران و آمریکاست. به نظر هم میرسد با توجه به اختلافات بنیادینی که بین دو کشور وجود دارد، هزینههای ناشی از آن ادامهدار باشد. در این مورد آیا مردم میتوانند امیدی به حل موضوع و تبعات ناشی از آن داشته باشند؟
ما در برجام با حسن نیت و انعطاف وارد شدیم، اما متاسفانه آمریکا نشان داده که سر لجاجت دارد. خب وقتی حاکمیت آمریکا چنین برخوردی میکند و از امضای خود در صحنه صلحجویانه بینالمللی خارج میشود، نمیتوانیم تسلیم آمریکا شویم.
آمریکا نشان داده که با ما لجاجت دارد و سیاستهای مخرب را دنبال میکند، حالا ما باید مقاومت کنیم. حرف من این است که تا آخرش باید مقاومت کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید