ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب:
علمالهدی میگوید اسم زنتان را صدا نزنید، برخی هم غشغش میخندند و میپذیرند/ ادبیات دانشگاهی اصلاحطلبان برای توده مردم قابل فهم نیست
یک فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: ادبیات اصلاح طلبان ادبیات درس نامهای کلاسی، دانشگاهی، روشنفکری است که توده مردم چندان نمیتوانند با آن رابطه برقرار کنند، ولی ادبیاتی که آقای علم الهدی میگوید را شاید در خانه بنشینند و مثلا بگوید اسم زنتان را هم صدا نزنید و این را بشنوند و غش غش بخندند و خوشحال شوند و حتی بعضی از زنان هم بپذیرند.
اعتمادآنلاین| ابراهیم اصغرزاده، فعال سیاسی اصلاح طلب، به بیان نکاتی درباره آرای خاکستری، نگرانی از رفتارهای افراطی در جریان اصولگرا و ادبیات علمالهدی پرداخته است.
به گزارش خبرآنلاین، در ادامه بخشی از گفتگوی اصغرزاده را می خوانید.
*آقای دکتر تاجیک می گویند اگر اصلاح طلبان نتوانند قشر خاکستری را به میدان بیاورند و به سمت خودشان جذب کنند قطعا شکست خواهند خورد. چه مولفههایی میتواند آنها را به میدان بیاورد؟
چگونه می توانیم قشر خاکستری را به میدان بیاوریم؟ این نکته مهمی است، چون مسائل بخش مهمی از قشر خاکستری مسائل معیشتی است و میدانیم وضعیت اقتصادی جامعه فوق العاده آشفته است و باعث بی آیندگی شده، بسیار از خانواده ها نگران هستند و از آینده میترسند و نرخ ازدواج پایین آمده است و همه اینها علایمی است که نشان می دهد چقدر نگاهشان نسبت به آینده تاریک است.
*در عین حال از رفتارهای افراطی برخی در جریان اصولگرا هم نگران هستند....
طبقه متوسط اینگونه است، متاسفانه طبقات محروم و تهی دست چون مساله شان معیشت است گاهی اوقات به خرافات پناه می برند یعنی حتی طب سنتی شاید مطرح باشد ولی بالاخره سراغ همین خرافاتی میروند که بعضی ها میگویند، اگر برای صحبتهایی که آقای علم الهدی بیان میکند یا بعضی امام جمعه ها بیان میکنند گوش شنوایی نداشته باشد یقینا بیان نمیکنند اما حتما گوش شنوایی دارد، بخشهایی از توده مردم و بخشهایی از عوام و بخشهایی از گروههای اجتماعی پایین دستی به خاطر وضعیت معیشتی، چون وضعیت معیشتی فرهنگیشان هم ضعیف است و مثلا آنها حتی بین فرهنگ مبتذل و فرهنگ فاخر به سمت فرهنگ مبتذل می روند، به همین دلیل ارتباط ما با طبقات محروم دچار یک سختی است.
ادبیات اصلاح طلبان ادبیات درس نامهای کلاسی، دانشگاهی، روشنفکری است که توده مردم چندان نمیتوانند با آن رابطه برقرار کنند، ولی ادبیاتی که آقای علم الهدی میگوید را شاید در خانه بنشینند و مثلا بگوید اسم زنتان را هم صدا نزنید و این را بشنوند و غش غش بخندند و خوشحال شوند و حتی بعضی از زنان هم بپذیرند.
یک نکته عجیبی در بهار عربی بود، وقتی که از میدان تحریر مصر شروع شد و اول بوعزیزی خودش را آتش زد و بعد از تونس به مصر رسید و بعد در سوریه و لیبی انعکاس پیدا کرد، لیبی و سوریه به دلیل مقاومتی که حکومت کرد به یک اصلاحات خشن تبدیل شد.در مورد عراق هم که آن اتفاق افتاد. بعد از اینکه دولت جدید در لیبی سر کار آمد، آقای عبدالجلیل به عنوان سخنگوی ائتلاف انقلابی اولین چیزی که گفت این بود که من این خبر خوش را به شما میگویم که مردان می توانند 4 زن بگیرند یعنی بهار عربی در کشور لیبی به این ترجمه شد که مردان میتوانند چهار زن بگیرند و آقای مُرسی رهبر اخوان المسلمین در مصر با آن تمدن عظیم و با آن روشنفکری که در میدان تحریر در حال تحصن بود، در صحبت اولش گفت من تبریک می گویم و یک چیزی در همین زمینه گفت که ازدواج آزاد می شود.
دیدگاه تان را بنویسید