کد خبر: 486694
|
۱۴۰۰/۰۲/۲۷ ۱۲:۱۵:۰۰
| |

فرهاد درویشی، استاد علوم سیاسی:

انتخابات 1400| حکمرانی خوب باید محور انتخابات باشد/ بهبود وضع معیشت مردم یک نیاز فوری است/ ما نتوانستیم در کشور نظام حزبی ایجاد و آن را درست برپا کنیم

یک استاد علوم سیاسی گفت: وقتی می‌گوییم حکمرانی خوب باید محور انتخابات باشد، یعنی کارآمدشدن کشور، بهبود وضعیت معیشت و اقتصاد و بهبود وضع محیط زیستی را هم می‌توان ذیل آن تعریف کرد. اساساً مجموعه مسائلی که امروز با آنها رو‌به‌رو هستیم، چنین چیزی را اقتضا می‌کند.

انتخابات 1400| حکمرانی خوب باید محور انتخابات باشد/ بهبود وضع معیشت مردم یک نیاز فوری است/ ما نتوانستیم در کشور نظام حزبی ایجاد و آن را درست برپا کنیم
کد خبر: 486694
|
۱۴۰۰/۰۲/۲۷ ۱۲:۱۵:۰۰

اعتمادآنلاین| با پایان ثبت‌نام نامزدها، یک گام دیگر به شکل‌بندی نهایی رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری نزدیک‌تر شدیم. اما سؤال اساسی همچنان این است که «محور اصلی» انتخابات پیش رو چیست یا چه باید باشد؟ آیا «مسأله» امروز ما، همین‌هایی است که نامزدها در نطق‌های انتخاباتی خود بیان کرده اند؟ برای فهم چیستی مسأله و محور انتخابات، با صاحبنظران و تحلیلگران گفت‌وگو کرده‌ایم.


به گزارش روزنامه ایران، پیش از این، عباس سلیمی‌نمین، تاریخ پژوه و تحلیلگر اصولگرا گفت مسأله انتخابات، کارآمدی است، حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی معتقد بود که مهم‌ترین مسأله اقتصاد است و کیومرث اشتریان استاد دانشگاه هم گفته بود که مسأله محوری تقابل دیپلماسی با دیپلماسی هراسی است.


حال، گفت‌و‌گو با فرهاد درویشی، استاد علوم سیاسی دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) قزوین را پیش رو دارید که مسأله انتخابات را «حکمرانی خوب» می‌داند. او معتقد است سایر مسائل، از فقر و مشکلات اقتصادی و حتی کارآمدی، ذیل مفهوم حکمرانی خوب و اصلاح حکمرانی قابل تعریف است. گفت‌و‌گو با این استاد دانشگاه را می‌خوانید.

***

*جامعه ما با مشکلات زیادی رو به رو است که هر یک به تنهایی می‌تواند به‌عنوان مسأله اصلی انتخابات برجسته شود. از میان این مسائل، شما چه رویکرد یا مفهومی را به‌عنوان معنای محوری انتخابات مطرح می‌کنید؟


هر نامزد انتخابات ریاست جمهوری می‌تواند با توجه به برنامه‌ای که تنظیم کرده اولویت تبلیغات یا برنامه‌های خود را تعیین کند.

اما مسأله این است که امروز کشور ما از مشکلات زیادی در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی رنج می‌برد که هر یک از اینها، جا دارد و می‌تواند به‌عنوان مسأله اصلی مطرح شود.

اما اینکه کدام مشکل برجسته یا وعده حل آنها داده شود، به اولویت‌بندی و نگاه نامزدها به مسائل کشور بازمی گردد. تلقی شخص من این است که اولویت اساسی و حیاتی کشور، رنج‌های اقتصادی و تنگناهای معیشتی مردم است.

یعنی بالاتر از دولت به‌عنوان کابینه، نظام سیاسی ما باید یک فکر اساسی، فوری و عاجل برای حل مشکلات اقتصادی مـــــــردم بکند.

پسندیده نیست که بعد از گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب اسلامی که یکی از شعارهای ما «اسلام و عدالت اسلامی و عدل علی(ع) بود» 70 و چه بسا 80 درصد جامعه ما در دهک‌های اول و دوم باشند، یعنی دهک‌هایی که دچار فقر هستند.

این وضع به هیچ وجه قابل قبول نیست و تداوم این وضعیت اقتصادی می‌تواند تأثیرات مخربی بر کشور بگذارد.


*بنابراین حل فوری مسائل اقتصادی و ارتقای وضع معیشتی مردم را محور اصلی می‌دانید؟


بهبود وضع معیشت مردم یک نیاز فوری هست، اما محور اصلی انتخابات حتی این مسأله هم نیست، بلکه یک رویکرد کلی تری است که بهبود وضع اقتصاد هم در قالب آن قرار می‌گیرد.

آنچه امروز نظام اداری و کشور ما به آن نیاز دارد، تلاش برای حل مشکلات و گرفتاری‌های ساختارهای ما است که اگر حل شود، حل سایر مسائل هم در ذیل آن قرار می‌گیرد.

*و این مسأله چیست؟


امروز باید یک فکر اساسی برای دوگانگی‌ها در کشور بشود که اندیشمندان از آن با عنوان «حکمرانــــــی خوب» یاد می‌کنند.


به‌عبارت دیگر، اگر ما به‌سمت اصلاح نظام حکمرانی حرکت کنیم و بتوانیم آنچه حکمرانی خوب خوانده می‌شود را در کشور اجرا کنیم، یا سایر مسائل اقتصادی،اجتماعی وسیاسی ما حل می‌شود، یا دست‌کم زمینه‌های حل بهتر و آسان‌تر آنها فراهم می‌شود.

می‌دانید که امروز در دنیا شاخص‌های حکمرانی خوب و ویژگی‌های آن مشخص است که شامل پاسخگو بودن، شفافیت، مشارکت عدالت است.


به طور کلی، برای حکمرانی خوب، 12 تا 14 شاخص را ذکر می‌کنند که ما در کشور خود در این زمینه‌ها نیازمند تجدیدنظرهای اساسی هستیم، یعنی نیاز داریم نظام سیاسی و اجرایی خود را در این زمینه‌ها تقویت کنیم و اساساً مسأله اصلاح حکمرانی به قدری فوریت دارد که نمی‌شود از آن غافل بود.


اما صاحبنظران دیگری هم هستند که می‌گویند مسأله انتخابات پیش رو، بحث کارآمدی است و اگر به سمت کارآمدی حرکت کنیم، سایر مسائل هم حل می‌شود.


به باور من، مفهوم حکمرانی خوب، سایر مفاهیم مثل کارآمدی را هم در بر می‌گیرد. گذشته از این، پیچیـــــدگی و گـــــره خــــوردگی مسائل مختلف جامعه ما، اقتضا می‌کند که ما مسائل را از زاویه کلان تری نگاه کنیم، زاویه‌ای که سایر مشکلات در ذیل آن تعریف شوند.

از این رو، وقتی می‌گوییم حکمرانی خوب باید محور انتخابات باشد، یعنی کارآمدشدن کشور، بهبود وضعیت معیشت و اقتصاد و بهبود وضع محیط زیستی را هم می‌توان ذیل آن تعریف کرد. اساساً مجموعه مسائلی که امروز با آنها رو‌به‌رو هستیم، چنین چیزی را اقتضا می‌کند.


امروز کسی نمی‌تواند بگوید در حوزه اقتصاد وضعیت بد معیشت مردم یا بیکاری و گرانی‌ها و تورم، در حوزه سیاست مشکلاتی مانند رانت‌های سیاسی یا پاسخگونبودن نهادها و در حوزه اجتماعی و محیط‌زیستی، با مشکلات مواجه نیستیم.

اما مسأله این است که به جای نگاه جزیره‌ای به این مشکلات که البته در جای خود ضروری است، می‌توان ادعا کرد که این حوزه‌های متنوع، یک راه حل یکسان و مشخص دارند که همان حکمرانی خوب است.


البتـــــه به نوبه خود، می‌توانیم شـاخص‌ها و جهت گیــــری‌های حکمرانی خوب را براساس اعتقادات و باورهای دینی خود بازتعریف کنیم، اما فرایندها و سازوکارهای اصلی حکمرانی خوب، مبتنی بر تجربیات بشری در زمینه اداره جامعه است.


*یعنی نیازی نیست که چرخ را از نو اختراع کنیم، البته می‌توانیم چرخ را براساس نیاز خود و در جای درست استفاده کنیم.


بــله. ما نمی‌توانیم خود را از تجارب بشری در زمینه حکمرانی بی‌نیاز بدانیم، بلکه باید آخرین دستاوردهای عملی و نظری بشری درباره حکمرانی را در جامعه پیاده کنیم.


اگر بخواهیم آنها را پیاده کنیم، با برخی مشکلات، موانع و کارشکنی‌ها مواجه خواهیم بود که برای مقابله با آن نیازمندیم که خود نظام سیاسی عزم خود را جزم کند، یعنی دست یافتن به حکمرانی خوب، مسأله‌ای نیست که صرفاً از کابینه و قوه مجریه ساخته باشد، بلکه به عزم همه ارکان نظام نیاز دارد.


*اگر نامزدها به‌جای پرداختن به مسأله ریشه‌ای کشور، شعار و وعده بدهند یا اینکه بگویند قبل از ما همه خراب کردند و ما می‌خواهیم همه چیز را درست کنیم، این ادعا چقدر با واقعیت سازگار است و آیا مردم پذیرای چنین رویکردی هستند؟


اگر از منظر آسیب شناسی به قضیه نگاه کنیم، در جوامعی که مردم دچار فقر هستند و از مشکلات زیادی رنج می‌برند و درعین حال براساس تجربه‌های گذشته، انتظار این را هم ندارند که نهادهای موجود قادر باشند مشکلات‌شان را حل کنند، در چنین جوامعی استعداد بروز پوپولیسم، مردم فریبی و عوام فریبی زیاد است و نمی‌توان منکر آن شد.

قبول دارم که مردم ما در سه یا چهار دهه گذشته علی‌رغم همه مشکلاتی که داشتند، از نظر بینش سیاسی پیشرفت زیادی داشتند. اما باوجود این پیشرفت، باز هم احتمال دارد مردم بویژه طبقات محروم دنبال کسانی یا شعاری بروند که از خیالات و آرزوهای خود صحبت می‌کنند.

اینکه آیا این شرایط پوپولیستی به‌وجود می‌آید یا خیر، به نوع سیاستگذاری و نوع نظام تبلیغات ما در انتخابات برمی‌گردد.


*این امر متوجه بخش‌های حکمرانی است یا رسانه‌های خصوصی؟


مشـــخصاً باید به صــــداوسیما به‌عنوان ارگان رسمی تبلیغاتی کشور نگاه کرد. امروز صداوسیما کدام رویکرد را ترویج می‌کند؟


متأسفانه ما نتوانستیم در کشور نظام حزبی ایجاد و آن را درست برپا کنیم، هرچند یک سیستم سیاسی مبتنی بر جناح ‌بندی‌ها داریم که شامل دو جناح اصلی اصولگرا و اصلاح‌طلب است، اما تبلیغات رسمی ما حاضر به تحمل رقابت عادلانه میان این دو جریان هم نیست، به‌همین دلیل به این سمت می‌رود که عده زیادی از مردم را نسبت به هر نوع جناح و جریان سیاسی بی‌اعتماد کند و از این منظر بستر پوپولیسم و عوام فریبی به وجود می‌آید.


*گفتید که زمینه طرح شعارهای پوپولیستی وجود دارد، این را هم گفتید که نظام حکمرانی ما دچار مشکل است و نمی‌تواند مسائل را به فوریت حل کرد. در این صورت، اگر افرادی شعارهای بزرگ بدهند، اما توان تحقق آنها را نداشته باشند، این امر چه پیامدهایی برای نظام سیاسی ما خواهد داشت؟


رقابت‌ها و جنجال‌های تبلیغاتی در همه جای دنیا وجود دارد. در همه کشورها و در هر نظام سیاسی و حکمرانی، نامزدها برای تهییج مردم به رأی دادن، شعارها، ایده‌ها و برنامه‌هایی را مطرح می‌کنند و اساساً اینکه تا چه میزان این شعارها اجرایی شود، بحث دیگری است.

مسأله ما، فقدان نظام حزبی است و نه شعاردادن نامزدها. وقتی در کشوری نظام حزبی حاکم باشد و مردم ببینند حزبــــــی نتوانسته شعارهای خود را محقق کند، در دور بعد به نامزدهای این حزب اعتماد نمی‌کنند و نامزدهای احزاب دیگر را انتخاب می‌کنند.

به عبارت دیگر، نه در ایران و نه در هیچ کشور دیگری نمی‌توان فضای شعار و تبلیغات را از انتخابات تفکیک کرد و حتی قدیمی‌ترین دموکراسی‌ها نیز در موسم انتخابات این مسائل را تجربه می‌کنند.

اما ما در دو امر با آنها تفاوت داریم؛ نکته اول اینکه آیا آن نهاد خاص (در کشور ما نهاد ریاست جمهوری یا قوه مجریه) متناسب با شعارهایی که نامزدها مطرح می‌کنند، ظرفیت و توانایی تحقق شعارها را دارد؟ دوم اینکه وقتی یک رقیب به قدرت می‌رسد، نامزدها یا گروه‌های دیگر خود را ملزم به همکاری با آن می‌دانند؟ مسأله ما این نیست که چرا شعار داده می‌شود، مسأله این است که این شرایط دوگانه وجود ندارد.

یعنی وقتی افراد شعار می‌دهند و قدرت را کسب می‌کنند، معلوم می‌شود تضمینی نیست که نهادهای دیگر که قدرت کمتر یا بیشتری دارند - مثلاً همین صداوسیما - تضمینی نیست که با دولت منتخب همکاری کنند. تفاوت دیگر ما با دیگر نظام‌های سیاسی این است که چون نظام انتخاباتی ما حزبی نیست، افراد براساس اصلاح‌طلب یا اصولگرا و اعتدالی بودن، حمایت جریان‌ها و طرفداران‌شان را کسب می‌کنند، اما پس از رسیدن به قدرت، این جریان‌ها مسئولیت این فرد را به‌عهده نمی‌گیرند و خود این فرد هم خود را جزئی از آن جریان‌ها نمی‌داند و این تعهد را برای خود قائل نیست که بخواهد براساس خط مشی آن حزب یا جریان، کشور را اداره کند.


پس، نه جریان‌های سیاسی مسئولیت کارنامه یک فرد را می‌پذیرند و نه افراد پس از انتخاب شدن، مطابق رویکرد آن جریان سیاسی عمل می‌کنند.


لذا امروز به جای اینکه نگران باشیم آیا مردم دنباله رو شعارها یا افراد پوپولیست می‌شوند یا نه، باید دید چکار می‌توانیم بکنیم تا اساساً مردم در انتخابات شرکت کنند. مسأله ما این است که امروز ناامیدی و یأسی که در جامعه ما وجود دارد را چطور چاره کنیم و برای رفع این یأس چه باید کرد؟


*شمـــا خوشبین هســتید که روزی نامزدها به جای وعده دادن، بگویند اگر ما انتخــــاب شــویم، به کمک اندیشمندان و نخبگان، نظام اجرایی و حکمرانی را اصلاح می‌کنیم؟


در یـــــــــــک چشـــــــم‌انداز تاریخی، می‌بینیم که شرایط به آن بدی که تصور می‌شود نیست و کشور ما در یک فرایند کلی تاریخی رو به پیشرفت است. حرکتی که از مشروطه شروع شد و مطابق آن نظام حکمرانی ما از حالت استبدادی خارج شده، امروز هم گام به گام در حال جلو رفتن است.

جامعه ما در طول 120 سال گذشته با فرازو نشیب‌های زیادی مواجه بود، اما نمی‌توان منکر شد که روند کلی این حرکت رو به جلو است.

کما اینکه انقلاب اسلامی نسبت به نهضت ملی شدن صنعت نفت و نهضت ملی شدن صنعت نفت نسبت به تحولات شهریور 20 و تحولات شهریور 20 نسبت به نهضت مشروطه یک گام رو به پیش بود.


در انقلاب اسلامی هم فرازهای بلندی داشتیم که نشان می‌دهد حرکت کلی و عمومی کشور رو به جلو است. باوجود این، امیدواریم سیاستگذاران اصلی ما به جای اینکه دست روی دست بگذارند تا نظام حکمرانی از بیرون و با هزینه بالا اصلاح شود، دستیابی به حکمرانی خوب از درون، با هزینه کمتر و در یک فرایند ساده‌تری اتفاق را دنبال کنند. چراکه این امر برای نظام اجرایی و اداره بهتر کشور و اساساً برای تحقق اهداف عالیه‌ای که نظام ما در زمینه بهبود و رفاه زندگی مردم یا پیشرفت کشور در منطقه و جهان دارد، ضروری است.


یعنی اگر می‌خواهیم همراه با قدرت نظامی و سیاسی، قدرت اول اقتصادی منطقه شویم یا کشور به حدی از توسعه دست یابد که تکانه‌های خارجی نتواند أن را تحت تأثیر قرار گیرد، که اینها جزو آرزوها و آرمان‌های نظام ما است، اینها با اصلاح نظام حکمرانی قابل حصول است.


در کنار این، جامعه ایران هم استعداد و آمادگی ذهنی این امر را دارد و شرایط بین‌المللی و انقلابی که در ارتباطات رخ داده نیز به نوبه خود این بستر را فراهم کرده است.

بنابراین اگر این اراده و عزم جزم در کلیت نظام سیاسی ایجاد شود که ما باید به سمت اصلاح حکمرانی خود حرکت کنیم، به یقین وضع ما این‌گونه نخواهد ماند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها