جلال میرزایی، فعال سیاسی اصلاحطلب، در گفتوگو با «اعتمادآنلاین»:
انتخابات 1400| رئیسجمهوری که با آرای پایین به قدرت رسیده، همراهی مردم را با خود ندارد/ اصلاحات بیشتر از انقلاب جواب میدهد/ بورس را بهانهای برای کسر رأی نکنیم
یک فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: روی کار آمدن رئیسجمهوری که با آرای پایین به قدرت رسیده است 2 پیامد عمده دارد. اولین پیامد مربوط به تصمیماتی است که در داخل کشور میگیرد که در واقع همراهی مردم را با خود ندارد. دومین پیامد در خارج از کشور است که این نگرانی را به وجود میآورد که مشارکت پایین در انتخابات را نشانهای از بحران مشروعیت در جمهوری اسلامی قلمداد کنند.
اعتمادآنلاین| تا سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری زمان زیادی باقی نمانده و تکاپوی مسئولان برای قانع کردن مردم به آمدن پای صندوقهای رأی در روز 28 خرداد هر روز بیشتر میشود. در این میان اما عدهای با انداختن تقصیر بر گردن دیگران سعی دارند از آب گلآلود ماهی بگیرند و فضا را به نفع جریان خود پیش ببرند.
جلال میرزایی، فعال سیاسی اصلاحطلب، در گفتوگو با اعتمادآنلاین در مورد فضای انتخاباتی 1400 و دلایل مشارکت نکردن مردم در این دوره از انتخابات سخن گفته است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
***
رقابتها در این دوره از انتخابات دیر شروع شد
*میزان مشارکت مردم در انتخابات به چه میزان خواهد بود؟
من نمیتوانم در این خصوص نظر دقیقی بدهم، اما بر اساس نظرسنجیهایی که صداوسیما و ایسپا انجام دادهاند، میزان مشارکت زیر 40 درصد است. این را هم باید در نظر گرفت که رقابتها در این دوره از انتخابات دیر شروع شد. امکان دارد سطح مشارکت با توجه به شروع رقابتها و جدی شدن آن بالا برود.
*یعنی فقط دیر شروع شدن رقابتها در این دوره از انتخابات باعث مشارکت حداقلی خواهد شد؟
در مورد اینکه چه عواملی باعث کاهش مشارکت در این دوره از انتخابات میشود نظرات بسیار گوناگونی وجود دارد. عدهای میگویند ناکامی دولت آقای روحانی در رسیدن به اهداف و وعدههایی که داده بود باعث دلسردی مردم شده است. البته دولتمردان میگویند ما همه تلاشمان را در راستای تحقق خواستههای مردم کردیم، اما بر سر کار آمدن ترامپ، خارج شدن از برجام و اعمال تحریمهای شدید علیه ما باعث شد دولت نتواند به آن وعدههایی که به مردم داده بود عمل کند. عدهای دیگر میگویند انتخابات چندان تاثیری در سرنوشت مردم ندارد و به تجارب گذشته نگاه میکنند. عدهای دیگر هم عقیده دارند سایر نهادها به جریانی که بر اساس رأی مردم سر کار میآید، اجازه آزادی عمل نمیدهند. این باعث شده است که کاری به پیش نرود. در حال حاضر مجموعهای از نظرات در جامعه ما در خصوص کاهش تمایل مردم برای شرکت در انتخابات ابراز میشود، اما اینکه کدام یک درست است و نقش اصلی را در این موضوع داشته نیاز به تامل و بحث فراوان دارد.
باید مردم را قانع کنیم که پای صندوقهای رأی بیایند
*از نگاه شما چه عواملی باعث دلسردی مردم نسبت به شرکت در انتخابات شده است؟
یکی از عوامل اصلی میتواند این باشد که مردم در سالهای 92 و 96 با امید زیادی پای صندوقهای رأی رفتند و از جریان اصلاحات حمایت کردند. آنها انتظار داشتند که بخشی از مطالباتشان مورد توجه قرار بگیرد، اما متاسفانه دولت بهرغم تلاشهایش، به دلیل خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریمها، نتوانست به وعدههایش عمل کند. جریان مخالف نیز در داخل کشور با همه توان شروع به تخریب دولت کرد و تقصیر را گردن مردم انداختند و گفتند ای مردم، این نتیجه انتخاب اشتباه شما بود. این 2 مساله به موازات هم در دلسردی مردم نسبت به انتخابات تاثیر داشتند.
غیر از انتخابات و رأی دادن هیچ ابزار و مکانیسمی برای تاثیرگذاری در وضعیت کشور وجود ندارد
باید در زمان باقیمانده همه تلاش خود را بکنیم که مردم را قانع کنیم تا پای صندوقهای رأی بیایند. غیر از انتخابات و رأی دادن هیچ ابزار و مکانیسمی برای تاثیرگذاری در وضعیت کشور وجود ندارد. در نظامهای غربی هم در نهایت مردم با وجود اینکه ناراضی هستند به صندوق رأی مراجعه میکنند.
با چند دوره انتخابات مشکلات کشور حل نمیشود
*مردم با توجه به تجربیات گذشته به این نتیجه رسیدهاند که شرکت کردن در انتخابات هیچ تاثیری بر سرنوشت آنها نمیگذارد و سیاستمداران در نهایت کار خود را میکنند. نظر شما در این باره چیست؟
بخشی از این صحبت شما با واقعیت منطبق است اما همه آن نیست. در کشورهای اروپایی و آمریکا هم مردم با آمدن پای صندوقهای رأی به تمام مطالبات و خواستههایشان نمیرسند چون منابع و امکانات محدود است. دست دولتی که از سوی مردم انتخاب میشود آنقدر باز نیست که آنطور دلش میخواهد مطالبات مردم را برآورده کند. با چند دوره انتخابات مشکلات کشور حل نمیشود. خود انتخابات و پویایی در آن و اینکه هر چهار سال یک بار یک انتخابات برگزار شود در راستای این است که دولتها مشروعیت خود را از مردم بگیرند تا بتوانند خواستههای آنها را برآورده کنند.
جامعه در حال تجربه کردن یک از هم گسیختگی است/ جامعه ما از افراد بدون شناسنامه به اندازه کافی آسیب دیده است
*بحث کنونی مردم بر سر رأی دادن به اصلاحطلب یا اصولگرا نیست، بحث بیاعتمادی مردم به همه جناحهای سیاسی است.
ما الان در زندگی اجتماعی هم به یکدیگر اعتماد نداریم. جامعه در حال تجربه کردن یک از هم گسیختگی است. این بیاعتمادی نه تنها مشکلات را حل نمیکند چه بسا باعث افزایش آن هم میشود. یکسری افراد هم هستند که برای رسیدن به منافع خود و قدرت میگویند ما نه اصلاحطلب هستیم و نه اصولگرا. ما 2 جریان شناسنامهدار داریم. جامعه ما از افراد بدون شناسنامه به اندازه کافی آسیب دیده است. نمیتوانیم از لج یک جریان و اینکه از جریان مقابل هم خوشمان نمیآید بیایم به افرادی رأی بدهیم که معلوم نیست اصلاً از کجا آمدهاند.
قدرت خرید مردم نسبت به سال 96 یکسوم شده است
*این مقایسه وضعیت فعلی ایران با کشورهای اروپایی به نظر میرسد چندان مورد قبول نیست. چون مردم نه تنها به بخشی از مطالبات خود نرسیدهاند بلکه آن چیزی را هم که داشتهاند از دست دادهاند. نمونهاش را در بورس مشاهده کردیم.
شما چهار سال اول دولت آقای روحانی را با چهار سال دوم مقایسه کنید. عاملی که باعث تشدید این مشکلات شد، تحریم بود. در دولت اول تلاش شد امید در دل جامعه زنده شود. توافقی که در دولت اول آقای روحانی صورت گرفت موجب شد رشد اقتصادی کشور که منفی بود، مثبت شود و نرخ تورم که 2رقمی بود تا مرز یکرقمی هم بیاید. تولید ناخالص ملی هم افزایش پیدا کرد، اما در دوره دوم با روی کار آمدن دولت ترامپ همه چیز برعکس شد. ترامپ به جای اینکه رویکرد دموکراتها را ادامه دهد، شروع به اعمال فشار بر ایران و تحریمهای، به قول خودشان، فلجکننده وضع کرد. باید به این مسائل توجه کنیم. قدرت خرید مردم نسبت به سال 96 یکسوم شده است. ما برای برونرفت از این وضعیت هنوز هم قدرت انتخاب داریم. جریاناتی در کشور وجود دارند که برای این وضعیت نسخههای متنوعی دارند. این دست خودمان است که انتخاب کنیم جریانی بر سر کار بیاید که ما را از این وضعیت خارج کند یا از روی لجبازی به جریانی رأی بدهیم که وضعیت را بدتر کند.
نباید نسبت به قدرت رأیمان بیتفاوت باشیم
*آقای میرزایی، شما میگویید با چند دوره انتخابات مشکلات کشور حل نخواهد شد. این چیزی که شما راحت بیان میکنید عمر مردم است که میگذرد.
ما چند انتخاب بیشتر نداریم، یکی اینکه با صندوق رأی قهر کنیم و به سمت براندازی برویم و دیگری اینکه انقلاب در کشور رقم بزنیم. خیلی از منتقدان دلسوز اذعان کردهاند که اصلاح خیلی بهتر از انقلاب است و هزینه کمتری برای مردم دارد. در واقع قهر کردن با صندوق رأی نتیجهاش همین میشود. عدهای میگویند قهر کردن با صندوق رأی به معنی این است که سیستم متوجه شود باید یکسری اصلاحات انجام دهد، در هر صورت ما باید یک جریان را انتخاب کنیم تا شروع به اصلاحات کند. نباید نسبت به قدرت رأیمان بیتفاوت باشیم. تلاش نکنیم که کارگزارانی را انتخاب کنیم که ما را به سمت هزینههای بیشتر ببرند. اگر خودمان نسبت به این مسائل بیتوجه باشیم، از چه کسی باید انتظار داشته باشیم؟
هنوز یاد نگرفتهایم که در مورد اقتصاد اظهارنظرهای سیاسی نکنیم
*یکی از بحثهایی که خیلی سروصدا به پا کرد همین سرمایهگذاری مردم در بورس بود. با وجود اینکه دولت مردم را تشویق به سرمایهگذاری در بورس کرد، اما خب نتیجه آن شد از دست رفتن سرمایههای بخش زیادی از جامعه. شما گفتید بیشتر مشکلات به دلیل تحریمهای دوران ترامپ بوده است، اما این قضیه که به تحریم مربوط نمیشود و ریشه در داخل دارد. نظر شما در این باره چیست؟
در بحث بورس فقط دولت مقصر نیست. هر زمان بورس دچار افت شد و سهام کاهش پیدا کرد، بعضی از مجلسیها مصاحبه کردند، فریاد زدند که ای دولت، کجایید، سرمایه مردم از دست رفت. هرجا وضعیت بورس سیر صعودی پیدا کرد همین آقایان گفتند ای مردم، دولت میخواهد بدهیهایش را از طریق بورس تامین کند. ما جامعه سیاستزدهای داریم. ما هنوز یاد نگرفتهایم که در خصوص اقتصاد اظهارنظرهای سیاسی نکنیم. این اظهارنظرها نه تنها مشکلات را در حوزه اقتصاد رفع نمیکند، بلکه مسائل اقتصادی را تشدید میکند. یاد نگرفتهایم که با سکوت میتوانیم جلوی بحرانیتر شدن مسائل را بگیریم. در بحث بورس مخالفان دولت هم به اندازه او مقصر بودهاند. وقتی به دلیل تحریمها تعامل بانکیمان با کشورهای دیگر مسدود میشود، روشن است که همه اینها تاثیرگذارند. بحث بورس را ابزاری برای تخریب دولت قرار ندهیم. بورس را بهانهای برای کسر رأی نکنیم. مساله بورس نیازمند مباحث کارشناسی و تخصصی است نه اظهارنظرهای سیاسی.
رئیسجمهوری که با آرای پایین به قدرت رسیده، همراهی مردم را با خود ندارد
*انتخاب رئیسجمهوری با رأی پایین چه مشکلات و مسائلی برای رئیسجمهور منتخب در پی خواهد داشت؟
روی کار آمدن رئیسجمهوری که با آرای پایین به قدرت رسیده است 2 پیامد عمده دارد. اولین پیامد مربوط به تصمیماتی است که در داخل کشور میگیرد که در واقع همراهی مردم را با خود ندارد. دومین پیامد در خارج از کشور است که این نگرانی را به وجود میآورد که مشارکت پایین در انتخابات را نشانهای از بحران مشروعیت در جمهوری اسلامی قلمداد کنند، و کسانی که در اتاق فکر کشورهای اروپایی و آمریکا حضور دارند موضع خودشان را در روند تصمیمگیریها در خصوص تحوه تعامل با ایران تشدید کنند.
دیدگاه تان را بنویسید