سیدحسین نقوی حسینی، فعال سیاسی اصولگرا:
به سرانجام رساندن برجام اولویت دولت سیزدهم است / مذاکره نوعی جنگ، منتها جنگ دیپلماتیک است
یک فعال سیاسی اصولگرا گفت: یکی از اولویتهای دولت سیزدهم تعیین تکلیف و به سرانجام رساندن برجام با تأمین منافع کشور خواهد بود لذا با این شرایط و تا پایان این دولت نمیتوانیم توقع داشته باشیم که در وین به توافق برسیم.
اعتمادآنلاین| روز دوشنبه، بیست و دومین گزارش سه ماهه وزارت امور خارجه در مورد مذاکرات احیاء و اجرای برجام تقدیم کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شد. این گزارش همراه با نامه ظریف به رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با عنوان «آخر دعوانا» ارسال شده است. 44 صفحه از این گزارش 262 صفحه ای در قالب 14 بخش به ارائه گزارشی از تحولات برجام در طول شش سال گذشته پرداخته است و مابقی به نامه نگاریها و اسناد مربوط به برجام اختصاص دارد.
به گزارش جماران، در این رابطه، خبرنگار جماران با سید حسین نقوی حسینی نماینده اصولگرای ادوار مجلس و سخنگوی پیشین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به گفتگو نشست.
مشروح این مصاحبه در پی می آید:
*چند روز قبل محمد جواد ظریف در باب گزارش 3 ماهه نامهای در خصوص برجام با عنوان "آخر دعوانا" به مجلس ارائه کرد، در این مورد عملکرد وزارت امورخارجه دولت حسن روحانی را چطور تلقی میکنید؟
ارسال گزارش عملکرد دولت و وزارت امور خارجه در قبال برجام مطابق قانون اقدام متقابل مصوب مجلس شورای اسلامی صورت میگیرد که دولت و وزارت امور خارجه را ملزم میکند هر 3 ماه یکبار گزارشی از عملکرد خود در اجرای برجام را به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ارسال کند که در این زمینه وزارت امور خارجه پس از تصویب این قانون هر 3 ماه یکبار گزارشی به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه مجلس ارسال کرده است و هر 6 ماه یکبار کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس یک گزارش از مجموع دو گزارش سه ماهه را در صحن علنی مجلس ارائه میکند.
ولی این گزارش با گزارشهای قبلی بسیار متفاوت بود چون گزارشهای قبلی معمولا بین 20 تا 30 صفحه از اجرای برجام طی 3 ماه به کمیسیون امنیت ملی داده میشد اما این بار دکتر ظریف گزارشی مفصل در حدود 262 صفحه تهیه کرده که البته شامل برخی اسناد و مدارک میباشد که به پیوست ارسال شده است. اما در این گزارش 4 بخش مورد توجه قرار گرفته است؛
بخش اول، به مقدمات مذاکرات اشاره شده است و اینکه در مذاکرات وین و لوزان چه گذشته و چگونه به توافق برجام رسیدند.
در بخش دوم، برجام مورد بررسی قرار گرفته است که چگونه و با چه شرایطی توافق و تصمیماتی در این زمینه گرفته شده است.
بخش سوم، به موانع اجرای برجام پرداخته شده است که آقای ظریف در این گزارش بخشی از موانع اجرای برجام در داخل و خارج را ذکر کرده است و بخش آخر این گزارش، به مذاکرات اخیر که طی 6 ماه گذشته صورت گرفته است و امروز در مذاکرات وین در چه مرحلهای هستیم پرداخته. در حالی برجام به سرانجام دوم خود نزدیک میشود که به دولت بعدی سپرده شده است تا پیگیری از سوی دولت بعدی و نهایتا در چارچوب برجام از حقوق ملت ایران و منافع ملی کشور دفاع شود.
برخی انتقادات به محتوا و اجرای برجام است
*چرا سخنان ظریف مبتنی بر منافع ملی شنیده نمیشود و نگاه جریان مقابل به سیاست دولت حسن روحانی جناحی است، مگر برجام برای تمام ایرانیان نیست؟
در این زمینه منتقدین به کلیت برجام و مذاکرات ایراداتی داشتند که برخی به محتوا و نحوه اجرای مذاکرات برمیگردد، چون اگر به خاطر داشته باشید برجام با 9 شرطی که مقام معظم رهبری برای اجرای آن گذاشتند مورد موافقت نظام قرار گرفت و 9 بند هم توسط مجلس شورای اسلامی تصویب شد. هنگام تصویب برجام در مجلس، مقام معظم رهبری برای اجرای برجام نیز شروطی را قائل شدند که منتقدین، معتقدند که این شروط اجرا نشد. یکی از آن شروط، اجرای گام به گام برجام بود که غربیها به تعهداتشان عمل نکردند. علارغم آنکه جمهوری اسلامی ایران تماماً به تعهدات خود عمل کرد و آژانس بینالمللی انرژی هستهای نیز اقدامات ایران را راستیآزمایی و تعهدات اجرای برجام توسط جمهوری اسلامی را مورد تایید قرار داده و اعلام کرد ایران برخلاف غربیها به کلیه تعهداتش عمل کرده است اما در نهایت متاسفانه به خروج آمریکا از برجام منجر شد که اجرای آن را متوقف ساخت.
منتقدان همیشه انتقادات خود را به همراه دارند؛ اگر مذاکرات به درستی صورت میگرفت و طی مفاد محکمی از هر گونه سواستفاده یا خروج اعضا از برجام جلوگیری میشد وضعیت امروز را مشاهده نمیکردیم. بنابراین منتقدین به نوع مذاکره و اجرای برجام انتقاداتی داشتند که این انتقاد وارد است.
مذاکرات برجام اراده نظام بوده است
*برخی از اصولگرایان معتقدند موافقتنامه برجام به ارادهی نظام نبوده و به نوعی به نظام تحمیل شده است، آیا چنین نگاهی درست است؟
برجام حداقل شامل 4 بخش است؛ بخش اول، مذاکرات. بخش دوم، توافق برجام. بخش بعدی، اجرای برجام و در آخر خروج آمریکا و وضعیت فعلی در برجام است.
اما در هر 4 بخش تحمیل به نظام و کشور واقعیت ندارد، چه کسی میتواند بگوید مذاکرات به نظام تحمیل شده است؟! در این زمینه مقام معظم رهبری شخصا خودشان یکبار تبیین فرمودند، به ما پیشنهاد شد و از کشورهای همسایه واسطه شدند و ما مجوز مذاکره را دادیم، گفتیم بروند و مذاکره کنند.
مذاکرات طی سالهای طولانی توسط سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی وقت انجام شد. بنابراین اینکه گفته میشود مذاکرات تحمیل به نظام و ملت بوده درست نیست. مذاکرات اراده نظام بوده است.
یکی از اولویتهای دولت سیزدهم تعیین تکلیف و به سرانجام رساندن برجام است
*پیشبینی شما از مذاکرات احیای برجام تا پایان دولت حسن روحانی چیست، آیا به نتیجهی مشخصی خواهد رسید؟
آمریکاییها تحولات سیاسی در ایران را دنبال میکنند و متوجه اتفاقات پیش رو هستند، به نظر من با توجه به وضعیت حاکم بر فضای سیاسی امروز کشور 1+5 در وین دیگر تمایل ندارد با دولت روحانی به توافق برسد و منتظر هستند دولت جدید بر سر کار بیاید و حتی دیدیم که ابراهیم رییسی نیز در راستای سیاستهای کلی کشور اعلام کرد، ما به برجام اعتقاد داریم و باید برجام به سرانجام برسد. منتها یک دولت مقتدر با یک همراهی همه جانبه از داخل میتواند برجام را به سرانجام برساند.
بنابراین یکی از اولویتهای دولت سیزدهم تعیین تکلیف و به سرانجام رساندن برجام با تأمین منافع کشور خواهد بود لذا با این شرایط و تا پایان این دولت نمیتوانیم توقع داشته باشیم که در وین به توافق برسیم همانطور که محمدجواد ظریف نیز در گزارش خود به مجلس توافق دوم برجام را به دولت آینده منتقل کرد.
مذاکره نوعی جنگ، منتها جنگ دیپلماتیک است
*برخی معتقدند قدرت و اختیارات ابراهیم رییسی در مذاکرات هستهای بیش از حسن روحانی است، آیا ادامه مسیر فعلی در مذاکرات وین ممکن است؟
حدود اختیارات دولت تفاوت چندانی ندارد، تفاوت در نحوه استفاده دولتها از ظریفتها، امکانات و ابزار دیپلماتیک است. وگرنه حدود و اختیارات در قانون اساسی مشخص است و دولتها با هم تفاوت چندانی ندارند.
علمای علم سیاست میگویند مذاکره یک جنگ است. یعنی دو طرفی که پشت میز مذاکره نشستهاند در واقع در میدان جنگ حضور دارند و میخواهند اراده خود را به طرف مقابل تحمیل کنند؛ دولتی هم که پشت میز مذاکره مینشیند، میخواهد منافع ملی کشور خود را دنبال کند.
در عرصه بینالمللی هیچ کشوری نیست که بگوید ما منافع ملی خود را دنبال نمیکنیم و در پی تأمین منافع کشور مقابل هستیم؛ در آن صورت مذاکره معنایی ندارد.
بنابراین مذاکره نوعی جنگ، منتها جنگ دیپلماتیک است و هر طرفی که با پشتوانه و حمایتی قدرتمند پیش برود طبیعی است که در مذاکره موفق بشود. به نظر من با وجود فضای فعلی که پس از انتخابات در حاکمیت و میان قوا شکل گرفته و این نوع همدلی که در کشور در جریان است، تعامل و حمایت متقابل میان سه قوه را بوجود میآورد و دولت رییسی را برای هر مذاکرهای مقتدرتر از دولت روحانی خواهد کرد و پس از این دو قوه دیگر، بیشتر با دولت همراهی خواهند کرد.
دیدگاه تان را بنویسید