مصطفی معین، وزیر علوم دولت اصلاحات:
محتشمی اصلاحطلبی اصولگرا بود
وزیر علوم دولت اصلاحات گفت: محتشمی اصلاحطلبی اصولگراست که صادقانه و شجاعانه پایبندی خود را در مقام حرف و عمل بر مبانی امام و انقلاب و مبارزه در دو جبهه ضد استبدادی و استکبارستیزی و مبارزه با صهیونیسم نشان داد.
اعتمادآنلاین| مصطفی معین از نیروهای باسابقه جناح چپ است. مصطفی معین در دو دوره طی سالهای 1368-1372 در دولت اول هاشمیرفسنجانی و سالهای 1382-1376 در دولت خاتمی جمعا به مدت 10 سال عهدهدار مقام وزارت علوم بوده است. معین همچنین نماینده مردم شیراز در مجلس اول نیز بود او که از نزدیک با مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر محتشمیپور آشنا بوده و همکاری داشته، معتقد است: مشی سیاسی آقای محتشمیپور، قرابت به جناح چپ، انقلابیگری، دفاع از مظلوم و توده محروم، ایستادگی در برابر ظلم و چپاول سرمایهداری و خط انحرافی حجتیه بود. او از دوره نوجوانی در ارتباط با نهضت امام خمینی (ره) و مبارزات دینی و ضد دیکتاتوری ایشان به عنوان مراد و مرجع دینی و سیاسیاش قرار داشت. به گفته آقای معین، آقای محتشمی اصلاحطلبی اصولگراست که صادقانه و شجاعانه پایبندی خود را در مقام حرف و عمل بر مبانی امام و انقلاب و مبارزه در دو جبهه ضد استبدادی و استکبارستیزی و مبارزه با صهیونیسم نشان داد.
به گزارش روزنامه اعتماد، گفتوگویی کوتاه با مصطفی معین درباره ویژگیهای شخصیتی و سیاسی مرحوم محتشمیپور را با هم میخوانیم:
*دریافت شما از مشی سیاسی و مرام فکری ایشان چیست؟
مشی سیاسی آقای محتشمی، قرابت به جناح چپ، انقلابیگری، دفاع از مظلوم و توده محروم، ایستادگی در برابر ظلم و چپاول سرمایهداری و خط انحرافی حجتیه بود. او از دوره نوجوانی در ارتباط با نهضت امام خمینی(ره) و مبارزات دینی و ضد دیکتاتوری ایشان به عنوان مراد و مرجع دینی و سیاسیاش قرار داشت. آقای محتشمی از دوره طلبگی در قم تا زندانی شدن امام در تهران و تبعیدشان به نجف و سپس در نوفل لوشاتو در رکاب امام بود. مبارزه با سلطهگری امریکا و رژیم وابسته شاه و حمایت از ستمدیدگان و مغضوبان در داخل و خارج، چه در ایران یا در فلسطین و لبنان و... درسی بر گرفته از میراث و مکتب فکری جد بزرگوارش امام علی(ع) بود که فرمود: «کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا».
*بسیاری از معتقدین و حتی منتقدین جریان اصلاحات مرحوم محتشمیپور را مبارزی خطامامی و در تراز چپ اسلامی میدانند. سیاستمداری ایستاده بر اصول و معتقد به مبانی امام، نظام، انقلاب، مقاومت علیه اشغالگری صهیونیسم و مبارزه با استکبار. شما چه جلوههایی از این آرمانخواهی و اصولگرایی یکی از مصممترین چهرههای اصلاحطلب دیدید؟
از نظر من آقای محتشمی اصلاحطلبی اصولگراست که صادقانه و شجاعانه پایبندی خود را در مقام حرف و عمل بر مبانی امام و انقلاب و مبارزه در دو جبهه ضد استبدادی و استکبارستیزی و مبارزه با صهیونیسم نشان داد. نمونه این مجاهدت را در سازماندهی هستههای مقاومت و تشکیل حزبالله لبنان و حمایت جدی از مبارزان فلسطینی میتوان برشمرد. به یاد دارم در فروردین سال 1361 که ریاست دانشگاه شیراز بر عهدهام بود با تعدادی از دوستان جهادسازندگی فارس برای دیدار با شخصیتهای علمی و سیاسی سوریه و لبنان و مبارزان انقلابی فلسطینی سفری به سوریه و لبنان داشتیم. در آن زمان آقای محتشمی سفیر ایران در سوریه بود و سفارت ملاقاتهای ما را با رییس دانشگاه دمشق، زندهیاد ابوجهاد از بنیانگذاران اصلی الفتح، محمدمهدی شمسالدین رییس مجلس اعلای شیعیان لبنان، سید حسین فضلالله مرجع دینی مبارز و نواندیش لبنانی و بازدید ازجنوب لبنان را برنامهریزی کرد. مدت کوتاهی بعد از آن سفر بود که جنوب لبنان به اشغال رژیم صهیونیستی در آمد و سردار احمد متوسلیان و موسوی کاردار ایران در بیروت به اسارت فالانژها در آمدند. در دو یا سه سال بعد بود که مرحوم محتشمی در محل سفارت
مورد ترور صهیونیستها قرار گرفت و به شدت مجروح شد.
از جمله پایمردیهای دیگر آقای محتشمی ایستادگی او در برگزاری قانونی انتخابات دوره سوم مجلس بود. در دولت دوم آقای مهندس موسوی، آقای محتشمی به وزارت کشور انتخاب شد و در انتخابات مجلس سوم که من هم به نمایندگی مردم تهران در مجلس انتخاب شدم، آقای محتشمی خیلی محکم در مقابل دخالت (به نوعی نظارت استصوابی) شورای نگهبان در انتخابات مجلس ایستاد و با حمایت امام از آرای مردم صیانت کرد. در ابتدای مجلس سوم هم بهرغم پیشنهاد آقای محتشمی به عنوان وزیر کشور با امضای بیش از یکصد تن از نمایندگان به آقای هاشمیرفسنجانی، ایشان آقای عبدالله نوری را برای تصدی وزارت کشور به مجلس معرفی کرد. شما جلوه دیگری از آن آرمانخواهی و روحیه انقلابی را در دفاع آقای محتشمی از عراق در مقابل تجاوز و اشغال آن کشور توسط امریکا میبینید که به بهانه 11 سپتامبر در تابستان سال 1369 آغاز شده بود.
در آن زمان من وزیر فرهنگ و آموزش عالی در دولت اول مرحوم هاشمیرفسنجانی بودم. در یکی از جلسات دولت که تجاوز امریکا به عراق و چگونگی موضعگیری ایران مورد بحث بود، من از اینکه مواضع ایران با همپیمانان امریکا و ناتو مانند کنعان اورن رییسجمهور نظامی ترکیه در یک جهت باشد، انتقاد کردم. در همان روزها مرحوم محتشمی با مقایسه صدام با خالدبن ولید، از مقاومت عراق در برابر تجاوز و اشغالگری امریکا دفاع کرده بود. آقای هاشمی با این ذهنیت که من نیز همان نظر را دارم مطرح میکنم، به شدت برافروخته شد و انتقادم را غیر مسوولانه خواند که من نپذیرفتم و پاسخ دادم که همه اعضای دولت رای و مسوولیت مشترک دارند و باید پاسخگوی تصمیمات و مواضع دولت باشند! البته جناب آقای هاشمی در ابتدای جلسه بعدی دولت از برخورد تند خود خیلی صریح عذرخواهی کردند!
*یک خط امامی همچون مرحوم محتشمیپور، امروز باید مبلغ و مبشر کدام ویژگیها و آرمانهای امام و انقلاب نورانی ایشان باشد؟ فراق و فقدان این خط امامیهای راسخ، چه خسرانی برای تبیین راه و رویکرد امام امت دارد؟
اصلاحطلبان کنونی همان چپ خط امامیهای دهههای 60 و 70 هستند که سرسختانه از مواضع امام در مسائل داخلی و سیاست خارجی دفاع میکردند. از باب نمونه، در دولت اول آقای هاشمی خود ما در وزارت فرهنگ و آموزش عالی شورای عالی فلسطین و دانشگاه را تشکیل دادیم و صد بورسیه به دانشجویان فلسطینی به نام شهید محمد الدوره اختصاص دادیم و همچنین کنگره بینالمللی فلسطین و انتفاضه را با شرکت شخصیتهایی چون روژه گارودی و منیر شفیق برگزار کردیم. یا در سالهای 72 تا 76 خود من مسوول و سخنگوی شورای هماهنگی گروههای خط امام بودم که همین جبهه اصلاحات کنونی است. در آن شورا که حدود 12 حزب و تشکل سیاسی عضویت داشتند، مجمع روحانیون مبارز که آقای محتشمی از اعضای شاخص آن بود نیز نماینده داشت. در دولت اصلاحات هم وزارت علوم طی مراسمی به آقای سید حسن نصرالله عضویت افتخاری در گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس را اعطا کرد.
همچنین در همان سالها با همکاری تعدادی از دوستان همفکر، جمعیت دفاع از ملت فلسطین را تاسیس کردیم. منظورم این است که آرمانهای اصیل انقلاب و خط امام تا اواخر دولت خاتمی در بخشهای مختلف دولت کم و بیش مدنظر بود و مرحوم محتشمی هم سمت مشاور رهبری و هم رییسجمهور را عهدهدار بود. اکنون هم به نظر من دفاع از حقوق مردم و جمهوریت نظام و به ویژه حقوق اقشار محروم، فسادستیزی و برخورد با رانتخواری و آقازادگی و فرصتطلبی به نام اصلاحات، اعتراض به تضییع حق تعیین سرنوشت آحاد جامعه با نظارت استصوابی شورای نگهبان، اعتراض به دخالت نظامیان در سیاست و انتخابات و اقتصاد، حفظ استقلال کشور در مقابل سلطهطلبی امریکا و غرب، مبارزه با اشغالگران قدس شریف و حمایت از مردم فلسطین و سایر کشورهای اشغال شده، ملتهای تحت ستم و جهان اسلام با تاکید بر حفظ منافع ملی، راهبردهای اصلی اصلاحطلبی اصیل و راستین در راهبردها و سیاستهای داخلی و خارجی کشور باید باشد.
*مبارز انقلابی، فعال خط امامی، جانباز مقاومت ضد صهیونیستی، مخالف غربگرایی، مومن به اصلاحطلبی و…همه در آقای محتشمیپور جمع بود. امروز خط امام چه نسبتی باید بین انقلابیگری، استکبارستیزی و آزادیخواهی برقرار کند و آیا خوانشی نو برای هر یک لازم است؟
از نظر من میتوان شاخصههایی را که برشمردید با هم در نظر داشت و در شرایط مختلف، با تدبیر درست به کار گرفت. این امر زمانی امکانپذیر میشود که در ابتدا راهبردهای اصلاحات تدوین شود و مبانی آن عقلانیت و خرد و تلاش جمعی، مدیریت علمی و انباشت تجربه، پاسداشت فرصتها و سرمایههای ملی و نمادین، شناخت دقیق از موقعیتها و شرایط جهانی، اخلاق و معنویت و پیوند تنگاتنگ با توده مردم و دفاع از حقوق شهروندی آنان و آسیبشناسی علمی مسائل و مشکلات جامعه باشد. بنابراین نمونه آقای محتشمی یا شخصیتهایی چون شهید بهشتی، شهید رجایی، آقای مهندس موسوی یا شهید چمران و... در واقع جمع بین ویژگیهایی است که مورد نظر است و میتواند در شخصیتها و نسل جوان کشور بروز یافته و بازآفرینی شود.
آخرین دیدار، سال 91 در مراسم تشییع برادر خانم من، آخرین دیارمان بود. آقای محتشمی چند ماهی بود به نجف اشرف هجرت کرده بود و به تازگی به ایران آمده بودند و در منزل حاجیه خانم دستغیب برای تسلیت حضور یافته بود. با تشکر و قدردانی و احوالپرسی از وضعیت و برنامههایشان پرسیدم که با دلتنگی پاسخ دادند اینجا که نمیشد کار مفیدی کرد، به نجف رفتهام...! روح بلند مرحوم آقای محتشمی شاد و در جوار رحمت الهی با اولیایش محشور باشد.
دیدگاه تان را بنویسید