کد خبر: 525083
|
۱۴۰۰/۰۹/۱۳ ۰۸:۱۱:۰۰
| |

عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی اجتماعی:

نیازمند یک رویکرد تعدیل شده نسبت به روابط خارجی هستیم/ شفاف توضیح دهید از شما چه خواستند که ندادید و چه می‌دادند که نگرفتید

یک تحلیلگر مسائل سیاسی نوشت: نیازمند یک رویکرد تعدیل شده نسبت به روابط خارجی و نگاه به جهان هستیم. این رویکرد نه ناقض استقلال ما است و نه نافی ارزش‌های رسمی، بلکه مقوم آنها نیز هست. حتی برخی از آقایان مراجع هم بر این تغییر تاکید نموده‌اند، پس بیش از این تامل جایز نیست. اگر این رویکرد تعدیل شود، بخش مهمی از هزینه‌های یک توافق خوب از میان خواهد رفت. اگر به توافق نرسید خیلی روشن و شفاف توضیح دهید که از شما چه خواستند که ندادید و چه می‌دادند که نگرفتید. همین.

نیازمند یک رویکرد تعدیل شده نسبت به روابط خارجی هستیم/ شفاف توضیح دهید از شما چه خواستند که ندادید و چه می‌دادند که نگرفتید
کد خبر: 525083
|
۱۴۰۰/۰۹/۱۳ ۰۸:۱۱:۰۰

اعتمادآنلاین| عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی اجتماعی اصلاح طلب برای روزنامه اعتماد نوشت: اکنون که مذاکرات وین دوباره آغاز شده است و با یک‌دست شدن تمامی ارکان قدرت در ایران، از صدر تا ذیل انتظار می‌رود که با خیال راحت با طرف‌های غربی گفت‌وگو کنند و به توافق برسند و امید زیادی هم برای رسیدن به این توافق باید داشت. به ویژه اینکه نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که اکثریت مردم هم خواهان رسیدن به چنین توافقی هستند، از این رو لازم است که به چند نکته اشاره شود؛ ‌گرچه پیش‌ از این هم کمابیش به این موارد پرداخته شده است.


1ـ پایه مذاکرات و توافقات بین‌المللی جز در موارد استثنا که طرفین رضایت دهند، نه قانون و حقوق که قدرت است. با این پیش‌فرض این پرسش مطرح است که ایران بر چه مبنایی وارد این گفت‌وگوها شده است؟ نه فقط این گفت‌وگوها، حتی بالاتر از آن چرا همچنان به NPT متعهد است؟ و بالاتر از آن چرا عضویت خود را در سازمان ملل تمدید می‌کند؟ هیچ کشوری الزام به حضور در هیچ کدام از این نهادها را ندارد، پس چرا همه حضور دارند؟ به این علت که منافع چنین حضوری بر هزینه‌های آن می‌چربد و خیلی هم می‌چربد. اجازه دهید با یک مثال منظور خود را توضیح دهم. ما ملتزم و مجبور به رعایت حقوق داخلی هستیم.

مثلا کسی را نمی‌توانیم بزنیم یا بکشیم. اگر چنین کنیم مجازات یا قصاص می‌شویم. ولی هیچ‌کس ما را مجبور به خرید فلان خانه یا خودرو یا مواد غذایی نمی‌کند. هیچ‌کس ما را مجبور به اشتغال در حرفه مشخص نمی‌کند. درحالی‌که همه ما این کارها را انجام می‌دهیم. چرا؟ نه به دلیل اجبار، بلکه به دلیل منفعت آن. خوب اگر روزی متوجه شویم که این شغل یا خرید برای ما سودآور نیست، آن را انجام نمی‌دهیم. ولی پایه این رفتارها انتخاب و مطلوبیت آن است و نه اجبار. خرید و فروش یک کالا باید برای ما مطلوبیت داشته باشد. شاید در شرایط عادی خریدن بطری یک لیتری آب بیش از هزار تومان ارزش نداشته باشد، چون آب در دسترس هست، ولی در شرایط کم‌آبی و در بیابان شاید حاضر شویم آن را به قیمت ده‌ها و صدها برابر نیز بخریم، چون مطلوبیت آن خیلی زیاد می‌شود.

پس ورود به مذاکرات وین برای ایران فقط و فقط یک انتخاب است. ما حتی در همان بیابان کم‌آب هم می‌توانیم بطری آب را نخریم، البته از تشنگی هم تلف شویم. یا نه با مقدار اندک آب قناعت کنیم، به امید اینکه زنده بمانیم. دیگر نکته مهم این است که پیش از آغاز مذاکرات باید تصوری نسبی از سقف و کف آن داشت. مثلا اگر برای خرید یک آپارتمان در یک محله مشخص پای میز مذاکره می‌رویم باید بدانیم چانه زدن برای خریدن آن در محدوده کف و سقفی است که در آن محله وجود دارد. خریدار و فروشنده نمی‌توانند مبالغ پرت پیشنهاد کنند. امیدواریم در این مذاکرات شاهد چنین رفتاری نباشیم.

2ـ رفتارهایی که مبتنی بر انتخاب آزاد است، بر چند پایه است. این پایه‌ در روابط شخصی و عاطفی و نیز دینی و... متفاوت از پایه رفتارهای سیاسی و اقتصادی است. در رفتارهای سیاسی و اقتصادی باید بر عقلانیت ابزاری تکیه کرد. به عبارت دیگر هدف معین باشد و سود و زیان آن فعل براساس آن هدف تعیین شود. هیچ شیوه دیگری نمی‌تواند جانشین چنین امری شود. به ویژه در رفتارهای سیاسی باید منطق سود و زیان برجسته باشد. در امور سیاسی یک تفاوت مهم دیگر هم وجود دارد. ما در کنش اقتصادی برحسب علایق خود و مستقل تصمیم می‌گیریم.

مثلا دوست داریم در فلان منطقه شهر خانه بخریم و این ترجیح شخصی خودمان است. در حالی که در سیاست چنین نیست. سیاستمدار باید به عنوان نماینده مردم عمل کند. هم در تعیین اهداف و هم در ارزیابی سود و زیان یک رفتار یا تصمیم. سیاستمدار باید تصمیم خود را برای مردم قابل قبول نماید و حق ندارد فقط ترجیحات خود را ملاک تصمیم قرار دهد. سیاستمداری که درکی از گرسنگی ندارد، درکی از بیکاری ندارد، چگونه می‌خواهد برای مردمی تصمیم بگیرد که اولویت اول آنان، فقط بیکاری است؟ نگاهی به روند اقتصادی در دهه گذشته که مواجه با تحریم‌ها بوده‌ایم، واقعیت را نشان خواهد داد. رییس سازمان برنامه سخنان صریحی در این باره اظهار داشت و گفت، حتی اگر رشد 8درصدی اقتصاد را داشته باشیم، 6 سال زمان لازم داریم که تازه به وضعیت سال 1390 برسیم. در حقیقت حتی با رشد 8درصدی هم از ابتدای دهه 1390 تا پایان 1406 در جا زده‌ایم.

این به شرطی است که رشد 8درصد داشته باشیم. تجربه 40 سال گذشته نشان می‌دهد، رسیدن به رشد مداوم 8درصد، حتی در صورت رفع تحریم‌ها، احتمال بسیار اندکی دارد. روشن است که سیاستمدار باید برحسب شرایط این مردم به نمایندگی از آنان و برحسب نیازها و اولویت‌های آنان تصمیم بگیرد و نه براساس موقعیت مادی و اجتماعی خودش که در این ده سال پیشرفت کرده که پسرفت نداشته است.

3ـ یکی از مهم‌ترین مسائلی که به عنوان موضوع جدید مطرح می‌شود، گرفتن ضمانت اجرایی کافی برای جلوگیری از نقض توافق از سوی طرف مقابل، به‌طور مشخص امریکا است. در این باره بهتر است وقت را تلف نکرد. نه اینکه آنان نمی‌توانند چنین ضمانتی را بدهند، به نظرم می‌توانند. شاید نیاز چندانی به تصویب کنگره هم ندارد. نمونه‌اش توافق الجزایر است. حتی اگر کنگره هم امضا کند هر گاه لازم دانستند از آن خارج می‌شوند. از کنوانسیون‌های بین‌المللی هم به راحتی خارج می‌شوند چه رسد به این مورد. فراموش نباید کرد که تضمین هرگونه توافقی ناشی از پایداری درونی آن است. یعنی چه؟ اگر توافق براساس موازنه قوا میان طرفین تهیه و تصویب شده باشد، تا زمانی که این موازنه وجود دارد، آن توافق نیز پایدار خواهد بود. در حقیقت طرفین توافق به این نتیجه می‌رسند که نقض توافق به نفع آنان نیست. فقط هنگامی که یک طرف ماجرا گمان کند که موازنه به نفع او شده است، آن را نقض خواهد کرد. در حقیقت نقض توافق از همان منطق تصویب توافق تبعیت می‌کند. پس اگر ایران خواهان تصویب است، باید توافق را براساس موازنه قوا تدوین و تصویب کند و در ادامه نیز توجه به آن داشته باشد.

توافق برجام را نمی‌توان مستقل از مجموعه مسائل منطقه‌ای میان ایران و غرب تحلیل کرد. نقض برجام محصول به هم خوردن موازنه آن بود. به این معنا که ایالات متحده به درستی گمان می‌کرد که سود اصلی را ایران برده است و امریکا می‌تواند که به برجام ادامه ندهد و ایران هم نمی‌توانست هزینه این پیمان‌شکنی را به طرف مقابل تحمیل کند. البته ایران با گسترش حضور منطقه‌ای خود، هزینه‌ها را پس از توافق برجام تحمیل کرد و طرف مقابل هم از برجام خارج شد تا هزینه متقابلی را تحمیل کند. پس امکان تضمین برجام بدون توجه به مسائل دیگر غیر ممکن است. مساله برجام جزییات فنی آن نیست. گفت‌وگوهای برجامی به شرطی موفق خواهد شد که رویکرد کلی ایران به نظم جهانی به روشنی طرح شود. با رویکرد کنونی، نمی‌توان وارد هیچ گفت‌وگو یا توافق پایداری شد. هر توافقی می‌تواند به ثمر برسد، ولی موقتی خواهد بود. پس چه کار باید کرد؟ همان‌طورکه گفته شد باید مشخص کنید که در صورت تخطی طرف مقابل شما نیز چه اقدامی خواهید کرد و اگر طرف مقابل این اقدام شما را مقرون به‌صرفه برای تخطی خود نداند، طبعا به توافق پای‌بند خواهد شد، در غیر این صورت تخطی می‌کند و توافق را نادیده خواهد گرفت.

مهم‌ترین تفاوت این دور از مذاکرات با نوبت پیش این است که اکنون سابقه خروج ایالات متحده را از برجام پیش چشم داریم حتی جمهوری‌خواهان اعلام کرده‌اند که در صورت بازگشت باز هم از برجام خارج خواهند شد، کاری که پیش‌تر ترامپ انجام داد، به یک رویه تبدیل شده است. بنابراین باید وجود ضمانت اجرا را نه در طرف مقابل که در طرف خودمان ببینیم. همچنان که غربی‌ها هم در برجام از ما ضمانت اجرا نخواستند. چون آنان می‌دانستند که اگر ایران تخطی کند، قادر به اعمال فشار گذشته و حتی شدیدتر از آن هستند. ما هم نمی‌توانیم از آنان ضمانت اجرا طلب کنیم، چون اگر آنان تضمینی دهند، خودشان هم می‌توانند آن تضمین را نادیده بگیرند و در صورت نیاز نادیده خواهند گرفت.

4ـ در اظهارات اصولگرایان تندرو همیشه بر این نکته تاکید می‌شود که مذاکرات باید عزت‌مندانه و از موضع قدرت باشد و از مذاکرات عزت‌مندانه تعریف دقیقی ندارد. بهتر است بگوییم که مذاکرات کارشناسانه و مقرون به‌صرفه و سودآور باشد. اگر یک میلیون تومان به دو نفر بدهیم که بروند بازار مواد غذایی بخرند، آن خریداری موفق‌تر است که با آن مبلغ بتواند مواد بیشتر و با کیفیت‌تری را خریداری کند. این را نمی‌گویند خرید عزت‌مندانه، بلکه خرید هوشیارانه و کارشناسی می‌گویند. اکنون نیز هیات ایرانی رفته است که مذاکره کند، چیزهایی را باید بدهد و چیزهایی را باید بگیرد. اگر آنچه می‌خواهد بگیرد فاقد ارزش مهم است یا آنچه را که می‌خواهد بدهد، خیلی ارزشمند می‌داند، بهتر است همین الان برگردد، ولی اگر می‌داند که مطالبات او ارزشمند است و به آنها نیاز دارد و مابه‌ازای آن نیز باید چیزهایی را بدهد، در این صورت عزت‌مندی بی‌معنا است، بلکه هوشیاری و کیاست و معامله‌گری حرف اول را خواهد زد تا کمترین امتیاز را در برابر بیشترین درخواست مبادله کنید. البته فراموش نشود که هرگونه معامله‌ای که یک طرف مغبون شود، موجب اختلال در تداوم آن خواهد شد.


5ـ نکته دیگر اینکه لطفا سیاستمدار باشید. هر چه در گذشته درباره برجام گفته‌اید را به فراموشی بسپارید. بسیاری از سخنان را یا برحسب مصلحت جناحی و شخصی زده‌ شده، یا از روی ناآگاهی بوده‌. مشکلی نیست. اکنون براساس مصالح و منافع عمومی نظر دهید و تصمیم بگیرید. مردم درباره سیاستمداران داوری خاص خود را دارند. فقط براساس اشتباهات آنان را قضاوت نمی‌کنند، بلکه از آن مهم‌تر براساس اقدامات مثبت و به ویژه شجاعانه، آنان را داوری خواهند کرد. فراموش نکنیم که این‌بار و به دلیل یک دست بودن کل ساختار، هر گونه تصمیمی که در وین یا هر جای دیگر گرفته شود، به پای کلیت ساختار نوشته خواهد شد. هر چند در نوبت پیش نیز چنین بود، زیرا پذیرفتنی نیست که موضوعی مثل برجام را محصول تصمیم جناحی و فقط بخشی از سیاست و مردم بدانیم، این عذر بدتر از گناه است. با این حال این‌بار زمینه برای ابراز شجاعت نیز فراهم‌تر است و ترسی و نگرانی از نیروهای سیاسی رقیب وجود ندارد.

6ـ یک نکته روشن را نادیده نگیریم. ایران دو دهه است که درگیر بحران هسته‌ای است. این مهم‌ترین عامل در توقف رشد اقتصادی کشور و نزول شدید جایگاه آن شده است. اتفاقا بخش مهمی از رویگردانی جامعه از ارزش‌های رسمی همین وضع اقتصادی است. ادامه این وضع کشور را بیش از پیش زمین‌گیر کرده و فقر را توسعه خواهد داد و مردم را از انقلاب و اسلام دورتر و دورتر خواهد کرد. پس دلیلی ندارد که به این بحران تن داده شود. از اتخاذ تصمیم نباید ترسید. نیازمند یک رویکرد تعدیل شده نسبت به روابط خارجی و نگاه به جهان هستیم. این رویکرد نه ناقض استقلال ما است و نه نافی ارزش‌های رسمی، بلکه مقوم آنها نیز هست. حتی برخی از آقایان مراجع هم بر این تغییر تاکید نموده‌اند، پس بیش از این تامل جایز نیست. اگر این رویکرد تعدیل شود، بخش مهمی از هزینه‌های یک توافق خوب از میان خواهد رفت. اگر به توافق نرسید خیلی روشن و شفاف توضیح دهید که از شما چه خواستند که ندادید و چه می‌دادند که نگرفتید. همین.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها