کد خبر: 537073
|
۱۴۰۰/۱۱/۲۰ ۰۹:۵۷:۵۱
| |

معصومه ابتکار، معاونت زنان در دولن دوازدهم:

اغلب دانشگاهیان ما علی رغم علایق خود چاره ای جز مهاجرت ندارند

معاونت زنان دولت دوازدهم نوشت: با وجود اینکه اغلب دانشگاهیان ما علاقه دارند در کشور و برای فرزندان این ملت کار کنند، ولی وقتی فشارها، تنگناها و برخوردهای تبعیض‌آمیز را تجربه می‌کنند چاره‌ای جز مهاجرت و ترک دیار نمی‌بینند.

 اغلب دانشگاهیان ما علی رغم علایق خود چاره ای جز مهاجرت ندارند
کد خبر: 537073
|
۱۴۰۰/۱۱/۲۰ ۰۹:۵۷:۵۱

معصومه ابتکار معاونت زنان در دولت دوازدهم طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: نقش دانشگاهیان در تحولات اجتماعی و تاثیر مثبت آنها در پیشرفت و پویایی جامعه انکارناپذیر است و جا دارد در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نگاهی به این نقش در روزهای انقلاب و پس از آن داشته باشیم.

امام خمینی(ره) این نقش را مبدا تحولات می‌دانستند و انصافا حضور آگاهانه دانشجویان و اساتید در مراحل مختلف انقلاب، راهبردی بود و شاید بهتر باشد بگویم اگر این بیداری و آگاهی از دانشگاه شروع نمی‌شد، شاهد آن خیزش‌ها در اقشار مختلف مردم نبودیم. این از ویژگی‌های مهم فرهنگی انقلاب اسلامی ایران است که ریشه در آگاهی و بیداری دانشجویان و اساتید دارد.

دانشگاهیان با تمام وجود به پیکار با استبداد برخاستند؛ از شجاعت در بیان مشکلات کشور تا ایستادن در کنار انقلابیون به قیمت آسیب‌های فردی که می‌توانست برایشان مشکل‌ساز شود. من آن زمان دانشجوی سال دوم دانشگاه بودم و از مهم‌ترین خاطراتم، همراهی پدر با موج اعتراضات دانشگاهیان بود. پدرم مرحوم دکتر تقی ابتکار، استاد دانشگاه تهران در اعتصاب بزرگ دانشگاهیان فعال بود و از جمله تهیه مایحتاج، آذوقه و کمک‌های لازم به اعتصاب‌کنندگان را برعهده داشت. یک روز شاهد صحنه جالبی بودم. پدر دیگ بزرگ غذایی که در خانه تهیه شده بود را از وسط خیابان انقلاب که آن روزها شاهرضا نامیده می‌شد، از میان نیروهای گارد عبور داد و با وجود همه برخوردها و مخالفت‌های ماموران، بالاخره آن را به دست تحصن‌کنندگان رساند. یادآوری این صحنه‌ها از روزهای انقلاب از این جهت ضرورت دارد که بازگوکننده واقعیات مهمی است؛ واقعیاتی که بر اثر گذر زمان، می‌تواند دچار غبار تحریف و اطلاعات نادرست یا در اذهان عمومی فراموش شود. با توجه به این نقش مهم دانشگاهیان، بحث مهمی در زمینه ارجح بودن تخصص بر تعهد یا بالعکس در اولین ماه‌های پس از پیروزی درگرفت؛ اینکه باید در دانشگاه اساس را علم بگذاریم یا تعهد یا هر دوی اینها.تعابیر مختلفی در خصوص نقش دانشگاه‌ها در تحولات آتی کشور مطرح بود. از تعبیرات امام (ره) در مورد اینکه «دانشگاه، می‌تواند مبدا تحولات باشد» تا تعبیر معلم انقلاب دکتر علی شریعتی که معتقد بود «دانشگاه اگر منشا آگاهی نباشد ممکن است به تحمیق جامعه کمک کند.» ... 

در اغلب این بحث‌ها، روشن بود علم متعهدانه و دانشگاه‌هایی که نسبت به کشور، انقلاب و آینده مردم متعهد باشند، نقش‌آفرینی مثبتی دارند و دو ملاک علم و تعهد هر دو باید درنظر گرفته شوند. اما متاسفانه طیفی، برای جایگاه علم در این تعبیرات اهمیتی قائل نبوده و فقط آن را در حد یک شعار مطرح می‌کرد. این طیف هرگز قائل نبود که اساس دانشگاه بر علم و دانایی است و تعهد علمی در آن نباید نادیده گرفته شود. بی‌شک در دانشگاه اساس بحث، علمی بوده و افراد به صرف داشتن تقوا یا مدارک و سوابق انقلابی بدون تسلط علمی نمی‌توانند عنوان فرد علمی داشته باشند و از عهده مسوولیت‌های علمی بر آیند. به قول شهید دکتر مصطفی چمران که فرد علمی و دانشگاهی با بالاترین مدارک تخصصی از دانشگاه‌های مهم دنیا بود؛ «درست است تخصص بدون تقوا فایده‌ای ندارد، ولی فردی که بدون تخصص، مسوولیتی را می‌پذیرد در واقع تقوا نیز ندارد.»

فردی که فقط شعار انقلابی و مذهبی بدهد ولی تخصص و توان علمی نداشته و کار علمی نکرده باشد، یک دانشگاهی موفق نمی‌شود. بنابراین اگر دانشگاهیان را با ملاک‌های سلیقه‌ای بسنجیم دچار مشکلاتی می‌شویم که بعد از انقلاب فرهنگی به آنها مبتلا شدیم. یعنی بسیار اتفاق افتاد که دانشگاهیان را با سلایق و ملاک‌های خاص تضعیف یا تقویت کردند؛ همان اتفاقی که در بخش‌های دیگر جامعه مثلا برای روزنامه‌نگاران یا فعالان سیاسی افتاد و به برخوردهای حذفی و جناحی منجر شد. متاسفانه در دانشگاه آثار این برخوردها شدیدتر و لطمه‌ای جدی به فضای علمی وارد ساخته است، چراکه قاعدتا دانشگاه باید مستقل از برنامه‌ها و رویکردهای جناحی و برخوردهای سیاسی و حذفی باشد.

رویکرد درست در این زمینه، نگاه ملی و مبتنی بر نقش فرد در ترویج علم است. اما متاسفانه شاهد این معایب بوده و در دوران مختلف که اوج آن در دولت‌های نهم و دهم به خصوص با ستاره‌دار کردن هزاران دانشجو رخ داد، دیدیم چگونه سبب مهاجرت وسیع اساتید و دانشجویان از کشور شد. به این دلیل در دولت یازدهم تغییر رویکردی مهم، اتفاق افتاد که غیرقابل انکار است و مرجعیت دانشگاه، تخصص، علم و آزاد اندیشی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. آزاد اندیشی محوری است که مقام رهبری از ابتدا بر آن برای دانشگاه‌ها تاکید داشتند و بارها به بحث کرسی‌های آزاد اندیشی و ایجاد فضای لازم برای تضارب آرا و دیدگاه‌ها اشاره کرده‌اند. ولی متاسفانه به این توصیه رهبری با توجه به فضاهای ایجاد شده در دانشگاه‌ها عمل نشد. اکنون در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی باید نسبت به برخوردهایی که این روزها با دانشگاهیان صورت می‌گیرد و اساتیدی که صرفا به خاطر نگاه‌های منتقدانه خود مورد بی‌عنایتی و حتی اخراج قرار می‌گیرند، هشدار داد.

ملاک‌های سختگیرانه مراجع امنیتی و نظارتی که در هر مرحله‌ای می‌توانند استاد را به صرف نقد، مخالفت و با سلیقه‌ یک کارشناس که نقد او را برخلاف مصالح و امنیت ملی تشخیص داده، فاقد صلاحیت تشخیص داده و از ادامه خدمت یا ترفیع بازدارد، به صلاح جایگاه علمی دانشگاه نیست. این واقعه‌ای ‌تاسف برانگیز است که جامعه دانشگاهی نسبت به آن اعتراض دارد و آنچه نگران‌کننده است، سکوت دولت نسبت به این مساله است.

در حالی که انتظار می‌رود شخص رییس‌جمهور و دولت در ارتباط با این مساله موضع صریح گرفته و مخالفت خود را با این روندها اعلام و برای بازگرداندن شخصیت‌های علمی مانند دکتر محمد فاضلی و دکتر آرش اباذری و دیگر اساتید اقدام کنند. انتظار این بود همگام با شعارهایی که در دوران انتخابات داده شد، شاهد برخوردهای حذفی و جناحی نباشیم.  به هر حال دانشگاهیان به حق می‌خواهند به استقلال دانشگاه احترام گذاشته شود. اینکه دانشگاه را وارد بازی‌های جناحی و سیاسی کنند، در بین دانشگاهیان القای ناامیدی است و فضا را به سمت ترجیح مهاجرت سوق می‌دهد. با وجود اینکه اغلب دانشگاهیان ما علاقه دارند در کشور و برای فرزندان این ملت کار کنند، ولی وقتی فشارها، تنگناها و برخوردهای تبعیض‌آمیز را تجربه می‌کنند چاره‌ای جز مهاجرت و ترک دیار نمی‌بینند و این به ضرر انقلاب و کشور است. امیدوارم این انتظار دانشگاهیان به زودی پاسخ داده شود و شخص آقای رییس‌جمهور و دولت رسما موضع خود را در ارتباط با آن و اصلاح روند و حفظ استقلال و حرمت دانشگاه و دانشجو و اساتید اعلام کنند.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها