عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی:
قالیباف گروه مشاوره کارکشته ندارد و قادر به تصمیمگیری موثر نیست/ هر گاه خانواده واحد سیاسی شد، خوب و بد آن به حساب همه نوشته میشود
آیا واکنش آقای قالیباف مناسب بود؟ اصولا عیار سیاستمداران و طرفداران آنان هنگام اقناع و توجیه افکار عمومی درباره خطاها و پرسشها معلوم میشود. ظاهرا ایشان گروه مشاوره کارکشته ندارد. او در همه فعالیتهای سیاسیاش ابتدا پرتوان میآمد، ولی در دقیقه ۹۰ بازی را میباخت. چرا؟
عباس عبدی، تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی در یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت:
تذکر: پس از انتشار بخش اول این یادداشت دوستی پرسید که هدف انداختن آقای قالیباف از ریاست مجلس است؟ چون اصلا چنین چیزی در ذهنم نبود و نیست توضیح میدهم. به نظرم ریاست ایشان گارانتی است، آنقدر هم میفهمم که در این موارد دخالت نکنم. این یادداشتها هم علیه آقای قالیباف نیست اصولا بنده اغلب به موضوعات میپردازم و نه اشخاص. در اینجا، اهمیت افراد بسیار کمتر از ساختار است که قلم را صرف آنان کرد.
ادامه یادداشت:
۴ـ آیا خطای فرزندان را به حساب پدران و مادران باید نوشت؟ آیا خطای همسر را به حساب شوهر باید نوشت؟ بهطور کلی در این باره قاعده ثابتی نیست. رفتار شخص سیاستمدار نقش اصلی را در این ماجرا دارد. اجازه دهید به همین مورد بپردازیم. چرا پسر آقای قالیباف در دفاع از پدرش متنی را منتشر کرد؟ جز اینکه رابطه پدر و پسری، آنان را در سیاست به یکدیگر پیوند زده است؟ چرا دختر او یا خودش توضیح نداد؟ چون آنان یک خانواده هستند و پیوندهای سیاسی دارند.
هر گاه خانواده واحد سیاسی شد، خوب و بد آن به حساب همه نوشته میشود. مثل دیگر خانوادههای سیاسی ایرانی. متاسفانه در ایران این قاعده جاری است و بسیاری از سیاستمداران، رفتارهای خانوادگی دارند. در خانواده سیاسی ارتقای جایگاه زن و فرزند به واسطه پدر است. پس بر اساس قاعده منطقی «من له الغِنم فعلیه الغُرم»؛ هر کس غنیمت میبرد غرامت میپردازد، باید داوری کرد. اگر سیاستمدار از ابتدا خرج خود و خانواده را به کلی جدا کند، در این صورت هیچ مسوولیتی متوجه او نیست.
۵ـ آیا واکنش آقای قالیباف مناسب بود؟ اصولا عیار سیاستمداران و طرفداران آنان هنگام اقناع و توجیه افکار عمومی درباره خطاها و پرسشها معلوم میشود. ظاهرا ایشان گروه مشاوره کارکشته ندارد. او در همه فعالیتهای سیاسیاش ابتدا پرتوان میآمد، ولی در دقیقه ۹۰ بازی را میباخت. چرا؟ چون مشاور آگاه و دلسوز ندارد و ظاهرا قادر به تصمیمگیری موثر نیست. برای مثال گفتند او با این سفر مخالف بوده. بعد کسی پاسخ نداد پس چرا رضایت خروج از کشور را داده؟ گفتند توطئه یک نهاد خاص علیه رییس مجلس است. نگفتند که این چه حکومت یکدستی است که علیه رییس مجلسش توطئه امنیتی میکنند؟ گفتند بیمار بوده و به خانه نمیرفته! به علاوه چرا در چنین شرایطی احتیاط نمیکند و مانع چنین سفر خانوادگی نمیشود؟ این واکنشها نشان داد که حداکثر افق دید مشاوران محترم تا یک متری است و تصوری از ابعاد ماجرا و پاسخهای متقابل و احتمالی ندارند. هر سرمهای که میخواهند به چشم ماجرا بکشند، آن را کورتر میکنند. پاسخهای شخص آقای قالیباف نیز نوعی جدل و حاشیهروی بود و هیچ چیزی را روشن نکرد. یکی دیگر نوشته بود که رفتن خانواده هاشمی به سد لتیان در روز عاشورا چه فرقی با ترکیه رفتن خانواده قالیباف وسط ماه رمضون داره؟ توجه ندارد که اول؛ آن را خود آقای هاشمی نوشته و پنهانکاری و ریاکاری نکرده بود. دوم؛ برای همان کار کلی حمله به او کردید که به گمان من هم تا حدی منطقی بود که یک روحانی که رییسجمهور هم هست نباید در آن روز چنین کند. اینگونه دفاعیات بدتر از هر حملهای است. دیگری گفته بود که به نظر من اگر همین سرنخ رو دنبال کنید، میتوانید بفهمید کی لو داده که حاج قاسم تو کدوم پرواز بوده؟ این حد از حرفهای بیربط زدن برای توجیه و حل یک رفتار نه چندان مهم نوبر سیاست نواصولگرایانه است. برای توجیه و دفاع از این کار، یکی تصویر خانوادگی غیرمنسجم از آنان ارایه میدهد. دیگری یاد طرح صیانت میافتد و میگوید بقیه مسوولان از این موارد بدتر دارند!! باید طرح صیانت را تصویب کرد. خلاصه وجود چنین مدافعانی، فرد را از وجود هر مخالفی بینیاز میکند. سومی هم به عنوان دفاع از رییس مجلس گفته که این یک پروژه امنیتی علیه رییس مجلس است و پای یک نهاد در میان است، این ادعا به تعبیری تف سربالاست، زیرا این چه حکومت و چه مجلسی است که در یک ساختار کاملا یکدست علیه رییس مجلس چنین توطئه امنیتی میکنند و اتفاقی هم علیه توطئهکنندگان نمیافتد؟ به علاوه فرض کنیم چنین باشد، رییس مجلس باید پیشاپیش متوجه این تعقیب و مراقبتها علیه خانوادهاش و خودش باشد و در این صورت مطلقا اجازه ندهد که چنین سفری انجام شود. از اینها گذشته آیا نمیتوان پرسید: ساختاری که علیه رییس مجلس خود تجسس رسمی کند که قطعا خلاف قانون و مستوجب مجازات است، با دیگران و شهروندان عادی چه خواهد کرد؟ دیگری هم به شکل مضحکی ماموریتهای انقلابی و خیالی برای این سفر جعل میکند. دیگری هم همه ارزشهای دینی را برای مالهکشی ماجرا خرج میکند. به نظرم اینگونه دولتمردان و گروههای مشاورانشان باید در فعالیتها و رویکرد سیاسی خود تجدیدنظری اساسی کنند.
هر گاه خانواده واحد سیاسی شد، خوب و بد آن به حساب همه نوشته میشود. مثل دیگر خانوادههای سیاسی ایرانی. متاسفانه در ایران این قاعده جاری است و بسیاری از سیاستمداران، رفتارهای خانوادگی دارند. در خانواده سیاسی ارتقای جایگاه زن و فرزند به واسطه پدر است. پس بر اساس قاعده منطقی «من له الغِنم فعلیه الغُرم»؛ هر کس غنیمت میبرد غرامت میپردازد، باید داوری کرد. اگر سیاستمدار از ابتدا خرج خود و خانواده را به کلی جدا کند، در این صورت هیچ مسوولیتی متوجه او نیست.
۵ـ آیا واکنش آقای قالیباف مناسب بود؟ اصولا عیار سیاستمداران و طرفداران آنان هنگام اقناع و توجیه افکار عمومی درباره خطاها و پرسشها معلوم میشود. ظاهرا ایشان گروه مشاوره کارکشته ندارد. او در همه فعالیتهای سیاسیاش ابتدا پرتوان میآمد، ولی در دقیقه ۹۰ بازی را میباخت. چرا؟ چون مشاور آگاه و دلسوز ندارد و ظاهرا قادر به تصمیمگیری موثر نیست. برای مثال گفتند او با این سفر مخالف بوده. بعد کسی پاسخ نداد پس چرا رضایت خروج از کشور را داده؟ گفتند توطئه یک نهاد خاص علیه رییس مجلس است. نگفتند که این چه حکومت یکدستی است که علیه رییس مجلسش توطئه امنیتی میکنند؟ گفتند بیمار بوده و به خانه نمیرفته! به علاوه چرا در چنین شرایطی احتیاط نمیکند و مانع چنین سفر خانوادگی نمیشود؟ این واکنشها نشان داد که حداکثر افق دید مشاوران محترم تا یک متری است و تصوری از ابعاد ماجرا و پاسخهای متقابل و احتمالی ندارند. هر سرمهای که میخواهند به چشم ماجرا بکشند، آن را کورتر میکنند. پاسخهای شخص آقای قالیباف نیز نوعی جدل و حاشیهروی بود و هیچ چیزی را روشن نکرد. یکی دیگر نوشته بود که رفتن خانواده هاشمی به سد لتیان در روز عاشورا چه فرقی با ترکیه رفتن خانواده قالیباف وسط ماه رمضون داره؟ توجه ندارد که اول؛ آن را خود آقای هاشمی نوشته و پنهانکاری و ریاکاری نکرده بود. دوم؛ برای همان کار کلی حمله به او کردید که به گمان من هم تا حدی منطقی بود که یک روحانی که رییسجمهور هم هست نباید در آن روز چنین کند. اینگونه دفاعیات بدتر از هر حملهای است. دیگری گفته بود که به نظر من اگر همین سرنخ رو دنبال کنید، میتوانید بفهمید کی لو داده که حاج قاسم تو کدوم پرواز بوده؟ این حد از حرفهای بیربط زدن برای توجیه و حل یک رفتار نه چندان مهم نوبر سیاست نواصولگرایانه است. برای توجیه و دفاع از این کار، یکی تصویر خانوادگی غیرمنسجم از آنان ارایه میدهد. دیگری یاد طرح صیانت میافتد و میگوید بقیه مسوولان از این موارد بدتر دارند!! باید طرح صیانت را تصویب کرد. خلاصه وجود چنین مدافعانی، فرد را از وجود هر مخالفی بینیاز میکند. سومی هم به عنوان دفاع از رییس مجلس گفته که این یک پروژه امنیتی علیه رییس مجلس است و پای یک نهاد در میان است، این ادعا به تعبیری تف سربالاست، زیرا این چه حکومت و چه مجلسی است که در یک ساختار کاملا یکدست علیه رییس مجلس چنین توطئه امنیتی میکنند و اتفاقی هم علیه توطئهکنندگان نمیافتد؟ به علاوه فرض کنیم چنین باشد، رییس مجلس باید پیشاپیش متوجه این تعقیب و مراقبتها علیه خانوادهاش و خودش باشد و در این صورت مطلقا اجازه ندهد که چنین سفری انجام شود. از اینها گذشته آیا نمیتوان پرسید: ساختاری که علیه رییس مجلس خود تجسس رسمی کند که قطعا خلاف قانون و مستوجب مجازات است، با دیگران و شهروندان عادی چه خواهد کرد؟ دیگری هم به شکل مضحکی ماموریتهای انقلابی و خیالی برای این سفر جعل میکند. دیگری هم همه ارزشهای دینی را برای مالهکشی ماجرا خرج میکند. به نظرم اینگونه دولتمردان و گروههای مشاورانشان باید در فعالیتها و رویکرد سیاسی خود تجدیدنظری اساسی کنند.
دیدگاه تان را بنویسید