رئیس تیم مذاکره کننده ایران:
به خاطر استقلال مذاکره میکنیم
وجه ممیز امام بنیانگذاری یک ساختار حکمرانی بر اساس تفکر دینی است/ کوچکترین شائبه تسلط بیگانه مغایر با تفکر امام است
رئیس تیم مذاکره کننده ایران گفت: به خاطر استقلال مذاکره می کنیم؛ اگر نمی خواستیم از استقلال صیانت کنیم، هرچه آنها می گفتند را می پذیرفتیم. اصلا همه دعوا سر صیانت از مرزهای استقلال و خطوط قرمز دقیقا همین است. یعنی اگر ما هرچه آنها می گفتند را مثل خیلی از کشورهای دیگر می پذیرفتیم، اصلا مذاکره نمی کردیم.
معاون سیاسی وزیر امور خارجه و رئیس تیم مذاکره کننده ایران با اشاره به اینکه کوچکترین شائبه برای تسلط بیگانه، به هر نحوی شود، مغایر با تفکر امام است، گفت: طرف مقابل ما آمریکا است. در واقع آمریکا در دنیا نماد استکبار و یکجانبه گرایی است و بقیه چندان ادعایی ندارند. او قدرت های کوچک همسو با خودش را ملزم می کند؛ ولی اصل او است. اینکه امام این طور روی آمریکا تأکید داشت، نشان دهنده عمق بینش امام است.
به گزارش جماران، مشروح گفت و گو با علی باقری را که در حاشیه بازدید وی از غرفه موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران انجام شد، در ادامه می خوانید:
چه طور می توانیم امام خمینی(س) را برای نسل جوان امروز و آینده که حضور ایشان را درک نکرده اند تعریف و آنها را به سمت آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامی هدایت کنیم؟
حاج قاسم محصول تفکر امام است. چه طور است که مثلا وقتی می خواهیم مردم را به سمت دین جلب کنیم، از طریق روضه این کار را انجام می دهیم و مباحث عالی اصول دین، توحید و استدلال های فلسفی نمی آوریم؟ آن یک منظر ورود است که توده مردم می آیند و هرکسی بر اساس درک، فهم و ظرفیت، تمایل، توفیقش مراحل بالاتر را هم می بیند. حاج قاسم پدیده ای است که در سطح جامعه پذیرفته شده است. وقتی که حاج قاسم چنین گستره اقبالی در جامعه دارد، چرا ما این بستر را به سمت اندیشه های امام نکشیم؟ چون چیزی که الآن اقبال می کنند یک بستر ظاهری است؛ چیزهایی در حاج قاسم دیده اند که برای مردم جذاب است. شجاعت، مردانگی و عدم تعلق جریانی و سیاسی مرسوم نکته مثبتی بود که همه را جذب کرد؛ حتی طیفی که شاید به ظاهر با دین و انقلاب قرابتی از خودشان نشان نمی دهند.
اشاره کردید که «حاج قاسم محصول تفکر امام است»...
صرفا محصول تفکر نیست، اساسا محصول پدیده ای به نام امام است. امام فقط تفکر نبود. از عصر غیبت تا زمان حاضر متفکرین خیلی بزرگی بزرگی بوده اند که شاید امام در مقابل آنها از نظر علمی سر تعظیم فرود می آورد و قطعا به عنوان استاد یاد می کرد. ولی امام را نباید منحصر به تفکر کرد. همان طور که حضرت رسول(ص) و حضرت امیر(ع) فقط تفکر نبودند.
می خواستم بگویم اگر امام را به مثابه یک فرد نبینیم و یک مکتب ببینیم، به نظر شما مختصات مکتب امام چیست؟
مختصات مکتب امام را من نمی توانم بگویم. باید از کسانی بپرسید که به مرزهای امام نزدیک هستند. مقام معظم رهبری فرمودند امام در مرزهای معصومیت حرکت می کرد. امام خیلی بلند بود و ما چون ایشان را دیده ایم عادی تصور می کنیم.
منظورم این بود که امام را با کدام شاخص ها و معیارها به مردم معرفی کنیم؟
یکی از راه های معرفی امام، شهید سلیمانی است. راه های مختلفی وجود دارد و من فهمم را می گویم. امام توصیفی از شهید مطهری دارند و تعبیر من این است که از نظر امام شهید مطهری نماد و الگوی تفکر انقلاب اسلامی است و اندیشه انقلاب اسلامی در آثار شهید مطهری متبلور شده است.
باز هم فهم من است، که از نظر مقام معظم رهبری شهید سلیمانی نماد و الگوی حکمرانی انقلاب اسلامی است. کسی که باعث شد امتداد انقلاب اسلامی به طور عملی در خارج از ایران تبلور پیدا کند، شهید سلیمانی است. یعنی شهید سلیمانی و شهید مطهری دو شاگرد مکتب امام هستند. او شاگرد مکتب اندیشه ای امام و شهید سلیمانی شاگرد مکتب حکمرانی امام است. هر دو به قله ای رفته اند که برای ما شاخص ساز هستند و وظیفه ما است که این شاخص ها و ملاک ها را در بیاوریم و بتوانیم اصالت آنها را ثابت کنیم. اثبات اصالت و اتصال آن به سیره و اندیشه امام است. اگر این نشود ممکن است التقاط ایجاد شود. چون ممکن است بعضی ها بر اساس ظاهربینی بگویند کاری که انجام شده به این دلیل بوده و شاید سوء فهم شود؛ اگر اتصال با اندیشه، تفکر و سیره حضرت امام برقرار نشود این اتفاق ممکن ات رخ دهد.
همان طور که برای نشان دادن حضرت امیر(ع) به مردم نمادهایی که می بینند را می گوییم تا آنها یک حس عینی و واقعی بگیرند. ممکن است برای کسی امام جماعت محله، یک کاسب محله یا فرض کنید جوانی باشد که در جنگ از جان خودش گذشته است.
امام یک سری کلید واژه مثل «عدالت» و «حمایت از محرومین» دارد. این کلید واژه ها را امروز چه طور می توانیم پیاده کنیم؟
به نظر من کلید واژه اصلی و محوری امام این است که نظام و حکومت را جزو احکام اولیه می دانستند. چون مثلا راجع به عدالت کم حرف زده نشده و حتی در خارج از دین ما متفکرین حرف زده اند. چون این یک امر تکوینی در عالم است و صرفا یک بحث تشریعی نیست. به نظرم این وجه ممیز امام نیست؛ وجه ممیز امام این است که بنیانگذار یک ساختار حکمرانی بر اساس تفکر دینی شده و این چیزی است که قبل از امام یا غنا کافی و یا جرأتش را نداشته اند.
خیلی افراد «استکبارستیزی» که در اندیشه امام مطرح است را به «غرب ستیزی» ترجمه می کنند. اما به نظر می رسد که منظور امام صرفا غرب ستیزی نبوده است. نظر شما در این خصوص چیست؟
یک کلید واژه امام که در شعارهای انقلاب هم بود، شعار محوری که همه کسانی که تاریخ انقلاب را لمس کرده باشند اولین شعاری است که به ذهنشان می آید، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» است. آزادی که مشخص است، استقلال همان آزادی در ساحت بین الملل است. به نظر من «استقلال» کلید واژه ای است که مرزها را مشخص می کند. هر جا که می خواهد رفتاری از بیرون یک نگاهی از درون موجب کوچکترین شائبه برای تسلط بیگانه، به هر نحوی شود، مغایر با تفکر امام است.
استکبار یک نماد دارد که به فرمایش مقام معظم رهبری مصداق اتمّ آن آمریکا است. یعنی آن کلیدواژه است و باید بر اساس آن مصداق پیدا کنیم. چیزهایی که از مرزهای استقلال، که هویت ما است؛ هویت دینی، انقلابی، ملی و به تعبیر مقام معظم رهبری تاریخی. کارویژه استقلال این است که از این سه هویت حفاظت شود. اگر کوچک ترین خدشه ای به این سه هویت وارد شود، آن وقت ما چیزی نیستیم که بخواهیم دنبال هدفی بگردیم. چون ما الآن به خاطر اینکه هویت داریم، می گوییم این هدف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را دنبال می کنیم.
بالأخره ما این واقعیت را داریم می بینیم که دنیا در چارچوب تفکر یک عده قدرتمدار اداره می شود و آن چند قدرت خیلی نرم و شیک می خواهند بقیه بازیگران صحنه بین المللی را در آن چارچوب مدنظر خودشان بیاورند. معلوم است که هدفشان چیست. در واقع می خواهند هویت ملت ها را خدشه دار کنند. ملتی که هویت نداشته باشد، هر کاری می توانید با او بکنید.
هنر اصلی امام این بود که استقلال را به این معنا ترجمه کرد و در عرصه حکمرانی به آن عینیت بخشید. چون یک وقت لا به لای خطوط کتاب است، این یک بحثی است، اما امام در عرصه حکمرانی این کار را انجام داد و از روز اول با مقابله ها، تقابل ها، مخالفت ها، دشمنی ها و کینه توزی های کسانی که از اساس با این تفکر مخالف بودند مواجه شد؛ جریان تجزیه طلبی در داخل و تروریسم و... آدم وقتی به 10 سال اول انقلاب بر می گردد که برکت حضور امام در این کشور همه را مستفیض کرده بود، می بیند بخشی از آنها برای ساقط کردن یک حکومت تازه متولد شده که هیچ، برای یک حکومت مستقر کفایت می کرد. این هنر امام بود ولی بعضی ها تعابیر دیگری دارند که در چارچوب پارادایم ذهنی خودشان شاید درست هم باشد.
این استقلال را در مذاکرات چه قدر رعایت می کنیم؟
به خاطر استقلال مذاکره می کنیم؛ اگر نمی خواستیم از استقلال صیانت کنیم، هرچه آنها می گفتند را می پذیرفتیم. اصلا همه دعوا سر صیانت از مرزهای استقلال و خطوط قرمز دقیقا همین است. یعنی اگر ما هرچه آنها می گفتند را مثل خیلی از کشورهای دیگر می پذیرفتیم، اصلا مذاکره نمی کردیم.
آنها یعنی آمریکا یا کشورهای دیگر از جمله روسیه هم شامل می شود؟
طرف مقابل ما آمریکا است. در واقع آمریکا در دنیا نماد استکبار و یکجانبه گرایی است و بقیه چندان ادعایی ندارند.
چون شما «قدرت ها» گفتید.
او قدرت های کوچک همسو با خودش را ملزم می کند؛ ولی اصل او است. اینکه امام این طور روی آمریکا تأکید داشت، نشان دهنده عمق بینش امام است. نه بعد از انقلاب، امام از سال 42 آمریکا را هدف قرار می دهد و بعد هم می گوید برای اینکه من راجع به آمریکا صحبت کرده ام رژیم دارد من را دستگیر می کند. چون هر بازیگری در صحنه بین المللی دنبال کسب منفعت بیشتر است و اگر برای او امکان داشته باشد به منافع یا حقوق یک بازیگر دیگر تجاوز می کند. ولی محدوده کوچکی برای خودش قائل می شود و دوم اینکه همه حاضر نیستند هزینه بدهند. اما آمریکا برای اعمال قدرتش هزینه هم می دهد. در واقع برای اینکه منافع زیاده خواهانه و خودبرتر بینانه خودش را تأمین کند هزینه هم می دهد و به این جهت است که آمریکا نماد استکبار و به تعبیر مقام معظم رهبری مصداق اتمّ استکبار است.
دیدگاه تان را بنویسید