احمدینژاد به زلنسکی: مردم اوکراین تهاجم شیطانی پوتین را خنثی کردند
علاوه بر آثار ملی و منطقه ای، اهمیت و آثار بین المللی مقاومت مردم اوکراین در برابر این تهاجم شیطانی را باید در بر هم زدن و شکست نسبی و یا کامل این نقشه ضد انسانی ارزیابی کرد.
احمدینژاد به زلنسکی نوشت:
خوشبختانه امروز مقاومت مردم اوکراین از یک سو موجب تکریم و حمایت آشکار ملت های گوناگون، آزادیخواهان و عدالت طلبان جهان از آنها و از سوی دیگر موجب محکومیت گسترده و عمومی تجاوز آشکار حکومت و ارتش روسیه به یک کشور مستقل شده است.
ملت بزرگ ایران نیز، که در دوران اخیر، زخم سنگین ناشی از یک تجاوز جنایتکارانه به سرزمین خود را بر تن دارد، با احساس نفرتی شدید از جنایات ضد بشری متجاوزین و با درکی عمیق از ابعاد مقاومت ملت اوکراین، در کنار مردم شما ایستاده است.
برای اولین بار طی دهه های اخیر، حرکت متحد و عمومی ملت ها در محکومیت تجاوز و تجاوزگر و برای حمایت از مردم اوکراین، علاوه بر واداشتن سیاستمداران و حاکمان کشورها به ویژه مقامات عمدتاً سازشکار اروپا به همراهی با مردم و انجام برخی اقدامات ، موجب رسوایی متجاوزین و کندی حرکت ماشین جنگی روسیه شده است.
سیاستمداران و حاکمان مستبد، زیاده خواه و سلطه جوی اروپایی، طی چند صد سال دوران استعمار، به نام عمران و آبادانی، با هجوم و تصرف کشورها در چهار قاره، فقر، جنگ و عقب ماندگی را به ملت ها تحمیل کرده، منابع آنان را به غارت برده و فرهنگ و هویت آنان را پایمال کردند و هم زمان، در جغرافیای اروپا نیز رقابت ها ، درگیری ها و جنگ های گسترده را به راه انداختند.
به راه انداختن و تحمیل جنگ ها ، دخالت در امور حاکمیتی و سرزمینی دیگران ، توسعه پایگاه های امنیتی و نظامی، کودتا علیه دولت های مردمی و مستقل و فشارهای اقتصادی به ملت های آزادیخواه، کارنامه صد در صد مردودی از سیاست ها، برنامه ها و اقدامات سیاسی حاکمان در این دوره را به ثبت رسانده است.
متاسفانه بزرگترین سازندگان و صادر کنندگان سلاح در جهان ، خود در شورای امنیت سازمان ملل با حق وتو، مسئول باصطلاح برقراری امنیت در جهان شده اند. حلقه بسته ای که در حقیقت همواره طراحان و برنامه ریزان و حامیان اصلی ناامنی ها، جنگ ها و جنگ افروزان بوده اند.
سازمان ملل متحد که در پاسخ به مطالبات تاریخی ملت ها جهت جلوگیری از استعمار ، سلطه گری ، غارتگری و جنگ، برقراری صلح و امنیت پایدار، به رسمیت شناختن استقلال و حقوق اساسی ملت ها و مشارکت دادن آنان در مدیریت جهان، تاسیس شد، با ساز و کار پیچیده ای تحت سلطه همان دوقطب قرار گرفت و استعمار و جهان خواری چند صد ساله به شکل دیگری ادامه یافت.
نظام سلطه با ادعای رهبری جهان و تحت نام فریبندۀ توسعه دموکراسی و آزادی، دایره منافع نامشروع خود را با اتکای ظاهری به موجودیت سازمان ملل و با قدرت نظامی و ماشین جنگی و سرکوبگری در کل جهان گسترش داده است.
در طول چند دهه اخیر به سختی می توان از جنگی بین دو یا چند کشور، اشغالگری و یا از منازعات قومی داخلی در نقاط مختلف جهان سراغ گرفت که عوامل پیدا و پنهان قدرت های جهانی سلطه جو، ایفاگر نقشی اساسی، در یک و یا همه اطراف تقابل های خونین و مخاصمات ویرانگر، نباشند. مایه تعجب و شرمساری تاریخی بشریت است که آنان، همزمان، در شورای امنیت به عنوان مرجع حل و فصل مناقشات و مسئول امنیت جهانی، خود را در مقام قضاوت و صدور احکام بلامنازع و قطعی علیه دیگران قرار داده اند.
جنگ و یا اشغال کره، ویتنام، فلسطین، افغانستان، عراق، سوریه، یمن و جنگ های متعدد در آفریقا صرفاً نمونه هایی از بازی دوگانه قدرت های فاسد جهانی برای مدیریت جهان و تسلط بر ملت ها است.
آنان (سردمداران سلطه گر جهانی) در یک توافق پنهانی و شیطانی و برای جلوگیری از بروز و ظهور اراده عمومی و حاکمیت ملت ها و در واقع ممانعت از اعمال دموکراسی حقیقی و کامل، یعنی مهار، انحراف و استهلاک امواج بیداری و اراده ورزی ملت ها ، به دنبال ترسیم جغرافیای سیاسی جدیدی در سطح جهان هستند.
هیئت حاکمه ایالات متحده آمریکا، در ازای حفظ رهبری بلامنازع خود در جهان، پذیرفته است تا با دادن امتیازاتی به روسیه و چین، ضمن ارضای بخشی از تمایلات توسعه طلبانه آنها، موافقت آنان را برای ایفای نقش در جهان سه قطبی جدید کسب نماید.
پذیرش چنین نقشی از سوی روسیه و چین در حالی برنامه ریزی شده است که این دو کشور آن را گشایش مسیری برای تحقق رویاهای زیاده خواهانه آتی خود ارزیابی می کنند، گشایشی که، در شرایط حاضر، طریق دیگری برای آن متصور نیست.
برنامه تهاجم به اوکراین و تصرف آن و در ادامه بازیابی بخش های اصلی شوروی سابق را باید گام اول برای ایجاد تغییرات بزرگ و استقرار نظم جدید مد نظر آنان به شمار آورد.
به زعم آنان اشغال اوکراین، تصرف تایوان توسط چین و سلطه آمریکا بر ایران، حلقه اولیه طرح را تکمیل کرده و علاوه بر آن به مناقشات چند ده ساله پایان می داد.
علاوه بر آثار ملی و منطقه ای، اهمیت و آثار بین المللی مقاومت مردم اوکراین در برابر این تهاجم شیطانی را باید در بر هم زدن و شکست نسبی و یا کامل این نقشه ضد انسانی ارزیابی کرد.
مقاومتی که با حمایت بسیار گسترده و آگاهانه عموم ملت های جهان همراه شده است.
اینجانب عمیقاً بر این باورم که مقاومت ملی اوکراین و استقبال جهانی ملت ها از آن، به زعم بسیاری از دلسوزان، اندیشمندان و مصلحان، فرصتی تاریخی برای ظهور اراده عمومی جهانی در جهت غلبه بر قدرت های فاسد و شیطانی و آزادی از قید استعمار و سلطه سیاست های ضد بشری سرمایه داری را فراهم ساخته است.
سرمایه داری لجام گسیخته ای که دموکراسی، آزادی و همه ارزشهای مشترک بشری را به گروگان گرفته و سلطه آن بر جهان ، حاصلی جز فقر و شکاف طبقاتی ، جدایی و تقابل کشورها، تسلط گروههایی اندک بر سرنوشت ملتها، حاکمیت سایه تهدید و جنگ بر بخش وسیعی از جهان و برقراری جریان یک سویه ثروت از تمام جهان به مرکز سرمایه داری جهانی در بر نداشته است.
دیدگاه تان را بنویسید