توصیه فیاض زاهد به سفیر فرانسه/ ایرانیها در بسیاری از گذشته تاریخی، آثار علمی و قانون اساسی تحت تاثیر فرانسه بودهاند
بروکراسی در احتضار مرگ شکوفهها و نخبههای علمی دیگر ملل را نیز فراهم میکند
ایرانیها در بسیاری از گذشته تاریخی، زبان روشنفکرانش، آثار علمی، قانون اساسی، نظام آموزشی، نظام جزایی و حقوقی، معماری، پوشش، سینما و... تحت تاثیر فرانسه بودهاند. بدیهی است آن اشکال به معنای نفی ارزشهای ماندگار پیوندهای فرهنگی و تاریخی نمیباشد.
فیاض زاهد تحلیلگر و روزنامه نگار طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: کشور فرانسه را پایهگذار بروکراسی میدانند. سیستم اداری پیچیدهای که برای سهولت زندگی انسانی طراحی شده است، اما مانند همه پدیدههای بشری که به صورت قانون دیالکتیکی به ضد خود بدل میشود، توانسته چنبرهای بر تمام مناسبات و روابط انسانی بزند.
مردم فرانسه پیشگام تحولات بزرگی بودهاند. آنها در دنیای مدرن با انقلاب فرانسه، راهی پیش پای بشریت گشودند که قریب به ۲۰۰ سال الهامبخش ملتهای بزرگ جهان شده است. پیش و پس از انقلاب، چه در دوره لویی چهاردهم و آنگاه عصر ناپلئون بناپارت، ترکیبی از دو میراث در بخش قوانین، اصول انسانی، شیوه زیست سیاسی، مانیفست اجتماعی، حقوق زنان، حقوق بشر، معماری و شهرنشینی، قوانین جزایی، شیوه مالیاتدهی و هزاران پدیده دیگر آموزگار ملل دیگر بودهاند. جالب آنکه در کشتار و خشونت انقلابی و عدالت نیز سرمشق بودهاند. مبدعین گیوتین مقدس و پیروان راستین سوسیالیسم انسانی. با این همه تجربه، بارها سفر من به فرانسه و گاهی پای گپ دانشجویان و تجارب خانوادگی نشستن نشان میدهد، چه میزان بروکراسی به مهمترین مزاحم این دوران بدل شده است. امروز از آن خشونت و ارزشهای انقلاب توفنده و گیوتین و رویاهای عصر لویی و بناپارتیسم شاید نشانههای کمی در دست باشد، اما تا بخواهی محل تاخت و تاز تکنسینهای دیوانسالاری اشراف سالار انقلابی شده و خود را به عصر جدید پیوند زده است. حتی آب خوردن هم تابع نظام به شدت متصلب کاغذبازی فرانسوی است. بیشترین لطمه نظام اداری فرانسه و فرهنگ بروکراتیک به دانشجویان و مهاجران و مهمانان وارد میشود.
در سفر اخیرم به فرانسه با بیش از ۱۰ دانشجوی ایرانی برخورد کردم که بخش بسیار مهم دغدغهشان نه نمره امتحانی، نه زبان فرانسه، نه حتی پیدا کردن شغل یا چگونگی تحصیل، بلکه مهمترین مشکل موضوع ویزای آنهاست.
شاید باور نکنید؛ مثلا دانشجویی در مقطع دکترا از دانشگاه سوربون پذیرش میگیرد، طول دوره دکترا مثلا ۴ سال است. اما سیستم به جای اینکه ویزای ۴ ساله بدهد تا دانشجو بدون دغدغه به امور علمی خود بپردازد، یک سال به یک سال تمدید میکند. آنهم نه سر وقت. شما دو ماه پیش از پایان ویزا اقدام میکنید؛ اما آنها ممکن است تا ۶ ماه هیچ پاسخی ندهند. چه اتفاقی میافتد؛ دانشجو دیگر حق کار دانشجویی ندارد. تصور کنید هیچ ممر درآمدی جز کار خویش نداشته باشد، چرخهای از عذاب روحی دایمی به دانشجو منتقل میشود. این کاغذبازی را به حوزه دانشگاه، بیمه، بانک و... گسترش دهید. گویا سیستم اداری فرانسه عامدان دنبال دو راهکار است تا پس از سرخوردگیهای فراوان به آن تن دهید: درس را رها کرده به کشور خود بازگردید، یا اینکه ناچار شوید دست به پناهندگی بزنید. یا آنکه امکان زندگی و آسایش و راحتی را از شما سلب کند! در تمام گویشها و گفتوگوها وقتی از این مشکل سخن میآید، میشنوید که: این فرانسه است دیگر! انتظار دیگری دارید؟ به راستی؛ چرا فرانسه که مدعی حضور در کشورهای اول جهان است اینقدر فشل عمل میکند؟ شما برای انجام هر کاری باید نامهنگاری کنید. امکان ندارد احدی از متولیان امور را بشود سرزده ملاقات کرد. حتی برای تعویض باتری موبایلتان هم باید از قبل راندوو (قرار ملاقات) تنظیم کنید. یک مورد عجیب اداره پرفکتور است. این اداره مسوولیت پاسخگویی به دانشجویان را دارد. اما برای ملاقات با مدیرانش باید وقت ملاقات بگیرید. اما گاهی سیستم در دسترس نیست. یا وقت نمیدهد. در برابر ایمیلهای هر روزه دانشجویان تنها یک جمله پاسخ میدهد: صبور باشید! حال در این میان دانشجویی ویزایش دوباره تمدید نشده و از قضا عزیزی را در کشورش از دست بدهد؛ هیچ احدالناس و هیچ فرد و نهادی نیست که به شما پاسخ دهد یا به کمکتان بشتابد. شما نه میتوانید از کشور خارج شوید و نه اگر هم خارج شدید میتوانید بازگردید. موضوع جالبتر، وجود تبعیض قومیتی و ملیتی است. آن همه شعارهای دهان پرکن وقتی به بررسی و تبیین حقوق مهاجرین سیاه، مسلمان و آسیا و آفریقایی در مقایسه با یک مهاجر سفید میرسد، رنگ میبازد. من و بسیاری از شما منتقد شرایط اداری کشورمان هستیم. اما بر این باورم که نظام اداری ما بسیار انسانیتر وموثرتر از نظام فرانسه در بخش اداری و دانشگاهی عمل میکند. هر چند باید از زاویه یک مهاجر یا دانشجوی خارجی در ایران این موضوعات را مقایسه کرد. علت توجه من در این نوشته، اطلاع من از وضعیت بسیاری از جوانان دانشجوی وطن در فرانسه است. با شناختی که از سفیر محترم فرانسه دارم، امیدوارم این گلایه و نگرانی طیف وسیع خانوادههای ایرانی را به مقامات ذیربط فرانسوی اطلاع دهند. ایرانیها در بسیاری از گذشته تاریخی، زبان روشنفکرانش، آثار علمی، قانون اساسی، نظام آموزشی، نظام جزایی و حقوقی، معماری، پوشش، سینما و... تحت تاثیر فرانسه بودهاند. بدیهی است آن اشکال به معنای نفی ارزشهای ماندگار پیوندهای فرهنگی و تاریخی نمیباشد.
اما بر این باورم این بروکراسی در احتضار مرگ شکوفهها و نخبههای علمی دیگر ملل را نیز فراهم میکند!
دیدگاه تان را بنویسید