چرا تهران پر از گدا است؟/ سی هزار گدا در تهران چه کار میکنند
نسخه پزشک از ۱۳۲۵ تا کنون در دست گدایان
ما امروز در تهران شاید قریب بیست الی سی هزار گدا داشته باشیم این گداها بعضیها صبحهای زود به میدان میآیند و در چند ساعت اول کار خود را میکنند و میروند. عدهای شبها ظاهر میشوند و روزها دیده نمیشوند.
۸ اردیبهشت ۱۳۲۵ مطلبی درباره گدایان تهران به قلم ارسلان خلعتبری در روزنامه ستاره به رشتهی تحریر درآمد و پس از آن در مجله خواندنیها نیز منتشر شد.
به گزارش انصاف نیوز، جالب است که رویه متکدیان با گذشت زمان هیچ تغییری نکرده است. هنوز هم متکدیان با همان رفتارهای ۷۶ سال پیش کار خود را پیش میبرند و دستشان در جیب مردم است. خلعتبری در این مطلب تکدیگری را بررسی کرده و نوشته است:
گدایی قبح و خجالت ندارد
مردم تهران تابستانها از مگس و پشه در عذاباند ولی در تمام فصول از دست گداها، گداهای تهران از هر کس و چیزی سمجتر و پرروترند مثل بعضی از مگسهای جنگلی وقتی کسی را ببینند ول نمیکنند و آنقدر میچسبند تا بالاخره از جیب شخص چیزی بیرون آورند. هر گدایی هم روش مخصوصی در گدایی دارد.
سابقا گدایی شرمندگی داشت و گدا با اکراه از مردم چیز میخواست اما دیگر در این شهر گدایی قبح و خجالت ندارد. گداها با گردن راست و قامت کشیده از عابرین پول مطالبه میکنند. درست مثل اینکه از شهرداری جواز برای وصول عوارض گدایی دارند. مردم تهران اگر به گداها پول میدهند بیشتر برای راحت شدن از دست آنهاست و در حقیقت میتوان گفت گداها از مردم باج میگیرند.
دلیل گدایی شهرستانیها در تهران
من تصدیق میکنم مردم تهران فقیر و بیچاره شدهاند و از همه جا به این شهر روی میآورند و در میان این گداهایی که امروز دیده میشوند اشخاص زیادی هستند که وقتی دارای گله گوسفند و همه چیز بودند ولی در اثر غارت شدن به دست ماموران دولت عاقبت خود را در کوچههای تهران برای گدایی یافتند، یا این که زارع بوده و با کار خود خرج عائلهای را هم میدانند ولی به واسطه تعدیات امنیه ناچار شدند دست از زندگی فلاحتی بکشند و به امید کار به خیابانهای تهران پناهنده شوند یا خود دارای زمین زراعتی بودند ولی طمع شاه وقتی آنها را از مزارع بیرون و به شهرها فرستاد، یا کسانی بودند که ظلم و تعدی دولت و ملاک و نظامی و متنفذین و غیره آنها را مجبور به ترک خانه نموده و جایی جز تهران در نظر نداشتهاند. ولی با تمام این احوال وقتی فکر میکنم که چرا در تهران روز به روز گدا زیادتر و هر روز یک شیوه نویی در گدایی به کار برده میشود و دسته دسته مردم به گداها ملحق میگردند به این نتیجه میرسیم که این همه تقصیر شهرداری بوده است زیرا شهرداری بیست و چند سال به این طرف گدایی را در تهران مجاز کرده است و هر چند وقتی اگر چه به جمع آوری گدایان پرداخته اما این عمل نتیجه نداده است بلکه گداها را جریتر کرده چه آنها فهمیدهاند تا این شهرداری هست گدایی در تهران آسان است.
از مبدا تا مقصد با صدها گدا در تهران
ما امروز در تهران شاید قریب بیست الی سی هزار گدا داشته باشیم این گداها بعضیها صبحهای زود به میدان میآیند و در چند ساعت اول کار خود را میکنند و میروند. عدهای شبها ظاهر میشوند و روزها دیده نمیشوند. عدهای هر روز را به یک محله میروند و ایام هفته را به ترتیب در جاهای مختلف میگذرانند. بنابر این همه آنها را در یک روز و در زمان واحد نمیشود در شهر دید. ولی دقیقهای نیست که بگذرد و در خیابانها و کوچههای شهر کسی بدون مزاحمت گداها بتواند عبور کند. شما از منزل که بیرون میروید تا به مقصد برسید غیرممکن است صدها گدا نبینید.
نسخه پزشک از ۱۳۲۵ تا کنون در دست گدایان
دستهای هستند که به نام غریب بودن گدایی میکنند، دستهای به عنوان زوار جلوی راه مردم را میگیرند. دستهای گدای اول ماهی هستند و دستهای گدای شب چهارشنبه، دستهای به مناسب روز یا شب جمعه پول میطلبند، دستهای برای کرایه ماشین یا کمال ادب پول میخواهند، دستهای کاغذی به نام نسخه طبیب به دست دارند و برای پول دوا گدایی میکنند. دستهای هستند که در خیابانها خود را به حال غش و بی هوشی برای جلب ترحم نشان میدهند، دستهای بدن خود را برهنه و مخصوصا در ایام زمستان چنین میکنند که بهتر بتوانند پول به دست بیاورند، عدهای خود را به زمین گیری میزنند و عدهای ساده نیز به آنها بیش از دیگران پول میدهند.
گداهایی که آبروی ایران را در جهان میبرند
دستهای بدن خود را زخم میکنند و با همان زخمهای رو باز در خیابان مینشینند و این مناظر کراهت آور را خارجیها میبینند و آبروی ما نزد ملل مختلف ریخته میشود. دستهای خود را کور جلوه میدهند در صورتی که کور نیستند، عدهای به عنوان اینکه تازه از خدمت نظام وظیفه خارج شدهاند و خرج رفتن به ولایت خود را ندارند تقاضای کمک دارند.
زنانی که به کودکان یکساله موادمخدر میخورانند
عده زیادی از زنها اطفال شیرخوار و یک ساله و دو ساله را در زمستان و تابستان، در سرما و گرما بغل میگیرند و کنار خیابان مینشینند و به این اطفال بی گناه که مسلما از خودشان نیست (یا از دیگران کرایه میکنند یا میدزدند یا از سر راهها بر میدارند) تریاک یا داروهای مخدر دیگر میدهند که چندین ساعت آن اطفال را بی حال میکند و این عمل برای آن است که وسیله جلب ارفاق مردم و دادن پول میشود.
من مکرر ساعت ۹ صبح طفلی را با حال بی هوشی در آغوش زنی یا مردی یا در روی آسفالت خیابان دیدهام و ساعت یازده دوازده که برگشتهام باز طفل را به همان حال یافتهام بنابراین تردیدی نیست که یک عده بی شرف و بی وجدان برای پول درآوردن صدها طفل بی گناه را به این صورت برای پول درآوردند در میآورند و در این شهری که قریب یک میلیون جمعیت دارد یک نفر نیست که از حق این اطفال مظلوم دفاع کند.
تاسیس موسسات گدایی
حتی من شنیده ام موسسات گدایی در این شهر تاسیس شده که اطفال شیرخوار و بچههای از یک الی دو سال را که در اختیار دارند به تفاوت به گداها اجاره میدهند و از این راه ارتزاق میکنند و پول به دست میآورند و الّا پرواضح است هیچ پدر و مادری طفل خود را در سرمای زمستان چندین ساعت به حال بیهوشی در خیابان نمیگذارند وهر قدر هم که فقیر و بی لباس باشند باز طفل اگر از خودشان باشد او را به آغوش میگیرند و از سرما محافظت میکنند.
گدایان برای دریافت پول مشت میزنند
یک دسته هستند دائما برای پول درآوردن به عریضه نگاری متوسل میشوند.
دستهای چند ورق دعا را پاره نموده توی پاکت میگذارند و به این طریق پول میخواهند اخیرا هم عدهای پیدا شدهاند که مثل راهزن جلوی عابرین را میگیرند و اول با الفاظ درشت و بعد با مشت پول مطالبه میکنند.
گداها راحت پول در میآورند و مالیات نمیدهند
تقصیر با کیست؟ بدون تاخیر جوابش این است؛ “تقصیر با شهرداری است.” هر کسبی و تجارتی که خرجش کم بود و دخلش زیاد طالب زیاد دارد گدایی یک کسبی است که بر کسبهای دیگر چندین مزیت دارد بدین طریق، گدایی مالیات ندارد و هر قدر یک گدا پول دربیاورد دیناری مالیات آن را نمیدهند.
گدایی محتاج مجوز مخصوص نیست بنابراین هر کس میتواند گدایی کند بدون این که منعی داشته باشد و شهرداری هم عملا گدایی را اجازه داده است. کسبهای دیگر محتاج به سرمایه است اما گدایی نه پول میخواهد نه تخصص و مهارت، نه وقت بدنی نه عدم سوءسابقه فقط یک جو رو برای این کار لازم است و هر کس یک جو رو داشته باشد میتواند گدا باشد. این بسیار واضح است اگر کسی صبح از خواب برخاست و چند ساعت در خیابانها گردش کرد و به قدر مزد چند نفر کارگر یا درشکهچی یا سوپور پول درآورد بدون این که یک قطره عرق ریخته باشد ممکن نیست از چنین کار پرنفع و بی خرج کم زحمت دست بردارد.
تنبلهای بی حیثیت گدایی میکنند
این طرز پول درآوردن سبب خواهد شد که دیگران هم از همین شیوه استفاده کنند. امروز تقریبا طوری شده که اگر کسی همین قدر دید نان درآوردن زحمت دارد فورا گدایی را پیشه خود میسازد و کسی که چند روز گدایی کرد دیگر از آن دست بردار نیست زیرا کاری بهتر از آن پیدا نمیشود. البته برای اشخاص تنبل و بی حیثیت.
این گدابازی تهران را برای یک عده تنبل خانه درست کرده است چندین هزار نفر به عنوان گدا بدون این که کار کنند اعاشه میکنند و عوائد خوبی هم به دست میآورند در صورتی که در این شهر هزارها درشکهچی و گاریچی و عمله و بنا و شاگردهای مغازهها و دکانها و حتی بچههای هشت نه ساله باید از صبح تا چند ساعت از شب رفته کار کنند و در تلاش زندگی باشند فقط برای این که با یک لقمه نان خالی خود و اطفال خود را سیر نگاه دارند.
دیدگاه تان را بنویسید