احمد زیدآبادی، فعال سیاسی اصلاحطلب:
کل رفتار سیاسی در ایران آلوده است/ همه درصدد اثبات خود، حذف و نفی رقیب هستند
یک فعال سیاسی گفت: نوع رقابت بین دو جناح داخل در حاکمیت طوری بوده که برای جلب افکار عمومی و به ویژه جلب قشر مردم عادی کشور دائما در وعدههای بزرگ توخالی مسابقه گذاشتهاند و این سبب شده مطالبات در تمام زمینهها افزایش یابد به طوری که از نگاه مردم، استانداردهای زندگی متفاوتتر از آن چیزی است که حتی در شرایط خیلی عادی بتوان آن مطالبات را تامین کرد.
احمد زیدآبادی، فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به این سوال که در رفتار شناسی مخالفان و موافقان برجام پیش بینی شما از رفتار طیفهای مختلف پس از امضای این توافق چیست؟ گفت: در این مورد باید چند مساله را تفکیک کرد. برجام نهایتا یک اقدام سیاسی بوده و مسائل سیاسی هم همیشه مناقشه برانگیز است. هر جناحی و هر گروهی براساس علایق و سلایق خود ممکن است از آن دفاع یا انتقاد کند و اگر بد باشد دوست دارد بگوید طرف مقابلم انجام داده و اگر خوب باشد دوست دارد بگوید من انجام دادهام و یک مقداری در ذات این پدیده نهفته است.
به گزارش ایلنا، وی تصریح کرد: کل رفتار سیاسی در ایران آلوده است. همه این اختلافات و نزاعات بر سر تأمین یک منفعت عمومی یا منفعت ملی یا مصلحت عمومی نیست و همه در صدد اثبات خود، حذف و نفی رقیب هستند. از این جهت رفتارهایشان هم به طور فصلی تغییر میکند. یعنی به جای اینکه یک سری سلسله سیاستهای روشن و مشخص باشد و براساس آن خودشان عمل و هم براساس آن معیارها طرف رقیب خود را نقد کنند، در کل به دنبال تسویه حسابهای دورهای و فصلی و بدون چارچوبهای روشن هستند. یعنی اگر در موضوعی که خودشان مخالف بودند، توسط رقیبشان صورت بگیرد هیاهو میکنند و اگر در چیزی که خودشان موافق باشند و به دست رقیبشان صورت بگیرد در آن صورت هم به همان میزان سر و صدا و نقدهای تند میکنند.
این فعال سیاسی گفت: بالاخره این موارد انحطاط سیاسی بوده که در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد و در کشور ما هم در نقطه اوج قرار دارد. چون هیچ کس براساس برنامه خود دیگری را نقد نمیکند. نگاه میکند طرف مقابل چه کرده و او را نقد میکند و این شرایط واقعا فضاحت بار است!
احمد زیدآبادی در پاسخ به این سوال، با توجه به اینکه امضای توافق احیای برجام در دسترس است، در زمان دولت آقای روحانی وقتی برجام به امضا رسید، برخی از جریانات سیاسی با این قرارداد به مخالفت برخواستند و به نوعی برجام حالت جناحی به خود گرفت و از فاز ملی خود دور شد حالا با توجه به اینکه برجام در آستانه احیا شدن قرار دارد چه رفتاری مورد نیاز است که این بار رفتار گذشته از سوی جناح مقابل تکرار نشود؟ گفت: به نظر من، رفتار سیاسی جناح اصولگرا به خصوص طیف تندوری آن، در دوره امضای برجام در زمان آقای روحانی غیر اصولی و غیر اخلاقی، هم مغایر منافع کشور بود و حتی درصدد برآمدند تا برجام را به نحوی بر هم بزنند. حالا خود اجزای همان جناح میخواهند توافق را احیا کنند، بنابراین این وسط طبیعی است طرف مقابلشان رفتارهای گذشته خودشان را به یادشان بیاورند و بگویند چرا آن زمان نسبت به یک پدیده آنطور رفتار کردهاید و الان ملایمت نشان می دهید؟
وی تصریح کرد: منطق طبیعی این است که باید این رفتار بازشکافته شود. اگر این طیف از اصولگرا صادق باشند و بگویند که ما اشتباه میکردیم، تصوری از وضعیت نداشتیم یا حتی به صراحت بگویند میخواستیم امضای برجام به دست طرف مقابل انجام شود و میخواستیم آن را زمین بزنیم و حالا اشتباه کردیم و میخواهیم تجدید نظر کنیم، مشکلی ایجاد نمیکند. قاعدتا طرفها باید با این نوع اذعانها کنار بیایند. ولی اگر نتوانند توجیه درستی برای این رفتارشان داشته باشند، طبیعی است که رقبایشان شروع به انتقاد و بحث میکنند. اما اقتضای کلی کشور این است که این بحثها صورت منطقی و مدنیتری از جانب دو طرف باشد ولی هیچ کدام رعایت نمیکنند و می گویند دیگری شروع کننده است.
زیدآبادی افزود: اگر دو جریان سیاسی چارچوب و برنامه مشخصی را تدوین کنند و براساس آن نقد کنند، میتواند وضعیت آرامتری را به وجود آورد اما متاسفانه این طور پیش نمیرود اما به هر حال نباید طرف مقابل را در موقعیتی به لحاظ روانی قرار داد تا آن چیزی که به نفع کشور است به دلیل فشار روانی به او بخواهد انجام نشود. در این زمینه باید خویشتنداری و گذشت برقرار باشد چون اصل، انجام کار درست است نه اینکه به دست چه کسی و چرا انجام میشود.
احمد زیدآبادی در پاسخ به این سوال که برخی کارشناسان معتقدند جریانهای سیاسی در شکلدهی، افزایش و کاهش سطح توقعات مردم نسبت به توافق صورت گرفته نقش به سزایی دارند و باید مراقبت کنند نقش این توافق در بهبود وضعیت کنونی بیش از آنچه که در واقعیت هست جلوه داده نشود نظر شما در این مورد چیست؟ گفت: جهت دهی افکار عمومی به طور مشخص توسط رسانههای سنتی و نو و کسانی که برای آنها تولید محتوا میکنند اتفاق میافتد که آنها هم عناصر خیلی زیاد و متعددی هستند. در کل نوع رقابت بین دو جناح داخل در حاکمیت طوری بوده که برای جلب افکار عمومی و به ویژه جلب قشر مردم عادی کشور دائما در وعدههای بزرگ توخالی مسابقه گذاشتهاند و این سبب شده مطالبات در تمام زمینهها افزایش یابد به طوری که از نگاه مردم، استانداردهای زندگی متفاوتتر از آن چیزی است که حتی در شرایط خیلی عادی بتوان آن مطالبات را تامین کرد. بنابراین اینکه چه کسی امکاناتی دارد و چه کسی محروم است، همه به شکل یکسان از وضعیت ناراضی هستند.
وی افزود: بنابراین وقتی مسابقه افزایش مطالبات باشد شما هیچ وقت به نقطه رضایت نمیرسید. حتی اگر کشور به سطح بالای توسعه هم برسد، این مصیبت بزرگی است که آسیب شناسی نشده و کم و بیش در رقابت سیاسی این پدیده وجود دارد اما نه حوزهای که اساسا همه چیز را مختل کند. حالا آن رقابتی که بین دو جناح بود، امروز آن رقابت بین مجموعه دولت و نیروهای برانداز شده است.
زیدآبادی ادامه داد: براندازان فکر میکنند اگر بیایند میتوانند یک شبه مشکلات را حل کنند و دیگر نیازی نیست زحمتی کشیده شود. این کشور آنقدر ثروت دارد که زندگی عالی را برای همه تامین کند. خلاصه گویی همه دست به دست هم دادهاند که مردم را از واقع بینی، از برآورد امکانات و دیدن محدودیتها دور کنند و حواله به ناکجاآباد میدهند.
وی تصریح کرد: چون بین انتظارات مردم با واقعیت خیلی فاصله ایجاد میشود و این فاصله در حال افزایش است، همه احساس نارضایتی، تحت فشار بودن و اینکه در خارج از ایران زندگی بهتری وجود دارد، دارند و به خاطر همین موضوعات، جوانان گرایش زیادی برای مهاجرت به کشورهای توسعه یافته دارند و تصور میکنند، آنجا بهشت و اینجا جهنمی غیر قابل تحمل است. بخشی از این احساسات دلایل موجه و عینی دارد اما بخشی از آن دلیل روانی است و خواه یا ناخواه تبلیغات میسازد و دستگاههای حکومتی دستگاههای تبلیغاتی فشلی دارند. از طرف دیگر، فشارهای روانی هم روی زندگی بچهها و جوانان وجود دارد که حداقل در تبلیغات بزرگتر نشان داده میشود.
زیدآبادی تصریح کرد: فرصتهای شغلی افتضاح بوده و جوانان کاری پیدا نمیکنند، وقتی کار پیدا میکنند سطح دستمزدها کمکی به شکل گیری زندگی و ساختن آینده نمیکند اما بخشی از آن هم نفرت از خود و جامعه به وجود آمده که این مورد باید کنترل شود که هیچ کس توجهی به آن ندارد. یعنی ما مسائل و مشکلات اساسی واقعی کشور را رها کرده و همه به قیل و قال های روزانه چسبیدهاند که برای کسی چون من هم خسته کننده شده است.
دیدگاه تان را بنویسید