با قطع اینترنت و فیلترینگ اینستاگرام «نسل زد» و دهه هشتادیها عقبنشینی نمیکنند
آنها اگر میخواستند همفکر نسلهای قبلی یا توصیهپذیر باشند، طی 15-14سال برنامههای آموزشی تلویزیون، همسو با سیاستگذاران دولتی میشدند، اما این اتفاق رخ نداد و خودشان را جدا کردند.
فریدون صدیقی استاد ارتباطات در روزنامه هممیهن نوشت:
تجربه نشان داده فیلتر کردن فضای مجازی، راهکار توقف بحران و اعتراضها نیست. جامعهای که مطالبهگر است و درچارچوب منافع و مصالح ملی درخواستهایی دارد و دنبال خشونت نیست با محدودیت اینترنت، اعتراضاش از بین نمیرود، چراکه اساسا اعتراضها از دل فضای مجازی بیرون نیامده که با فیلتر کردنش متوقف شود. فیلترینگهای گسترده یادآور دورانی است که ویدیو و ویاچاس ممنوع بود و ماشین به ماشین، میگشتند تا اگر نوار یا حتی کاست پیدا کنند، جرایم سنگین همراه با شلاق برای مردم ببرند! ولی تجربه نشان داد که تکنولوژی مدرن راه خودش را میرود و توقفناپذیر است و با این کارها نمیتوان جلوی پیشرفت علم و مطالبات مردم را براساس شرایط زمان گرفت. اتفاقا مرور تاریخ باید تجربه مهمی برای کسانی باشد که در دولت، چنین موضوعاتی را برنامهریزی میکنند یا پیشنهاد میدهند که حاصل محدودیتهای گسترده برای مردم، آن چیزی نیست که مدنظر سیاسیون است.
«فیلترینگ» تجربه رَوایی نیست. شاید بتوان اعتراضها را برای مدتی متوقف یا سرعتش را کند کرد، اما از جایی به بعد، «سردرد میآورد». در این مورد یعنی فیلترینگ گسترده، به ویژه کسانی که تاکید میکنند نسل امروز صرفا به واسطه فضای مجازی به خیابان آمده است، باید به این موضوع دقت کنند که نسل امروز جهان دیگری دارد. نسل جدید به هر دلیلی که باشد خواستههای روشنی دارد، به همین خاطر نمیتوان آنها را متوقف کرد. نگاه آنها به آینده است و سالهاست که از گذشته عبور کردهاند.
این نسل برای زندگی، مولفههای دیگری دارد. ما نسل قدیمیها با نسل جدید بیگانه هستیم، چراکه آنها زبان دیگر و متفاوتی دارند که باید دغدغهشان را شنید. «نسل زد» درهمتنیده هستند، زبان و ادبیات خاص خودشان را دارند. قطع ارتباط مجازی و فیلترینگ میتواند در کوتاهمدت باعث درونکاوی شود و بازتولید راهحلهای دیگر شود.
«نسل زد» نسلی است که جهان دیگری دارد، خوانش دیگری از زیستن دارد و دغدغههای آنها کاملا متفاوت از ما است.
بیان سادهای که از شروین حاجیپور چند سال پیش دیدم؛ در آن گفتوگو مشخص میکند که این دهه باید آسیبشناسی شود و با مسدود کردن گفتوگو بهنظر نمیرسد به جایی برسند. نسل جدید زبان خودش را پیدا میکند، چون دائم این زبان در حال بازتولید است؛ این نسل مبتکر و تازهجو است و دامنه قناعت و مطالباتاش با نسلهای پیشین کاملا متفاوت است.
بهجای هر مانعسازی و انسداد در مناسبات باید حرف آنها را شنید. این نسل بیمار نیست که به آنها کپسول و قرص بدهیم تا حالشان خوب شود. دغدغه دارند و این دغدغهها را به شکلی مسالمتآمیز بیان میکنند چراکه نمیخواهند آیندهای تاریک نصیبشان شود.
مسئولین و سیاستگذاران نمیتوانند با فیلترینگ، نوجوانان را به سمت مسیر دلخواه خودشان هدایت کنند. این نسل، از تلویزیون و رادیو رهنمودهای ما را شنید ولی راهاش را جدا کرد چون رویکرد، نگاه و مطالباتشان نسبت به نسل قبلی کاملا متفاوت است. پس این انسدادها اصلا متوقفکردنی نیست که با یکی دو ساعت صحبت کردن بتوان زاویه دید آنها را تغییر داد.
آنها اگر میخواستند همفکر نسلهای قبلی یا توصیهپذیر باشند، طی 15-14سال برنامههای آموزشی تلویزیون، همسو با سیاستگذاران دولتی میشدند، اما این اتفاق رخ نداد و خودشان را جدا کردند. ویدیویی دیروز دیدم که یک دختر جوان آغوشاش را باز کرده و میگوید در روزهایی که مشکلات زیاد و غمهای بسیاری داریم یکدیگر را در آغوش بگیریم. این همان نسلی است که زبان متفاوتی دارد و با آرامش و رفتاری مسالمتآمیز میخواهد مطالباتش اجرایی شود.
سلام. ببخشید. شما اسم اینها رو اعتراض مینامید یا اغتشاش؟! اعتراض یعنی اینکه من و چند تا دیگه برای پیگیری مطالباتمون بریم خیابون بهارستان و خواسته هامون رو به صورت شعار بگیم(یا هم اینکه مطالبه مون رو رسانه ای کنیم) نه اینکه بزنیم و خرابکاری کنیم، علیه نظام و رهبری صحبت کنیم، قرآن آتیش بزنیم، کسب و کار مردم رو کساد کنیم و ....
بعدشم از حرف شما اینطور استنباط میشه که باور ها و اعتقادات پدر و مادر هامون و پدربزرگ ها و مادربزرگ هامون مال زمان خودش بوده، دیگه قدیمی شده، دیگه بدرد نمیخوره، یا به اصطلاح برخی «هر چیزی یه دوره ای داره و دوره قرآن و حجاب و نظام و رهبری و .... تموم شده!!!!»
دلیل نمیشه چون ازبین هشتاد و پنج میلیون ایرانی، یه عده قلیلی میان و به قول معروف «شعار های ساختار شکنانه» سر میدن و اکثریتشون دختر های جَو زده و احساساتی هستند که اصلا حالیشون نیست چیکار دارن میکنند، بگیم «نسل». اصلا اساسا بکارگیری کلمه نسل برای این عده یعنی همه دهه هشتادی ها
در صورتی که اکثر دهه هشتادی ها با نظام، قران، حجاب و آموزه های اسلامی نه تنها مخالف نیستند بلکه موافق هم هستند. تنها تفاوتی که موافقان با مخالفان دارند، رسانه هست. همیشه هم همینطور بوده. هیچ وقت یک خانم یا یک دختر با حجاب نمیاد توو خیابون به همه بگه من حجابم چادره(منظورم در حالت عادی هست، بدون فضای متشنج) ولی کسی که بد حجاب و بی حجابه هدفش اینه که به همه به هر طریقی بگه که من حجاب ندارم!!
سوالی دارم دوست عزیز آیا تابحال اجازه اعتراض به مردم دادهاند ؟! آیا میدانی کسانی که به فرموده شما خیلی آرام وحتی مشفقانه سعی کرده اند حرف بزنند و اعتراضی نمایند بی آنکه جوابش یا زندان باشد یا ...چرا نمیخواهیم عاقلانه بیندیشیم چرا میخواهیم حرمت خون شهدا را نگه نداریم.ایا اهداف انقلاب این بود ؟! این همه بی عدالتی در کشور اتفاق افتاده چه کسی مواخذه شده ؟چه کسی پاسخگو بوده ؟اگر اینطور باشد که مفهومی نداشت انقلاب ۵۷ هرچند میدانم مهسا امینی یک بهانه بود ولی چرا باید به اینجا می رسیدیم که مردم اینقدر از حاکمیت متنفر باشد وحاکمین به زور وبه دروغ القا کنند که مخالفان چند صد نفر بیش نیستند!تا کی باید سرمان را زیر برف پنهان کنیم زمانی فرمایش شما صحیح است که حاکمیت هر اعتراضی را توهین تلقی نکند و برخورد نکند نظام.کشور متعلق به اشخاص محدود نیست هرچند افراد محدودی از نعمتهای آن منعمند وبهره میبرند علت اصلی عدم عدالت در کشور است راه را گم نکنیم گام دوم انقلاب باید آمر به معروف و نهی از منکر حاکمان ومسولان باشد
سلام
ببخشید بنظر شما دختر انسان نیست
دختر هم دوست داره پیشرفت بکنن