الزامات شکلگیری گفتوگو از دیدگاه معصومه ابتکار:
دو طرف گفتوگو باید از امکانات مساوی برای بیان دلایل خود بهرهمند باشند
معصومه ابتکار تاکید کرد: دو طرف گفتوگو باید از امکانات واحد و مساوی برای بیان دلایل خود بهرهمند باشد؛ نه اینکه یک طرف دهها رسانه با حداکثر پشتیبانی و امنیت را داشته و طرف دیگر اگر روزنه برای بیان یافت، نگران فردای خود باشد.
معصومه ابتکار در یادداشتی با عنوان «گفتوگو الزاماتی دارد» در روزنامه اعتماد نوشت: به نظر میرسد اکنون بعد از ۲۵ سال «گفتوگو» از سوی جریان اقتدارگرا پذیرفته شده است، اما برای آنکه از گذشته عبرت بگیریم و این مسیر نیز به شعار صرف ختم نشود، باید الزامات گفتوگو را باور داشته باشیم؛ الزاماتی که البته سهل و ممتنع است. یعنی در حالی که سهل و ساده به نظر برسد، در مقام عمل با دشواریها روبهرو شده و اگر الزامات گفتوگو فراهم نشود به نتیجه نخواهیم رسید. در فراز و نشیبهای تاریخی این سرزمین همواره فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی، گفتوگو و تعامل را چه از طریق شعر و ادبیات و چه از طریق اجتماعات و ارتباطات فرهنگی محافظت کرده و اینک نیز در بخشهای عمومی و مردمی آن را از طریق نهادهای اجتماعی، شبکههای مجازی و رسانهها تکثیر و توزیع میکند. در عین حال همواره از دیرباز در مقاطعی باب گفتوگو در جامعه ایرانی به سبب تحولات سیاسی یا مناقشات و درگیریها مسدود شده و به تجارب تلخ تاریخی منجر شده است. در دهههای اخیر این موضوع با روی کار آمدن دولت اصلاحات در سال 1376 بار دیگر در تاریخ کشور و با راهبری رییسجمهور وقت سید محمد خاتمی مطرح شد. این رویکرد در دولتهای اصلاحات و اعتدال تفاوتهایی را با دولتهای دیگر رقم زد که از جمله زمینهسازی برای تقویت سازمانهای مردمنهاد بوده، چراکه امکان شنیدن صدای مردم از طریق سازمانهای مردمی فراهم میشود. به همین خاطر در دولتهای هفتم و هشتم شاهد رشد کمی و کیفی سازمانهای مردمنهاد مانند آنچه در حوزه محیط زیست رخ داد، بودیم. یعنی آغاز شکلگیری گفتمان فراگیر و تاثیرگذاری که به کنشگری مثبت، تقویت مناسبات بین دولت و مردم، اعتمادبخشی، اصلاح رویههای غلط و بهبود سبک زندگی منجر میشود.
مطالعات متعدد پس از طرح ایده گفتوگوی تمدنها نیز مهر تاییدی بود که باید گفتوگو در اجتماعات مختلف از خانواده گرفته تا گروههای اجتماعی و سیاسی جایگزین تقابلها و دوقطبیسازی شود. بارها نسبت به روند افت کیفیت و کمیت گفتوگو در خانواده و اجتماع هشدار داده شد و به ویژه در دهه اخیر این مساله به یکی از مهمترین نگرانیهای پژوهشگران و جامعهشناسان تبدیل شد. اما متاسفانه موضوع گفتوگو و در نظر گرفتن تغییرات نسلی همواره معارضینی قدرتمند در ساختار قدرت داشت که بدون در نظر گرفتن تحولات طبیعی جوامع و با نگاهی غیرعلمی، گفتوگو را برنتابیده و در واقع مخاطب را همسطح خود نمیدیدند. این تفکر و رویکرد که نگاهی از بالا به پایین داشته برای توجیه رفتارهای خود، گفتوگو را تضعیف حاکمیت در مقابل مردم یا برگرفته از یک دستور کار خارجی تلقی کرد. در دولت اعتدال نیز با تکیه مطالبات مردم و بر نظرات پژوهشگران و جامعهشناسان این مساله در قالب حقوق شهروندی و حقوق عامه مورد پیگیری قرار گرفت که باز هم گزاره غلط دستور خارجی پشتوانهای برای اتهامات شد. در حالی که چنین تعبیری، جفا به مفاهیم دینی و فرهنگ ایرانی بوده است. مانند بسیاری از تلاشهایی که در حوزه زنان طی دولتهای یازدهم و دوازدهم صورت گرفت که یا با اتهامات بیپایه یا با عدم همراهی و کارشکنی روبهرو شد. مثل طرح گفتوگوی ملی خانواده، طرح گفتوگوی بین نسلی، بحث عدالت جنسیتی بر اساس مقتضیات جامعه امروز دختران و زنان کشور و مقابله با خشونت علیه زنان در قالب لوایح که مهمترین آنها هنوز در مجلس متوقف است. در ارتباط با محدودیتها و تبعیضها میگفتیم و تلاش میکردیم ولی با مقاومت بسیار شدید سیاسی و امنیتی روبهرو بودیم؛ مانند بحث ورود زنان به ورزشگاهها برای تماشای فوتبال. در خصوص بحث حجاب که نیز بارها تاکید شد روشهای جاری و برخوردهای سلبی جواب نخواهد داد. آنها با احساس تفوق بر عموم به خاطر در دست داشتن رسانه ملی و سازمانها و تشکیلات متعدد تبلیغی، احساس نیاز به شنیدن صدای مردم را نمیکردند؛ مردمی که در مواجهه با جهان امروز و نیازهای انسانی روندهای دیگری را تجربه و مطالبه میکنند. مردمی که احساس میکنند نادیده گرفته شدهاند و این احساس جز ایجاد دوری و شکاف نتیجهای نداشته است. حالا اما پس از 25 سال که فرصتهای متعددی به خاطر پافشاری اقتدارگرایان بر تفکرات خود، از دست رفت، بسیاری از جوانان مهاجرت کردند و بسیاری دچار ناامیدی و بدبینی شدند، بدانیم اگر قرار نیست گفتوگو فقط لقلقه زبان باشد و به شعار بیخاصیت دیگری تبدیل شود، باید پایههای آن را چگونه بگذاریم و الزاماتش چیست؟
1. گفتوگو میان برابرها باید شکل گیرد. گفتوگو با زور، تحقیر و تمسخر در تضاد است و چون جوهره آن کرامت است، نمیشود یک طرف خود را از طرف دیگر قدرتمندتر یا برتر ببیند. نگاه بالا به پایین در گفتوگو یعنی شکست، چراکه در گفتوگو دو طرف در انسانیت برابرند.
2. دو طرف گفتوگو باید از امکانات واحد و مساوی برای بیان دلایل خود بهرهمند باشد؛ نه اینکه یک طرف دهها رسانه با حداکثر پشتیبانی و امنیت را داشته و طرف دیگر اگر روزنه برای بیان یافت، نگران فردای خود باشد.
3. گفتوگو بدون مهارت شنیدن ممکن نیست؛ بدون این مهارت دچار دگماتیسم و جمود و تحجر میشویم.
4. گفتوگو مصداق بارز نگه داشتن حرمت «لا اکراه فی الدین» است. قرار است هر کسی سخنش را بگوید و شنونده خود تصمیم بگیرد که میپذیرد یا نه.
5. گفتوگو قرار نیست حتما به پیروزی یک طرف ختم شود، بلکه زمینهساز تعامل است تا همه افکار و عقاید در کنار هم بتوانند زندگی مسالمتآمیز بدون تحمیل تفکر غالب را داشته باشند که: فبشِّرْ عِبادِ الّذِین یسْتمِعُون الْقوْل فیتّبِعُون أحْسنهُ أُولئِک الّذِین هداهُمُالله وأُولئِک هُمْ أُولُو الْألْبابِ/ بشارت ده به آن بندگان من که به سخن گوش فرامى دهند و بهترین آن را پیروى مى کنند اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان. (زمر، 17 و 18)
6. گفتوگو برای به رسمیت شناختن تنوع و تکثر و تساهل و تسامح است. اگر غیر این میاندیشید و برای اقناع صد درصدی طرف مقابل به گفتوگو وارد میشوید، از همان آغاز برگردید.
7. گفتوگو برای یافتن حداکثر مشترکات و تضعیف نقاط برخورد است، نه یافتن فرصتی برای انگ زدن و تقویت نقاط برخورد.
8. برای تداوم گفتوگو به احزاب قدرتمند، سازمانهای مردمنهاد پویا و رسانههای مستقل فراگیر نیازمندیم وگرنه همچنان کلمات را از درون تهی خواهیم کرد.
9. برای تداوم گفتوگوی ملی به احیای بندهای مغفول مانده قانون اساسی نیازمندیم.
10. تا زمانی که مردم را به جای مجموعه نیازمند قیمومیت، ولینعمت خود ندانیم گفتوگو ممکن نیست و البته برای آغاز گفتوگو بهترین کار این است که ابتدا برای باور مردم و صاف شدن دلها عذرخواهی شود... باور کنید عذرخواهی چیزی از اقتدار ایران کم نخواهد کرد؛ جوانان عزیز، مردم شریف، شرمنده بزرگواری شما.
دیدگاه تان را بنویسید