خارج شدن برجام از دستور کار آمریکا موقتی است؟
تحلیلگر سیاسی خروج مسئله برجام از دستور کار دولت آمریکا را موقتی دانست و گفت: این موضوع ناشی از تحولات و فشارها نسبت به انتخابات میان دوره ای کنگره است.
دیاکو حسینی کارشناس مسائل سیاست خارجی در خصوص نکات مهم این سند گفت: نگاه دولت بایدن به مسائل جهان از جهاتی قابل توجه است و گفته می شود که به سیاست های دولت ترامپ شباهت دارد تا اوباما. یکی از نکات اصلی و مهم این سند این بود که موضوع گذار جهانی به رسمیت شناخته نشده است. هنوز این دیدگاه وجود دارد که ایالات متحده همچنان قدرت شماره یک جهان است و از توانایی های لازم برای مدیریت چالش های جهان برخوردار است. البته به محدودیت های آمریکا نیز اشاره دارد که این مساله را می توان بر خلاف سیاست های دولت اوباما ارزیابی کرد. دولت اوباما پذیرفته بود که جهان در حال تغییر بوده و به سمت چندقطبی حرکت می کند.
به گزارش خبرآنلاین، همانطور که انتظار داشتیم چین همچنان چالش اصلی و مهم آمریکا به شمار می رود و رقابت قدرت های بزرگ یکی از وجوه اصلی این سند تلقی شده و در وجه دیگر مدیریت اشتراکات بین المللی مطرح شده است. چالش های مشترک بین المللی مانند محیط زیست، بیماری های همه گیر، ترویسم و تسلیحات کشتار جمعی و غیره از جمله این مسائل است که آمریکا بر این باور است که باید ضمن رقابت با قدرت های بزرگ در مسائل و چالش های جهانی نیز همکاری داشته باشد.
در رابطه با ایران نیز این مساله مطرح است که اولویت منطقه خاورمیانه از درجه اهمیت کاهش پیدا کرده است و به منطقه چهارم اهمیت رسیده است. آسیاپاسیفیک، اروپا، نیم کره غربی و کشورهای آمریکای شمالی و جنوبی از نقاط مهم و خاورمیانه پس از این مناطق قرار می گیرد. این نشان می دهد که آمریکا منافع کمتری برای خاورمیانه تعریف می کند و ارزش راهبردی کمتری را برای آن قائل است. این مساله ادامه نگاه دولت های پیشین به مساله ظهور چین و چالش های دیگر آمریکا خارج از خاورمیانه است.
آمریکا همچنین به مساله کاهش تنش (De-escalation) و تبدیل منطقه به یک منطقه یکپارچه اشاره کرده است که مفهوم تازه ای نیست. البته باید توجه داشته باشیم که اصطلاح (De-escalation) به معنای کاهش تنش نیست. بلکه از تنش جلوگیری شود و روند معکوس را طی می کند. به نظر می رسد که این موضوع نشان دهنده نگاه دولت بایدن به خاورمیانه است که در آن امکان به صفر رساندن تنش ها وجود ندارد و یا حتی ممکن است به سیاست های آمریکا وابسته باشد که در آن واشنگتن در واقع تمایلی به صفر رساندن تنش ها در این منطقه نداشته باشد. در خصوص یکپارچگی نیز به نظر می رسد ایالات متحده در پی همگرایی بیشتر متحدان خود در منطقه خاورمیانه است. از همین به نظر می رسد تلاش آمریکا پر کردن شکاف ها و از بین بردن اختلافات بین متحدان آمریکا در موضوعات منطقه ای از جمله سوریه، عراق، یمن و سایر مسائل است. برای مثال موضوع محاصره قطر از جمله مسائلی بود که متحدان آمریکا را از هم جدا و از یکپارچگی خارج می کرد. پیمان آبراهام را نیز می توان از موارد دیگر دانست که هدف آن یکپارچه کردن متحدان آمریکا یعنی کشورهای عربی و اسرائیل بود. بخشی از این مورد نیز به موضوع یکپارچگی علیه ایران بر می گردد که از گذشته وجود داشته و همچنان تداوم دارد. بررسی مسائل نشان دهنده رویکرد کلان آمریکا نسبت به مسائل جهان است که با تغییر دولت نیز تغییر چندانی پیدا نمی کند.
حسینی در خصوص اهمیت دیپلماسی در قبال ایران از نگاه آمریکا و موضوع توافق هسته ای نیز گفت: بدیهی است که هیچ راهی جز دیپلماسی در موضوع برنامه هسته ای ایران در قالب سیاست تشدید تنش های آمریکا ندارد. در حال حاضر مسائل تحت تاثیر تنش ها نسبت به انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا و فشارها علیه دولت بایدن قرار دارد. ضمن اینکه بن بست هایی در مذاکرات انجام شده و اشتیاق را کاهش داده است. به دلیل این وضعیت به نظر می رسد حداقل دولت بایدن در کلام و سیاست های اعلامی علاقه ای به اولویت دادن برجام برای احیا نمی بیند. اما این بدان معنا نیست که در بلند مدت نیز به همین شکل خواهد بود.
این کارشناس در خصوص مفهوم بازدارندگی علیه ایران در سند امنیت ملی آمریکا گفت: در گذشته انواعی از بازدارندگی ها از جمله بازدارندگی محدود و یا جامع وجود داشته است. اما به نظر می رسد این مفهوم تازه ای در این سند بوده است که نشان می دهد بازدارندگی تنها به گزینه نظامی معطوف نیست و همه جنبه ها از جمله اقتصادی و سیاسی را در بر می گیرد. امروز می بینیم که تحریم ها علیه ایران و جنگ اطلاعاتی نیز می تواند در همین چارچوب تعبیر شود.
دیدگاه تان را بنویسید