کد خبر: 582795
|
۱۴۰۱/۰۸/۲۶ ۰۸:۴۰:۵۹
| |

اسماعیل گرامی‌مقدم، قائم‌مقام حزب اعتماد ملی:

بر آتش اعتراضات دمیدن امری غیرطبیعی و غیرعقلانی است/ همانطور که رفتار تند حاکمیت ممکن است بحران را فرو بنشاند، می‌تواند باعث افزایش خشم مردم شود

اسماعیل گرامی‌مقدم نوشت: سکه قدرت دو رو دارد؛ همان‌طور که رفتار تند حاکمیت ممکن است، بحران را فروبنشاند، می‌تواند باعث افزایش خشم مردم شود و باعث افزایش مشکلات شود.

بر آتش اعتراضات دمیدن امری غیرطبیعی و غیرعقلانی است/ همانطور که رفتار تند حاکمیت ممکن است بحران را فرو بنشاند، می‌تواند باعث افزایش خشم مردم شود
کد خبر: 582795
|
۱۴۰۱/۰۸/۲۶ ۰۸:۴۰:۵۹

اسماعیل گرامی مقدم در یادداشتی با عنوان «مراحل تن دادن به مطالبات معترضان»‌ برای اعتماد نوشت: این روزها وارد سومین ماه ورود به اعتراضاتی می‌شویم که نخستین‌بار در اثر اقدامی تند علیه مهسا امینی یکی از دختران این سرزمین ایجاد شد و به صورت مستمر تداوم داشته است. اعتراضاتی که بلافاصله پس از شکل‌گیری، سایر لایه‌های جامعه، به آن پیوستند تا ایران آبستن رخدادهای متفاوتی شود. پیگیری مسیر اعتراضات، اما نشان می‌دهد، عدم پاسخگویی به مطالبات مردم طی سال‌ها به عنوان آتش زیر خاکستر، همواره وجود داشته، اما ماجرای مهسا امینی در حکم جرقه‌ای است که این آتش خفته را به سطح ‌کشاند.

هر چند رخ دادن این‌گونه رخدادهای اعتراضی برای هر حاکمیتی طبیعی است، اما حل نکردن این معادلات و بر آتش اعتراضات دمیدن امری غیرطبیعی و حتی غیرعقلانی است. به‌ طور کلی، این اعتراضات 3 قشر و لایه جامعه را تحت‌الشعاع قرار داده است، نخست، اعتراضات دانش‌آموزی، بعد گروه زنان و نهایتا اقشار دانشجویی، 3 لایه اصلی کنشگران در رخدادهای اخیر را شکل می‌دهند. هر چند می‌توان رخدادهای اخیر را با عناوینی چون جنبش، انقلاب و حتی شورش مورد شناسایی قرار داد، معتقدم «اعتراض» وجه اصلی بحران اخیر را تشکیل می‌دهد.

بسیاری از اندیشمندان عصر جدید و عصر قدیم تلاش کرده مفهوم اعتراض را تشریح کنند. قبلا اشاره کردم که براساس تئوری ابن خلدون، یکی از ریشه‌های اصلی بروز مشکلات، بحران بی‌اعتمادی است که در جامعه امروز هم قابل ردیابی است. اعتراضات امروز پس از عبور از برهه‌های گوناگون به مرحله انتظار فروپاشی ذهنی رسیده است. در تئوری‌های سیاسی به حاکمان توصیه شده قبل از رسیدن جامعه به مرحله انتظار فروپاشی ذهنی، مطالبات مردم را پاسخ دهند و به درک مشترکی با جامعه برسند.

اما اگر حاکمیتی به این بایدها توجه نکرد و جامعه به مرحله انتظار فروپاشی ذهنی رسید چه باید بکند؟ حاکمیت قبل از هر چیز باید جایگاه خود را بشناسد تا بتواند خود را در اذهان عمومی ساختاری با صلابت و معقول نشان دهد. 

صلابت به این معنا که حاکمیت صبر و حوصله فراوان داشته باشد و سطح و جایگاه خود را بداند. باید بدانیم، هر چند مهم‌ترین سلاح حکومت استفاده از قدرت است، اما ارکان حاکمیت در استفاده از قدرت نباید دچار اشتباهات استراتژیک شوند. هرگونه تعجیل در استفاده از ابزار قدرت، باعث می‌شود تا این ابزار کارایی خود را از دست بدهد. در واقع شورش (و استفاده از زور حکومت) در برابر شورش (و اعتراض مردم) معنایی ندارد؛ حاکمیت نباید دست به رفتارهایی بزند که باعث تعمیق شدن بحران شود، اما سیستم چه بایدها و نبایدهایی را باید مورد توجه قرار دهد؟

 الف) نباید دست به مقابله خشن بزند، حاکمیت‌ها به دلیل اینکه قدرت دارند، می‌توانند دست به اقدامات تند بزنند، اما هرگز نباید در تله فریبنده قدرت افتاد. سکه قدرت دو رو دارد؛ همان‌طور که رفتار تند حاکمیت ممکن است، بحران را فروبنشاند، می‌تواند باعث افزایش خشم مردم شود و باعث افزایش مشکلات شود.

ب) مساله بعدی ضرورت تن دادن به بخش‌هایی از مطالبات معترضان است. حاکمیت می‌تواند بخش‌های اصلی مطالبات مردم و جامعه را محقق کند. در سال 91 خورشیدی و 2011 میلادی بود که جنبش هزاره هندی‌ها با تن دادن دولت وقت هند به خواسته‌های مردم، فروکش کرد. مردم خواستار پایان دادن به مناسبات مفسده‌انگیز پلیس و دستگاه‌ها بودند، دولت این صدا را شنید، رهبر جنبش هزاره را که یک سرهنگ بازنشسته بود آزاد کرد و پس از گفت‌وگو با معترضان توانست موضوع را مدیریت کند. نمونه دیگری در جنبش تی پارتی امریکا رخ داد که اوباما توانست با محقق کردن بخش‌هایی از مطالبات معترضان، بحران را مدیریت کند.

ج) برخی تئوریسین‌ها به حاکمیت‌ها پیشنهاد می‌دهند نه به زور دست بزنند و نه مطالبات را پاسخ دهند، بلکه اعتراضات را در خلأ رها کنند. رها کردن اعتراضات باعث می‌شود گذشت زمان، موضوع را حل و فصل کند. این رویکرد را درخصوص حوادث اعتراضی مالزی به عینه می‌توان دید. در واقع، ماهاتیر محمد نه با مردم برخورد تند می‌کند و نه مطالبات آنها را پاسخ می‌دهد. در جنبش جلیقه زردهای فرانسه نیز همین فضا را می‌توان دید. دولت فرانسه نه امکان داشت تا حقوق‌ها را افزایش دهد و نه بنا داشت با مشت آهنین با معترضان برخورد کند. بنابراین صبر کرد تا پس از گذشت زمان، موضوعات حل و فصل شوند. 

در این میان برخی تصور می‌کنند هر عقب‌نشینی و انعطافی از سوی حاکمیت در پاسخ‌دهی به مطالبات مردم به معنای شکست است. این در حالی است که انعطاف و عقب‌نشینی، یکی از مهم‌ترین راهبردها برای ایجاد اقتدار است. به نظرم اگر حاکمیت ایران دست به انعطاف بزند و تلاش کند بخشی از مطالبات مردم را محقق کند، قادر خواهد بود آرامش را به کشور باز گرداند. اما این تصمیمات چه مواردی را باید شامل شود: 

1) دلجویی از مردم، آسیب‌دیدگان، معترضان، خانواده‌های کشته‌شدگان و... یکی از مهم‌ترین راهبردها برای عبور از بحران است. احتمالا حضور تیمی از سوی مقام رهبری به سیستان و بلوچستان شاید با درک این ضرورت‌ها صورت گرفته باشد.

2) آزادی زندانیان و اعلام عفو عمومی راهکار دیگری است که حاکمیت با استفاده از آن می‌تواند پیام مثبتی به جامعه ارسال کند.

3) راهبرد بعدی، تحقق مطالباتی است که نسل جدید برای تحقق سبک زندگی مورد نظر خود به آنها نیاز دارد. بسیاری از کشورهای اسلامی چون ترکیه، مالزی، اندونزی، اردن و... با حجاب به گونه‌ای رفتار کرده‌اند که حجاب به امر درونی بدل شده است. بسیاری از جوانان ایرانی نسبت به حجاب اجباری حس مطلوبی ندارند و آن را امری سیاسی تلقی می‌کنند. حاکمیت می‌تواند بدون تصویب قانون، زمینه پایان دادن به حجاب اجباری را فراهم سازد.

4) حل پرونده هسته‌ای یکی دیگر از ضرورت‌هایی است که حاکمیت باید به آن تن دهد. بارها نوشتیم و گفتیم که با احیای برجام می‌توان بخشی از مشکلات مهم کشور را حل کرد. تورم از این طریق مهار می‌شود، روند جذب سرمایه‌گذاری خارجی تسریع می‌شود، ایران به بازار نفت باز می‌گردد و خزانه ایران از درآمدهای ارزی پر می‌شود.

در واقع از طریق برجام می‌توان امید را در جامعه تسری داد. امروز ناامیدی، سایه شوم خود را بر نسل‌های مختلف کشور انداخته است. جوانانی که نه می‌توانند امیدی به خانه‌دار شدن داشته باشند، نه امکانی برای ازدواج دارند و نه فرصتی برای راه‌اندازی یک کسب و کار مطلوب و مناسب و... حداقل به امید نیاز دارند تا بتوانند زیربنای ایده‌های خود را پایه‌ریزی کنند. این گزاره‌ها حداقل‌هایی است که حاکمیت برای عبور از بحران باید به آنها تن دهد.

 

  • محمدرضا ارسالی در
    پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۱

    سلام علیکم
    راه کار خوبی بود ولی چه کسی باید این راه کارها را اجرا کند شرط اصلی آن است چه کسانی و چه زمانی باید صحنه را ترک کنند آیا ترک خواهند کرد؟ بعنوان مثال سپاه و آخوندها به راحتی از پول و قدرت دست می کشند ....
    موفق باشید.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها