کد خبر: 583891
|
۱۴۰۱/۰۹/۰۲ ۱۴:۲۰:۰۸
| |

علی باقری، مدیرکل سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات:

فاصله گذاری بین معترض و «اغتشاش‌گر» برای بخش‌هایی از حاکمیت فقط «لقلقه‌ی» کلام است

تفکیک معترض و «اغتشاشگر» توسط حاکمیت مابه ازایی در عالم خارج ندارد

مدیرکل سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات گفت: این روشن است که برای بخش‌هایی از حاکمیت این فاصله گذاری بین معترض و اغتشاش‌گر لقلقه‌ی گفتار و زبان و کلامی است که در مقام عمل ملتزم به لوازمش نیستند.

فاصله گذاری بین معترض و «اغتشاش‌گر»  برای بخش‌هایی از حاکمیت فقط «لقلقه‌ی» کلام است
کد خبر: 583891
|
۱۴۰۱/۰۹/۰۲ ۱۴:۲۰:۰۸

اعتراضات مردمی در حالی به آستانه‌ی ۳ ماهگی خود می‌رسد که هنوز از سوی مسئولان پاسخ روشنی به مطالبات خود نگرفته‌اند و متأسفانه تا حدّ زیاد فضا به سمت افزایش خشونت پیش می رود. در همین شرایط احزاب اصلاح‌طلب طی درخواستی از وزیر کشور برای ایجاد تجمع آرام درخواست داده اند، اما هنوز با این درخواست موافقت نشده است.

علی باقری، مدیرکل سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات گفت: اصلاح‌طلبان حضور خود را با بیان دیدگاه‌ها و مواضع، البته به اندازه‌ای که از رسانه برخوردارند، اعلام می کنند. آنها همین چنین تلاش بر این دارند با ارتباط و گفت و گوهای دوجانبه و چند جانبه شرایط را به پرهیز از خشونت و شرایطی که طرفین حرف همدیگر را شنیده و به سمت مسالحه و رفع مشکل پیش ببرند، هدایت کنند. این حرف و سیاست‌هایی است که توسط اصلاح‌طلبان دنبال می‌شود.

به گزارش جماران، بخش هایی از گفت و گوی باقری را در ادامه می خوانید:

*در جامعه زمانی شرایط دو قطبی ایجاد می‌شود که اساسا صداهای بینابینی و صداهایی که خارج از این دو سر ماجرا در جامعه است شنیده نمی‌شود و یکی از دلایلی که فقدان فعالیت موثر اصلاح‌طلبان به چشم می‌آید، همین است.

*امروز یک دو قطبی در جامعه شکل گرفته است که این دو قطبی حاصل ترویج عصبانیت و نشنیدن سخن و فکر و تحلیل طرف مقابل است که نتیجه‌اش عدم مفاهمه در جامعه است. در نقطه اوج این وضعت به ترویج خشونت و برخوردهای خشن بین دو طرف ماجرا می‌انجامد.

*در این چند روز مشاهده کردیم برخی تحلیل‌گران و فعالین سیاسی کشور به شکل رسمی انصراف خود را از سیاست ورزی اعلام کردند که این یکی از شکل‌گیری نشانه‌های دو قطبی در جامعه و نشنیدن صحبت‌های طرف مقابل است.

*بنابراین، کسانی که تلاش بر این دارند که آشتی برقرار کنند و جامعه را به سمتی ببرند که مطالبات بدنه‌ی جامعه توسط حاکمیت شنیده و به کار بسته شود، این‌ها عملا یا صدایشان شنیده نمی‌شود یا صدایشان مورد بی‌مهری دو طرف قرار می‌گیرد.

*یعنی دو طرف ماجرا به طور همزمان به صداهایی که در پی ایجاد مسالحه و کاستن از هزینه‌هایی که به کشور و مردم وارد می‌شود، هستند هجمه می کنند و در این شرایط صدای اصلاح‌طلبان هم شنیده نمی‌شود.

*یک طرف در حفظ وضع موجود به هر طریق و شکلی تلاش می کند و طرف مقابل هم بهبود را تنها با بر هم زدن وضع موجود و ایجاد تحولات انقلابی دنبال می کند و در این میان طبیعی است صدای میانه شنیده نمی‌شود و مورد اقبال قرار نمی‌گیرد، چون طرفین راه را در تخاصم‌های بدون آشتی ناپذیر می‌بینند.

*حاکمیت بارها در سال‌های گذشته طی اعتراضاتی که رخ داد بارها تکرار می‌کردند که باید بین اعتراض و اغتشاش را جدا کنیم و اجازه فعالیت به معترض داده شود، اما در عمل یک معترض واقعی را نمی بینم که بخش‌های حاکمیت او را به عنوان معترض به رسمیت بشناسند و برای او حقوقی قائل شوند و این حقوق را عملا پیاده کنند؛ پس حرف درستی که در خصوص تفکیک معترض و اغتشاشگر گفته می‌شود، در عمل مابه ازایی در عالم خارج ندارد.

*تعدادی از احزاب اصلاح طلب تقاضای تجمع آرام کردند. اما امروز نزدیک به دو ماه از این درخواست می‌گذرد ولی آن پاسخ داده نشده است و در حالی هفته گذشته وزیر کشور پاسخ می‌دهد که می‌گوید برخی احزاب اصلاح طلب مشکل حقوقی دارند و تا امروز مجمع عمومی برگزار نکردند و آیا این شد حرف؟! یعنی به دلیل اینکه مجمع عمومی برگزار نکردند شما می‌خواهید آن‌ها را از حقوق خود محروم کنید؟! حال به قول شما چند حزب این مشکل را دارند، چرا به آن‌هایی که این مشکل را ندارند این اجازه را نمی‌دهید؟

*این روشن است که برای بخش‌هایی از حاکمیت این فاصله گذاری بین معترض و اغتشاش‌گر  لقلقه‌ی گفتار و زبان و کلامی است که در مقام عمل ملتزم به لوازمش نیستند.

*در دو ماه گذشته جامعه شناسان و صاحب نظران تقریبا تمام نکات را در این زمینه گفتند؛ یعنی چیز ناگفته‌ای باقی نمانده است. به هر حال ما با نسلی مواجهه هستیم که مطالبات درخواست‌‌هایش نسبت به ادامه حیات و زندگی‌اش در جامعه بی‌پاسخ مانده است. این نسل در دهه‌ی ۹۰  که تمام شاخص‌های اقتصادی در کشور ما بدترین وضعیت را در طول نیم قرن اخیر را طی کرده بزرگ شده اند.

*در کنار این مطالبات به مطالبات سیاسی بخش کوچکتری از این نسل هم پاسخی داده نشده اشت. اگر ما شرایط سیاسی را به سمتی می‌بردیم که رقابت‌های سیاسی در طول این سال‌ها معنی‌دار و واقعی بود، بخشی از این نسل کسانی بودند که مانند دهه‌های گذشته روشن کننده‌ی اعتراضات انتخاباتی می‌شدند، خصوصا در طول چند سال گذشته وقتی استاندارد برگزاری این انتخابات در کشور را این‌گونه دیدیم، طبعا اگر بخشی از این نسل تمایلات و گرایشات سیاسی داشته باشد پاسخ درخوری دریافت نکرده اند.

*این طبیعی است این نسل به دلیل مطالبات پاسخ داده نشده در ابعاد مختلف عاصی و معترض است و به نظر می‌رسد راه درست، مواجهه معقول با این اعتراضات و پرداختن به این ریشه‌ها و برطرف کردن آن‌ها باشد؛ و الّا با روش‌های مواجهه‌ی سخت افزاری در کف میدان ممکن است در کوتاه مدت آثار این اعتراضات را محدود و کنترل کنیم، منتها به این دلیل که ریشه‌ها باقی‌ است قطعا جامعه در روزها و سال‌های آینده آتش زیر خاکستر است. لذا جامعه و حاکمیت ما باید تمام فکر و ذهن‌اش برطرف کردن ریشه ای مشکلات باشد.

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها