پاسخ الیاس حضرتی به ابهامها درباره تفحص شهدا:
اینگونه نیست که پیکر شهدا در سردخانه جمع و در برهههای گوناگون اعلام عمومی شوند
الیاس حضرتی نوشت: اینگونه نیست که همه این پیکرها در سردخانهای جمع شده باشند و در برهههای گوناگون اعلام عمومی شوند. هر قطعهای از هر شهید، حاصل دههها، سالها و ماهها تلاش، جستوجو و کنکاش است.
«قهرمانانی برای همیشه تاریخ» عنوان یادداشت الیاس حضرتی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده: ارزشمندترین دارایی هر شخصی، جان اوست؛ اوج فداکاری انسانها هم زمانی است که جانشان را در راه آرمانی متعالی و هدفی مقدس بر کف دست میگیرند و آن را اهدا میکنند. از این منظر، شهدا در رفیعترین قلل ایثار و فداکاری قرار داشته، برای همیشه تاریخ زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند. روز گذشته (6دیماه) این توفیق نصیب من شد که در مراسم تشییع پیکر پاک 200نفر از شهدای گمنام در تهران شرکت کنم. در روزی که جمعیت انبوهی از مردم حقشناس تهران گرد هم جمع شدند تا مسیر قدوم شهدا را گلافشانی کنند.
لازم است برای نسلهای جوانتر به خصوص دهه هشتادیها، تبیین شود که این شهدا در چه روز و روزگاری و با چه دشواریهایی راهی جبهههای نبرد شدند تا از وطن و آرمانشان دفاع کنند. در ماههای ابتدایی انقلاب، صدام به دلیل روحیه توسعهطلبانهاش و با حمایت بلوک شرق و غرب و کشورهای عربی و تمام افراد و جریاناتی که انقلاب مردم ایران را مانعی در مسیر منافع خود میدیدند، به ایران حمله کرد. در واقع دشمنان انقلاب مردم ایران، صدام را به عنوان پیشقراول و نوک پنهان حمله با این تصور که به راحتی میتواند ظرف چند روز خوزستان را فتح کرده و ظرف چند هفته در تهران کنفرانس مطبوعاتی داشته باشد، برای حمله ایران تشویق کردند.
صدام هم با این روحیه، امکانات و تصویر، تهاجم سنگینی را در تمام مرزها در جبهههای غرب و جنوب آغاز کرد. در نقطه مقابل، ایران در آن ایام، سرزمینی بود که تازه یک انقلاب بنیادین را در همه سطوح تجربه کرده بود و هنوز خودش را بهطور کامل پیدا نکرده بود. نه سپاه پاسداران قوامی یافته بود و نه ارتش با شرایط خاصی که داشت، امکان سازماندهی سریع داشت. در این شرایط یک حمله سراسری علیه ایران توسط رژیمی صورت گرفت که نیروی زمینی، هوایی و توپخانه موشکی قدرتمندی داشت. حمایتهای همهجانبهای از سوی بلوکهای شرق و غرب آن زمان و کشورهای عربی از عراق صورت گرفته بود و در نظر داشته باشید که ذخایر ارزی عراق هم پروپیمان بود.
نبردی بر پا شد که در یک سوی آن ایران برآمده از یک انقلاب مردمی، بدون سازماندهی لازم و در طرف دیگر آن، کشور عراق با بیشترین امکانات مالی، تسلیحاتی، لجستیکی و حمایتهای سیاسی و راهبردی بینالمللی، رودرروی هم قرار گرفتند. در این میان، جوانان و نسلی از راه رسیدند که معادلات را در صحنه جنگ کاملا به هم زدند و نشان دادند که یک کشور برای پیروزی، رشد و توفیق در عرصههای گوناگون بیشتر از هر عامل دیگری به نیروی انسانی باورمند، مستعد و تلاشگر نیاز دارد.
این جوانان ایرانی از تمام مظاهر زندگی گذشتند تا از آرمانهای انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی کشور و انقلاب اسلامی دفاع کنند. جوانانی که بسیاری از آنان در بهترین دانشگاههای ایران و جهان پذیرفته شده و سرشار از استعداد و توانایی بودند و میتوانستند بهترین مهندسان، پزشکان، اساتید و... آینده کشور شوند؛ آنها میتوانستند ردای عافیت به تن کرده به جای حضور در جبهه دشوار نبرد، خانواده تشکیل دهند، کسبوکاری پر رونق راه بیندازند و بزرگ شدن فرزندانشان را به نظاره بنشینند.
اما شهدای ایرانی، همه این مواهب را به نفع میهن و انقلابشان فدا کردند و برگ زرینی از تاریخ این سرزمین را با خون خود نگاشتند. زمانی که از آن روزها صحبت میکنیم باید بدانیم که نظام در آن زمان امکاناتی نداشت؛ نه توانایی موشکی وجود داشت، نه پهپادی تولید شده بود، نه از تانکهای پیشرفته بهرهمند بود و نه از سایر اقلام ضروری برای نبرد نصیبی داشت. این جوانان با اسلحه ژ3 و کلاشینکف در برابر دشمنی صفآرایی کردند که تا بن دندان مسلح بود. جوانان ایرانی جانشان را در کف دست گرفتند تا یک وجب از این سرزمین به دست دشمنان نیفتد. نسلهای جوانتر ایران باید بدانند که خرمشهر در مسیر تاریخ، سه بار به دست دشمنان افتاده است.
نخستینبار زمانی بود که امیرکبیر به نمایندگی از ایران برای مذاکره راهی ازمیر شد تا در ازای سلیمانیه، خرمشهر را پس بگیرد. بار دوم، خرمشهر در ازای هرات به ایران باز گردانده شد و نهایتا سومین بار در سالهای ابتدایی پس از انقلاب بود که جوانان غیور ایرانی با از جان گذشتگی خرمشهر را مردانه و بدون از دست دادن ذرهای از خاک ایران پس گرفتند. روز سهشنبه گروهی از همین جوانان غیور که برای پاسداری از خاک وطن راهی جبهههای جنگ شده بودند، پس از سالها به وطن بازگشتند و روی دوش نسلهای مختلف ایرانی تشییع شدند.
در پاسخ به برخی ابهامها در این خصوص که چرا تفحص شهدا این اندازه طول کشیده است؟ از آنجا که کمی در جریان هستم، باید بگویم که گروههای تفحص ایران در تمام طول سال مشغول جستوجو در تمام مرزهای طولانی بین ایران و عراق هستند. این افراد زحمتکش تمام کوهها، درهها، دشتهای وسیع و مناطق (میان ایران و حتی عراق) را وجب به وجب میکاوند تا پیکری، سندی، استخوانی و...را بیابند و با بررسی دقیق علمی و محتوایی به درکی تازه و تصویری جدید از شهیدی گمنام دست پیدا کنند. اینگونه نیست که همه این پیکرها در سردخانهای جمع شده باشند و در برهههای گوناگون اعلام عمومی شوند. هر قطعهای از هر شهید، حاصل دههها، سالها و ماهها تلاش، جستوجو و کنکاش است.
باید توجه داشت، این وضعیت فقط مختص ایران نیست. با گذشت بیش از 80 سال از جنگ جهانی دوم، هنوز نشانههای تازهای از این جنگ عالمگیر نمایان میشود. ناگهان در کشوری اروپایی یا غیراروپایی موشکی، بمبی، دستگاهی، نامهای، اثری و سندی از جنگ جهانی دوم سربرمیآورد. بنابراین چندان عجیب نیست که چند دهه پس از پایان جنگ ایران و عراق، نشانههایی تازه از قهرمانان این عرصه نمایان شود. البته معتقدم که دستگاه تبلیغی کشور به اندازه کافی برای پاسخ دادن به این ابهامات برنامهریزی ندارد که این مسائل باید در جای خود ارزیابی شوند.
مهمتر از همه اما حضور باشکوه ملت ایران در مراسم تشییع پیکر شهدای قهرمان است. باید از این ملت حقشناس و این جوانان ارزشمند قدردانی و اظهار امیدواری کرد که مسوولان کشور هم با تدابیر مناسب پاسخ مناسبی به این حقشناسیها بدهند، چراکه اصل تداوم حیات بشری بر حقشناسی، ایثار و فداکاری است. به سهم خود از همه ملت ایران و به خصوص مردم تهران تشکر و قدردانی میکنم که هر بار با حضور انبوه خود نشان میدهند همچنان به عهد خود با انقلاب اسلامی پایبند هستند.
شهدارفتندشماکه با خون شهدا به این جارسیدیدبرای کشورچکارکردیدجلوفساداختلاس گرانی فقروبیکاری راگرفتیدو یا فقط اسم شهدارانام می بریدتادرجایگاهتان باشیدشهدابرای چه رفتندرفتندتا کشوربافقروبیکاری بی عدالتی و گرانی باشد