کد خبر: 601859
|
۱۴۰۱/۱۲/۲۱ ۱۴:۰۰:۴۷
| |

دست آمران حمله به سفارت عربستان از کدام آستین بیرون آمده بود؟

من دیدم، جماعتی سنگ به دست ایستاده بودند. وقتی نیروهای آتش‌نشانی برای اطفای حریق وارد سفارت شده بودند و از پنجره‌های رو به کوچه سفارت معلوم بودند، جماعت سنگ به دست شیشه‌های راه‌پله را هدف گرفتند. هر چه گفتم آنها آتش‌نشان‌های خودمان هستند، کسی گوش نمی‌داد.

دست آمران حمله به سفارت عربستان از کدام آستین بیرون آمده بود؟
کد خبر: 601859
|
۱۴۰۱/۱۲/۲۱ ۱۴:۰۰:۴۷

محمدحسن نجمی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: هفت سال و 2 ماه پیش بود؛ گروه‌های تندرویی که معلوم نبود از کجا هدایت می‌شوند «حیدر حیدر»کنان سفارت عربستان سعودی را به آتش کشاندند.

این تجمع به نام اعتراض به اعدام «شیخ نمر» روحانی شیعه منتقد حاکمیت عربستان بود. اما این اعتراض، هدیه‌ای شگفت‌انگیز بود برای دولت سعودی تا خود را از زیر فشار افکار عمومی جهانی بیرون آورد. با این هدیه از جانب تندروها، دولت عربستان توانست اذهان را به سمت سفارت آسیب‌دیده‌اش ببرد تا اعدام شیخ نمر با شمشیر، فاجعه منا در حج واجب آن سال و تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده را کمرنگ کند.

این هدیه تندروها به دولت عربستان، پتکی بود بر تلاش‌های دیپلماتیک ایران در سطح منطقه و جهان. این حمله همان زمانی بود که توافق هسته‌ای میان ایران و 6 قدرت جهانی در حال گرم شدن برای اجرا بود.

آن شب کذایی من آنجا بودم. من ‌دیدم که نیروهای یگان ویژه مقابل تجمع‌کنندگان صف کشیده بودند. کاغذهایی از طبقات فوقانی سفارت به بیرون ریخته شد. با ورود هم‌صنف‌های‌شان به سفارت، جماعت روحیه گرفتند و شعار «حیدر حیدر» را شروع کردند و به راه افتادند. آنها مانند عصای موسی که نیل را شکافت، راه خود را بدون کوچک‌ترین خشونتی از میان صف نیروها ادامه دادند و جلوی درب اصلی سفارت ایستادند.

حمله به سفارت عربستان2

من دیدم، جماعتی سنگ به دست ایستاده بودند. وقتی نیروهای آتش‌نشانی برای اطفای حریق وارد سفارت شده بودند و از پنجره‌های رو به کوچه سفارت معلوم بودند، جماعت سنگ به دست شیشه‌های راه‌پله را هدف گرفتند. هر چه گفتم آنها آتش‌نشان‌های خودمان هستند، کسی گوش نمی‌داد.

حمله به سفارت عربستان3

من ‌دیدم یکی از مقامات وقت نیروی انتظامی در گوشه‌ای ایستاده بود به تماشای صحنه.

من دیدم نیروهای امنیتی، خبرنگاران و عکاسانی که مشغول تصویربرداری بودند را بازداشت و وسایل‌شان را ضبط می‌کردند که البته پس از میانجیگری «برخی حضار در صحنه» آزاد شدند.

من دیدم پس از آنکه جماعت ماموریت‌شان را انجام دادند، راهی خانه‌های‌شان شدند و چند ده نفری هم که باقی مانده بودند، پس از حضور «موتورهای سنگین» در کوچه سفارت و دور زدن آنها، به خیابان‌های اطراف رفتند و احتمالا خوشحال از انجام وظیفه‌شان راهی شدند.

من دیدم ستون‌های دودی که بر فراز سه‌راه فرمانیه بود. این دود فقط دیوارهای سفید سفارت عربستان را سیاه نکرد؛ دودی بود که فضای جهانی را علیه ایران سیاه کرد؛ دودی بود که به چشم مردم ایران رفت؛ دودی بود که خسارات مستقیم، غیرمستقیم و عدم‌النفع زیادی را بر کشور و مردم تحمیل کرد؛ خساراتی که 7 سال ادامه داشت و پس از نزدیک به دوسال مذاکره و میانجیگری، سرانجام به پایان رسید.

پس از 7 سال سرانجام مشخص نشد، دست‌هایی که این حمله را ترتیب دادند و هدایت می‌کردند، از آستین کجا و چه کسی بیرون آمد. شاید فایل صوتی لو رفته جواد ظریف وزیر امور خارجه پیشین تا حدودی راه این معما را روشن کند.

اما سوالات همچنان باقی است. جماعت حمله‌کننده چه کسانی بودند؟ چه زمانی قرار است تضییع‌کنندگان حق مردم معرفی شوند؟ آنها از کجا دستور می‌گرفتند؟ برخی از آنها که در فصل‌های انتخابات به ستادهای خاص می‌رفتند، الان کجا هستند؟ محاکمه چند جوان فریب‌خورده و تحت تاثیر هیجانات القا شده از سوی دستیاران کارگردانان، حتما اقدامی مناسب و بجا بوده؛ اما چرا کارگردانان و صحنه‌گردان‌های این حرکت زیانبار به مردم معرفی نشدند؟ چرا یک‌بار برای همیشه ریشه این هسته‌ها و گروه‌ها خشکانده نمی‌شود؛ یک روز سفارت بریتانیا و یک روز سفارت عربستان و این روزها هم دیوارنویسی روی دیوار سفارتخانه‌های اروپایی در تهران. چگونه است که متصدی کنترل این جماعت اقدام به معرفی آنها نمی‌کند؟ آیا چشم‌ بستن روی این اقدامات، باز گذاشتن دست این جماعت نیست؟ آیا پیام تساهل و تسامح را به آنها مخابره نمی‌کند؟ چرا هیچ‌ وقت این گرو‌ه‌ها ریشه‌یابی نشدند و برای ملت معلوم نشد که ریشه‌ها به کجا وصل هستند؟ وقتی نتیجه اقدامات این جماعت رصد می‌شود، آیا رصدکنندگان را به این نتیجه نمی‌رساند که دست‌هایی قوی‌تر از چند جوان هیجان‌زده پشت ماجراست؟ نتیجه رصد عواقب آن حمله، آیا غیر از سود و نفع دولت عربستان و اسراییل بود؟ آیا غیر از قرار گرفتن ایران در گوشه رینگ بود؟ چه کسی مسوول کنترل این جماعت است؟ بهتر است تا قبل از اینکه نوبت بعدی برسد، ریشه این‌گونه اقدامات مشخص و معرفی شوند؛ آیا واژه‌ای مناسب‌تر از نفوذی برای کارگردانان و آمران این جماعت پیدا می‌شود؟ نفوذی میان خبرنگار و عکاس و فعال سیاسی و اجتماعی و محیط‌زیستی نیست؛ نفوذ را در اتاق فکر و فرمان این‌گونه حملات یافت کنید.

 

دیدگاه تان را بنویسید

خواندنی ها