نصرتالله تاجیک:
سفر رئیسی به سوریه یعنی پیروزی بشار اسد در تسلط بر این کشور
یک دیپلمات پیشین گفت: ترکیه الان گرفتار انتخابات است و تا این کشور سر و سامان پیدا کند، ممکن است مدتی طول بکشد. این فرصت بسیار خوبی برای ایران و عربستان است که از برقراری مجدد روابط استفاده بهینه کنند، استفاده ابزاری از هم نکنند.
امروز سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور اسلامی ایران در راس یک هیات بزرگ اقتصادی و سیاسی به سوریه سفر میکند. به نوشته خبرگزای رسمی دولتی و گسترش و ارتقای سطح همکاریهای اقتصادی و تجاری فیمابین رایزنی خواهند داشت. برای بررسی این سفر و آینده روابط تهران و دمشق با نصرتالله تاجیک، سفیر پیشین ایران در اردن گفتوگو کردیم.
تاجیک معتقد است که ایران در مرحله کنونی از روابط دو کشور باید روابط دوجانبه را به سمت روابط اقتصادی میل بدهد و از سوریه به عنوان فرصتی برای تقویت جایگاه بخش خصوصی در اقتصاد کشور استفاده کند. در ادامه متن کامل گفتوگو با نصرتالله تاجیک، سفیر پیشین ایران در اردن مطالعه میکنید.
به گزارش روزنامه اعتماد، بخش هایی از گفت و گوی تاجیک را در ادامه می خوانید:
- سطح روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عربی سوریه ایجاب میکرد که چنین سفرهایی را در طول ۱۴ سال گذشته انجام بدهیم. منظورم این است که سطح روابط در این حد است، اما آنچه باعث شده است روسای جمهوری نتوانند به دمشق سفر کنند، بحث امنیت سوریه بود. در بخش بزرگی از یک دهه گذشته دستکم نیمی از مساحت سوریه در اختیار دولت نبود و تحت سیطره گروههای مخالف دولت سوریه بود.
- عامل مهمی که باعث شد این سفرها در سالهای گذشته اتفاق نیفتد، بحث امنیت سرزمینی و بحث عدم سلطه دولت روی نیمی از سرزمینش بود. این سفر نشان میدهد که دولت بشار اسد سلطهاش را بر سرزمین سوریه برقرار کرده است و توفیقی برای او محسوب میشود.
- چه این سفر و چه سفرهایی که بشار اسد به خارج از سوریه کرد نشان میدهد که سوریه وضعیت عادیتری پیدا کرده است. البته سفرهایی که به خاک سوریه انجام میشود بار معنایی ویژهای دارد. در واقع از لحاظ میزان ثبات و امنیت در یک کشور، سفر رییس حکومت به خارج از کشور و سفر روسای دیگر کشورها به داخل این کشور، مکمل هم محسوب میشوند.
- وقتی که رییس یک کشور به خارج سفر میکند، نشان میدهد که ثبات سیاسی در آن کشور برقرار است. وقتی رییس کشور خارجی به یک کشور سفر میکند، علاوه بر ثبات سیاسی کشور مقصد، نشاندهنده ثبات امنیتی و سرزمینی هم مورد تاکید قرار میگیرد.
- خیلی خوب است که رییسجمهور تصمیم گرفته تیم اقتصادی همراه با خود به سوریه ببرد. به عقیده من جمهوری اسلامی ایران در پی ایجاد امنیت در سوریه باید وزن روابط اقتصادی را در روابط دوجانبه به شکل چشمگیری افزایش دهد و باید به عنوان یک بازار بزرگ اقتصادی به سوریه نگاه کند.
- سوریه میتواند بازار کاری برای نیروهای جوان و تحصیلکرده ما، چه در خدمات فنی- مهندسی و چه در نرمافزارها و فناوری باشد و همچنین میتواند بازار بزرگی برای کالاهای مصرفی ما باشد. ما باید به این سمت حرکت کنیم که از روابط سیاسیمان با سوریه، جهت منافع مشترک اقتصادی بهرهمند شویم.
- بعد از اتفاقی که از سال ۲۰۱۱ به بعد در سوریه به وقوع پیوست، جای کار بسیار وسیعی در این کشور به وجود آورده است. به هر صورت سوریهای که تخریب شده است نیاز به بازسازی دارد. ما سرمایهگذاری مادی و معنوی عظیمی کردیم که این کشور تجزیه نشود و به ثبات سیاسی برسد.
- از این به بعد سهم کشورهای دیگر است که سرمایه بیاورند و به بازسازی آن بپردازند؛ چه کشورهای اروپایی و امریکا و چه کشورهای عربی که در این بحران چه مستقیم و چه غیرمستقیم نقش داشتند، باید سرمایههای خود را برای بازسازی این کشور بیاورند.
- اما نگاه ایران از نگاه امنیتی و سیاسی باید به این سمت برود که به سوریه به عنوان یک شریک راهبردی اقتصادی نگاه کند. باید بازار سوریه را به یک نقطه پرش برای بخش خصوصی تبدیل کنیم. باید این واقعیت را پذیرفت که متاسفانه ما بخش خصوصی قدرتمندی در ایران نداریم، آن را نحیف نگه داشتهایم، ولی الان سوریه محل خوبی برای آزمایش بخش خصوصی است که فعالیتی را جدا از دولت برای مسائل اقتصادی، چه در ارایه خدمات فنی-مهندسی و چه در صدور کالا آغاز کنند. این رویکرد علاوه بر منافع اقتصادی که برای کشور دارد، اجازه میدهد که ساختارهای داخلی هم اصلاح شود.
- به هر صورت سوریه یک جای بسیار ژئواستراتژیک برای فعالیتهای اقتصادی ما است. سوریه دروازه ورود ایران به مدیترانه است. اگر ما بتوانیم یک جای پای اقتصادی فعالی در سوریه باز کنیم، از طریق این کشور میتوانیم از طریق مدیترانه به شمال آفریقا و اروپا هم دسترسی داشته باشیم. من تاکید میکنم که بهتر است بخش خصوصی ایران در این فرآیند وارد شود.
- به هر صورت فعالیت بخش دولتی ایران در سوریه مورد حساسیت است. فراموش نکنیم که سوریه بیخ گوش رژیم صهیونیستی است و هر حرکتی که ما انجام بدهیم به گونه دیگری تلقی و با بدبینی پیگیری میشود. پیشنهاد من این است که زمینهسازی شود که سوریه به عنوان بازار بزرگ اقتصادی برای بخش خصوصی ایران مطرح و بخش خصوصی در سوریه فعال شود.
- سوریه هم به ظرفیت و هم نیاز شدیدی به کالا و خدمات دارد و هم بعد از سرمایهگذاری عظیم مادی و معنوی ما برای ایجاد ثبات در آن کشور این حق ماست. اگر برویم به سمت مقولههای حساسیتزا، من برچسب نمیزنم که چه چیزی حساسیتزا است و چه چیزی نیست، این بستگی به تصمیم دولت جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عربی سوریه دارد، به نظرم بخشی از فرصتها را از دست میدهیم و جایگاه خودمان را در آینده سوریه به خطر میاندازیم.
- ما باید بیشتر تلاش کنیم که با نگرش اقتصادی و بازارگرایانه به سوریه نگاه کنیم و نه مقوله سیاسی یا امنیتی. در طول هفتههای اخیر حملات زیادی از سوی اسراییل به محلهایی داشتیم که از سوی طرف اسراییلی به ایران و گروههای همسو با ایران منتسب میشود که نشان میدهد همچنان حساسیتهای شدید نسبت به نفوذ ایران در سوریه وجود دارد.
- به هر حال رویکرد جمهوری اسلامی ایران در سوریه در داخل کشور هم منتقدانی دارد که معتقدند سرمایهگذاری بینتیجهای در سوریه انجام شده است و ایران ظرفیتهای خود را در سوریه هدر داده و خود را در تیررس انتقادها قرار داده است. تنها توجیه و پاسخی که به این انتقادها میتوان داد این است که سرمایهگذاری سیاسی و امنیتی خودمان را در سوریه اکنون که فرصت فراهم شده است، سودآور کنیم.
- چنین مگاپروژههایی از نظر من دستنیافتنی و رویایی نیست، بلکه اراده میخواهد. ممکن است کسی بگوید که اراده نمیخواهد، سرمایه میخواهد. سرمایه عامل مادی چنین پروژههایی است. عامل معنوی این است که واقعا دو کشور و مخصوصا ایران، اراده و عزم کافی برای انجام آن داشته باشند.
- متاسفانه ما به خاطر مسائل اداری و ساختار مدیریت کشور، کمتر نگاه بلندمدت و استراتژیک داریم. مسائلی به دست خودمان برای کشور خودمان درست کردهایم که متاسفانه مسوولان و نظام اداری کشور دایم درگیر مسائل روزمره میشوند و کمتر به طرحهای بلندمدت و بزرگ فکر میکنند. ولی به عقیده من اگر میتوانیم الگوی همکاریهای دستهجمعی متشکل از کشورهای توانمند منطقه ایجاد کنیم و با استفاده از این الگو بخشی از مشکلات داخلی کشور را هم برطرف کنیم.
- این کشورها چه از نظر زیرساختی، چه از نظر منابع طبیعی و چه از نظر نیروی انسانی ثروتمند هستند و ایران از نظر نیروی انسانی، مواد معدنی و انرژی میتواند حرف اول را در الگوی همکاری منطقهای بزند. عامل نیروی انسانی و جوان جاهطلب و تحصیلکرده ما میتواند از منابع انرژی ما برای منطقه مهمتر باشد.
- تحولها اخیر در منطقه بر یکدیگر موثر است. دو کشور ایران و عربستان تعیینکنندهترین قدرتهای منطقه محسوب میشوند. البته قدرتهای موثر دیگری هم در منطقه هستند، مثلا ترکیه قدرت موثر منطقه است اما این کشور الان گرفتار انتخابات است و تا این کشور سر و سامان پیدا کند، ممکن است مدتی طول بکشد.
- این فرصت بسیار خوبی برای ایران و عربستان است که از برقراری مجدد روابط استفاده بهینه کنند، استفاده ابزاری از هم نکنند. اگر مگاپروژههایی بین کشورهای منطقه برای ارتباط با مدیترانه تعریف شود که بتواند انرژی را به مدیترانه برسانیم، این ارزش افزوده هم برای ما دارد هم برای سوریه و هم برای بقیه دنیا، به ویژه اروپا. چنین پروژهای میتواند به نخ تسبیح اتصال کشورهای منطقه به هم تبدیل شود. اردن یکی از مهمترین مشکلاتش مسائل سوخت و انرژی است.
- لبنان هم مشکل سوخت و انرژی دارد و همین چند ماه پیش وضعیت این کشور به دلیل کمبود انرژی بحرانی شد. اگر ما این مگاپروژهها را با اهداف اقتصادی و پوشش بازار فراهم کنیم، کشورها را به هم پیوند میدهد، همین باعث امنیت میشود و دیگر لازم نیست که دنبال الگوهای امنیتی برویم. از طریق ارتباط اقتصادی کشورها به هم باید ایجاد امنیت کنیم، بازار کار برای جوانانمان ایجاد کنیم، بازار کار برای کالاهایمان ایجاد کنیم، بازار کالاهای صادراتی باعث استاندارد کالاهایمان میشود، باعث میشود بخش خصوصیمان برای اینکه رقابتپذیر باشد، کیفیت کالاهایش را افزایش دهد.
- من فکر میکنم که ما از این مراحل عبور کردهایم. وقتی دولت سوریه سلطه سرزمینیاش را برقرار کرده است، یعنی شرایط با زمانی که بخش اعظم خاک سوریه در اختیار مخالفان بود، تفاوت کرده است. متاسفانه بحران سوریه فقط ناشی از عملکرد مخالفان دولت سوریه نبود، خود دولت سوریه هم در به وجود آمدن این وضعیت نقش داشت و اشتباههایی را مرتکب شد که به این وضع منجر شد.
- رژیم صهیونیستی در میان مخالفان اسلحه توزیع کرد، گروههای نیابتی در سوریه فعال شدند، منابع مالی از سوی برخی کشورهای منطقه تامین شد، اما دولت سوریه هم بیتقصیر نبود. شرایط به نوعی پیش رفت که دولتهای غربی هم نگران شدند و به این نتیجه رسیدند که اگر دولت بشار اسد برود، گروههای خطرناکی در این کشور حاکم میشوند.
- غربیها و به ویژه امریکاییها در طول سه- چهار سال گذشته به این نتیجه رسیدند که بدیل مناسب و مطلوبی برای بشار اسد ندارند. ما از این مراحل عبور کردهایم و الان دولت سوریه در این کشور حاکم است. همسایگان مسائل مختلفی در مورد سوریه دارند، مسائل ارضی- مرزی بین همسایگان و سوریه وجود دارد. البته بین دولت اردن و سوریه اختلاف ارضی و مرزی وجود ندارد.
- اما اگر به سمت همکاریهای اقتصادی برویم، این اختلافها هم کاهش پیدا میکند. اینکه دولت میگوید دولت ایران در مرز اردن اقداماتی میکند، نه مسوولان ما پذیرفتهاند و نه عقلانی به نظر میرسد و هیچ شاهدی هم در این مورد نشان دادهنشده است. ایران هیچ نفعی هم در ناامنی در مرزهای اردن ندارد. نفع ما در استقرار صلح و ثبات در سوریه بود که متحقق شده است.
- سفر رییسی به سوریه نشان میدهد که دولت بشار است سلطهاش را بر سرزمین سوریه برقرار کرده است و توفیقی برای او محسوب میشود. چه این سفر و چه سفرهایی که بشار اسد به خارج از سوریه کرد نشان میدهد که سوریه وضعیت عادیتری پیدا کرده است
- فعالیت بخش دولتی ایران در سوریه مورد حساسیت است. فراموش نکنیم که سوریه بیخ گوش رژیم صهیونیستی است و هر حرکتی که ما انجام بدهیم به گونه دیگری تلقی و با بدبینی پیگیری میشود
- اگر مگاپروژههایی بین کشورهای منطقه برای ارتباط با مدیترانه تعریف شود که بتواند انرژی را به مدیترانه برسانیم، این ارزش افزوده هم برای ما دارد هم برای سوریه و هم برای بقیه دنیا، به ویژه اروپا.
دیدگاه تان را بنویسید