یادداشت ابوالفضل فاتح در روزنامه اعتماد:
آرایش آراء در دور دوم انتخابات ترکیه
انتخابات ترکیه به کدام سمت میرود؟ یکی از کارشناسان در یادداشتی به بررسی این سوال پرداخته است.
ابوالفضل فاتح در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: 10 روز پس از مرحله نخست انتخابات ترکیه و ۴ روز تا مرحله دوم این انتخابات تا حدی فضای انتخاباتی ترکیه روشنتر و جهتگیری آرا شفافتر شده است.
براساس تحلیل آخرین دادهها و روندهای این انتخابات میتوان موارد ذیل را مطرح کرد:
تاکتیکهای اردوغان و حمایت سنان اوغان از اردوغان
پس از مرحله نخست انتخابات، بلافاصله آقای اردوغان فعالتر در عرصه تبلیغات داخلی ظاهر شد و طبق برخی گزارشها به شکلی خستگیناپذیر تا روزانه هشت جلسه مذاکره یا تبلیغات انتخاباتی برگزار و تلاش کرد در ادبیات و تاکتیکهای خود، رایدهندگان به گروههای اپوزیسیون را به سوی خود جلب کند. او گروههای مختلف اجتماعی را در تبلیغات خود هدف قرار داد؛ از شعارهای ملیگرایانه و هیجانی گرفته تا قرائت قرآنکریم و حتی استخدام «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار» در یک سخنرانی که مشخصا برای جذب بخشی از آرای علویها به کار گرفته شد. یکی از مذاکرات نیز، به گفتوگوهای او با آقای سنان اوغان در استانبول و پشت درهای بسته اختصاص داشت. خبری از توافقهای احتمالی این مذاکره منتشر نشد، اما حمایت آقای اوغان از آقای اردوغان موفقیت مذاکرات را آشکار ساخت. در یادداشت قبل درباره اهمیت رای ۵درصدی آقای سنان اوغان برای حفظ اپوزیسیون در کوران رقابت انتخاباتی نکاتی تقدیم شد. توضیح داده شد، اپوزیسیون تنها در شرایطی میتواند شانس پیروزی داشته باشد که یا رای جدیدی به میدان آورد (که دشوار است) یا بالای نود درصد رای آقای سنان را جذب کند و آقای اردوغان هم نتواند هیچ رایی به آرای خود اضافه کند. حال نه تنها اپوزیسیون نتوانست آقای اوغان را به سوی خود جلب کند، بلکه او را در ائتلاف آقای اردوغان میبیند.
آرایش آرا در دور دوم
چنانکه میدانیم در پایان دور نخست، ترکیب آرا به ترتیب آقای اردوغان ۴۹.۵درصد، آقای قلیچدار اوغلو ۴۴.۸۸درصد و آقای سنان اوغان ۵.۲درصد بود. بدون احتساب آرای آقای سنان، وضعیت آرا حدود ۵۲.۵ برای آقای اردوغان در برابر ۴۷.۵ برای آقای قلیچدار اوغلو قرار میگرفت. از این روی تصمیم آقای سنان اوغان برای حمایت از هر یک از دو کاندیدا به ویژه آقای قلیچدار اوغلو بسیار تعیینکننده ارزیابی میشد. روز دوشنبه آقای سنان رسما اعلام کرد که با اردوغان به آینده مبارزه بیوقفه با تروریسم امیدوارتر است و اردوغان نیز گفت که در بسیاری از سیاستها با سنان اوغان اشتراک دارد. هماینک با حمایت آقای اوغان از آقای اردوغان و تقسیم آرای ائتلاف او، میتوان گفت شانس اپوزیسیون ترکیه و مشخصا آقای کمال قلیچداراوغلو رو به افول گذاشت و احتمال پیروزی آقای قلیچدار اوغلو برای کسب بیش از ۵۰ درصد آرا به حداقل رسید به ویژه که با اتخاذ گفتمان ملیگرایانه افراطی از سوی آقای قلیچدار اوغلو به گونهای که خبر از اخراج میلیونها مهاجر میداد، احتمالا تاثیر منفی نیز بر بخشی از حامیان لیبرال خود نیز گذاشته باشد.
علاوه بر این، با پیروزی ائتلاف آقای اردوغان در انتخابات پارلمانی که همزمان با دور اول ریاستجمهوری برگزار شد، وضعیتی در ترکیه ایجاد شده که گروهی از جوانانی که با حمایت از اپوزیسیون به دنبال «تغییر» بودند، اینک در دو راهی رای به «ثبات» یا رای به «چالش و تعارض» بین ریاستجمهوری و پارلمان مردد شدهاند و به نظر میرسد تعدادی از آرا که قبلا دراختیار اپوزیسیون بود، در شرایط جدید به سبد آقای اردوغان واریز شود.
همچنین در شرایطی که بیش از ۸۸ درصد واجدین شرایط در دور اول رای دادهاند، به دشواری میتوان انتظار داشت که رایدهنده جدیدی به فضای انتخابات وارد شود، اما چهبسا در فضایی که تا حدی نتیجه انتخابات روشن شده، با ناامیدی تعدادی از طرفداران آقای قلیچدار اوغلو و همچنین اطمینان از پیروزی گروهی از طرفداران آقای اردوغان، درصدی از مشارکت (بهرغم اجباری بودن انتخابات) کاهش یابد و همچنین تعدادی از افرادی که دور اول به آقای قلیچدار رای دادهاند در دور دوم روی اسب برنده شرط ببندند و به کمپین آقای اردوغان وارد شوند.
گرچه نظرسنجی جدیدی از وضعیت آرا در دور دوم منتشر نشده اما براساس آنچه گفته شد و با روند فعلی، وضعیت آرای آقای اردوغان از اطمینان بیشتری برخوردار است و بیراه نیست که پیروزی با تکرار حداقل ۵۳ درصد آرا برای او پیشبینی شود، اگرشکاف از این بیشتر نباشد. مگر آنکه اتفاق خارقالعادهای روی دهد و مردم تصمیم ناگهانی دیگری بگیرند که از محاسبه معمول خارج باشد.
سهگانه (تثلیث) اسلامگرایی، ملیگرایی و توسعهگرایی
اردوغان که از سال ۱۹۹۹ شهردار استانبول شد و از سال ۲۰۰۳ در بالاترین سطح قدرت ترکیه سربرافراشت، تاکنون سه دوره نخستوزیری و دو دوره ریاست جمهوری را پشت سر گذاشته و اینک در آستانه آغاز دور سوم ریاستجمهوری خود است.
اردوغان توانسته در ترکیه همزیستیهای دشواری را نوید دهد که میتواند در این منطقه حساس جهان که از حاکمیتهای دگم، وابسته یا غیرمردمی و حاکمان مادامالعمر و سلطنتهای موروثی و جمهوریهای اسمی و شکافها و تعارضات فراوان و عمیق فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و مذهبی رنج میبرد، مورد توجه باشد. او توانسته تاحدی سه گفتمان اسلام خواهی، توسعهطلبی و ملیگرایی را بههم آمیزد که در اثبات و تثبیت خودش نیز نقش اساسی داشته است. ازجمله مشکلات بسیاری از جریانات اسلامخواهی یا ملیگرایانه که به زودی کمفروغ میشوند در ستیز قرار دادن اسلامخواهی و ملیگرایی با یکدیگر است. اردوغان چنان این دو را ممزوج کرده است که توانسته حتی احزاب دست راستی نظیر حزب «حرکت ملی» که به راستگرایی افراطی شهرت دارد با حزب «عدالت و توسعه» همراه کند و در مذاکرات دور دوم انتخابات نیز توانست آقای اوغان سنان و بخش بزرگی از ائتلاف ملیگرای او را که به ائتلاف اتا در این انتخابات شهرت دارد به خود جذب کند. ستیز عمیق او با «پ ک ک» نیز در چارچوب همین ملیگرایی او تعریف میشود.
از دیگر خصوصیات آقای اردوغان، تلاش برای در تعارض قرار ندادن اسلامخواهی با توسعه گرایی است. آقای اردوغان تا حد زیادی توانسته فیمابین این مقولات اساسی، موازنه برقرار کند. از توسعه زیربناهای اقتصادی و ارتباطی ترکیه که از شاخصههای آن صنعت بنادر، راه و ترابری و هواپیمایی و فرودگاهی و توریسم آن است و تا تحول در عرصه علمی و تکنولوژی و نظامی و دیپلماسی به گونهای که ترکیه را در چهار راه رفت و آمد و روابط جهانی و یکی از مقاصد اصلی سرمایهگذاران کشورهای همسایه قرار میدهد. آقای اردوغان شخصا قرآن میخواند و همسرش حجاب دارد و در نماز جماعت اهل سنت شرکت میکند و حتی مجلس عاشورا برای شیعیان برپا میکند و در هیبت یک میراثدار امپراتوری عثمانی در عرصه روابط منطقهای نیز به ارتباط به کشورهای مسلمان اهمیت ویژه میدهد و با تشکیلات اسلامی نظیر اخوان ارتباط ویژه دارد و خود را مدعی فلسطین میداند و در این حال جامعه ترکیه را درگیر منازعات سبک زندگی مذهبی مطلوب خود نمیکند. به بیان دیگر او پرچم اسلامخواهی را به دست میگیرد اما ادعای شریعت ندارد و با سپر دین و مذهب، حاکمیت را به ستیز کسی نمیبرد و چه بسا چون با ادعای دین به ستیز کسی نمیرود به مخالفان حکومت هم بهانه برای دینستیزی در پوشش مخالفت با حاکمیت نمیدهد. او با توسعه اقتصادی ترکیه، تا حدی به شعارهای عدالتخواهانه خود نیز وفادار بوده و در جلب رای بخش بزرگی از طبقه ضعیف جامعه ترکیه موفق بوده است تا حدی که حتی در مناطق زلزلهزده که انتقادات فراوانی به عملکرد و کارآمدی حکومت وارد شده بود، توانست رای معنیداری را به خود جلب کند.
طرفداران آقای اردوغان او را شخصیتی استوار و رویینتن میدانند و شعبدهبازیهای او در سیاست خارجی را به رسمیت میشناسند. او سیاست خارجی منعطفی دارد و تابوسازی در سیاست خارجی او راه ندارد. او توانسته ترکیه را در دیپلماسی جهانی ارتقا دهد وهم با همه وابستگیهای گذشته به غرب و عضویت در ناتو، در بسیاری از تحولات منطقهای ازجمله جنگ اوکراین راهبرد مستقلی را دنبال نماید و در نقش میانجی ظاهر شود. قابل درک است که تا چه اندازه عضویت در ناتو و بلوک غرب بودن با نقش مستقل در بحران اوکراین نیازمند تردستی است.
راهبردهای منفی آقای اردوغان
گرچه منصفانه باید گفت آزادی در ترکیه از بسیاری از کشورهای مدعی منطقه قویتر است. با این همه، به آقای اردوغان در تضمین و توسعه آزادی و آزادیخواهی به دلیل تمرکزگرایی (سنترالیسم) که بر ساخت قدرت ترکیه حاکم کرده، باید نمره منفی داد. بیست سال حضور او در قدرت و تمامی شریانهای سیاسی و اقتصادی و تریبونهای رسمی، به همراه کاریزمای شخصیتی و رفتارهای پوپولیستیاش، فضا را برای اپوزیسیون و رقبای او دشوار ساخته است. در همین انتخابات اخیر، بخش اعظم رسانههای اصلی و رسمی ترکیه دراختیار آقای اردوغان بود و بنا بر بعضی برآوردها، شاید سهم او از تبلیغات در رسانههای رسمی و اصلی بیش از هشت برابر رقیب بود. طبیعتا در چنین شرایطی شکست دادن او دشوارتر از یک رقابت در شرایط نسبتا برابر است.
بیجهت نیست که آقای اردوغان به عنوان شخصیتی اقتدارگرا شناخته میشود که اقتدارگرایی را به بخشهای مختلفی از ساختار حاکمیت ترکیه تزریق کرده است. او اگر اجازه میداد که فردی غیر از خودش کاندیدا شود آنگاه هم ارزیابی دقیقتری از جایگاه حزب خود و اندیشهاش دست مییافت و هم به رقابتی منصقانهتر تن داده بود. شاید به همین دلیل است که در برخی کشورها نظیر امریکا به هیچ کس اجازه بیش از دو بار حضور در راس قدرت داده نمیشود تا قدرت بر محور یک فرد دچار تصلب نشود؛ چنانکه دیدیم آقای اوباما به دلیل هشت سال حضور در راس قدرت باید برای همیشه از رقابتهای ریاستجمهوری کنار بماند تا هدف انتخابات که چرخش قدرت است در کاریزمای یک فرد، به قدرت مادامالعمر ولو منتخب دچار نشود. البته هر مدل از دموکراسی مشکلات خود را دارد و دموکراسی امریکایی نیز مشکلات ویژه خود را دارد این نوشتار محل تحلیل آن نیست.
از دیگر راهبردهای منفی آقای اردوغان، قطبی شدن جامعه ترکیه است به گونهای که بیش از ۴۴درصد جامعه در یکسو و طرفداران آقای اردوغان در سوی دیگر صفبندی آشتیناپذیری پیدا کردهاند.
تورم و کاهش ارزش لیر ترکیه در دوره اخیر و فشاری که بر طبقات کمدرآمد وارد میشود به همراه شکلگیری باندهای مسلط بر اقتصاد و سیاست و گزارشها از فساد دولتی و حزبی از دیگر انتقاداتی است که منتقدان بر حزب اردوغان وارد کردهاند.
انتخابات به مثابه مولد (ژنراتور) قدرت و مشروعیت
انتخابات فعلی ترکیه قطعا یک انتخابات صددرصد منصفانه نیست، اشکالات مهمی به ویژه در عرصه تبلیغات برآن وارد است، با این حال باید پذیرفت در همین انتخابات اخیر و فضای رقابتی که آقای اردوغان به آن تن داده است، استانداردهای فراوانی نیز به ویژه در تراز منطقه و انتخابات گذشته ترکیه، رعایت شده و از دید ناظران، با مشارکت استثنایی مردم از مشروعیت بالایی برخوردار بوده و لذا تا حد زیادی کاستیهای حضور مادامالعمرش را کمرنگ نموده است. ممکن است اجباری بودن انتخابات، دلیل رای حداکثری تلقی شود. ولی بپذیریم این همه مساله نیست و واقعی و بودن حق تعیین سرنوشت مردم را به پای صندوق کشانده است. آری، ترکیه یکی از ۲۳ کشوری در جهان است که انتخابات اجباری دارد و برای آن جریمه درنظر گرفته شده، اما در واقع این جریمه ناچیز (۲۲ لیر ترکیه) معمولا اعمال نمیشود و شرکت نکردن پیامد خاصی ندارد و همچنین مقایسه چندین انتخابات نشان میدهد که مردم ترکیه انتخابات ۲۰۲۳ را رقابتیترین تشخیص دادهاند.
با همه اقتدارگراییهای اردوغان در عرصههای مختلف حکومتی که از نمونههایش تبدیل نظام پارلمانی به ریاستی و سپس رفراندوم برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری در سومین دور متوالی برای بقای خودش بود، اما باید پذیرفت او عمده این تغییرات و ماندن در قدرت را از طریق انتخابات با استاندارد نسبتا قابل قبول به دست آورده است و ماندن او در قدرت از مشروعیت نسبتا قابل قبولی برخوردار بوده است. البته تاکنون کسی «اخلاق شکست» اردوغان را ندیده است، چراکه او همواره پیروز بوده و باید دید اگر روزی شکست بخورد، چگونه قدرت را واگذار خواهد کرد.
با این حال، میتوان گفت از جمله دلایل موفقیتهای پیدرپی آقای اردوغان در انتخابات مختلف، همین تن دادن او به نُرمهای مردمسالاری و اخلاق رقابت در حد نسبتا قابل قبول، البته نه در حد عالی است. در انتخابات اخیر نیز اگر بهرغم برخی زمزمههای اولیه، اعتراض چندانی برانگیخته نشد به این دلیل بود که اولا ترکیه از سنت اخذ وشمارش آرای نسبتا مورد وفاقی برخوردار است و ثانیا حتی اگر همه آرای باطله را نیز به کاندیدای رقیب واگذار میکردند باز، آقای اردوغان سه درصد از رقیب خود پیش میافتاد. لذا اگرچه اردوغان متهم است که در انتخابات سال ۲۰۱۸ برخی رقبا به ویژه رقبای پارلمانی را به اتهام تروریسم از صحنه حذف کرده است، اما بهطور کلی، او در سطح ریاستجمهوری از رقابت واقعی با اکثریت حریفان خود نهراسیده و آنان را از عرصه سیاسی رد صلاحیت و حذف نمیکند، بلکه بیشتر با آنان پنجه در پنجه میشود. همین نکته مهم به او منزلت کشتیگیر قهرمانی را میدهد، که قهرمانیاش را نه در حذف رقیب که در رقابت علنی و تمام قد و در به چالش کشیدن آنان در پیش روی مخاطبان داخلی و جهانی به دست آورده است و نه از لت و کوب رقبای قدرتمند با اهرمهای امنیتی و نظامی و قضایی. از فراخور همین تن دادن به انتخابات است که آقای اردوغان هم خودش و هم ترکیه را قدرتی مضاعف میبخشد.
انتخابات واقعی، تولید مشروعیت و قدرت ملی با کمترین هزینه است. انتخابات، نه تکنولوژی «های تِک» است که کسی آن را نیازمند دسترسی به علوم و امکانات فوق پیشرفته بداند، و نه ظرفیتی انحصاری است که فلان قدرت خارجی بتواند آن را تحریم کند و نه پروژهای با ابعاد اقتصادی فوق تصور است که نیازمند سرمایهگذاری نجومی داخلی باشد و دولتی نتواند از عهده آن برآید. به عکس انتخابات نیازمند یک اراده ملی و تصمیم سیاسی و حاکمیتی و بهترین راهبرد برای خروج از بنبستها و چرخش قدرت و ایجاد مشروعیت داخلی و خارجی و تضمین ثبات و وفاق داخلی است و هر چه اما و اگر آن و موانع مشارکت مردم کمتر باشد و فضای انتخاب شدن و انتخاب کردن فراختر باشد، به حقیقت خود نزدیکتر است. ترکیه با پذیرش این اصل خود را در صدر منطقه و در پلتفرم جهانی قرار داد و توجهات را به خود جلب کرد. ازجمله دلایل این توجه، حقیقت داشتن انتخابات در ترکیه به گونهای است که به واقع دنیا باور کرده است، اگر مردم ترکیه بخواهند، میتوانند عالیترین مقام کشور خود را از طریق صندق رای تغییر دهند و نیازمند راههای دیگر نظیر کودتا و خشونت وشورش و انقلاب نیستند و چنانکه دیدیم بیش از ۴۴درصد مردم فرصت یافتند که رسما به تغییر عالیترین مقام خود رای دهند و این رای را فریاد بزنند. هر قدر کشوری بتواند تغییر عالیترین رهبران خود را به صندوق رای بسپارد به همان میزان میتواند ادعا کند که به حقیقت انتخابات نزدیک شده است و طبیعتا از مواهب آن بهرهمند خواهد شد.
جمع بندی
باتوجه به دادههای انتخاباتی تا روز سهشنبه، پیروزی آقای اردوغان را باید ممکنترین احتمال انتخابات پیش روی ترکیه فرض کرد مگر آنکه در ۴ روز آینده با رخداد استثنایی و زلزلهای انتخاباتی مواجه شویم که فعلا دور از ذهن است. تا این لحظه جریان اپوزیسیون نتوانسته است برگ برندهای رو کند که بتواند جریان انتخابات را تغییر دهد بلکه عرصههایی را نیز واگذار کرده است. در عین حال، اپوزیسیون ترکیه میتواند با اصلاح و جامعیت بخشی به گفتمان خود به ویژه، توجه متعادل به ارزشهای دینی و ملیگرایانه از جمله استقلال در کنار رویکرد لیبرال خود، برای انتخابات آینده سرمایهگذاری کند و جریان آقای اردوغان نیز بایسته است به پیروزی ۲۷میلیونی خود در دور اول این انتخابات بسنده نکند و بیش از جلب نظر ۵درصدی آقای سنان اوغان، به جلب نظر اپوزیسیون ۴۴درصدی و مشارکت واقعی ایشان در ساخت قدرت و جامعه ترکیه اندیشه کند. از اقتدارگرایی خود فاصله بگیرد و به مطالبات بیش از ۲۴ میلیون اپوزیسیون بزرگ و جوان ترکیه و گفتمان آن به ویژه «آزادیخواهی» توجه نشان دهد تا ترکیه را از تهدیدات جامعه قطبی شده فعلی نجات دهد.
با استفاده از آنچه بیان شد، به نظر نگارنده شاید بتوان گفت در منطقه خاورمیانه در بلندمدت، آینده از آن جریاناتی خواهد بود که بتوانند به نسبت، سهگانهای از دیانت، ملیگرایی و توسعهگرایی در بستری از آزادیخواهی و عدالتخواهی را مانیفست خود قرار دهند و البته شاید بتوان گفت دوری از این مانیفست متوازن، نقش قابلتوجهی در وضعیت امروز منطقه و ایران عزیز-چه در میان جریانات حاکمیتی وچه اپوزیسیون-داشته است.
دیدگاه تان را بنویسید