بازی خطرناک ایالات متحده در خلیج فارس
نشریه رسپانسیبل استیت کرافت در گزارشی به تحلیل حضور ارتش آمریکا در خلیج فارس پرداخته است.
آخرین باری که ایالات متحده تسلیحات و پرسنل نظامی آماده جنگ را بر روی کشتی های تجاری اقیانوس پیما مستقر کرد در طول جنگ های جهانی قرن بیستم بود.
به گزارش جماران، رسپانسیبل استیت کرافت نوشت: در جنگ جهانی دوم، نیروی دریایی ایالات متحده یک گارد مسلح را سازماندهی کرد که در کشتی های تجاری خدمت می کرد.
صدها نفر از این کشتی های تجاری علیرغم حضور نیروی دریایی آنها در کشتی غرق شدند و حدود 2000 نفر از اعضای گارد مسلح جان باختند.
از آن زمان تاکنون، نزدیکترین چیزی که ایالات متحده به ترتیبات مشابهی دست یافته، اسکورت نفتکشهای کویتی در مرحله «جنگ نفتکشها» جنگ ایران و عراق در دهه 1980 بوده است.
در آن ماجرا نیز ایالات متحده تا آنجا پیش نرفت که پرسنل نظامی خود را در کشتیهای تجاری مستقر کند، اگرچه تانکرها به عنوان یک امتیاز قانونی برای همراهی با کشتیهای جنگی نیروی دریایی ایالات متحده نامگذاری شدند.
در چنان شرایطی، کشتیهای جنگی ایالات متحده برای محافظت در جلو قرار نگرفتند، بلکه پشت سر تانکرها به عنوان اسکورت حرکت می کردند؛ زیرا آنها در برابر غرق شدن توسط مینها آسیبپذیرتر از کشتیهای بسیار بزرگ تر حامل نفت بودند.
اما اکنون، به گفته مقامات آمریکایی که ناشناس صحبت می کنند، دولت بایدن در حال بررسی استقرار پرسنل نظامی آمریکایی در کشتی های تجاری عبوری از تنگه هرمز است که خلیج فارس را به دریای عرب و اقیانوس باز متصل می کند.
چنین ترتیبی حتی فراتر از آنچه ایالات متحده در دهه 1980 انجام داد، خواهد بود. بنا بر گزارشها، استقرار نیروها در کشتیهای تجاری هنوز تنها یک پیشنهاد است، اما در بحبوحه تشدید حضور نظامی ایالات متحده در اطراف خلیج فارس صورت میگیرد.
استقرارهای اخیر شامل افزایش کشتی های نیروی دریایی، تفنگداران دریایی و هواپیماهای جنگنده است.
این استقرارها برخلاف قصد اعلام شده چندین دولت ایالات متحده از دو جناح دموکرات و جمهوری خواه است که خواهان کاهش و نه افزایش دخالت نظامی ایالات متحده در خاورمیانه و معطوف ساختن توجه و منابع به جاهای دیگر، به ویژه به منطقه شرق آسیا و اقیانوس آرام بوده و هستند.
در چنین شرایطی، مداخله نظامی مستمر در خاورمیانه، آسیب پذیری های ایالات متحده را تداوم می بخشد.
این استقرار شامل قدم گذاشتن در منطقه رقابت های منطقهای است و یک موضوع ساده برای محافظت از افراد خوب در برابر افراد بد نیست.
علیرغم توجه همیشگی به ایران، رقبای منطقهای تهران - از جمله رقبایی که مبداء یا مقصد بسیاری از کشتیهای تجاری که دولت میخواهد از آنها محافظت کند هستند - به همان اندازه از ارزشها و منافع آمریکا دور هستند.
عربستان سعودی که به طور سنتی رقیب اصلی ایران در منطقه محسوب می شود با اقدامات و ایدئولوژی خود عواقب مرگباری برای آمریکایی ها چه به صورت فردی و چه در مقیاس بزرگتر داشته است.
گفته می شود که هدف از استقرار نیروهای آمریکایی در کشتیهای تجاری در منطقه، رهگیری، توقیف یا سایر(به ادعای آمریکایی ها) مزاحمتهای ایران برای برخی نفتکشهای عبوری از تنگه هرمز است.
دولت ایالات متحده خریدار برای نفتکش پر از نفت ایران که در ماه آوریل در دریا توقیف کرده و به هیوستون آورده بود، پیدا نکرده است، زیرا حمل کنندگان و خریداران بالقوه از عواقب آن بیم دارند.
در واکنش به توقیف نفتکش ایرانی توسط آمریکا در ماه آوریل، ایران تنها چند روز بعد کنترل یک نفتکش حامل نفت از کویت و اجاره شده توسط شرکت شورون (شرکت نفتوگاز آمریکایی چندملیتی) را در خلیج عمان به دست گرفت.
سایر رهگیریهای ایران در کشتیرانی پاسخی کلیتر به جنگ اقتصادی ایالات متحده علیه ایران است که در واقع سیاست «فشار حداکثری» دولت ترامپ را ادامه میدهد.
ایران این پیام را می دهد که نمی توان آن را نادیده گرفت: اگر اجازه صادرات نفت خود را نداشته باشد، سایر تولیدکنندگان نفت در صادرات نفت خود با مشکل مواجه خواهند شد.
مهمترین خطر قابل توجه حوادث در دریا است که منجر به جنگ گسترده تر بین ایالات متحده و ایران می شود. این خطر از هر اقدامی ناشی می شود که در آن پرسنل آمریکایی در تبادل آتش شرکت داشته باشند اما در صورت تلفات نیروهای آمریکایی، سطح تنش هم افزایش خواهد یافت.
سوال مهم تر: وقتی یکی از این شناورها در دریا به وضعیتی افتضاح برخورد می کند، دقیقاً چه کسی مسئول است؟ ممکن است آمریکایی ها اسلحه ها را کنترل کنند، اما احتمالاً یک کاپیتان تجاری هنوز در راس کشتی است و همچنان فرمانده کشتی محسوب می شود.
چنین سوالاتی اهمیت دارند زیرا وقوع یا اجتناب از یک حادثه خشونتآمیز در دریا ممکن است به تصمیمهای ناوبری فوری بستگی داشته باشد.
در عملیات تجاری که دارای مخاطرات امنیتی است، مانند صادرات نفت از طریق خلیج فارس و تنگه هرمز، دامنه عملیات معمولاً با نرخ های بیمه و تصمیمات اپراتورها که ملاحظات گسترده تری را در نظر می گیرند تعریف می شود.
سیاستگذاران ایالات متحده باید به دقت فکر کنند که ایالات متحده به عنوان یک مداخله خارجی چه اثری بر این منطقه خواهد گذاشت.
این می تواند یک علامت مثبت، مشابه کاری که چینی ها انجام داده اند، برای صلح و ثبات بیشتر باشد – که به نفع کشورهای منطقه، تأمین انرژی جهانی و ایالات متحده است.
مایه تاسف خواهد بود اگر در عوض نشانه افزایش تنش و بی ثباتی، با معکوس کردن «محور» و بازگرداندن منابع نظامی اضافه شده، همراه با تعهدات مرتبط، به منطقه باشد.
خلیج عرب صحیح است چون اطراف خلیج عرب هستند خلیج عرب صحیح است