چرا جمهوری اسلامی در سیاست خارجی برای خودش هزینه درست میکند؟
جمهوری اسلامی در دهههای گذشته نشان داده اگرچه نظامی ایدئولوژیک است، اما عموما در تصمیمات سیاست خارجی منطق «هزینه-فایده» را در نظر گرفته است.
آنچه امروز جالب توجه است، چرخش ۱۸۰ درجهای جریان بالا رونده از دیوار سفارت به از «دیوارنوردی» به سمت «لزوم مذاکره و روابط دیپلماتیک» است.
به گزارش رویداد24، مهدی خانعلیزاده مجری سابق صداوسیما که به تازگی به سمت مدیر روابط عمومی سازمان منطقه آزاد کیش منصوب شده، سه سال پیش در واپسین ماههای ریاست جمهوری روحانی که دولت به دنبال بهبود روابط با عربستان بود در توییتر خود دعوا از محمد بنسلمان را «نسخه دیگری از قدم زدن با جان کری» خوانده بود که زمینهساز قدرت دادن نامشروع به طرف مقابل برای کسب «دستاوردهای حداقلی» است.
امیرحسین ثابتی مجری برنامه جهانآرا در شبکه افق دو سال پیش در دولت روحانی با ابیاتی نظیر «یا حیدر کرار زند نقش به زودی، بر پرچم سبز عربستان سعودی» به دنبال فتح مکه و عربستان بود.
علی نادری مدیرعامل ایرنا که در دولت روحانی «هیاهوی بن سلمان در داخل و خارج عربستان را نشانه نزدیک شدن به نقطه پایان آلسعود» میدانست و مذاکرهکنندگان را تهدید به مرگ در استخر فرح میکرد، مذاکره در دولت ابراهیم رئیسی را مایه «ناامیدی دشمنان مردم منطقه» و حکایت از «وجود اراده در دو طرف برای بهبود مناسبات» خوانده که مسیرش «پر از دشمنان و بدخواهان» است.
یکی از موارد بامزه، واکنش متفاوت خبرگزاری جهاننیوز وابسته به علیرضا ذاکانی شهردار کنونی تهران به مقوله رابطه با کشورهای عربی در دولتهای روحانی و رئیسی است. جهاننیوز مردادماه ۱۳۹۴ تصویر محمدجواد ظریف وزیر خارجه وقت کشور در سفر به قطر را منتشر کرده و با تیتر «استقبال از ظریف با دمپایی» از این دیدار حرف زده بود. اشاره این خبرگزاری به پاپوش پادشاه قطر در این دیدار بود.
همین خبرگزاری ظاهرا نظرش درباره قبح دمپایی در دولت رئیسی تغییر کرده است. جهاننیوز فیلم دیدار امیرعبداللهیان با محمد بنسلمان ولیعهد عربستان را بدون توجه به پاپوش مشابه این مقام عالیرتبه عرب، منتشر کرده و روی تصویر محمد بنسلمان با دمپایی از قول او نوشته «به رهبر انقلاب و آیت الله رئیسی سلام برسانید»
برخی ناظران معتقدند رفتار جریانهای تندروی حاکمیت به معنای وجود «استاندارد دوگانه» است. به نظر میرسد این تحلیل به دلیل تعمیمپذیری به سایر ابعاد سیاستگذاری، دور از ذهن و غلط نیست. اما در مورد سیاست خارجی یک اصل را نباید فراموش کرد و آن «فقدان دشمن و دوست دائمی» است. اگر استاندارد دوگانه جریانهای تندرو به معنای رسیدن آنها به این آگاهی باشد، یک قدم مثبت و بزرگ برداشته شده است. از سوی دیگر جمهوری اسلامی نشان داده در مقاطع حساس از ایدئولوژیهای گذشته خود عقبنشینی کرده و به اصل اساسی سیاست خارجی یعنی نداشتن «دوست دائمی و دشمن دائمی» پایبند بوده است. رویداد۲۴ در این گزارش چند مورد از نرمشهای قهرمانانه جمهوری اسلامی که این پیام را به مخاطب مخابره کرده، بازخوانی کرده است.
اولین نرمش قهرمانانه جمهوری اسلامی در خلال جنگ با عراق در مرداد ۱۳۶۴ اتفاق افتاد؛ زمانی که هواپیمای مک فارلین و همراهانش با باری از سلاح وارد فرودگاه مهرآباد تهران شد. پنج سال از جنگ گذشته بود و ایران با کمبود سلاح جدی مواجه بود. دولت ریگان به طور مخفیانه با فروش تسلیحات به ایران از طریق اسرائیل در ازای آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان که اسیر عماد مغنیه بودند، موافقت کرده بود.
برنامهریزی شده بود که از انبارهای سلاحهای اسرائیل، تسلیحاتی را به ایران ارسال کنند، و آنگاه آمریکا انبارهای تسلیحات اسرائیل را از نو تامین کرده و وجه آن را از اسرائیل دریافت کند. دریافتکنندگان ایرانی باید قول میدادند هر چه در توانشان باشد را برای آزادسازی گروگانهای آمریکایی انجام دهند.
بعد از دریافت چند محموله سلاح و آزادی یک گروگان، مذاکرات تقریبا به بن بست رسید و در نهایت هم ۱۱ آبان ۱۳۶۵ مجله لبنانی الشراع ماجرای این قراداد را افشا کرد. این افشاگری که به رسوایی ایران-کنترا در آمریکا معروف شد موجبات شکست ریگان در انتخابات دور بعد را فراهم کرد.
از نظر پژوهشگران جنگ و افرادی نظیر جعفر شیرعلینیا، سال ۱۳۶۴ جبهه ایران در وضعیت دشواری قرار داشت، اما در ادامه ایران در عملیات والفجر پیروز میشود و آقای هاشمی هم عنوان میکند که این سلاحها در این پیروزی نقش داشتند.
دیدگاه تان را بنویسید