آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات:
اخراج اساتید و تار و مار کردن نیروهای نخبه دانشگاه، چنگ انداختن بر عظیمترین سرمایه ملی ایرانیان است
آذر منصوری نوشت: اخراج اساتید و تار و مار کردن نیروهای نخبه دانشگاه، چنگ انداختن بر عظیمترین سرمایه ملی ایرانیان است. روندی که بیش و پیش از همه نهال دانش را در کشور زخمی و بیجان میکند. در حالی که ایران عزیز برای ماندن، رشد و توسعه به تک تک این اساتید نیازمند است.
آذر منصوری در یادداشتی با عنوان «نباید اجازه داد نهال دانش در ایران زخمی شود» در روزنامه اعتماد نوشت: اخراج اساتید و تار و مار کردن نیروهای نخبه دانشگاه، چنگ انداختن بر عظیمترین سرمایه ملی ایرانیان است. روندی که بیش و پیش از همه نهال دانش را در کشور زخمی و بیجان میکند. در حالی که ایران عزیز برای ماندن، رشد و توسعه به تک تک این اساتید نیازمند است. تار و ماری که در هفتههای اخیر دامنه دانشگاهها و آموزش عالی را گرفته باید در تداوم رویکردی دید که پیش از این در دولتهای نهم و دهم به جان مهمترین کانون علم و توسعه کشور افتاد. به بیان دیگر گویی دولت سیزدهم میخواهد پروژه ناتمام دولت احمدینژاد را با یک برنامهریزی حسابشده و حداکثری در وزارتخانههای علوم و بهداشت و با انتخاب هدفمند افراد معتقد به ایدههای کنترلی و ضد علمی، میدان علم را به جریانهایی مثل بسیج اساتید و جبهه پایداری واگذار کند.
در همین راستا همانطور که جبهه اصلاحات ایران در هفتههای گذشته اعلام موضع کرد، میتوان به بهکارگیری روسای دانشگاهها از بین اساتیدی که فاقد صلاحیتهای علمی و مدیریتی هستند، حذف اساتید مستقل و آزاداندیش با روشهای نخنمایی مانند بازنشسته کردن و تعلیق و اخراج و تهدید آنها و در مقابل دادن امتیاز ویژه به افراد خودی برای ماندگاری بیشتر آنان در دانشگاه، تغییرات معطوف به تقویت نگاههای تنگنظرانه در بین اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، اعطای اختیارات ویژه به حراستهای دانشگاهها و تغییرات گسترده در نیروی انسانی آنها، میدان دادن بیش از پیش به دستگاههای امنیتی برای دخالت در مقدرات دانشگاهها، افزایش اعطای بورس دورههای دکتری برای افراد خودی، تشدید ستارهدار کردن دانشجویان منتقد، اعمال تغییرات وسیع و منفی در آییننامههای کمیتههای انضباطی، خلق مجازاتهایی مثل تبعید و ایجاد محدودیتهای پرشمار برای هر نوع اعتراض دانشجویی، افزایش اختیار مدیران دانشگاه در اخراج و ممنوعالورود کردن و تعلیق فعالان دانشجویی منتقد و معترض، آمادهسازی ورود ۱۰ تا ۱۵ هزار استاد جدید از میان نیروهای خودی برای ایجاد تغییرات اساسی در شاکله دانشگاه، پررنگتر کردن نقش جریانات غیر دانشگاهی در امور دانشگاهها از جمله اقدامات مخربی است که متاسفانه باید گفت با شدت تمام در حال پیگیری و اجراست.
روند خطرناکی که سیر مهاجرت نخبگان را به مراحلی خطرناک رسانده است. در عین حال نمیتوان نسبت افزایش بیسابقه بیعدالتی آموزشی با شاخصهایی چون کاهش ورود فرزندان دهکهای پایین درآمدی به دانشگاه بیتفاوت بود که وجدان عمومی جامعه را بهشدت آزرده کرده است و میبینیم که سال به سال ورود فرزندان دهکهای پایین به دانشگاهها کمتر و کمتر میشود. با ورود وزیر کشور به موضوع اخراج اساتید اما موضوع ابعادی به مراتب نگرانکنندهتر نیز به خود گرفته است.
این در حالی است که قرار بود نهاد دانشگاه به درجهای از استقلال برسد که در عرصههای علمی، پژوهشی و اجتماعی به نمادی از رشد و پویایی جامعه ایران مبدل شود و ذخیره ارزشمندی از دانشمندان و دانشپژوهان و نیروی انسانی توانمند را در خود جای دهد. روندی که در دوران اصلاحات، دانشگاه به قلب تپنده تحولات و نوزایی علمی و فکری در کشور تبدیل شد؛ چنانکه تداوم آن میتوانست چرخهای توسعه علمی، فرهنگی و اقتصادی کشور را با اتکا به توان و دانش ایرانی محقق سازد. اما در دوره خسارتبار دولت دهم این سیر متوقف و در برابر روند روبهرشد دانشگاه سد نهاده شد و حالا دولت سیزدهم با شدت بیشتر در حال وارد کردن خسارتهای بیشتر به آن است.
همه دلسوزان و دغدغهمندان کشور نباید در برابر این فاجعه بیتفاوت باشند تا تداوم و شدت گرفتن این رویکرد ضد علم، نهال دانش در ایران را بیش از این زخمی و بی جان کند. ایران برای ماندن، رشد و توسعه به تک تک این اساتید نیازمند است.
دیدگاه تان را بنویسید